ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Celebrimbor" data-source="post: 3186332" data-attributes="member: 50544"><p style="text-align: center"><img src="http://oi57.tinypic.com/qyzcxv.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/24xexe8.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><strong></strong></p> <p style="text-align: center"><strong><span style="font-size: 10px"><img src="http://oi59.tinypic.com/13zypf.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></span></strong><span style="font-size: 22px"><span style="color: #b22222"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Prologue</span></span></span><img src="http://oi59.tinypic.com/9i8qvs.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>در طول اعصار میانه، تهدید مهمی در سراسر اروپا بر مردم ناشناخته بود: تعادل قدرت بدون شک داشت به سمت نیروهای تاریکی سوق مییافت. در همین زمانها بود که خونآشام شیطانی، Mathias، از مخفیگاه خود خارج میشود. او که در قرون گذشته تنها بر نفرتش افزوده شده بود، بدون سر و صدا ارتش خود را برای ریشهکن کردن انسانها از زمین روانه میکند. (حال دیگر از نظر وی انسانها موجوداتی ناچیز بودند که توسط خدا خلق شده و ریشهکن شدن نسل آنها از زمین بسیار برایش پر منفعتتر خواهد بود). خشم و نفرت او با از دست دادن همسر دومش، Lisa، بسیار بیشتر شده بود (Lisa به خاطر این سوء ظن قوی که مهارتش در پزشکی مشابه جادوگری بود، توسط انسانها کشته شد). پس Mathias دیگر به هیچکس رحم نمیکرد. از آن جایی که قدرتهایش بسیار ورای آن چیزی بودند که بر انسانها شناخته بود، قربانیهایش در برابر جادوی سیاه وی کاملا بیدفاع بودند. بنابراین، اعمال شیطانی Mathias بودند که باعث القای حس ترس و ایجاد هرج و مرج بین مردم شدند. این مرد که زمانی به دلیل مصیبتی که دچارش شد، با الههای شیطانی پیمان بست و به موجب آن تبدیل به یک پادشاه اهریمنی شد، حال به "Count Dracula" معروف شده است که ترجمه آن "فرزند شیطان" است.</p><p style="text-align: center"> <img src="http://oi59.tinypic.com/4v48km.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>Mathis که حال با نام Dracula شناخته میشد، با ارتش رو به افزایشی از موجودات نامیرا و اسطورهای که در اختیار داشت، آماده تصرف تمامی سرزمینهای شناخته شده و حتی ناشناس بود. به نظر میرسید که هیچ چیز نمیتواند سد راه وی شود. در هر حال، در همین مواقع و در نواحی دورافتاده ایالت Warakiya، دختری متولد شد که قدرتهای ویژهای داشت. هنگامی که او بزرگتر شد، بارهای بار به این فکر فرو رفت که این قدرتهای غیرعادی، ابزاری برای هدفی والاتر هستند. زندگی او در هفدهمین سالگرد تولدش، هنگامی که با Alucard، فرزند رانده شده و فراموش شده Lord Dracula ملاقات کرد، برای همیشه تغییر میکند.<p style="text-align: center"> <img src="http://oi58.tinypic.com/2ebqyye.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /> </p> <p style="text-align: center"></p><p>مدتی پس از تولد 17 سالگی Sonia، رابطهای بین او و Alucard که اخیرا به صورت مخفیانه امور پدرش را دنبال میکرد، شکل میگیرد. Sonia که در بدو تولد، از قدرتهای جادویی ویژهای بهرهمند بود، توسط عمویش مورد تعلیم قرار گرفت تا تبدیل به یک جنگجوی مبارز شود. دست بر قضا، Alucard عاشق Sonia میشود، به قدرتهای نهفته وی پی برده و او را در کامل کردن تعلیماتش یاری میکند؛ Alucard که به قدرتهای درونی Sonia پی برده بود، نقشهاش را بر وی آشکار میکند: او قصد داشت حملهای سرّی علیه Dracula به راه بیندازد و خطر چیره شدن او بر دنیا را با رو به رو شدن با وی در قلعهاش و تبعید ارباب تاریکی به دنیای مردگان، جایی که او ظاهرا برای همیشه محبوس میشد، خنثی کند. Sonia اذعان میکند که او نیز همین نقشه را در سر داشته است. Alucard که با شنیدن این حرفها، شوکه شده است، اصرار میکند که Sonia خود را درگیر این جنگ جنونوار نکند. در ادامه، Alucard برای Sonia توضیح میدهد که حملات بی سر و صدای Dracula بر تمامی سرزمینهای اروپا از چندین سال پیش آغاز شده و او طی این چند سال گذشته تنها بر قدرتش افزوده شده است. Alucard تصور میکرد که یک زن از نژاد انسان هیچگاه شانسی برای پیروزی در مقابل Count نخواهد داشت. Sonia از این مسئله که Alucard تواناییهایش را دست کم گرفته، ناراحت میشود. چرا که او این پتانسیل را در خود داشت تا از قدرتهای منحصر به فردش علیه ارتش نامیرای Dracula استفاده کرده و در نهایت در دل قلعه با وی مواجه شود.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi57.tinypic.com/10dea1h.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /> <img src="http://oi61.tinypic.com/2uif5gh.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>بعد از راهی شدن Alucard به سمت قلعه، دیری نپایید که Sonia نیز سفر خود را آغاز کرد. هنگامی که از Boss ـی پس از دیگری میگذشت، عصاره حیاتشان را با قدرت ذاتی که درون خود داشت (Soul power)، بیرون میکشید و این کار به وی اجازه میداد نیروهای جادویی این موجودات را از آن خود کرده و این جادوها را چاشنی حملاتش کند. همچنین Sonia در طول راه، توانست 5 عدد Sub-weapon مقدس (خنجر، آب مقدس، بومرنگ، یک تبرزین و یک ساعت وقت نگهدار) را بازیابی کند. سلاحهایی که توسط نیاکانش به جای مانده بودند. او میدانست که این سلاحها روزی به یک منبع قدرت نیرومند و مناسب جهت چالشهای پیش رو برای شکارچیان خونآشام تبدیل خواهد شد. سرانجام Sonia به داخل قلعه وحشت هجوم برده و با از سر راه برداشتن تمامی دشمنان، خود را در بالاترین برج قلعه سر به فلک کشیده مییابد. اینجا بود که با Alucard مواجه میشود. Alucard ـی که ظاهرا در پیدا کردن پدر خود کمی دچار بدشانسی شده بود. Alucard متعجب، که اصلا فکرش را هم نمیکرد، Sonia بتواند تا اینجا به پیش آید، تلاش میکند تا او را متقاعد سازد، راه خود را عوض کرده و به خانه بازگردد. اما زمانی که Alucard با مخالفت Sonia مواجه میشود، چارهای دیگری به جز امتحان کردن شهامت او در میدان نبرد نمییابد. بدین منظور که بفهمد آیا غریزههای بدون اشتباهش این بار نیز به درستی تشخیص دادهاند یا خیر. مبارزهای کوتاه صورت گرفته و Alucard که با چشیدن قدرت شلاق Vampire Killer خشکش زده بود، تحت تاثیر قدرتهای Sonia قرار میگیرد. حال او میدانست که این سرنوشت Sonia است که Dracula ـی اسرار آمیز را شکست دهد. Alucard ترجیح میدهد تا به وسیله تنها راهی که میدانست به Sonia در راهش کمک کند: او با غیرفعال کردن قدرتهایش و رفتن به حالت خواب، وظیفهاش در از میان بردن یک دودمان نفرین شده از زمین را انجام میدهد. این زوج پراحساس، با دلتنگی که بینشان به وجود آمده بود، راه خود را جدا میکنند. Sonia با آنکه احساساتش برای Alucard سخت و محکم بودند، و فکر اینکه ممکن است او را از دست بدهد، باعث ایجاد حس ناامیدی و دلسردی در وی شده بود، راه خود به سمت اعماق قلعه، جایی که Dracula مخفی شده بود را در پیش میگیرد.</p><p></p><p style="text-align: center"> <table style='width: 100%'><tr><td><img src="http://oi61.tinypic.com/j0ldlu.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><br /> <span style="font-size: 18px"><span style="color: #0099ff"><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Medusa</span></span></span></span></td><td><img src="http://oi58.tinypic.com/9hi3r6.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><br /> <span style="font-size: 18px"><span style="color: #0099ff"><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Death Bat</span></span></span></span></td><td><img src="http://oi59.tinypic.com/2vht0tv.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><br /> <span style="font-size: 18px"><span style="color: #0099ff"><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Bat Man</span></span></span></span></td><td><img src="http://oi60.tinypic.com/2q3myw6.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><br /> <span style="font-size: 18px"><span style="color: #0099ff"><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Ninja Taour</span></span></span></span></td><td><img src="http://oi59.tinypic.com/34hsw1v.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><br /> <span style="font-size: 18px"><span style="color: #0099ff"><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Fly Dragon</span></span></span></span></td></tr></table></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>Sonia سرانجام Count را بر روی تخت پادشاهی مخفیاش و در اتاقی که مخصوص مراسم و تشریفات بود، پیدا میکند. پس از مبارزهای طولانی و دشوار، Sonia با به کار بردن شلاق مقدس خود و سلاحهای جادویی، توانست به پیروزی دست یابد. Dracula با اینکه شکست خورده بود، قسم میخورد که روزی باز خواهد گشت. تا زمانی که سیهدلان و پیروان اهریمن وجود دارند، بهرحال روزی یکی از اینان او را ندا خواهند داد. Sonia اظهارات Dracula را به تمسخر گرفته و با صدای بلند فریاد میزند، همیشه یک نفر خواهد بود تا به مبارزه علیه نیروهای شیطانی برخاسته و حتی اگر خود Sonia مجبور شود، باری دیگر این وظیفه خطیر را بر عهده خواهد گرفت. اثبات حرفهایش به دنیا آوردن نوزادی بود (احتمال دارد پدر این نوزاد Alucard بوده و این بچه همان Trevor باشد) که در آینده مطمئنا به جنگ با ارباب خون آشامها و پیروان کثیر و روز افزونش خواهد پرداخت. این قهرمان که دودمانش نظیر ندارد، بزرگ خواهد شد تا همانند نیاکانش، در میان شکارچیان خون آشام، برترین باشد. همگی جنگجویان آینده خاندان Belmont، از قدرتهای مشابهی که Sonia داشت، برخوردار خواهند بود، چه سرنوشتشان رویارویی با آزمونها باشد یا نباشد.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi61.tinypic.com/2q8uc7t.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>مسائلی که از دیدگاه ساکنان Warakiya ماوراءالطبیعه به نظر میرسید، برای Belmontها کاملا عادی بود. سالهای سال، انسانهای فانی دونپایه، نه ابزار کافی و نه اراده لازمه جهت نابودسازی و بیرون راندن اصیلترین و قدیمیترین زیردستهای شیطان را از این سیاره نداشتهاند، اما حال، مردم نمایندگان بیباکی داشتند که قادر به ایستادگی در مقابل این تهدیدات بودند. البته برخورداری از قدرتهای ویژه، برای Belmontها رایگان و بدون هیچ دردسری حاصل نشده بود، چرا که مردم به تدریج شروع به مشکوک شدن به آنها و قابلیتهای غیرعادیشان کردند. این موضوع تا جایی به پیش رفت که Belmontها به خاندانی تبعید شده و اجتماعگریز تبدیل شدند.</p><p></p><p>قضیه پیچیده و تو در تو این بود که ترس، آشوب و قتل عام در Romania و اروپا به عنوان یک ملت واحد، موج میزد. چرا که هیولاها به طور آزادانه شروع به پرسه زدن در این نواحی کرده و مردم بیگناه طعمه این موجودات ناشناس میشدند. ترس واقعی مردم زمانی به اوج خود میرسد که مطلع میشوند، Mathias هنوز زنده بوده و به نحوی از مبارزهای که با Sonia داشته، جان سالم به در برده است. همه این اتفاقات تنها در اندک زمانی پس از اینکه Mathias برای ابراز حضور و زنده بودن، نامش را به Vlad Tepes تغییر داد، به وقوع پیوست. سرانجام نیز Mathias تبدیل به دشمنی شد که به زودی تمام جهانیان خواهند شناخت.</p><p></p><p></p><p></p><p style="text-align: center"> </p> <p style="text-align: center"></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Celebrimbor, post: 3186332, member: 50544"] [CENTER][IMG]http://oi57.tinypic.com/qyzcxv.jpg[/IMG] [IMG]http://oi58.tinypic.com/24xexe8.jpg[/IMG] [B] [SIZE=2][IMG]http://oi59.tinypic.com/13zypf.jpg[/IMG][/SIZE][/B][SIZE=6][COLOR=#b22222][FONT=Old English Text MT]Prologue[/FONT][/COLOR][/SIZE][B][SIZE=2][/SIZE][/B][IMG]http://oi59.tinypic.com/9i8qvs.jpg[/IMG] [/CENTER] در طول اعصار میانه، تهدید مهمی در سراسر اروپا بر مردم ناشناخته بود: تعادل قدرت بدون شک داشت به سمت نیروهای تاریکی سوق مییافت. در همین زمانها بود که خونآشام شیطانی، Mathias، از مخفیگاه خود خارج میشود. او که در قرون گذشته تنها بر نفرتش افزوده شده بود، بدون سر و صدا ارتش خود را برای ریشهکن کردن انسانها از زمین روانه میکند. (حال دیگر از نظر وی انسانها موجوداتی ناچیز بودند که توسط خدا خلق شده و ریشهکن شدن نسل آنها از زمین بسیار برایش پر منفعتتر خواهد بود). خشم و نفرت او با از دست دادن همسر دومش، Lisa، بسیار بیشتر شده بود (Lisa به خاطر این سوء ظن قوی که مهارتش در پزشکی مشابه جادوگری بود، توسط انسانها کشته شد). پس Mathias دیگر به هیچکس رحم نمیکرد. از آن جایی که قدرتهایش بسیار ورای آن چیزی بودند که بر انسانها شناخته بود، قربانیهایش در برابر جادوی سیاه وی کاملا بیدفاع بودند. بنابراین، اعمال شیطانی Mathias بودند که باعث القای حس ترس و ایجاد هرج و مرج بین مردم شدند. این مرد که زمانی به دلیل مصیبتی که دچارش شد، با الههای شیطانی پیمان بست و به موجب آن تبدیل به یک پادشاه اهریمنی شد، حال به "Count Dracula" معروف شده است که ترجمه آن "فرزند شیطان" است. [CENTER] [IMG]http://oi59.tinypic.com/4v48km.jpg[/IMG] [/CENTER] Mathis که حال با نام Dracula شناخته میشد، با ارتش رو به افزایشی از موجودات نامیرا و اسطورهای که در اختیار داشت، آماده تصرف تمامی سرزمینهای شناخته شده و حتی ناشناس بود. به نظر میرسید که هیچ چیز نمیتواند سد راه وی شود. در هر حال، در همین مواقع و در نواحی دورافتاده ایالت Warakiya، دختری متولد شد که قدرتهای ویژهای داشت. هنگامی که او بزرگتر شد، بارهای بار به این فکر فرو رفت که این قدرتهای غیرعادی، ابزاری برای هدفی والاتر هستند. زندگی او در هفدهمین سالگرد تولدش، هنگامی که با Alucard، فرزند رانده شده و فراموش شده Lord Dracula ملاقات کرد، برای همیشه تغییر میکند.[CENTER] [IMG]http://oi58.tinypic.com/2ebqyye.jpg[/IMG] [/CENTER] مدتی پس از تولد 17 سالگی Sonia، رابطهای بین او و Alucard که اخیرا به صورت مخفیانه امور پدرش را دنبال میکرد، شکل میگیرد. Sonia که در بدو تولد، از قدرتهای جادویی ویژهای بهرهمند بود، توسط عمویش مورد تعلیم قرار گرفت تا تبدیل به یک جنگجوی مبارز شود. دست بر قضا، Alucard عاشق Sonia میشود، به قدرتهای نهفته وی پی برده و او را در کامل کردن تعلیماتش یاری میکند؛ Alucard که به قدرتهای درونی Sonia پی برده بود، نقشهاش را بر وی آشکار میکند: او قصد داشت حملهای سرّی علیه Dracula به راه بیندازد و خطر چیره شدن او بر دنیا را با رو به رو شدن با وی در قلعهاش و تبعید ارباب تاریکی به دنیای مردگان، جایی که او ظاهرا برای همیشه محبوس میشد، خنثی کند. Sonia اذعان میکند که او نیز همین نقشه را در سر داشته است. Alucard که با شنیدن این حرفها، شوکه شده است، اصرار میکند که Sonia خود را درگیر این جنگ جنونوار نکند. در ادامه، Alucard برای Sonia توضیح میدهد که حملات بی سر و صدای Dracula بر تمامی سرزمینهای اروپا از چندین سال پیش آغاز شده و او طی این چند سال گذشته تنها بر قدرتش افزوده شده است. Alucard تصور میکرد که یک زن از نژاد انسان هیچگاه شانسی برای پیروزی در مقابل Count نخواهد داشت. Sonia از این مسئله که Alucard تواناییهایش را دست کم گرفته، ناراحت میشود. چرا که او این پتانسیل را در خود داشت تا از قدرتهای منحصر به فردش علیه ارتش نامیرای Dracula استفاده کرده و در نهایت در دل قلعه با وی مواجه شود. [CENTER][IMG]http://oi57.tinypic.com/10dea1h.jpg[/IMG] [IMG]http://oi61.tinypic.com/2uif5gh.jpg[/IMG] [/CENTER] بعد از راهی شدن Alucard به سمت قلعه، دیری نپایید که Sonia نیز سفر خود را آغاز کرد. هنگامی که از Boss ـی پس از دیگری میگذشت، عصاره حیاتشان را با قدرت ذاتی که درون خود داشت (Soul power)، بیرون میکشید و این کار به وی اجازه میداد نیروهای جادویی این موجودات را از آن خود کرده و این جادوها را چاشنی حملاتش کند. همچنین Sonia در طول راه، توانست 5 عدد Sub-weapon مقدس (خنجر، آب مقدس، بومرنگ، یک تبرزین و یک ساعت وقت نگهدار) را بازیابی کند. سلاحهایی که توسط نیاکانش به جای مانده بودند. او میدانست که این سلاحها روزی به یک منبع قدرت نیرومند و مناسب جهت چالشهای پیش رو برای شکارچیان خونآشام تبدیل خواهد شد. سرانجام Sonia به داخل قلعه وحشت هجوم برده و با از سر راه برداشتن تمامی دشمنان، خود را در بالاترین برج قلعه سر به فلک کشیده مییابد. اینجا بود که با Alucard مواجه میشود. Alucard ـی که ظاهرا در پیدا کردن پدر خود کمی دچار بدشانسی شده بود. Alucard متعجب، که اصلا فکرش را هم نمیکرد، Sonia بتواند تا اینجا به پیش آید، تلاش میکند تا او را متقاعد سازد، راه خود را عوض کرده و به خانه بازگردد. اما زمانی که Alucard با مخالفت Sonia مواجه میشود، چارهای دیگری به جز امتحان کردن شهامت او در میدان نبرد نمییابد. بدین منظور که بفهمد آیا غریزههای بدون اشتباهش این بار نیز به درستی تشخیص دادهاند یا خیر. مبارزهای کوتاه صورت گرفته و Alucard که با چشیدن قدرت شلاق Vampire Killer خشکش زده بود، تحت تاثیر قدرتهای Sonia قرار میگیرد. حال او میدانست که این سرنوشت Sonia است که Dracula ـی اسرار آمیز را شکست دهد. Alucard ترجیح میدهد تا به وسیله تنها راهی که میدانست به Sonia در راهش کمک کند: او با غیرفعال کردن قدرتهایش و رفتن به حالت خواب، وظیفهاش در از میان بردن یک دودمان نفرین شده از زمین را انجام میدهد. این زوج پراحساس، با دلتنگی که بینشان به وجود آمده بود، راه خود را جدا میکنند. Sonia با آنکه احساساتش برای Alucard سخت و محکم بودند، و فکر اینکه ممکن است او را از دست بدهد، باعث ایجاد حس ناامیدی و دلسردی در وی شده بود، راه خود به سمت اعماق قلعه، جایی که Dracula مخفی شده بود را در پیش میگیرد. [CENTER][TABLE="class: grid, width: 500, align: center"] [TR] [TD][IMG]http://oi61.tinypic.com/j0ldlu.jpg[/IMG] [SIZE=5][COLOR=#0099ff][FONT=times new roman][FONT=Old English Text MT]Medusa[/FONT][/FONT][/COLOR][/SIZE][/TD] [TD][IMG]http://oi58.tinypic.com/9hi3r6.jpg[/IMG] [SIZE=5][COLOR=#0099ff][FONT=times new roman][FONT=Old English Text MT]Death Bat[/FONT][/FONT][/COLOR][/SIZE][/TD] [TD][IMG]http://oi59.tinypic.com/2vht0tv.jpg[/IMG] [SIZE=5][COLOR=#0099ff][FONT=times new roman][FONT=Old English Text MT]Bat Man[/FONT][/FONT][/COLOR][/SIZE][/TD] [TD][IMG]http://oi60.tinypic.com/2q3myw6.jpg[/IMG] [SIZE=5][COLOR=#0099ff][FONT=times new roman][FONT=Old English Text MT]Ninja Taour[/FONT][/FONT][/COLOR][/SIZE][/TD] [TD][IMG]http://oi59.tinypic.com/34hsw1v.jpg[/IMG] [SIZE=5][COLOR=#0099ff][FONT=times new roman][FONT=Old English Text MT]Fly Dragon[/FONT][/FONT][/COLOR][/SIZE][/TD] [/TR] [/TABLE] [/CENTER] Sonia سرانجام Count را بر روی تخت پادشاهی مخفیاش و در اتاقی که مخصوص مراسم و تشریفات بود، پیدا میکند. پس از مبارزهای طولانی و دشوار، Sonia با به کار بردن شلاق مقدس خود و سلاحهای جادویی، توانست به پیروزی دست یابد. Dracula با اینکه شکست خورده بود، قسم میخورد که روزی باز خواهد گشت. تا زمانی که سیهدلان و پیروان اهریمن وجود دارند، بهرحال روزی یکی از اینان او را ندا خواهند داد. Sonia اظهارات Dracula را به تمسخر گرفته و با صدای بلند فریاد میزند، همیشه یک نفر خواهد بود تا به مبارزه علیه نیروهای شیطانی برخاسته و حتی اگر خود Sonia مجبور شود، باری دیگر این وظیفه خطیر را بر عهده خواهد گرفت. اثبات حرفهایش به دنیا آوردن نوزادی بود (احتمال دارد پدر این نوزاد Alucard بوده و این بچه همان Trevor باشد) که در آینده مطمئنا به جنگ با ارباب خون آشامها و پیروان کثیر و روز افزونش خواهد پرداخت. این قهرمان که دودمانش نظیر ندارد، بزرگ خواهد شد تا همانند نیاکانش، در میان شکارچیان خون آشام، برترین باشد. همگی جنگجویان آینده خاندان Belmont، از قدرتهای مشابهی که Sonia داشت، برخوردار خواهند بود، چه سرنوشتشان رویارویی با آزمونها باشد یا نباشد. [CENTER][IMG]http://oi61.tinypic.com/2q8uc7t.jpg[/IMG] [/CENTER] مسائلی که از دیدگاه ساکنان Warakiya ماوراءالطبیعه به نظر میرسید، برای Belmontها کاملا عادی بود. سالهای سال، انسانهای فانی دونپایه، نه ابزار کافی و نه اراده لازمه جهت نابودسازی و بیرون راندن اصیلترین و قدیمیترین زیردستهای شیطان را از این سیاره نداشتهاند، اما حال، مردم نمایندگان بیباکی داشتند که قادر به ایستادگی در مقابل این تهدیدات بودند. البته برخورداری از قدرتهای ویژه، برای Belmontها رایگان و بدون هیچ دردسری حاصل نشده بود، چرا که مردم به تدریج شروع به مشکوک شدن به آنها و قابلیتهای غیرعادیشان کردند. این موضوع تا جایی به پیش رفت که Belmontها به خاندانی تبعید شده و اجتماعگریز تبدیل شدند. قضیه پیچیده و تو در تو این بود که ترس، آشوب و قتل عام در Romania و اروپا به عنوان یک ملت واحد، موج میزد. چرا که هیولاها به طور آزادانه شروع به پرسه زدن در این نواحی کرده و مردم بیگناه طعمه این موجودات ناشناس میشدند. ترس واقعی مردم زمانی به اوج خود میرسد که مطلع میشوند، Mathias هنوز زنده بوده و به نحوی از مبارزهای که با Sonia داشته، جان سالم به در برده است. همه این اتفاقات تنها در اندک زمانی پس از اینکه Mathias برای ابراز حضور و زنده بودن، نامش را به Vlad Tepes تغییر داد، به وقوع پیوست. سرانجام نیز Mathias تبدیل به دشمنی شد که به زودی تمام جهانیان خواهند شناخت. [CENTER] [/CENTER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft