PlayStation Detroit: Become Human

d598246_.png
Detroit: Become Human یک بازی هیجان انگیز سوم شخص مربوط به آینده ، با سبک اکشن ماجراجویی ، توسط استودیوی رویاپرداز Quantic Dream توسعه داده شده و بصورت انحصاری توسط Sony Interactive Entertainment در تاریخ 25 می 2018 برای PS4 منتشر خواهد شد .
Quantic Dream از موتور گرافیکی جدیدی برای ساخت این بازی بهره برده ، و از 100ها بازیگر در لس آنجلس ، لندن و پاریس برای ساخت انیمیشنها و خلق دنیایی پویا استفاده کرده .
نوشتن داستان بازی بیش از دو سال زمان برده که به عنوان پیچیده ترین کار دیوید کیج شناخته می شود .
بازی از PS4 PRO پشتیبانی خواهد کرد .
d42617_.png

داستان اینگونه است که هوش مصنوعی در آینده توانست اندرویدهایی را خلق کند که داوطلبانی برای تبدیل شدن به انسان باشند . انسانها برای هر چیزی از اندرویدها استفاده می کنند ، آنها کارآگاهان ، خدمتکاران و نیروی کار انسانها هستند .
تصمیماتی که در طول بازی میگیرید بسیار مهم هستند و بر روند داستان تاثیر مستقیم خواهند گذاشت . انتخابها گسترده تر ، پیچیده تر و متفاوت از بازیهای قبلی کیج خواهند بود .

s77674_.png

در بازی با 3 شخصیت اندرویدی کاملا متفاوت روبرو هستیم ، کارا به عنوان خدمتکار در خانه ی مرد مرموزی کار میکند که باید از کودکی معصوم به نام آلیس مراقبت و محافظت ! کند ، مارکوس اندرویدیست که برخلاف آب شنا می کند و قصد دارد جامعه ی انسانها را خالی از بردگی و آزار اندرویدها کند و به همین دلیل به عنوان رهبر با جمع کردن اندرویدهای دیگر دست به شورش میزند و به دنبال انقلابی جدید است ، در مقابل شخصیت کانر را داریم که یک کارآگاه است ! ، کانر طبق تریلرها مشخص شده یک اندروید با توانایی های بسیار بالاست که می تواند هر سرنخ کوچکی را تجزیه و به مقصود اصلی خود برسد ، چنین اندرویدی که اطلاعات و مهارتهای زیادی در رابطه با جرم و جنایت دارد مطمئنا کار را برای مارکوس سخت خواهد کرد !
w460561_.png

در بازی می توانید به نقاط خاصی از داستان بازگردید تا تصمیهایی که گرفتید را در صورت رضایت نداشتن تغییر دهید ، دریافت سرنخ اجازه خواهد داد تا رویدادهای رخ داده را بازسازی و پخش کنید ، یا می توان با گشتن در محیط با تجزیه و تحلیل موارد به آن دست پیدا کرد . کانر می تواند عناصر صحنه جرم را قبل از رفتن به بالکن و شروع مذاکره ، تجزیه و تحلیل کند ، اینها مشابه بخش های کارآمد در بازی Heavy Rain است ، جایی که از حالت کارآگاهی استفاده و برای تجزیه ، تحلیل و بازسازی دنباله ای از وقایع قبل از ورود به صحنه استفاده می کنید . تقریبا همانند همه ی بازیهای دیوید کیج که با همه چیز در محیط میتوان ارتباط برقرار کرد ، و از این حیث برتر می باشد . بطور مثال متوجه شدن کانر در قسمت قفسه ی اتاق که اندرو مسلح است .
وضعیت گروگانگیری دختر تنها یکی از سناریوهاست ، اندرو که وظیفه ی مراقبت از خانواده را بر عهده داشته ، اعضای خانواده را کشته و دختر را ربوده است ، تریلر کار بزرگی انجام می دهد ، نشان می دهد را ه های بی شماری در صحنه می توانید انجام دهید . امیدوارم در برخورد اول موفق باشین !!
Detroit: Become Human دقیقا تداعی گر دیگر عناوین Quantic Dream است ، با پیچ و تاب و چرخش آنالوگها برای تعامل با محیط ، همراه با صفحه لمسی و کنترل حرکتی ، که در این مورد از معدود توسعه دهندگانیست که از تمام مزایای DS4 استفاده می کند .



 
آخرین ویرایش:

guppy

کاربر سایت
May 30, 2015
2,149
نام
davood
متوجه شدم هر کسی که بازی پلات کرده سونی براش یه اواتار تم رایگان ارسال میکنه

من بازی پلات کردم ولی خبری نشده کسی هم این اتفاق براش افتاده؟
فکر کنم راندم میده چون سر چند بازی این ماجرا برای من پیش اومد
 
  • Like
Reactions: kamyy and max-pain

AminMoradiX

کاربر سایت
Nov 24, 2017
846
افتضاح دیوید کیج رو بازی کردم
هوی ریت بیاند دیترویت و آنتیل داون رو از بازی های سبک داوود قفسی پلات کردم
بهترینشون آنتیل داون ه که اونم قفس نساخته
بعدش هوی رین
بیاند و دیترویت هم زباله
 

max-pain

کاربر سایت
Oct 9, 2012
550
نام
کامران
افتضاح دیوید کیج رو بازی کردم
هوی ریت بیاند دیترویت و آنتیل داون رو از بازی های سبک داوود قفسی پلات کردم
بهترینشون آنتیل داون ه که اونم قفس نساخته
بعدش هوی رین
بیاند و دیترویت هم زباله
شما یا کلا از این سبک بازی ها خوشت نمیاد یا داستان بازی نه تنها متوجه نشدی حتی درک هم نکردی
 

Play4Fun_0

کاربر سایت
May 2, 2019
397
در مورد heavy rain و detroit که بالاتر گفتم و اما beyond که به تازگی تمومش کردم

به طور خلاصه، بسیار ضعیف تر از هر دو بازی heavy rain و detroit هست طوری که حتی به زور تمومش کردم و اصلا هیچ هیجان و جذابیتی برام نداشت. در طول بازی اصلا نمیدونستی هدف از بازی کردن چیه و به کجا آخرش باید برسی، صرفا داشت زندگی یه دختر غیر معمولی رو بیان میکرد که برای من اصلا جذاب نبود.

دوستانی که بازی نکردن اینو بدونن که هویت اون موجودی که همراهش بود در آخر معلوم میشه، اینو میگم که یکم بازی براتون هیجانی بشه چون خودش هیچ اشاره ای نمیکنه که قراره این موضوع رو به شما بگه والا حداقل همین موضوع میتونست یکم جذابیت بده به بازی :|:D

البته یه سری پیام های جالبی تو بازی داشت که بهش نمیشه پرداخت چون بحث سیاسی میشه :D

البته این تاپیک detroit هست ولی اینجا گفتم چون یه جورایی میخواستم مثل heavy rain مقایسه اش کرده باشم با detroit
 
  • Like
Reactions: kamyy

just_p30

کاربر سایت
Apr 13, 2008
2,736
تمام شد ، صبح ساعت 6 شروع کردم و عصر ساعت 8 تمام شد.البته اون بینم یه بار بلند شدم غذا خوردم :D در نهایت فکر کنم 12 ساعت با توجه به اینکه همه جارو هم میگشتم دیگه پره پره بازی باشه.به خودم قول دادم که هیچ کجای بازی از اول نیارم ولی خوب دوتا صحنه مجبور شدم :D اونم سره انتخابم نبود ، QTE رو اشتباه زدم اعصابم خورد شد :D داستان مورد علاقم الیس و کارا بودن و شخصیت مورد علاقمم مارکوس بود.
چیزی که برام روی اعصاب بود ، دستو پا چلفتی بودن کانر بود.الان که داشتم بقیه انتخاب هارم میدیدم کلا تا قبله 3 قسمت آخر خیلی دست و پا چلفتی حساب میشه.مثلا یکی از بهترین اندروید هاست ! ولی واقعا یک سری جاها خیلی بد کار میکنه حتی اگر انتخاب کاملا درست رو بکنیم.یعنی حس خفن بودن رو به من نداد ، تازه 3-4 قسمت اخر موتورش روشن شد و واقعا هم اونجا خفن شد :D
اول دیترویت بعد هوی رین و اخرم بیاند ! واقعا دیترویت از همشون بهتره.بیاندم خیلی حیف شد ... متاسفانه خیلی حوصله سر بر میشد دیگه.
 

K I 1 1 E R

ناظم انجمن
Feb 22, 2011
17,149
نام
∂αнмα
تمام شد ، صبح ساعت 6 شروع کردم و عصر ساعت 8 تمام شد.البته اون بینم یه بار بلند شدم غذا خوردم :D در نهایت فکر کنم 12 ساعت با توجه به اینکه همه جارو هم میگشتم دیگه پره پره بازی باشه.به خودم قول دادم که هیچ کجای بازی از اول نیارم ولی خوب دوتا صحنه مجبور شدم :D اونم سره انتخابم نبود ، QTE رو اشتباه زدم اعصابم خورد شد :D داستان مورد علاقم الیس و کارا بودن و شخصیت مورد علاقمم مارکوس بود.
چیزی که برام روی اعصاب بود ، دستو پا چلفتی بودن کانر بود.الان که داشتم بقیه انتخاب هارم میدیدم کلا تا قبله 3 قسمت آخر خیلی دست و پا چلفتی حساب میشه.مثلا یکی از بهترین اندروید هاست ! ولی واقعا یک سری جاها خیلی بد کار میکنه حتی اگر انتخاب کاملا درست رو بکنیم.یعنی حس خفن بودن رو به من نداد ، تازه 3-4 قسمت اخر موتورش روشن شد و واقعا هم اونجا خفن شد :D
اول دیترویت بعد هوی رین و اخرم بیاند ! واقعا دیترویت از همشون بهتره.بیاندم خیلی حیف شد ... متاسفانه خیلی حوصله سر بر میشد دیگه.
اون دست و پا چلفتی که میگی جزوی از شخصیت پردازی کانر هستش هرچند نمیشه گفت دست و پا چلفتی کانر یـ اندروید که از دستورات تابعیت میکنه و خوب اخر همه هم تصمیم میگیره از دستورات سرپیچی کنه واسه خفن بودن کرکتر کانر همون اول کار هم فقط کافیه صحنه ی باز جوییش رو قشنگ ببینی من خودم سر سری اون صحنه رو رد کردم ولی بعدا رفتم تو یوتیوب قشنگ ریز به ریز اکتینگ که میکنه و پایان های مختلفش رو دیدم قشنگ حجت برام تموم شد اونجا :D دیگه بعدا که یـ سری صحنه ی فوق اکشن داره بماند ! در کل به نظر من کرکتر کامل و بهتری بود نسبت به مارکوس و کارا ....
 

max-pain

کاربر سایت
Oct 9, 2012
550
نام
کامران
یکی از خفن ترین صحنه های کانر صحنه تعقیب و گریز اونجای که میخواد روپرت بگیر اون چپتر چند بار پشت سر هم بازی کردم
 
  • Like
Reactions: kamyy

kamyy

کاربر سایت
Mar 20, 2013
3,874
نام
بنیامین
یک سوال : نصب و اجرا بازی در کنسول مثل کامپیوتر داستان ها داره ؟ بگیر نگیر ؟ ( می خواهم کنسول بگیرم) در کامپیوتر که گاهی اوقات نصب بازی آدم پیر می کنه
 

max-pain

کاربر سایت
Oct 9, 2012
550
نام
کامران
یک سوال : نصب و اجرا بازی در کنسول مثل کامپیوتر داستان ها داره ؟ بگیر نگیر ؟ ( می خواهم کنسول بگیرم) در کامپیوتر که گاهی اوقات نصب بازی آدم پیر می کنه
نه خیلی ساده دیسک بزار تو کنسول چند دقیقه صبر کن کپی بشه همین:-bd:-bd
 
  • Like
Reactions: kamyy

Dinosaur

Loyal Member
Sep 29, 2005
16,959
نام
آریا
خب منم بالاخره به لطف پلاس بازی رو تجربه کردم و از چیزی که فکر می‌کردم بهتر بود. :D البته بازی امتیازهای بدی هم نگرفته و میانگین 78 برای بازی دیوید کیج چیز خوبیه. من کوچیک‌ترین شکی ندارم اگه اسم کیج روی بازی‌هایی که میسازه نباشه، امتیازها از این بالاتر میشن و کلاً خیلی وقته که یه لج‌بازی جالبی با این بنده خدا راه افتاده و اسمش روی تحویل گرفتن بازی‌هاش تأثیر منفی میذاره. بگذریم!
توی همچین بازی‌هایی ارزش انتخاب بازیکن خیلی مهمه و Detroit برخلاف بعضی از بازی‌ها که رسماً بیلاخ میدن به انتخاب‌ها، تنوع خیلی بالایی داره و وقتی بازی من تموم شد و رفتم یه سری ویدیو ازش دیدم، حیرت کردم که انقدر مسیر داستان میتونسته عوض بشه و کاراکترها به جاهای مختلف برسن.
از نظر موسیقی خیلی خوب بود و صداگذاری هم عالی. گرافیک هم که نیازی به صحبت نداره و جزو بهترین‌های این نسل هست.
گیم‌پلی هم جزو بهترین‌های این سبک بود. به‌شخصه توی همچین سبکی انتظار خیلی خاصی از گیم‌پلی ندارم و بیشتر بازی‌های Telltale از جمله TWD که بازی سال شد هم گیم‌پلی خاصی نداشتن و 99% موارد می‌رفتی یه سری دیالوگ انتخاب می‌کردی و دو تا دکمه می‌زدی. اینجا هم بعضی جاهاش همین‌طوره، ولی بعضی جاها هم گسترده‌تر میشه و هیجانش هم خیلی بالا میره و تا حالا توی بازی‌های این مدلی انقدر تحت فشار برای انتخاب‌ها نبودم!
ولی داستان (که اون هم در کنار انتخاب‌ها مهم‌ترین بخش این سبک رو تشکیل میده)، جای کار بیشتری داشت. اصل ماجرا که کلیشه‌ای بود، ولی یه سری موارد جالب داشت و در عین حال بعضی جاها هم خیلی ضایع‌بازی درمی‌آورد، از جمله جایی که استاد تحت تأثیر جَو همجنسگرایی، دو تا ربات همجنسگرا را نمایش میده که دست در دست هم و عاشقانه میرن سراغ خونه و زندگی‌شون و صحنه به‌شدت داغونی بود! :D
در مجموع تجربه لذت‌بخشی بود و حیف که حال و حوصله ندارم از اول برم و انتخاب‌های دیگه‌ای انجام بدم. :D پایان بازی هم برای من کم و بیش داغون بود و با اینکه اصل قضیه به خیر و خوشی رسید، ولی شخصیت‌ها منهدم شدن رفت!
برای من کانر بنده خدا به شهادت رسید! :| یعنی اون زنیکه آماندا بود کی بود، دستور داد خاموشش کنن و توی یه صحنه غمناک، وسط برف نشونش داد که خاموش شده. کلاً از همون اولین برخوردی که باهاش داشتم حالم ازش بهم می‌خورد! :| نمی‌دونم کجا رو اشتباه کردم که این‌طوری شد! اکثر بخش‌ها رو خوب جلو رفته بودم و هنک (شخصیت موردعلاقه‌م توی بازی) هم خیلی باهاش رفیق شده بود. تنها چیزهایی که شاید روی این قضیه تأثیر داشته، یکی اون مرحله صدا و سیما بود که اون ربات مجروح رو پیدا نکردم و یکی هم اونجایی که اون یارو طراح ربات‌ها میگه بیا این بانو رو بکش و گفتم خیر! به جز اینا نمی‌دونم مشکل چی بود.
کارا هم خیلی مفلوک شد و همراه اون عظیم‌الجثه‌هه و دخترک سوار قایق شدن و پلیس اومد ترکوندشون. دختر بدبخت رو محافظت نکردم و به جاش خواستم موتور قایق رو راه بندازم که دخترک تیر خورد و خون آبی‌رنگ خودش رو دید و بعدش هم وقتی به ساحل رسید گفت خوابم میاد و موتورش سوخت. :( سیاه‌پوسته هم توی قایق شهید شد و جسدش رو انداختیم توی آب و آخرش فقط خود کارا زنده موند، با آسیب‌های ناشی از افسردگی. :(
ولی بخش مارکوس بد نبود و تظاهرات آرام برگزار شد و شعر خوندیم و به پلیس گل دادیم و بوسشون کردیم و بروبچ ربات و انسان با همدیگه آشتی کردن. :D
البته با اینکه یه سری از شخصیت‌هام مُردن ولی با چیزهایی که توی اینترنت دیدم، همین پایان هم نسبت به بعضی پایان‌ها خیلی هپی اندینگ بوده!
 

Robin Hood

کاربر سایت
Feb 14, 2008
3,218
نام
امید
خب منم بالاخره به لطف پلاس بازی رو تجربه کردم و از چیزی که فکر می‌کردم بهتر بود. :D البته بازی امتیازهای بدی هم نگرفته و میانگین 78 برای بازی دیوید کیج چیز خوبیه. من کوچیک‌ترین شکی ندارم اگه اسم کیج روی بازی‌هایی که میسازه نباشه، امتیازها از این بالاتر میشن و کلاً خیلی وقته که یه لج‌بازی جالبی با این بنده خدا راه افتاده و اسمش روی تحویل گرفتن بازی‌هاش تأثیر منفی میذاره. بگذریم!
توی همچین بازی‌هایی ارزش انتخاب بازیکن خیلی مهمه و Detroit برخلاف بعضی از بازی‌ها که رسماً بیلاخ میدن به انتخاب‌ها، تنوع خیلی بالایی داره و وقتی بازی من تموم شد و رفتم یه سری ویدیو ازش دیدم، حیرت کردم که انقدر مسیر داستان میتونسته عوض بشه و کاراکترها به جاهای مختلف برسن.
از نظر موسیقی خیلی خوب بود و صداگذاری هم عالی. گرافیک هم که نیازی به صحبت نداره و جزو بهترین‌های این نسل هست.
گیم‌پلی هم جزو بهترین‌های این سبک بود. به‌شخصه توی همچین سبکی انتظار خیلی خاصی از گیم‌پلی ندارم و بیشتر بازی‌های Telltale از جمله TWD که بازی سال شد هم گیم‌پلی خاصی نداشتن و 99% موارد می‌رفتی یه سری دیالوگ انتخاب می‌کردی و دو تا دکمه می‌زدی. اینجا هم بعضی جاهاش همین‌طوره، ولی بعضی جاها هم گسترده‌تر میشه و هیجانش هم خیلی بالا میره و تا حالا توی بازی‌های این مدلی انقدر تحت فشار برای انتخاب‌ها نبودم!
ولی داستان (که اون هم در کنار انتخاب‌ها مهم‌ترین بخش این سبک رو تشکیل میده)، جای کار بیشتری داشت. اصل ماجرا که کلیشه‌ای بود، ولی یه سری موارد جالب داشت و در عین حال بعضی جاها هم خیلی ضایع‌بازی درمی‌آورد، از جمله جایی که استاد تحت تأثیر جَو همجنسگرایی، دو تا ربات همجنسگرا را نمایش میده که دست در دست هم و عاشقانه میرن سراغ خونه و زندگی‌شون و صحنه به‌شدت داغونی بود! :D
در مجموع تجربه لذت‌بخشی بود و حیف که حال و حوصله ندارم از اول برم و انتخاب‌های دیگه‌ای انجام بدم. :D پایان بازی هم برای من کم و بیش داغون بود و با اینکه اصل قضیه به خیر و خوشی رسید، ولی شخصیت‌ها منهدم شدن رفت!
برای من کانر بنده خدا به شهادت رسید! :| یعنی اون زنیکه آماندا بود کی بود، دستور داد خاموشش کنن و توی یه صحنه غمناک، وسط برف نشونش داد که خاموش شده. کلاً از همون اولین برخوردی که باهاش داشتم حالم ازش بهم می‌خورد! :| نمی‌دونم کجا رو اشتباه کردم که این‌طوری شد! اکثر بخش‌ها رو خوب جلو رفته بودم و هنک (شخصیت موردعلاقه‌م توی بازی) هم خیلی باهاش رفیق شده بود. تنها چیزهایی که شاید روی این قضیه تأثیر داشته، یکی اون مرحله صدا و سیما بود که اون ربات مجروح رو پیدا نکردم و یکی هم اونجایی که اون یارو طراح ربات‌ها میگه بیا این بانو رو بکش و گفتم خیر! به جز اینا نمی‌دونم مشکل چی بود.
کارا هم خیلی مفلوک شد و همراه اون عظیم‌الجثه‌هه و دخترک سوار قایق شدن و پلیس اومد ترکوندشون. دختر بدبخت رو محافظت نکردم و به جاش خواستم موتور قایق رو راه بندازم که دخترک تیر خورد و خون آبی‌رنگ خودش رو دید و بعدش هم وقتی به ساحل رسید گفت خوابم میاد و موتورش سوخت. :( سیاه‌پوسته هم توی قایق شهید شد و جسدش رو انداختیم توی آب و آخرش فقط خود کارا زنده موند، با آسیب‌های ناشی از افسردگی. :(
ولی بخش مارکوس بد نبود و تظاهرات آرام برگزار شد و شعر خوندیم و به پلیس گل دادیم و بوسشون کردیم و بروبچ ربات و انسان با همدیگه آشتی کردن. :D
البته با اینکه یه سری از شخصیت‌هام مُردن ولی با چیزهایی که توی اینترنت دیدم، همین پایان هم نسبت به بعضی پایان‌ها خیلی هپی اندینگ بوده!
باهات موافقم یجورایی منتقدا باهاش لج کردن. از لحاظ تاثیر گذاری در انتخاب ها یکی از بهترین هاست دترویت حتی میتونه بنچمارک باشه برای دولوپر های دیگه.
داخل اسپویلر راجع به یه سری از نکات داستانی و چند تا سوالی که داشتی توضیح میدم :D

خدمت استاد آریای عزیز عرض کنم که با کانر چندین پایان متفاوت رو میشه رقم زد! :D اگر تا قبل از چپتری که تو اتاق رئیس پلیس به همراه هنک و کانر از ادامه پیگیری پرونده مارکوس منع میشن با هنک رابطه خوبی برقرار کرده باشی status در درجه friend باشه داخل اداره هنک کمکت میکنه که بری به زیر زمین اداره پلیس و با سر هم کردن سر نخ ها و زنده کردن جسد اندروید های از کار افتاده لوکیشن jericho رو پیدا کنی که اونجا هم اگر زود بجنبی و اون افسر همکارت رو مشکوک نکرده باشی از قبل، میتونی راحت از مهلکه بگریزی :D و یا اینکه اون طرف بیاد و باهاش درگیر بشی که در اون صورت یا کشته میشی یا باید بکشیش! میتونم بگم هر چند دقیقه از بازی و هر سکانس و لوکیشنی که پا میزاری بنا به موقعیت های ایجاد شده که میتونه از کار هایی که در چپتر های قبل انجام دادی نشات گرفته باشه به زیر شاخه ها و به اصطلاح possibility های مختلف ختم بشه که تماما در روند داستانی و حتی دیالوگ های چپتر های آینده تاثیر گذار باشه!
کلا اگر کانر رو از کار بندازن معنیش اینه که لوکیشن جریکو رو به هر دلیلی نتونستی پیدا کنی و باید بگم که چیز خیلی زیادی رو از دست دادی متاسفانه.
داخل خونه Kamski هم که گفتی اندرویده رو نکشتی مشکلی نداشته میشد از اون راهی که جلوتر بهت گفتم برای پیدا کردن مکان جریکو استفاده کنی. خیلی جالبه کلا پیشنهاد میکنم اگه حوصلشو داشتی بعدا بشین چپتر های مختلف انتخاب های جور واجور بکن و عواقبش رو ببین خیلی سرگرم کنندست:D
مثلا همین کارا و الیس و لوثر (همون گندهه:D) در حالت کلی میشه با سه روش سرنوشتشون رو تعیین کرد! حالت سوم رو که خودت دیدی سه تایی با کمک اون زن خیرخواه با پسرش میبرنتون که با قایق قاچاقی از مرز ردتون کنن و ختم میشه با پایان های متنوع دیگه که ممکنه کارا،لوثر یا هر سه بمیرن!
دو تا نکته مهم داره برای رسیدن به اون دو پایانی که برای این سه نفر اتفاق میوفته.
1- اگر در حین فرار از کشتی جریکو کارا و الیس رو مامورا زنده بگیرن به یه کمپ وحشتناک برده میشن که عینا مثل کمپ کشتار یهودی ها توسط ناتزی هاست!
عکس از گیم پلی خودم :

112739

نمیگم اینجا چجوری تموم میشه چون شدیدا اسپویله شاید بخوای خودت شخصا تجربش کنی یا یه بنده خدایی این اسپویلر رو باز کنه و همه چیز براش برملا بشه!:D

2- فرار موفقیت آمیز از جریکو که به خیابان های نزدیک به مرز کانادا ختم میشه. در اونجا یه آپشن هم دارید که لوثر و jerry رو نجات بدین یا نه بعد از اون هم بازی یه دو راهی میزاره که باید بین راه بدون ریسک (عواقبش جا موندن از اتوبوسی هست که به سمت مرز کانادا میره) و راه با ریسک بالا که اگر کنترل شخصیت حفظ بشه و کار اشتباهی انجام نشه کارا و الیس و لوثر به اتوبوس میرسن که در اونجا باید بلیط یه زن و شوهر رو که روی زمین میوفته بدزدن تا بتونن سوار اتوبوس بشن . در واقع راه با اتوبوس بهترین پایانه که میشه هر سه شخصیت رو زنده نگه داشت.
دو تا عکس هم ازینجا :

112740

112741

کلا بخوام راجع به possibility های فوق العاده زیاد هر چپتر و سکانس بازی صحبت کنم باید یه تومار بنویسم که از حوصله خودم و خودت خارجه دیگه :D البته من پلات کردم بازی رو انقدر که خوشم اومد از عواقب و نکات داستانیش! :D

راجع به ماهیت و کلیت داستان خود بازی هم خیلی حرف دارم ولی خلاصش اینه که در رابطه با مسائل ضد نژاد پرستی و جو حاکم این روز هاست. راهپیمایی های مارکوس و واکنش وحشیانه پلیس نماد سیاست های خیلی از کشورهاست که متاسفانه اینجا نمیشه بحثش رو باز کرد. آخر بازی هم بنظر منم خیلی شعاری تموم میشه اگر با مارکوس چه با خشونت چه بدون خشونت به پیروزی برسیم که اکثرا ممکنه با خودشون بگن چه لوس! اما تجربه خوبی بود. بهترین چپتر بازی هم بدون شک چپتر Zlatko بود.
اصلا این چپتر منو شیفته بازی کرد لعنتی پر از هیجان، پلات توییست و جو عالی و وحم آور اون خونه قدیمی و ترسناک زلاتکوی لعنتی بود!

112742

اصلا artwork ـش هم خداست :D
 
آخرین ویرایش:

vaan 2

کاربر سایت
Dec 20, 2009
16,029
نام
مازیار
خب منم بالاخره به لطف پلاس بازی رو تجربه کردم و از چیزی که فکر می‌کردم بهتر بود. :D البته بازی امتیازهای بدی هم نگرفته و میانگین 78 برای بازی دیوید کیج چیز خوبیه. من کوچیک‌ترین شکی ندارم اگه اسم کیج روی بازی‌هایی که میسازه نباشه، امتیازها از این بالاتر میشن و کلاً خیلی وقته که یه لج‌بازی جالبی با این بنده خدا راه افتاده و اسمش روی تحویل گرفتن بازی‌هاش تأثیر منفی میذاره. بگذریم!
توی همچین بازی‌هایی ارزش انتخاب بازیکن خیلی مهمه و Detroit برخلاف بعضی از بازی‌ها که رسماً بیلاخ میدن به انتخاب‌ها، تنوع خیلی بالایی داره و وقتی بازی من تموم شد و رفتم یه سری ویدیو ازش دیدم، حیرت کردم که انقدر مسیر داستان میتونسته عوض بشه و کاراکترها به جاهای مختلف برسن.
از نظر موسیقی خیلی خوب بود و صداگذاری هم عالی. گرافیک هم که نیازی به صحبت نداره و جزو بهترین‌های این نسل هست.
گیم‌پلی هم جزو بهترین‌های این سبک بود. به‌شخصه توی همچین سبکی انتظار خیلی خاصی از گیم‌پلی ندارم و بیشتر بازی‌های Telltale از جمله TWD که بازی سال شد هم گیم‌پلی خاصی نداشتن و 99% موارد می‌رفتی یه سری دیالوگ انتخاب می‌کردی و دو تا دکمه می‌زدی. اینجا هم بعضی جاهاش همین‌طوره، ولی بعضی جاها هم گسترده‌تر میشه و هیجانش هم خیلی بالا میره و تا حالا توی بازی‌های این مدلی انقدر تحت فشار برای انتخاب‌ها نبودم!
ولی داستان (که اون هم در کنار انتخاب‌ها مهم‌ترین بخش این سبک رو تشکیل میده)، جای کار بیشتری داشت. اصل ماجرا که کلیشه‌ای بود، ولی یه سری موارد جالب داشت و در عین حال بعضی جاها هم خیلی ضایع‌بازی درمی‌آورد، از جمله جایی که استاد تحت تأثیر جَو همجنسگرایی، دو تا ربات همجنسگرا را نمایش میده که دست در دست هم و عاشقانه میرن سراغ خونه و زندگی‌شون و صحنه به‌شدت داغونی بود! :D
در مجموع تجربه لذت‌بخشی بود و حیف که حال و حوصله ندارم از اول برم و انتخاب‌های دیگه‌ای انجام بدم. :D پایان بازی هم برای من کم و بیش داغون بود و با اینکه اصل قضیه به خیر و خوشی رسید، ولی شخصیت‌ها منهدم شدن رفت!
برای من کانر بنده خدا به شهادت رسید! :| یعنی اون زنیکه آماندا بود کی بود، دستور داد خاموشش کنن و توی یه صحنه غمناک، وسط برف نشونش داد که خاموش شده. کلاً از همون اولین برخوردی که باهاش داشتم حالم ازش بهم می‌خورد! :| نمی‌دونم کجا رو اشتباه کردم که این‌طوری شد! اکثر بخش‌ها رو خوب جلو رفته بودم و هنک (شخصیت موردعلاقه‌م توی بازی) هم خیلی باهاش رفیق شده بود. تنها چیزهایی که شاید روی این قضیه تأثیر داشته، یکی اون مرحله صدا و سیما بود که اون ربات مجروح رو پیدا نکردم و یکی هم اونجایی که اون یارو طراح ربات‌ها میگه بیا این بانو رو بکش و گفتم خیر! به جز اینا نمی‌دونم مشکل چی بود.
کارا هم خیلی مفلوک شد و همراه اون عظیم‌الجثه‌هه و دخترک سوار قایق شدن و پلیس اومد ترکوندشون. دختر بدبخت رو محافظت نکردم و به جاش خواستم موتور قایق رو راه بندازم که دخترک تیر خورد و خون آبی‌رنگ خودش رو دید و بعدش هم وقتی به ساحل رسید گفت خوابم میاد و موتورش سوخت. :( سیاه‌پوسته هم توی قایق شهید شد و جسدش رو انداختیم توی آب و آخرش فقط خود کارا زنده موند، با آسیب‌های ناشی از افسردگی. :(
ولی بخش مارکوس بد نبود و تظاهرات آرام برگزار شد و شعر خوندیم و به پلیس گل دادیم و بوسشون کردیم و بروبچ ربات و انسان با همدیگه آشتی کردن. :D
البته با اینکه یه سری از شخصیت‌هام مُردن ولی با چیزهایی که توی اینترنت دیدم، همین پایان هم نسبت به بعضی پایان‌ها خیلی هپی اندینگ بوده!
پایان هات دقیقا مثل پایان های من بود ، یه دو تا تفاوت جزئی

کانر رو تو آسانسور خفت میکنن و با یه گلوله مغزشو میترکونن، تظاهرات هم گل و بلبل نبود ، اولش کلی درگیری میشه ، ولی با بوسه ختم به خیر میشه! کارا هم که همون شد که گفتی

خلاصه پایان تلخ و شیرینش یکی از عجیب ترین تجربه های عمرم بود
 
  • Like
Reactions: Akiba and Dinosaur

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر