Beyond: Two Souls، و پیام تاثیر گذارش برای بازیگران دیگر

Aʍir Rәzʌ

کاربر سایت
May 12, 2008
4,749
Beyond.jpg



کارگردان و نویسنده عنوان Beyond: Two Souls، آقای دیوید کیج طی یک مصاحبه با VG247 صحبت هایی مبنی بر اینکه این بازی و طریقه فیلمبرداری و بازیگری آن نقش یک پیام ارزشمند برای هردو صنعت بازی سازی و فیلم سازی را ایفا خواهد کرد داشته.

ایشون طی صحبتی که با VG247 در جشنواره gamescom داشته، به موارد زیر اشاره کرده:

"این عنوان قراره بخاطر بازی توانمندانه Ellen Page هنگام فیلمبرداری، نقش یک پیام قدرتمند و تاثیر گذار رو برای صنعت بازیسازی، و از طرفی هالییود ایفا کنه."

"اگر بازی موفقیت آمیز از آب در بیاد و بازی Ellen هم جوری باشه که کیفیت این تجربه (بازی) رو اثبات کنه، بازی حکم یک پیام به این صنعت رو خواهد داشت که میگه: نگاه کن، میشه بازی هارو اینجوری هم ساخت!"

"همچنین این بازی یک پیام برای هالیوود با این مضمون خواهد بود که: حالا این یک محصول با ارزش و قابله احترامه، اگر بازیگر با استعداد و توانمندی باشی، بازیهایی خواهند بود که بهت فرصت درخشیدن رو بدن و همزمان بتونن تاثیر گذاری رو که یک فیلم داره روی مخاطبشون داشته باشن"

" در صنعت هالیوود، هنوز خیلیها فکر میکنن که بازیها فقط درمورد تیر اندازی هستن، پس بازیگر ها هیچ علاقه ای بهشون ندارن. اونا نمیخوان که توی بازی فقط حکم یک چهره و ظاهر کرکتر رو داشته باشن که داره به بقیه تیر اندازی میکنه. البته میشه گفت هالیوود بهایی به بازی ها میده، اما هنوز خیلی محتاطانه در این مورد کار میکنه. Beyond کاری میکنه که هالیوود رو به صنعت بازیسازی علاقه مند کنه"

* به زودی متن کامل این مصاحبه "طولانی" هم در این سایت قرار میگیره.

منبع
 
آخرین ویرایش:

Miesam

کاربر سایت
Sep 23, 2005
6,142
نام
Miesam Sh
مهم اينه كه خبري كه زده ميشه بيشتر براي علاقه مندان به اون فرد مصاحبه كننده هست و طبعا افراد مخالف و منتقد هم وارد همچين تاپيك هايي ميشند و حق نظر دارند ولي مي رسيم به اين جمله بنده "نتقاد چقدر ؟؟ مخالف بودن شما با بازي ايشون و نظرياتش تا چقدر ؟؟ بعضي از افراد هم هستند كه كلا عنوان تاپيك رو هم نميخونند و زحمت تايپ كردن هم به خودشون نميدن و ميرن پستشون رو تو تاپيك قبلي كپي ميكنند و تو تاپيك جديد پيست ميكنند !! ايا اين منطق هست ؟؟" . مسلما خبري كه براي طرفدار يه شخص نوشته ميشه معلوم كه ميان و ازش قدرداني ميكنند و حرفاش رو تاييد ميكنند و اين براي هر خبري معمولي هست ولي جمله بلد اي كه كردم يه چيز مسخره و مضحك هست !!
مطمئنن، وقتی شما میای و نظر خودت رو درباره یک بازی تو هر تاپیک میدی، به عنوان موافق، منم حق دارم نظرم هرچند کپی شده رو تو هر تاپیک به عنوان مخالف بدم.
اگر من چنین حقی ندارم، شما هم پس نداری.
 

Behnam_Yakuza

کاربر سایت
Feb 28, 2011
3,073
نام
بهنام
فردین جان اصلا اگر فرض کنیم این دوستان دارن انتقاد منطقی میکنن (که از 20 نفر 1 نفرشون هم اینکارو نمیکنن!) باز هم باور کن نه در حوصله، نه در وقت و نه در اعصاب هیچکس نمیگنجه که بیایم هر روز تو هر تاپیکی یه سری حرف تکراری رو در جواب انتقاد های تکراری یه عده تکرار کنیم. اگه قرار بود نتیجه ای از این بحث بگیرن تا حالا گرفته بودن.

اون عده ای هم که صرفا برا تخریب میان و کارشون Gif گذاشتن و حرفهایی مثل: "باز این یارو چرت گفت." و "مرتیکه ی عقده ای" هست هم بعد از یه مدت غیر قابل تحمل میشن و نمیشه نسبت بهشون بی تفاوت بود. که الان هم شدن.

بعد نکته ی دیگه اینه که لحن خیلی مهمه. بفرما و بشین و بتمرگ هر 3 تا یه معنی رو میده ولی بفرما خیلی مودبانست، بتمرگ هم به نوعی فحش حساب میشه.
انتقاد هم وقتی حالت "حمله کردن" به طرف داشته باشه دیگه انتقاد نیست. تخریبه، خصومته.
مطمئنن، وقتی شما میای و نظر خودت رو درباره یک بازی تو هر تاپیک میدی، به عنوان موافق، منم حق دارم نظرم هرچند کپی شده رو تو هر تاپیک به عنوان مخالف بدم.
اگر من چنین حقی ندارم، شما هم پس نداری.
خب حالا که چی بشه؟ با این کار میخواید با اون کسی که نظر موافق میده مقابله کنید؟
یا اینکه نظرات موافق به یه عده فشار میاره؟ (منظورم تو نیستی میثم، کلی دارم میگم) چون هیچ دلیل دیگه ای برا این کار به ذهنم نمیرسه.
باور کن تکرار کردن یه حرف اصلا کار جالبی نیست. حالا چه نظر موافق باشه. چه نظر مخالف باشه، چه یه جوک خیلی قشنگ باشه. بعد از یه مدت دیگه نخ نما میشه. حالا اگه این حرف باعث تشنج و بهم ریختن جو بشه دیگه 100 پله بدتر.
 
آخرین ویرایش:

Red V

کاربر سایت
Sep 19, 2010
2,641
نام
وحيد
مطمئنن، وقتی شما میای و نظر خودت رو درباره یک بازی تو هر تاپیک میدی، به عنوان موافق، منم حق دارم نظرم هرچند کپی شده رو تو هر تاپیک به عنوان مخالف بدم.
اگر من چنین حقی ندارم، شما هم پس نداری.

شما دوتا كاربر رو براي بنده معرفي كن كه تو هر تاپيكي اومدن دست بوس ايشون !!!!! من برات يه ليست اماده ميكنم كه همشون پست تكراري با مضموني مغرضانه و تخريبي در اين نوع تاپيك ها دادند !!


خودت هم تو اون ليست جز نفرات دوم تا سوم هستي :d
 
آخرین ویرایش:

FaRd!N

Nothing as it Seems
کاربر سایت
Aug 30, 2007
14,104
نام
فردین
مهم اينه كه خبري كه زده ميشه بيشتر براي علاقه مندان به اون فرد مصاحبه كننده هست و طبعا افراد مخالف و منتقد هم وارد همچين تاپيك هايي ميشند و حق نظر دارند ولي مي رسيم به اين جمله بنده "نتقاد چقدر ؟؟ مخالف بودن شما با بازي ايشون و نظرياتش تا چقدر ؟؟ بعضي از افراد هم هستند كه كلا عنوان تاپيك رو هم نميخونند و زحمت تايپ كردن هم به خودشون نميدن و ميرن پستشون رو تو تاپيك قبلي كپي ميكنند و تو تاپيك جديد پيست ميكنند !! ايا اين منطق هست ؟؟" . مسلما خبري كه براي طرفدار يه شخص نوشته ميشه معلوم كه ميان و ازش قدرداني ميكنند و حرفاش رو تاييد ميكنند و اين براي هر خبري معمولي هست ولي جمله بلد اي كه كردم يه چيز مسخره و مضحك هست !!
انتقاد کردن نه زمانبندی داره نه تاریخ انقضا. مثلا فرض کن من الان نشستم یه فیلم 5-6 سال قبل رو میبینم. خوب طبیعتا میتونم انتقاد خودم رو از این فیلم اعلام کنم و کسی نمیتونه بگه که تو حق نداری فیلم 5 سال قبل رو نقد کنی! این از این.

در مورد اینکه میگید کیج برای طرفداراش حرف میزنه. به نظر من اینطوری نیست. وقتی یه فرد میاد کل صنعت فیلم و هالیوود رو مخاطب قرار میده و میگه بیاید از من یاد بگیرید! این دیگه نمیشه حرف با طرفدران. این کل صنعت سینما رو تحت الشعاع قرار داده و مسلما در این بعد کسانی که تو صنعت سینما هستن و کسانی مثل اسکورسیزی و کوبریک و میپرستن، با حرف ایشون مجبور میشن که مقابلش وایستن و نظر مخالف خودشون رو اعلام کنن.
حالا من با کسانی کار ندارم که به علت فن بویی وارد تاپیک میشن برای مقابله با فن بوی های سونی و البته عکس این عمل هم صادقه. اما وقتی صحبت های کاربری مثل pouryaps3 رو میخونم اتوماتیک وار رای ام به سمت ایشون متمایل میشه و وقتی میبینم طرفداران کیج و بازی های ساخته اش با صحبت های منطقی ایشون فقط و فقط به خاطر فن بویی مقابله میکنن و هیچ حرف منطقی هم در جواب صحبت های ایشون ندارن ناراحت میشم. مسئله جالبتر اینه که اینگونه افراد تا قبل از PS3 و HR اصلا نه ایشون رو میشناختن نه اسم ایشون رو شنیده بودن. 90% افرادی هم که بعدا ادعا کردن Farenheit رو بازی کردن بعد از بازی کردن HR به سراغ این بازی رفتن تا در چنین بحث هایی کم نیارن. ( من عین این ماجرا رو دیدم که میگم) واسه همین به نظرم هر دو طرف قضیه، اعم از سونی هیتر ها و سونی فن بوی های کور کورانه رو ایگنور کنیم برای همه بهتره.
 

pouryaps3

کاربر سایت
Aug 29, 2009
576
نام
پوریا
یا اینکه نظرات موافق به یه عده فشار میاره؟ (منظورم تو نیستی میثم، کلی دارم میگم)

چرا همش فکر می کنید این حرف ها داره به کسی فشار میاره؟ من اندازه ی 10 صفحه فقط تو این مدت نوشتم، شما یک خط نوشتی که بتونه حرف من رو نقص کنه؟ این دلیل نشد که من بیام نظر ندم، هر وقت شما تونستی در مقابل حرف هایی که من زدم جواب قانع کننده ای بدی و بحث رو به "فشار آوردن"، "ترول کردن" و ... نکشونی منم دیگه حرفی نمی زنم. ولی یک بار خودتون از یک زاویه دیگه به حرفی که ایشون داره می زنه نگاه کنید. به نظر شما می تونه با فیلم سازهایی که الان هستن "درس" یاد بده؟ ایشون خودش باید یک کلاس جدا بره زیر دست همونایی که الان می خواد بهشون "درس" یاد بده تا اصول ابتدایی فیلمنامه نویسی رو یاد بگیره تا نیاد اینقدر داستان پر از اشکال تحویل بده. بله اثرش قابل احترام هست ولی این حرف هایی که می زنه و بزرگ کردن الکی بازی و ... در حد HR نیست. الان زمان فارنهایت هم به اندازه ی الان این صحبت ها بود؟ نه! چون انحصاری نبود.

این کیج همونیه که داره صنعت بازی سازی رو یک تنه به سمت جلو میبره .

امثال Valve، Remedy, Mojang, RS و ... چی کاره ـن اون وقت؟ بیشتر از 5 ساله که این سبکی که شاید شما با HR می شناسید رو کیج با فارنهایت به همه نشون داد. وقت کمی نیست برای پایه گذاری یک سبک، همین FPS فکر می کنید چقدر طول کشید تا جا بیفته؟ کمتر از نصف زمانی که ایشیون تا حالا حرف زده. حالا تا 20 سال دیگه هم ایشون بیاد بگه بازی من فلان ـه ُ این طور می شه هیچ اتفاقی نمیفته، بیشتر خودش رو کوچیک کرده، درست مثل نویسنده ی Crysis 2.
 

Red V

کاربر سایت
Sep 19, 2010
2,641
نام
وحيد
انتقاد کردن نه زمانبندی داره نه تاریخ انقضا. مثلا فرض کن من الان نشستم یه فیلم 5-6 سال قبل رو میبینم. خوب طبیعتا میتونم انتقاد خودم رو از این فیلم اعلام کنم و کسی نمیتونه بگه که تو حق نداری فیلم 5 سال قبل رو نقد کنی! این از این.

در مورد اینکه میگید کیج برای طرفداراش حرف میزنه. به نظر من اینطوری نیست. وقتی یه فرد میاد کل صنعت فیلم و هالیوود رو مخاطب قرار میده و میگه بیاید از من یاد بگیرید! این دیگه نمیشه حرف با طرفدران. این کل صنعت سینما رو تحت الشعاع قرار داده و مسلما در این بعد کسانی که تو صنعت سینما هستن و کسانی مثل اسکورسیزی و کوبریک و میپرستن، با حرف ایشون مجبور میشن که مقابلش وایستن و نظر مخالف خودشون رو اعلام کنن.
حالا من با کسانی کار ندارم که به علت فن بویی وارد تاپیک میشن برای مقابله با فن بوی های سونی و البته عکس این عمل هم صادقه. اما وقتی صحبت های کاربری مثل pouryaps3 رو میخونم اتوماتیک وار رای ام به سمت ایشون متمایل میشه و وقتی میبینم طرفداران کیج و بازی های ساخته اش با صحبت های منطقی ایشون فقط و فقط به خاطر فن بویی مقابله میکنن و هیچ حرف منطقی هم در جواب صحبت های ایشون ندارن ناراحت میشم. مسئله جالبتر اینه که اینگونه افراد تا قبل از PS3 و HR اصلا نه ایشون رو میشناختن نه اسم ایشون رو شنیده بودن. 90% افرادی هم که بعدا ادعا کردن Farenheit رو بازی کردن بعد از بازی کردن HR به سراغ این بازی رفتن تا در چنین بحث هایی کم نیارن. ( من عین این ماجرا رو دیدم که میگم) واسه همین به نظرم هر دو طرف قضیه، اعم از سونی هیتر ها و سونی فن بوی های کور کورانه رو ایگنور کنیم برای همه بهتره.

فردين جان هر چقدر كه دلشون ميخواد انتقاد بكن ولي منتقدي و طبق چيزي هايي كه گفتيم اما انتقاد خيلي ها ، خيلي ها ! خصومت هست كه مي رسيم به اين جمله بسيار خوب بهنام :

بعد نکته ی دیگه اینه که لحن خیلی مهمه. بفرما و بشین و بتمرگ هر 3 تا یه معنی رو میده ولی بفرما خیلی مودبانست، بتمرگ هم به نوعی فحش حساب میشه.
انتقاد هم وقتی حالت "حمله کردن" به طرف داشته باشه دیگه انتقاد نیست. تخریبه، خصومته.
 

Aʍir Rәzʌ

کاربر سایت
May 12, 2008
4,749
ادر مورد اینکه میگید کیج برای طرفداراش حرف میزنه. به نظر من اینطوری نیست. وقتی یه فرد میاد کل صنعت فیلم و هالیوود رو مخاطب قرار میده و میگه بیاید از من یاد بگیرید! این دیگه نمیشه حرف با طرفدران. این کل صنعت سینما رو تحت الشعاع قرار داده و مسلما در این بعد کسانی که تو صنعت سینما هستن و کسانی مثل اسکورسیزی و کوبریک و میپرستن، با حرف ایشون مجبور میشن که مقابلش وایستن و نظر مخالف خودشون رو اعلام کنن.
البته فردین من فکر نمیکنم که توی گفتش منظور این بوده که من از اونها بیشتر میفهمم یا اونا به نصیحت من نیازی دارن، بیشتر میخواسته بگه که من دارم یک قدم به جلو برمیدارم تا ذهنیت غلطی که افرادی که توی سینما دارن نسبت به این صنعت عوض بشه و ببینن که چه طیف وسیعی از سبک های مختلف رو میشه توش عملی کرد، شاید ترجمه من بد بوده و شاید نتونسته منظورش رو به خوبی بیان کنه!

البته این برداشته من هست و ممکنه غلط باشه!
 

susha

کاربر سایت
Jun 11, 2011
3,009
نام
مجید
این جوری که من فهمیدم .. هر کی مخالف هست باید زیپ دهنشو ببنده چون اقا فنه بدش میاد !
اما صنعت فیلم سازی کجا .. صنعت بازیسازی کجا
یکی یک فیلم میسازه که فقط 2:30 ساعت هست و میلیارد ها طرفدار پیدا میکنه و یکی بازی میسازه که فقط 2 میلیون نفر طرف دار داره
حالا کدومشون بیشتر از سینمایی بودن اثار سر در میارن ؟
 

HosseinBrusli

کاربر سایت
Jun 19, 2010
3,265
نام
حسین
این کیج همونیه که داره صنعت بازی سازی رو یک تنه به سمت جلو میبره .


امثال Valve، Remedy, Mojang, RS و ... چی کاره ـن اون وقت؟ بیشتر از 5 ساله که این سبکی که شاید شما با HR می شناسید رو کیج با فارنهایت به همه نشون داد. وقت کمی نیست برای پایه گذاری یک سبک، همین FPS فکر می کنید چقدر طول کشید تا جا بیفته؟ کمتر از نصف زمانی که ایشیون تا حالا حرف زده. حالا تا 20 سال دیگه هم ایشون بیاد بگه بازی من فلان ـه ُ این طور می شه هیچ اتفاقی نمیفته، بیشتر خودش رو کوچیک کرده، درست مثل نویسنده ی Crysis 2.

خوب کجای اوننوشته قرمز ایراد داره ؟! شما خودت جواب خودت رو داری میدی .
کیج با بازی فارنهایت و از زمان Xbox, PS2, PC شناخته شده بود . کیج برای این نسل نیست . اینها بزرگان صنعت گیم هستن که تو تمام نسلها با بازیهای ساختارشکنشون تونستن بازیسازی رو یه قدم رو به جلو ببرن . این سبکی که کیج به وجود اورده ، از زمان Xbox, PS2, PC و با بازی معروف فارانهایت شروع شده .

امثال Valve، Remedy, Mojang, RS شرکت بازی سازی با 200 الی 300 تا کارمند هستن . اما کیج و جان کارمک یک شخص هستن که با ایده ها و تیمشون باعث پیشرفت صنعت گیم میشن .
 

HalfLife G

کاربر سایت
Feb 21, 2009
3,755
نام
مراد حلیمی
یه سوالی که با خووندن سخنان زییییاد کیج برام پیش میاد اینه که چرا این خبرنگارا نمی برن با گب نویل یا میاموتو و تیم هاوارد صحبت کنن تایه چیزایی از مسیری که halflife 3 یا سوپر ماریو و...می خواد در آینده به دیگران یاد بده متوجه بشیم و در عوض اکثر اوقات فقط گفته های دیوید کیج و کلیف و جوات یرلی رو می شنویم ؟؟؟:|
 

Behnam_Yakuza

کاربر سایت
Feb 28, 2011
3,073
نام
بهنام
چرا همش فکر می کنید این حرف ها داره به کسی فشار میاره؟ من اندازه ی 10 صفحه فقط تو این مدت نوشتم، شما یک خط نوشتی که بتونه حرف من رو نقص کنه؟ این دلیل نشد که من بیام نظر ندم، هر وقت شما تونستی در مقابل حرف هایی که من زدم جواب قانع کننده ای بدی و بحث رو به "فشار آوردن"، "ترول کردن" و ... نکشونی منم دیگه حرفی نمی زنم. ولی یک بار خودتون از یک زاویه دیگه به حرفی که ایشون داره می زنه نگاه کنید. به نظر شما می تونه با فیلم سازهایی که الان هستن "درس" یاد بده؟ ایشون خودش باید یک کلاس جدا بره زیر دست همونایی که الان می خواد بهشون "درس" یاد بده تا اصول ابتدایی فیلمنامه نویسی رو یاد بگیره تا نیاد اینقدر داستان پر از اشکال تحویل بده. بله اثرش قابل احترام هست ولی این حرف هایی که می زنه و بزرگ کردن الکی بازی و ... در حد HR نیست. الان زمان فارنهایت هم به اندازه ی الان این صحبت ها بود؟ نه! چون انحصاری نبود.
دوست عزیز شما خبر رو دست نمیخونی یا درست متوجه نشدی و داری کلا یه چیز دیگه میگی بعد انتظار داری حرفهات رو اگه میتونن نقض کنن.
کجای خبر گفته شده که کیج میخواد به کارگردان های بزرگ درس یاد بده؟ خبر خیلی واضح داره میگه قصد ایشون اینه که ذهنیت بد هالیوود و مردم رو نسبت به صنعت بازی عوض کنه.
یعنی به فرض مثال اگه آقای اسکورسیزی یا نولان یا هر کس دیگه فکر میکنه صنعت بازی یعنی یه تفنگ بگیری دستت همه رو بکشی با دیدن این جور بازی ها نظرش تغییر کنه.
چطوری درس یاد دادن به کارگردان های بزرگ رو ازش برداشت کردین.
در ضمن اون کارگردان های بزرگ تو حرفه ی خودشون کسی هستن وگرنه اگه قرار باشه بازی بسازن باید یه کلاس برن زیر دست افراد خیلی پایین تر از کیج تا تازه الفبای این صنعت رو یاد بگیرن.
هیچ لزومی نداره چون فلانی کارگردان کار درستیه پس از همه بیشتر حالیش باشه. ایشون تو کار خودش استاده، کیج هم تو کار خودش.
امثال Valve، Remedy, Mojang, RS و ... چی کاره ـن اون وقت؟ بیشتر از 5 ساله که این سبکی که شاید شما با HR می شناسید رو کیج با فارنهایت به همه نشون داد. وقت کمی نیست برای پایه گذاری یک سبک، همین FPS فکر می کنید چقدر طول کشید تا جا بیفته؟ کمتر از نصف زمانی که ایشیون تا حالا حرف زده. حالا تا 20 سال دیگه هم ایشون بیاد بگه بازی من فلان ـه ُ این طور می شه هیچ اتفاقی نمیفته، بیشتر خودش رو کوچیک کرده، درست مثل نویسنده ی Crysis 2.
ببین وقتی یه مسئله ای همه گیر میشه تغییر دادنش خیلی سخت تر میشه. وقتی FPS تو سلیقه ی مردم جا افتاده خیلی سخته که بیای یه همچین سبکی رو جا بندازی.
مثل این میمونه که تو جامعه ای که همه فوتبال میبینن شما بیای بگی آقا بشینید بوکس نگاه کنید. مجبوری براش تبلیغ کنی، یه مقدار راجع بهش توضیح بدی، از خوبیاش بگی و... خب خیلی سخته همچین کاری. حالا این دلیل میشه که بوکس ورزش بدیه یا جذابیت نداره یا اصلا ورزش نیست؟!
 

Daemonis

Run Baby Run
کاربر سایت
Jan 3, 2009
7,028
نام
محمد امین
خوب فعلا یدونه بهنام واسه همتون کافیه .

ولی منظور کیج اینه که میخاد کاری بکنه که دیدگاه منفیه فیلم سازان و بازیگرن نسبت به صنعت گیم عوض بشه و بیان ایده های زیبا و ذهن خلاقشون رو در اختیار بازیسازان قرار بدن تا این صنعت بتونه پیشرفت کنه و...
کی گفته داره درس یاد میده ؟ کجا همچین حرفی زده ؟

(کار ما شده تو هر تاپیک فهموندن منظور کیج به هیتران)

کیج : Beyond کاری میکنه که هالیوود رو به صنعت بازیسازی علاقه مند کنه" ( الان به کی داره درس میده اینجا ؟
 
آخرین ویرایش:

R!HANNA

کاربر سایت
Apr 22, 2012
352
نام
فهیمه
این دفعه برام جالب بود حرفاش . همیشه کل بازی ساز ها رو میبرد زیر سوال ولی این دفعه کل هالیوود و شرکت های بزرگ فیلم سازی رو هم برد زیر سوال ! فکر کنم باز زنش نخود و لوبیا زیاد داده به خوردش این بنده خدا هم فشار وارده رو پرت کرده رو هالیوود!
 

pouryaps3

کاربر سایت
Aug 29, 2009
576
نام
پوریا
خوب فعلا یدونه بهنام واسه همتون کافیه .

آخه خودتونم می دونید حرفی برای گفت ندارید. از لحن صحبت کردن شما می تونم بفهمم قضیه از جه قراره... .

دوست عزیز شما خبر رو دست نمیخونی یا درست متوجه نشدی و داری کلا یه چیز دیگه میگی بعد انتظار داری حرفهات رو اگه میتونن نقض کنن.
کجای خبر گفته شده که کیج میخواد به کارگردان های بزرگ درس یاد بده؟ خبر خیلی واضح داره میگه قصد ایشون اینه که ذهنیت بد هالیوود و مردم رو نسبت به صنعت بازی عوض کنه.
یعنی به فرض مثال اگه آقای اسکورسیزی یا نولان یا هر کس دیگه فکر میکنه صنعت بازی یعنی یه تفنگ بگیری دستت همه رو بکشی با دیدن این جور بازی ها نظرش تغییر کنه.
چطوری درس یاد دادن به کارگردان های بزرگ رو ازش برداشت کردین.
در ضمن اون کارگردان های بزرگ تو حرفه ی خودشون کسی هستن وگرنه اگه قرار باشه بازی بسازن باید یه کلاس برن زیر دست افراد خیلی پایین تر از کیج تا تازه الفبای این صنعت رو یاد بگیرن.
هیچ لزومی نداره چون فلانی کارگردان کار درستیه پس از همه بیشتر حالیش باشه. ایشون تو کار خودش استاده، کیج هم تو کار خودش.

"صحبت هایی مبنی بر اینکه این بازی و طریقه فیلمبرداری و بازیگری آن نقش یک پیام ارزشمند برای هردو صنعت بازی سازی و فیلم سازی را ایفا خواهد کرد داشته."

چه برداشتی می کنید؟ صنعت بازی عناوینی مثل From Dust، Sims، Civilization، Braid، Limbo، World of Goo و ... رو به خودش دیده تا دیگه برای نشون دادن این قضیه نیازی به HR نداشته باشه. من نمی فهمم نوشتن یک داستان درجه دو و گذاشتنش در بازی چه ربطی داره اصلاّ؟ اون کارگردان های بزرگ می دونن که باید تا یک حدی کار کنن و مثل کیج نیان با نوشتن یک داستان ضعیف خودشون رو تا حد ناجی این صنعت بزرگ کنن. به عبارتی می دونن وضعیت فعلی ـشون رو و اگه اونا هم یک روزی حرفی بزنن که خلافش ثابت بشه با خشم طرفدارها مواجه خواهند شد. فعلاّ همین کیجی که سنگش رو به سینه می زنید و اینقدر می گین سینمایی شده در حد همون نوشتن یک داستان درجه 2 کار کرده و حالا حالا ها باید کار کنه یا دیدش رو عوض کنه. بله هر کسی شغل خودش رو تغییر بده باید از صفر شروع کنه و بحثی نیست، اما لحن شما جوری بود که انگار می خواید اون ها رو پایین بیارید. کی گفته حالا ذهنیت هالیوود اینقدر بد هستش؟ هالیوودی که من الان دارم می بینم ربطی به گیم نداره و کیج فقط برای اون ها که بازی نمی سازه، می سازه؟ کیج تو کار خودش مونده تا به درجه ی "استاد" برسه. من از همین ها ناراحت می شم. کسی که میاد داستان درجه دو می نویسه استاد می شه؟ اگه اینجوره الان Ed Wood رو باید استاد کارگردان ها بدونیم! Batman رو ببینید که در کنار اکشن بودن و به قول شما "کشت ُ کشتار تکراری و بچه بازی (که خودتون هم الان دارید بازی می کنید) چه داستانی رو تحویل می ده. از طرفی یک نگاه هم به HR کنید. دفعه قبل لینک یک نقدی رو دادم ولی می دونم نخوندید همین جا قسمتی از نقد رو می ذارم تا شاید بخونید.



HR در حالی ادعای داشتن یک داستان قوی را می کند که حتی از اصول ابتدایی فیلمنامه نویسی برای یک اثر جنایی,معمایی بی بهرست و از درگیر کردن ذهن مخاطب با معماها و مسئله های موجود در بازی عاجزه. عمر داستان هایی از جنس HR سالهاست که به سر آمده. داستانی همتراز فیلمهای پلیسی معمایی درجه 2 و تلویزیونی با دیالوگ های کاملا کلیشه ای و حکایت آشنای " قاتل یکی از آدم خوبهاست" که این ماجرا انقدر کهنه و نخ نما شده که هیچکاک بیش از 50 سال قبل با فیلمهاش سعی در شکستن این قواعد داشته است!(مشکل زمانی حادتر می شود که همین داستان ساده پر از اشکالات روایی باشد! )کیج بدون هیچ ذهنیتی از سرنوشت شخصیتهای داستانش تعدادی کاراکتر را وارد داستان کرده و این مسئله باعث شده نویسنده در پرداخت شخصیت ها با مشکل روبه رو شود و هیچ تفکری نسبت به سرانجام مخلوقاتش نداشته باشد. برای مثال می توان شخصیتLauren Winter را نام برد که حکم آپاندیس داستان به حساب می آید و نه ورودی منطقی دارد , نه دلایل استمرار وجودش در داستان منطقیست و همین سبب بی تفاوتی مخاطب نسبت به سرانجام این کاراکتر می شود.
این مشکل حتی در شخصیت های اصلی هم وجود دارد,به طوری که وجود شخصیت نورمن جیدن به عنوان یک کاراکتر قابل بازی اضافه به نظر می رسد! با اینکه جیدن میتوانست به یک کاراکتر فرعی تاثیر گذار تبدیل شود ولی حال تنها نقش ترمز کاهنده ی ریتم داستان را ایفا می کند! با اینکه مانور سازندگان بر روی یک تجربه ی احساسی و انتخابهای روزمره ی زندگی و مسائلی از این دست بوده , تقریبا هیچ کدام از این فاکتور های ذکر شده به صورت مشخص در هنگام بازی با نورمن وجود نداشته و اکثر زمان بازی شما با نورمن صرف استفاده از *ARI و اسکن محیط می شود!
این وضعیت کمابیش در شخصیت مدیسون هم دیده می شود و با تغییرات کوچکی در داستان می شد وی را تبدیل به یکی از شخصیت های فرعی کرد و از همه مهمتر اسکات شلبی که مخاطب باید مدت ها در تحملش صبوری به خرج دهد تا شاید در انتها از کشف راز بازی ذوق زده شود!
تمام این مسائل این ذهنیت را به وجود می آورند که کیج توانایی گسترش تبدیل داستانش به یک بازی چند ساعته را نداشته و با این ترفند ها سعی در عرضه ی محصول خودش به اسم یک بازی ویدیویی را داشته است!

شخصا اصلی ترین ایراد وارد بر سناریوی HR را تلاش برای سینمایی بودن آن میدانم!کیج برای اثبات این موضوع که عنوانش یک عنوان سینمایی و بنا شده در چارچوب های سینماست ناگزیر به کلیشه ها رو آورده,کلیشه هایی که پای ثابت 90 درصد فیلمهای سینماییست و وجودشان باعث راحت تر شدن فهم سینمایی بودن HR می شود! ولی متاسفانه کیج فراموش کرده که اکثر آثار ارزشمند سینما در زمره ی 10 درصد باقی مانده اند که سعی در شکستن قواعد رایج سینما دارند!
از اصلی ترین رکن های یک داستان در مورد یک قاتل زنجیره ای , می توان روانشناسی قاتل ( خصوصیات رفتاری , انگیزه و...) را نام برد. بی توجهی به این موضوع در بسیاری از موارد سینمایی باعث نابودی کل اثر شده و تاثیر غیر قابل انکاری بر کا اثر گذاشته است. اگر انگیزه ی قاتل در HR را انگیزه ای منطقی تلقی کنیم, رفتار و خصوصیات قاتل کاملا غیر منطقیست! ملاقات با خانواده ی مقتولین و با مادر یکی از مقتولین به دنبال قاتل گشتن ( و موضوعاتی که در دل این موضوع اتفاق می افتد!) موضوع خوشایندی نیست و این پتانسیل قاتل را برای تاثیر گذاری بر مخاطب ( ایجاد وحشت یا ترحّم و یا هر حس دیگه ای که سازنده انتظار داشته) را از بین برده است.
از موضوعات ناخوشایندی که امروزه در مورد HR گفته میشه , طبقه بندی این بازی بر اساس معیار ها و ژانر ها و زیرژانر های سینمایی و اصرار بیش از حد بر نوآر بودن عنوان فوق الذکر است!
ابتدا لازم میبینم توضیحی مختصر از نوآر را داشته باشیم:
نوآر ( Noir به معنی سیاه) برخلاف تفکر عام ژانر نبوده و همواره زیرمجموعه ای از ژانرThriller ( در سینما) به حساب می آید که دارای سبک و شیوه ی روایی خاص و منحصر به فردیست. داستان فیلمهای نوآر در شهر ( عمدتا شب) اتفاق افتاده و لحن تخ و فضای تیره و سرد - بازی با نور و سایه( در فیلمهای نوآر) - پایان تلخ - داستان هایی با محوریت انتقام,سرقت,قتل و ... از ویژگی های دیگر نوآر ست. پروتاگونیست(قهرمان) های فیلمهای نوآر عموما مردانی تنها و خشک هستند که نسبت به اصول اخلاقی جامعه بی تفاوتند و زنان اغواگری که از آنها سوء استفاده میکنند یا زنان مطیع و عاشقی که با بی توجهی قهرمان داستان مواجه می شوند رکن های نوآر ( چه در سینما و چه در ادبیات) را تشکیل می دهند.Max Payne بهترین نمونه از بازیهای رایانه ای نوآر است.

آنچه در بالا گفته شد , بیانگر این موضوع است که HR هیچ سنخیتی با نور نداشته و برای نوآر بودن به فضای شهری تلخ و تیره بسنده کرده!
HR از دید یکThriller هم مشکلات خاص خودش را داراست که از آنها می توان به ریتم کند بازی اشاره کرد!برای درک بهتر می توان به فیلم Zodiac ( دیوید فینچر-2007) اشاره کرد که علاوه بر داشتن مشترکاتی در زمینه ی داستانی با HR , دارای ریتمی کندتر نسبت به سایر فیلمهای هم سبک بوده ولی تفاوت بزرگ این دو زمانی به چشم می آید که زودیاک به واسطه ی دیالوگ های سنجیده و پیشبرنده ی داستان و همچنین نمودار استاندارد داستانی به هیچ وجه خسته کننده نبوده و به جرآت می توان گفت هر دقیقه از فیلم در پیشبرد داستان موثر است و ریتم کند به جای آزار دادن مخاطب , در خدمت روایت داستان قرار دارد و درکش برای مخاطب منطقیست ولی داستان HR همانند فیمنامه ای اصلاح نشده است! Thriller ای که بر خلاف زودیاک خمیر مایه ی روایت آرام را نداشته و حتی الان هم نتوانسته مانند سایر هم قطاران سینماییش ریتم تند و پر حادثه ای را برای مخاطبش به ارمغان بیاورد. زمان بسیاری از بازی عملا هیچ تاثیری در پیشبرد داستان و یا حتی پرداخت شخصیت ها(برای رسیدن به هدف مورد نظر سازنده) نداشته و در دیالوگ های بازی هم چیز قابل ارائه ای وجود ندارد!

HR از نظر بصری کاملا موفق عمل کرده است. طراحی هنری جالب توجه , خلق محیط هایی با جزئیات فراوان , رنگبندی هوشمندانه ی محیط( که باعث تسهیل ارتباط مخاطب با جو حاکم بر بازی می شود) درکنار استفاده از تکنیک های روز,طراحی شخصیت و انیمیشن فوق العاده ی کاراکتر ها ( که البته گاهی اوقات دارای نقایصی در انیمیشن حرکت و صورت آنها هستیم), قرار گیری دوربین و زوایای آن ( که بدون ایجاد مزاحمت برای مخاطب, نماهای فوق العاده ای را به او عرضه می کند) و نورپردازی منحصر به فرد از ویژگی های بصری بازی هستند که در کنار صداگذاری قوی بازی ( در تمام موراد اعم از صداگذاری شخصیت ها و افکتها ) جز نکات مثبت بازی به حساب می آیند.

موسیقی در یک بازی از جنس HR نقشی حیاتی را ایفا می کند و حقیقتا موسیقی HR در هدف خود به موفقیت کامل رسیده است. جدا از بحث دوست داشتن و یا نداشتن ترک های بازی که امری سلیقه ای به حساب می آید , موسیقی در HR به جای اینکه سعی در به وجود آوردن یک حس در مخاطب داشته باشه ( چیزی که در خیلی از بازیها وجود دارد!) , تشدید کننده ی حسیست که بازی در آن لحظه به مخاطب منتقل می کند که امری ارزشمند محسوب می شود.

از مهمترین اهداف سازنده ها در HR برقراری ارتباط میان مخاطب و شخصیت هاست که سهم به سزایی را در تحقق تجربه ی عاطفی مد نظر سازندگان دارد. برای دست یافتن به این هدف در سینما ( و یا هر روایت مصور دیگری) دو راه کلی وجود دارد:
- شناسنامه دار کردن و داشتن یک پیش زمینه ی قوی برای شخصیت اصلی( و هر شخصیت کلیدی دیگر, در داستان)
-تمرکز بر روی شخصیت اصلی و همراه کردن مخاطب در مدت طولانی با وی ( که بیشتر در سریال های تلویزیونی کاربرد دارد)
در مورد اول HR کاملا ناموفق است! معرفی شخصیت ها در حد دانستن شغل , چرایی وجودشان در داستان و یک سری مشخصات ظاهری محدود شده و نبود هیچ گونه پیشینه ی قرص و محکمی برای شخصیت ها در بیوگرافی های کوتاهی که اشخاص گوناگون برای شخصیت های اصلی نوشته اند کاملا مشخصه! یک سری اعمال روزانه مثل ریش تراشیدن و حموم رفتن به هیچ وجه سبب همراهی مخاطب با یک شخصیت نمی شود! باور من این بود که این چنین مسائلی فقط در ابتدای بازی و برای آشنا کردن مخاطب با بازی باشد ولی این مسئله تقریبا در تمام بازی ( البته نه به طور پیوسته) دیده شده و تلاش برای خلق زندگی روزمره باعث غافل شدن از پرداختن به روحیات افراد شده است. به عنوان مثال در نظر بگیرید که بدون اینکه از مزگ جیسون ( پسر ایتان) و ماجراهای اتفاق افتاده آگاه باشید, بدون هیچ مقدمه ای به زندگی تاریک ایتان و فرزندش پرت شوید! شما زمانی وضعیت فعلی ایتان برایتان مفهوم پیدا میکنه که چیزی از حوادث قبل از آن بدونید.حالا همین برخورد ناگهانی در شروع کار با هر شخصیت اتفاق می افتد!چرا ما باید با مدیسونی که اطلاعاتمون در حد کم خوابی و خبرنگار بودنش است, همدردی کنیم؟! این ملموس نبودن کاراکتر ها و عدم وجود شخصیت پردازی مناسب در مورد هر کاراکتر باعث ایجاد حس بی تفاوتی نسبت به سرنوشت شخصیت های داستان برای مخاطب شده و پتانسیل ایجاد رابطه ی احساسی میان مخاطب و کاراکترها را تا حد زیادی هدر می دهد.
در مورد دوم , می توان به بازی Shadow of Colossus اشاره کرد. Ueda در این بازی با متمرکز شدن بر تنهایی شخصیت اصلی داستانش و همراه کردن مخاطبش با او ,توانست طی مرور زمان یک رابطه ی عاطفی را میان مخاطب و شخصیتش برقرار کند ولی در HR ابدا به این موضوع توجه نشده و تا مخاطب مجالی برای برقراری ارتباط با شخصیت های داستان ( البته فکر کنم برقراری ارتباط با ایتان صحیح تر باشه!) را بدست می آورد, کنترل یک شخصیت دیگر به دستش سپرده شده و این از یک شاخه به شاخه ی دیگر پریدن در طول بازی تنها حاصلی که به همراه می آورد اینست که به هیچ کدام از شخصیت ها, زمان مناسب برای پرداخت توسط سازنده و شناخت و آشنا شدن مخاطب با وی داده نشده و باعث پدید آمدن نوعی حس بلاتکلیفی شود!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر