طرفداران ژانر JRPG

Z-fan

▲‌ Triforce of Wisdom ▲
ناظم انجمن
Jul 10, 2013
12,376
نام
سید محمد حسین
هِه... این جا هنوز پست نخورده از اون موقع تا حالا؟
دمن!! :D
بگذریم
وقت نقد و نظر نهایی رو بازی ایه که کل این ماه من و امتحاناتمو منهدم کرد

View attachment 126866

بعد چیزی تقریبا حدود 75 ساعت دست و پا شکوندن تو Alrest، به هلاکت رسوندن هیولاها و درایورهای بسیار و غارت Core Crystal های مردم و شکوندن هزاران صندوقچه و کشف راز الیزیوم، زنوبلید کرانیکلز 2 به اتمام رسید... و واو... عجب سفری بود#:-S

زنوبلید 2، تجربه اول من تو کل فرنچایز سه تیکه Xono ـه که خود تتسویا تاکاهاشی میگه هیچ ربطی به هم ندارن این بازی ها و دنیاها به هم که خودش جای بحث داره، من بازی نکرده حس می کنم یه چیزی هست این وسط :D
حالا به عنوان اولین تجربه، زوبلید 2 ادعاشه که یه JRPG ـه. که آقا یعنی باید یه چندتا تیک بخوره تا من قبولش کنم

  • داستان خفن
  • شخصیت های دوست داشتنی
  • سیستم رول پلی و شخصی سازی درست درمون
  • سیستم مبارزه باحال و استراتژیک
  • تناسب بین روند گیم پلی و داستان
من نمیدونم چرا این تتسویا تاکاهاشی این قدر غریبه:D، ولی این یارو رسما نابغه است! خیلی خوب سبکی که توش کار می کنه رو میشناسه... منتها نمیشه گفت همه تیک ها رو راحت میزنه زنوبلید 2

داستان اساسا چیز خفنیه... تنها نکته منفی اش اینه که خیلی تو فاز Friendship و ایناست و خب... در حقیقت واقعا یه کار شونن ـه زنوبلید 2 (خود تاکاهاشی هم اینو گفته، با ادعاشون جور در میاد) با این وجود کل پیش زمینه ها و وقایع و Lore کلفتی که داره خیلی بیشتر از یه کار شونن جنریک تحویل مخاطبش میده. ظاهرا چیزی که تاکاهاشی قبل عرضه بازی گفته، وعده یه عنوان Lighthearted تو سری زنوبلید بوده... اینو کسی گفته که طرح داستانیش برای FFVII به خاطر خشونت و تاریکی زیادش از طرف Square رد شد :D پس جدی نگیرید این حرفشو... کلی مرگ و میر و بک استوری های فاکدآپ داره داستان و قشنگ کافیه به یه چیزی دل ببندید تا اشک تون رو دربیاره ازش :((
پایان بازی هم به نظرم قشنگ یکی از بهترین و احساسی ترین پایان هاییه که می شد داشت... رو بلندترین نوت تموم می کنه بازی رو، پرونده همه چی رو سریع می بنده و مابقی سوالات مربوط به Lore تاریخ 500 ساله تورنا است رو منتقل می کنه به DLC اش که اصن اون یه بحث دیگس

View attachment 126865

شخصیت ها، آمم... طراحی ها یخورده رو مخه جدا... میدونم کلی به جنریک شونن پروتاگونیست بودن رکس گیر میدن ولی خب حقیقته... رکس دقیقا نمونه بارز "جوون خام در سفر رشد ـه" و خیلی از پلیرها حال و حوصله این شر و ورها رو ندارن. میترا و پایرا، قشنگ یه حالت دو شخصیتی خیلی پرداخت شده دارن ولی طراحی هاشون..اِی باعث میشن بیشتر برن ذره بین Waifu Wars ها تا چیز دیگه... عوضش Zeke و Nia و؟ محشر! دیزاین؟ محشر! مخصوصا Nia و چیزی که نمیخوام اسپویل کنم و من کلا عاشقشم:x شخصیت های فرعی مثل Vandahm و Fan Lan Nohre و... هم نقش داستانی، شخصیت پردازی و دیزاین خیلی به جایی داشتند

شخصیت های منفی هم در همین راستا پیش میرن، Malos و Jin از معرفی تا انتهاشون عالی اند. ولی در کل برخلاف کارهایی مثل FF7 یا FE:3H(اخیرا) هیچ شخصیتی برام از اون حد "عالی" نرفت بالاتر که تو ذهنم بسوزه ثبت شه... Nia خیلی نزدیک بود
با این حال همین که اکثرا عالی اند برام بس بودند... JRPG با شخصیت های مقوایی زدم اون قدر که ارزش این موهبت زنوبلید 2 رو خوب بدونم

View attachment 126868
نه معلومه عکس برا من نیست... من اصن این زبون رو بلد نیستم و نه من اصن توان و همت پر کردن درخت مهارت یه بلید Legendary رو ندارم...بیچاره کامپلیشنیست های بازی

بخش شخصی سازی و رول پلی بازی و اون چیزی که باعث میشه یه RPG بشه RPG تو زنوبلید 2 رو دوش موجوداتیه به اسم بلید (یا وایفو/هازبندو پارادایس... The Real Elysium) اینا یه سری موجودات افسانه ای اند که میشه از یه سری کریستال احضارشون کرد (با احتمال مرگ تو پروسه البته :D) که بعدش بهتون کلی قدرت دفاعی و تهاجمی و عنصری و... میدن
شما می تونید سه تا بلید به صورت همزمان برای هر شخصیت ببندید که این بلید ها: رول کاراکتر، عنصر تهاجمی، هنرهای مبارزه، جایگاهش تو کومبوها، یه بخش مهمی از Stat هاش، نوع اسلحه و نحوه دسترسی به یه سری موانع محیطی رو تو بازی واسه شخصیت تعیین می کنن
عملا به غیر از Gear هایی که میتونی برای کاراکتر ببندی همه رول پلی بازی رو دوش بلید هاست، و الحق که تو این زمینه محشره این سیستم. بلیدها خودشون قابلیت شخصی سازی دارند که بازی کلی انعطاف پذیرتر می کنه بازی رو. گشتن و انجام دادن ماموریت ها باعث میشه دستتون به بلیدهای خاص بیشتری برسه که هر کدوم دیزاین محشر و شخصیت خودشون رو دارن و همه بلید های Rare حتی ماموریت فرعی خودشون هم دارند که تموم کردنشون دوباره قویترشون می کنه... هر کدوم درخت مهارت خاص خودشون رو دارند و...
سیستمیه که شدیدا عمق داره و تا انتهای کار باهاش حال می کنید و درگیرشید و اجازه کلی استراتژی چیدن برای رودررویی با موانع مختلف رو میده. بازی حتی این قدر دستتون رو وا میذاره که شخصیت کنترل کننده هر کدوم از 5 تا یار تو پارتی باشن که با این که باید چیز نورمی تو بازی های JRPG باشه به نظرم، خیلی کم دیدم تا این حد رعایت بشه

ولی چیزی که تیک نمی گیره مبارزات بازی اند
مبارزات بازی یه حالت نیمه ریل تایم/نوبتی داره که یعنی آقا شما دکمه حمله ندارید، خود شخصیت میزنه واستون حمله می کنه، کاری که شما باید کنید اینه که از قابلیت هایی که قبل مبارزه به واسطه چینش بلیدهای خودتون و یارهاتون تعیین کردید، طی مبارزه به واسطه Blade Art ها Special ها به کومبوهای مطلوب برسید و اگه کومبوهای عناصری رو به هم وصل کنید میتونید تو Chain Attack هایی که به واسطه Party Gauge(نوار همکاری اعضای پارتی) به دست میارید بیشتر به دشمن ضربه بزنید.
سیستم مبارزه بازی مسئله عمق نداره... خیلی هم عمیقه اتفاقا! تعداد کومبو ها، نحوه چینش و زمان بندی شون میتونه خیلی تغییر ایجاد کنه تو کامبت... ولی بدبختی این جاست از لحاظ استراتژی، خود مبارزه محدود به همون تایم بندی کومبوهاست فقط. این باعث میشه تنها راه حل برای مبارزه فقط شیوه تهاجمی باشه، چون شما اکثرا حرکتی برای دفع حرکات دشمن ندارید! نه که هیچ چاره ای نداشته باشید... چرا دارید ولی به واسطه شخصیت سازی هایی که رو بلیدهاتون انجام دادید، اگه مثلا یه slot بلید تون رو با یه چمیدونم هسته مخافظت در برابر قفل شدن ببندید خب دیگه تو خود مبارزه از هر 4 تا اتک قفل کننده دشمن، سه تاش تاثیر نمی کنن رو شما و بلید تون
ولی تو خود مبارزه دستتون بسته است! تنها حرکتی که میتونید بزنید تا روند مبارزه برگرده، زدن کومبوهاست! همین!
برای همین مبارزات بازی قشنگ تا چپتر 7 بازی که کامل همه چی دستتون میاد که اصن چه به چیه، خیلی خوبه... به محض این که فهمیدید چی به چیه و کل سیستم فایت بازی دستتون میاد می بینید کلا هر چقدر که استراتژی میتونید قبل فایت بچینید، تو خود مبارزه فقط یه استراتژی دارید و این خسته کننده می کنه مبارزات سه چپتر آخر رو و فقط میخواید در رید

View attachment 126867

و در نهایت تناسب روند پیش روی داستان و گیم پلی
یا آقا بهتر بگم، چقدر بازی مجبورت می کنه واسه پیش روی تو داستان، خارج از روندش فارم کنی و خیلی راه حل ارائه میده یا نه اصلا؟
خدا رو شکر زنوبلید 2 تو این زمینه خیلی خوبه به غیر از یه مورد که میگم
بازی از چپتر 3 به بعد بهت Merc Mission ها رو میده که میتونی بلیدها رو بفرستی آف اسکرین برات ماموریت انجام بدن و پول و Exp برات جور کنن... میزانش زیاد نیست ولی این که آف اسکرین ـه در نهایت باعث میشه تو دراز مدت خیلی میزان زیادی شه و البته بعضی جاها (مثل ماموریت فرعی آزامی) خیلی خوب این Merc Mission ها با ساختار خود گیم پلی گره می خورن
به غیر از اون برخلاف ویچر3، کشتن دشمن های قوی Xp خوبی میده خداییش و فارم کردن از اون طریق ممکنه
ماموریت های فرعی هم دو دسته اند... Blade Quest ها و چندی از ماموریت های فرعی که محشرن
مابقی 60 درصد ماموریت های فرعی که رسما فارم کردن از در و دیوار و حرف زدن با بقیه است و شدیدا رو مخه فقط ولی خب نمیشه ایراد گرفت... همه بازی های RPG این مشکل رو دارن، نمیشه صد تا ماموریت فرعی تماما خاص طراحی کرد با بودجه محدود واسه یه بازی RPG این شکلی
برای اکثر این موارد البته نیاز به بلید دارید... اونم تعداد زیاد و تو تنوع بالا! برای این کار باید یه سری آیتم Core Crystal پیدا کنید و هی ازشون سامن کنید تا یه بلید خوب گیرتون بیاد... بله احسنت، دقیقا سیستم گاچا داره سامن کردن بلید ها :D (منهای مایکروترنزکشن!! باور کنید یه ناشر غیر از نینتندو و سونی بود، تا پهنا تو این سیستم مایکروترنزکشن فرو می کرد این قدر خریدخور اش خوبه :D) و این یعنی کلی وقت هدر کردن پای Core Crystal هایی که هیچ کدوم ازشون چیز درست درمون بیرون نمیاد... البته من شانسم خوب بود تا آخر بازی با حساب کردن بلید هایی که از کوئست ها گرفتن نزدیک یه 17، 18 تا بلید خارج از بلیدهای داستانی کش رفتم از بازی :D

در کل این که اگه شانس تون واسه بلید گیر آوردن خوب باشه، فارم کردن و EXP جمع کردن تو بازی همزمان و خارج از روند داستانی بازی اون قدره چیز سختی نیست

درنهایت اگه بحث سنجش بازی در چهارچوب یه کار JRPG باشه، من راضیم از زنوبلید 2
مخصوصا همین اخیرا که ویچر 3 رو تموم کردم و با این که بازی خیلی محشری بود در کمال تضاد، RPG فاجعه ای بود

ولی اگه از بحث فنی بخوایم دور بمونیم این بازی دو تا برگ برنده وحشتناک گنده داره که تو قلب من همیشه نگه میدارتش
1.موسیقی گادلایک اش
2.محیط پردازی فراگادلایک اش

موسیقی بازی رو قبلا تو تاپیک اش گفتم... تف تو ذات جف کیلی که تو 2018 بهش نه تنها جایزه بهترین موسیقی رو نداد بلکه حتی نامزدش هم نکرد
واسه من بعد Nier:Automata و Undertale بهترین OST نسله(هم رده با پرسونا 5 و Zelda:BotW) و هیچی نصیبش نشد از این لحاظ
یعنی چه اکشن باشه، چه محیط معنوی Indol، چه محیط صنعتی Mor Ardain یا باتلاق Uraya یا صحنه های احساسی... هیچ جا... هیچ جا موسیقی لعنتی بازی کم نمیاره. واقعا عمرتون به فنا که OST این بازی رو نشنیدید (و همچنین Nier:Automata و Undertale اگه بخوام کلام ام رو کامل کنم)

و البته محیط پردازی فراگادلایک که در موردش صحبت کردم پست قبل و تا آخر بازی هم همین روند رو ادامه داد لعنتی... جدا از شوک داستانی بعضی از اماکن کلا دیزاین هاشون خیلی فانتزی قوی ای داشت. نمیدونم چی بگم در موردشون، بعد خب موسیقی دهن سرویس بازی هم کمک نمی کنه و هی بیشتر میمونی تو کف :D

View attachment 126857

وقتی آخر بازی بالاخره برای یک بار و اولین و آخرین بار لوگوی Monolith Soft اومد رو صحنه، قشنگ این جوری بود که "لعنتی... حال کردی... ما بودیم اینو ساختیم! خوب یادت بمونه B-)" و در همون نقطه من به هیولاهای مونولیث سافت ایمان آوردم.^:)^

تنها چیزی که میتونم بگم اینه که باید منتظر ریمیک XC1 موند که ظاهرا داستان اون تاریک تر و خفن تره و یه سری مکانیک های گیم پلی خاص خودشو داره

ای ایها الناس :D
کمک مالی کنید DLC بازی رو بخریم با هم (که من به صورت تکی تجربه کنم) :D
کلا به غیر از ناتی داگ، فقط اینا این قدر شاخ اند که تو DLC یه بازی کامل دیگه فرو کردن بعد نسخه فیزیکی شم دادن بیرون :D
 

ce7en44

کاربر سایت
Mar 4, 2009
8,390
نام
مسلم
main-19.jpg

عزیزان دل، جیگرای بابا، اومدم بگم که اگه دستی بر VN دارین و از طرفدارهای دانگانرونپا، زیر اسکیپ و هیگوراشی بودین، Raging Loop رو دریابین. بعد از اتمامش هم یه مود Revelation و دو تا پایان مخفی و چند تا Extra Story داره که پیشنهاد میشه برای درک بهتر داستان انجام بدین.
 

Cait Sith

Dauntless Feline Hero
کاربر سایت
Jan 21, 2009
2,912
دوستان Tales of Vesperia چطوره؟ توصیه می کنید؟
بعد کسی اصلا پرسونا بازی نکرده باشه بخواد قبل خرید یه آشنایی پیدا کنه ببینه به سلیقه ش میخوره یا نه چطور میتونه؟ منظورم اینه که خود بازی (پرسونا 5) انگار خیلی وسیعه، این ویدیوهاییم (ویدیوهای کوتاه نه بلند و پر اسپویل) که دیدم خیلی قر و قاطیه قشنگ معلوم نمیشه چیه. یه چیز بدون اسپویل میخوام ببینم چطوریه.
 
  • Like
Reactions: se.phi.roth

33505775

کاربر سایت
May 17, 2013
711
نام
محمد علی
دوستان Tales of Vesperia چطوره؟ توصیه می کنید؟
بعد کسی اصلا پرسونا بازی نکرده باشه بخواد قبل خرید یه آشنایی پیدا کنه ببینه به سلیقه ش میخوره یا نه چطور میتونه؟ منظورم اینه که خود بازی (پرسونا 5) انگار خیلی وسیعه، این ویدیوهاییم (ویدیوهای کوتاه نه بلند و پر اسپویل) که دیدم خیلی قر و قاطیه قشنگ معلوم نمیشه چیه. یه چیز بدون اسپویل میخوام ببینم چطوریه.
در راستای پرسونا هم توضیح بدم که رسما تا ۱۵ ساعت اول داری تو بازی یاد می گیری چی به چیه
این که الان می بینی پیچیده است طبیعیه
خود بازی اروم اروم با امکانات و کارایی که می تونی بکنی اشنات میکنه
بعدم بهت هم می گه که مثلا انقد درصد افراد تو این جای بازی این کارو کردن انقد اون کار سر همین می تونی ایده بگیری چه کارایی میشه کرد تو اون روز بازی
 

Fallen God

کاربر سایت
Jun 1, 2011
129
نام
Soshy
دوستان Tales of Vesperia چطوره؟ توصیه می کنید؟
بعد کسی اصلا پرسونا بازی نکرده باشه بخواد قبل خرید یه آشنایی پیدا کنه ببینه به سلیقه ش میخوره یا نه چطور میتونه؟ منظورم اینه که خود بازی (پرسونا 5) انگار خیلی وسیعه، این ویدیوهاییم (ویدیوهای کوتاه نه بلند و پر اسپویل) که دیدم خیلی قر و قاطیه قشنگ معلوم نمیشه چیه. یه چیز بدون اسپویل میخوام ببینم چطوریه.
وسپریا چیز خوبیه، شخصیت اصلیش لااقل، بهترین کرکتر اصلییه که تو این سبک جاپنیا تونستن خلق کنن. :D ولی خود بازی رو نمیدونم میشه توصیه کرد یا نه، یکی از بهترین تیلز آو ها محسوب میشه ولی یکم قدیمیه و به ذائقه، وقت و تجربه بازیکن هم بستگی داره.

در مورد پرسونا 5 هم خب تریلرای رسمیو ببینی شاید یه چیزی دستت بیاد، و اینکه اگر چند تا نقش آفرینی نوبتی هم بازی کرده باشی اونقدر قر و قاطی نباید به نظر بیاد واسه شما.
 

m.d.makan

کاربر فعال
Apr 14, 2007
9,269
نام
مــاکــان
لش کرده بودم پای PC داشتم تو یوتوب میگشتم چشم خورد به P5S.
همچین بلند شدم نشستم فکر کردم پورت نسخه کامل برا سوئیچ زدن (خب خبرهاش دنبال نکرده بودم).
بعدش فهمیدم که یه اسپین آف هست و... :|

خدا کنه بعد P5s بخوان اصل کاری هم پورت کنن رو سوئیچ.
P4 و MGS دلیل اصلی من برا خرید ویتا بود، اگه بیاد رو سوئیچ باید برم تو کار برنامه ریزی برای خریدش.
من آنچنان JRPG باز نیستم ولی بعد تجربه P3 و Golden روی ویتا، نمیتونم تصور کنم پای کنسول رو TV بازی کنمش.
جوری که اگه برا استیم هم تایید بشه اصلا خوشحال نمیشم.
 

ce7en44

کاربر سایت
Mar 4, 2009
8,390
نام
مسلم
The House in Fata Morgana
the-house-in-fata-morgana-ps4-pro-2-1068x601.jpg

ویژوال ناول به این خوبی سراغ داشتین و معرفی نمیکردین نامردا؟ تنهاخوری تا کی؟! یعنی من حتماً باید میرفتم از تو ردیت همچین جواهری رو پیدا میکردم؟
موسیقی و آرتش عالی بود عالی (هنوزم ترک Everybody's Crying روزی صد بار گوش میدم) ولی از اون بهتر داستانش بود مخصوصاً پایانش که فکر نکنم هیچوقت فراموشش کنم. چقدر من با شخصیت هاش حال کردم به خصوص Giselle و Jacopo و Michel و ... (اون قسمتی که پیشاپیش یه صحنه از ملاقات میشل و گیسله رو با آهنگ Hex پخش کرد من جامه دریده ایمان آوردم که این ویژوال ناول برای یکی من ساختن و حتماً باید تا انتهاش برم) ولی از بین همه شخصیت ها (با اینکه همشون خوب بودن) من بیشتر از Morgana خوشم اومد هر چند مدت زمان حضورش خیلی کم بود. از بین تمام ویژوال هایی هم که خوندم ( که به تعداد انگشت های دو دست نمیرسن) حداقل این یکی سرعت پیشروی داستانش خیلی بهتر بود و اصلاً خسته کننده نبود که هیچی، تازه من متوجه گذر زمان هم نمیشدم و وقتی به ساعت نگاه میکردم میدیدم که چند ساعت گذشته. صداگذاری نداشتنش هم بیشتر از اینکه به ضررش تموم بشه باعث شد که خودم با اون برداشتی که از شخصیت ها داشتم روشون صداگذاری کنم و تجربه بهتری بدست بیارم.

داستانش این طوری شروع میشه که شخصیت اصلی توی یه عمارت تاریک و متروکه روی یه صندلی روبروی شومینه از خواب بیدار میشه و هیچ تصوری از اینکه کی هست و کجاست نداره و یه خدمتکار بالای سرش ایستاده بهش میگه اون ارباب عمارت هست و مدت زیادی هست که منتظرش بوده ولی بهش نمیگه که کی هست و خودش باید به یاد بیاره که کی هست و برای اینکه حافظه اش رو بدست بیاره داخل عمارت میگردونش و درهای مختلفی رو به دوره های زمانی مختلف باز میکنه تا شاید بتونه خودش رو توی یکی از خاطرات گذشته عمارت پیدا کنه. هر دری که باز میکنه یه چپتر از داستان رو تشکیل میده ولی برعکس ویژوال ناول های دیگه چپترهاش الکی طولانی نیستن و به موقع تموم میشن. داستان هم کاملاً جدی و بعضی وقت ها دلهره آور و غم انگیز هست و اصلاً مسخره بازی نیست (البته بعد از پایان داستان و توی بخش Backstage حسابی مسخره بازی درمیارن ولی اونجا هم لذت خاص خودشو داره) و مثل بعضی ویژوال ناول ها به خاطر اضافه کردن صحنه های پور*ن خرابش نکردن. طراحیش هم انیمه ای نیست و حالت واقعگرایانه داره.

خلاصه اینکه به همه کسانی که بازیش نکردن توصیه اش میکنم:D
 
آخرین ویرایش:

Z-fan

▲‌ Triforce of Wisdom ▲
ناظم انجمن
Jul 10, 2013
12,376
نام
سید محمد حسین
میخوام یه طومار از AI: The Somnium Files بنویسم
ولی قبلش
قبلش بهتره در مورد Fire Emblem: Three Houses یا به طور دقیق تر، روی DLC اخیر Fire Emblem Three Houses که ساید استوری Cindered Shadows ـه صحبت کنم
سعی می کنم کوتاه باشه :-" (ولی قول نمیدم...)

131139

برخلاف چیزی که انتظار می رفت، Cindered Shadows و بچه های Ashen Wolves (گرگ های خاکستری) یه کمپین جدا در حد خاندان چهارم و این چیزا نیست
بازی از لحاظ تعداد چپتر، کلا 7 تا چپتر داره که تقریبا یک سوم هر کدوم از کمپین های اصلیه
و مدت زمان تموم کردنش حتی کمتره و برای من 15 ساعت طول کشید رو Hard تموم شون کنم، کمپین اصلی رو Hard برای من 65 ساعت طول کشید
و این آیا بده؟:-?
برعکس خیلی هم خوبه :D
الان میگم چرا

داستان بچه های گرگ خاکستری از اون جا شروع میشه که دقیقا تو داستان بعد از چپتر 5 اگه اشتباه نکنم و گرفتن Sword of Creator و قبل دزدیده شدن Flayn رخ میده.
یه شب بایلث و سه تا سردسته خاندان وسط گشت زنی شبانه (:-?) متوجه میشن یه آدم مشکوکی از وسط صومعه رد میشه و میره تو یه سوراخی و غیبش میزنه
این چهارتا می بینن این قضیه رو ولی فکر می کنن، چهار نفری خطرناکه، پس از همون وسط یقه Ashe و Hilda و Lindhart رو میگیرن و با هم وارد سوراخی میشن و سر از یه شهر زیر زمینی درمیارن، همزمان با این که دوزاری هیلدا می افته که این جا مربوط به شایعاتیه که در مورد Abyss شنیده و اینا، چهار تا بچه خوشگل فکر می کنن شما برای کلیسا کار می کنید (که به صورت تکنیکی دارید کار می کنید :D ) و از طرف اون ها اومدید ابیس رو با خاک یکسان کنید
بعد یه نبرد عجیب سخت و طاقت فرسا، که سوء تفاهمات تهش رفع میشن شما با بچه های گرگ های خاکستری، گروه چهارم و مخفی آکادمی و شرایط خاص شون آشنا می شید، بعد آشنایی با آلفریک، مسئول Abyss می فهمید که این بچه ها (و کلا مردم Abyss) آدم هایی اند که بنا به دلایل مختلف هر کدوم دیگه جایی تو دنیای بیرون ندارن و آلفریک بهشون این جا پناه داده و سامون شون میده تا یه جایی مثل خونه داشته باشن. ولی حالا این خونه دچار یه سری تهدید از یه سری نیروی نظامی مرموز شده و شما حالا باید بهشون کمک کنید جلوی این تهدید قریب الوقوع که برای Abyss میاد رو بگیرید

View attachment 2020021315414700-0DC6ECE91CF3F6F02BAFC002E3FFBAAD.mp4


















اصن این کانتسنس وون نوول رو که میگه این بشر من هی فلش بک برام میخوره به فردیناند لعنتی :D

جلوتر یخورده در مورد بخش اسپویلری داستان میگم
بریم سراغ بازی
DLC فجیع سختیه :D... البته سخت و بالانس! میشه رد کرد ولی قشنگ رو حتی همون نرمال این جور که من شنیدم صدای کنده شدن پوست تون رو می شنوید>:) (من هارد رفتم چون، واسه هاردش رو میتونم راحت تایید کنم)
و درسته کلا هفت تا چپتر و هفت تا مپه ولی نمیذاره هر مپ خوشگل حداقل یه ساعت درگیرشی
هدف کل DLC چالشی بودنشه و برای این که کار به نظرم خیلی تمیز عمل کردن

131145

تو بازی اصلی، کل عشق و حال گیم پلی به شخصی سازی زیاد هر کدوم از شخصیت ها، تیم چینی و ساختن ترکیب های خفن و زدن حرکت های محیل العقول بود (با لیستیا بگیری دیمیتری رو عین یه شیر Feral بندازی وسط یه لشگر، همه رو Counter Crit کنه>:) تو این فازا)
تو این DLC قضیه یوخده فرق داره، از اون جا که داستان کوتاهه و کلا 7 چپتره و از لول صفر هم شروع نمیشه، intSys جای این که شخصی سازی های بازی رو متناسب با یه داستان هفت چپتری بالانس کنه، اومده همه رو ریخته دور گفته چه کاریه :D عین بچه آدم یه کمپین خطی خفن از نظر مکانیکی میسازیم
این یعنی کلاس کاراکترها ثابته، لول ها افزایش پیدا می کنند ولی Skill خاصی رو نمیتونید تغییر بدید، کلا ساپورت نداره این کمپین بین کاراکترا، تیم تون شامل 11 تا شخصیت ثابت نقش آفرین تو همین DLC میشه، میزان پول و متریال برای آپگرید اسلحه و خرید خرت و پرت این جا ثابت و به شدت محدوده، خبری از Tea Time و این کوفت و زهرمارها هم نیست تو Abyss (هر چند Explore تو Abyss آزاده و تو تریلرها هم مشخص بود)

نتیجه شاید یه داستان به شدت خطی با ارزش تکرار پایین باشه (مخصوصا که بحث در مورد یه بازی ای مثل فایر امبلم 3H ـه که همین جوریش بازی با ارزش تکرار در حدش تو این نسل انگشت شمار داریم) ولی... عوضش به شدت تاکتیکی تره
برای همین اول گفتم کوتاه تر شدن بازی خوبه
خیلی از موارد اضافه که تو کمپین اصلی صرف شخصی سازی و جنبه نقش آفرینی می شدن این جا کامل حذف شدن، نتیجه اش اینه که خیلی پیشروی پلیر سریع تره تو این کمپین و عوضش به شدت سخت تره و تک تک نبردها رو رو مبنای کاراکترها و کلاس های موجود طراحی کرده. این یه حس به شدت نزدیکی به فایر امبلم های کلاسیک میده و شاید از دور شبیه چند تا چپتر اضافه بر سازمان روی FE:3H باشه، ولی تو عمل وقتی بازی می کنی حس یه بازی دیگه رو میده و به نظرم از این لحاظ به شدت ارزش اش رو به عنوان DLC اثبات می کنه

131150

البته گیم پلی یه بخشی از ماجراست، بخش دیگه اش وقتی در مورد FE حرف میزنیم، داستان و مخصوصا شخصیت هان...
از این جاست که وارد محدوده اسپویلر میشیم

131151

از کاراکترا شروع کنیم... همشون عالی اند
کلا شخصیت پردازی Three Houses عالیه و من با همشون عشق می کنم... و خب این که ساپورت هاشون تازه تو کمپین اصلی بازی تو دسترسه نشون میده چقدر کارشون خوب بوده.
از یوری و قشنگ کلک بودنش
تا بالتوس و کله خرابیش
قیافه ماهی مرده Hapi
و دو شخصیتی بودن کانستنس زیر آفتاب و زیر سقف اش (وای کلا کانستنس ولی ته خنده است=))=)) چه زیر آفتاب چه زیر سقف)
مثل شخصیت های خود بازی، شخصیت های DLC هم رو یه سری Trope های خاص و ساده بنا میشن و هی بیشتر دولوپ میشن تو همون راستا که عالیه

131156

هر چند یه ایرادی که هم به داستان وارده هم به شخصیت ها، تاثیر به شدت محو شون روی کمپین اصلی ـه. جدا منم خیلی دوست داشتم، از هم پاشی خاندان نوول، یا دردسرهای بالتوس و نتایج آزمایشاتی که روی Hapi انجام دادن و دار و دسته راهزن های یوری یه نقشی تو داستان اصلی هم داشتن ولی حیف و صد حیف که ندارن

خود داستان حالا چیه؟

131152

داستان برمیگرده به به بخش گم شده از Lore فولدان که بعد از مرگ Sothis، رهبر کلیسا تو اول تاریخ مذهبی فولدان (که Seiros باشه) به کمک چهار تا خادمی که Crest های خاصی داشتند یه جام عجیبی درست می کنن که باهاش بتونن Sothis رو زنده کنن، پروژه شکست میخوره و 4 تا خادم جام بعدش با خود جام تو جهت های مختلف غیب شون میزنه، یکی میره سمت کوه های شمال فارگوس فعلی، یکی تو دشت های آدرستیای فعلی گم و گور میشه و یکی هم سر از صحراهای لیستر فعلی سر در میاره. آخریشون هم میره تو یه شهر مخفی، جایی که نور بهش نمی تابیده

به مرور تو تاریخ، این جماعت از ذهن مردم و حتی خود کلیسا فراموش می شن و به غیر از یه عده محدود هیچ کس از قضیه جام مطلع نمیمونه و اسنادش همه از بین میرن، تا این که بعد 1000 سال (تا این جا مقدمه بود از این جا مستقیم میخوام بپرم به وقایعی که تو چپتر 6 و 7 داستان توضیح داده میشه) یکی از راهب های صومعه به اسم آلفریک تا یه حدودی متوجه حضور جام و قدرت احیای مرده هاش میشه. آلفریک تصمیم میگیره تا جام رو به دست بیاره و باهاش کراش عشق فوت شده اش رو احیا کنه و برای این کار سعی می کنه اعتماد کلیسا و بعدش اعتماد مردم Abyss رو جلب کنه، جایی که تو قعر اش جام احیای افسانه ای مخفی شده

دو تا توییست داریم این جا، اولی این که برای برگزاری مراسم احیا، آلفریک به Crest های خاص چهار تا خادم جام احتیاج داره که برای این کار تو یه نقشه بلند مدت بچه های Ashen Wolves رو دور هم جمع می کنه. اینا اول داستان مشخص نیستن ولی بعدا می فهمید، هر کدوم از نسل یکی از اون چهار تا خادم اند در حقیقت و آلفریک شاید تو ظاهر هر کدوم رو از بدبختی نجات داده و بهشون تو Abyss پناه داده ولی عملا انداختتشون تو یه قفس تا باهاشون جام رو بدست بیاره و مراسم احیاش رو عملی کنه

توییست دوم هم اینه که کراش عشق مرده آلفریک، همسر مرحومه جرالت، بابای کاراکتر اصلی ـه، یعنی عملا شما تا چپتر 5 داستان به این یارو بدون این که بدونید دارید کمک می کنید تا مادر مرحوم تون رو زنده بکنه، حالا با هر نیتی8-| و این که عجب مامان خوشگلی داره بایلث (a Kakyoin moment) سعی کنید جلوش رو بگیرید

131154

این جا دو تا مشکل داستان همون جور که گفتم به وجود میاد
اولی همونی که قبلش گفتم، اگه یوری و رفقا این قدر تو Lore فولدان مهم اند چرا تو نبرد اصلی بین چهار تا کشور هـــیـــچ نقشی ندارن؟ هیچ اشاره ای بهشون نمیشه
و این که چرا جرالت تو DLC نیست، اصن فضا، فضای اومدن جرالت تو داستان بود، مخصوصا این که میتونست شخصیت اش رو حتی بهتر نمایش بده تو واکنش به کل قضایا، مخصوصا تو دو چپتر آخر...

یه حجم زیادی از جزئیات رو کنار گذاشتم، ولی در کل داستان از یه سناریوی Surprise Villain معمولی با یه توییست "من نقشه تو رو قبل از این که تو نقشه منو بخونی خونده بودم" به اوجش میرسه و تو یه مبارزه حماسی تموم میشه، یه چیزای خوبی به Lore اضافه می کنه ولی موتور محرک اش، جذابیت خود Abyss و آدم هاش، اون مرموز بودن بخش های مربوط به بچه های Ashen Wolves و جام احیا و در نهایت شخصیت های به شدت دوست داشتنی گرگ های خاکستری ـه
هر چند یه سری به طرز عملکرد یوری تو آخر داستان گیر میدن و حس می کنن خیلی غیر منطقیه و خارج از شخصیت برای یه همچین مدل بازی ایه، ولی خب از اون جا که اونم مثل ادلگارد و دیمیتری و کلاود به نوعی سردسته یه خاندان ـه؛ همچین حرکت بولدی و دور زدن اون همه ادم خیلی بهش میاد
در کل نمیشه گفت مثل خود داستان بازی غافلگیر کننده و درگیر کننده است، ولی لحظه های ناب خودشو داره قشنگ...

ترک های موسیقی اضافه DLC هم مثل همیشه عالی اند...
و این که به شدت خورد تو حالم که DLC هیچ کات سین رندر شده ای نداره، تیزر بایلث واسه اسمش کات سین رندر شده داشت:| چرا این نداره :|

و این که بعد تموم کردن DLC همه شخصیت های گرگ های خاکستری رو میتونید تو بازی اصلی استخدام کنید که هر کدوم ساپورت های خودشون رو دارن و حتی دایزاین Post Time Skip هم دارن (که من نمیخواستم برام لو بره، ولی لو رفت و... اوففف چقدر خوبه دیزاین های بعد تایم اسکیپ شون:x)

در کل اون سختی تموم کردن هر کدوم از مپ ها تو ترکیب با اهنگ های محشر و شخصیت های به یاد موندنی اش Cindered Shadows رو جدای از کم محتوا بودنش به مشکلات دیگش کاملا واسم به یه تجربه خاصی تبدیل کرد و این 15 ساعت با این گرگ های خاکستری زیرزمینی به شدت حال داد بهم:x:x

131160
 

ce7en44

کاربر سایت
Mar 4, 2009
8,390
نام
مسلم
Kara no Shoujo: the Second Episode
81JH5z0ScaL.jpg
خبری از شماره سوم در کار نیست؟ چون من اصلاً با پایان اصلی این شماره حال نکردم. البته پایان obsession رو هم اونقدرها نپسندیم ولی نمیتونم انتخاب کنم که بین obsession و true ending کدوم یکی غم انگیزتر بود (یا شایدم هم هر دو پایان مکمل همدیگه بودن). ترک های موسیقی نسبتاً از شماره اول بهتر بودن، یه چند تاشون هم از همون شماره اول مستقیم اومده بودن اینجا. آرتش هم خیلی پیشرفت داشته بود و منظره های برفی جلوه زیبایی به بازی داده بودن. فقط سرعت پیشروی داستان خیلی افتضاح بود (برعکس شماره اول که خیلی هول هولی جلو میرفت) و مخصوصاً چند ساعت اول داستان واقعاً عذاب آور بود ولی بعدش بهتر شد. البته همین مورد باعث شده بود که حداثل شخصیت پردازی از شماره اول بهتر باشه و داستان رو از دید چند تا شخصیت دیگه هم دنبال کنیم. داستان دوباره در مورد یه سری قتل های مرموز هست و اتفاقاتی که به نظر ریشه ماورا طبیعه دارن و ربط چندانی به شماره اول هم نداره ولی به اندازه ای جذاب هست که بیننده رو برای کشف ماجرا به دنبال خودش بکشونه.
خلاصه اینکه امیدوارم شماره سوم هم بیرون بدن و اونجا دیگه حداقل یه پایان خوش ببینیم.
 
آخرین ویرایش:

BARDI YA

Herrscher of Flamescion
Gold User
Jul 23, 2011
3,825
نام
بردیا دلوشی
View attachment 134768

نسخه غربی برای PS4 پاییز امسال
PC و Switch هم 2021

اوه مای گادووووووو (با لحن ژاپنی بخونید)

مرسی از خبر...
دیگه چی بهتر از این...

ولی End of a Saga... :((:((

بهترین مجموعه بازی های دنیا + بهترین داستان ها بین تمام Mediaهارو داشت...

آرک لببرل...
بعد کراسبل...
و اروبونیا...
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر