سلام یه تاپیک فکر میکنم قبلا داشتیم حالا نه به این شکل اما میشه بحث کرد که بهترین سکانس های بازی ها تا حالا چی بودن. منظور از سکانس یعنی یه قسمت تو پلات داستانی یا کات سین هست و اصلا منظور لول و مرحله و ماموریت "نیست" مثلا من به شخصه کوئست آخر اسکایریم رو خیلی دوست داشتم. اما سکانس سینماتیک و پلات نبود ! یعنی اصلا به مراحل بازی کار نداریم اما سکانس هایی که به هر دلیلی جالب بودن رو ببینیم. ترجیحا هم این نسل و نسل قبل. حتی ممکنه از یه بازی کلا خوشتون نیومده باشه اما یه سکانس داخلش به هر دلیلی جالب به نظر میومده.
فرمت هم به این صورت که اسم بازی رو اول بنویسید و بعد سکانس مورد نظر رو توضیح بدید که چی بوده و چرا:
توجه کنید که ذات تاپیک جوری هست که اسپویل درش وجود داره و نمیشه جلوش رو گرفت.
=================================
God of War: سکانسی که کریتوس برمیگرده و Blades of Chaos رو بر میداره - برای من شاید نقطه عطف کل نسل هست. به قدری فوق العاده و تاثیر بر انگیز بود وقتی بر میگیرده و از جایی که مخفی کرده درشون میاره، در کنار آهنگش واقعا حس عجیبی میداد. حس برگشت به گذشته و سه گانه، دلایلی که کریتوس مجبور میشه به چیزی که شاید ازش بدش میومده برگرده و تاثیری که تو کارکتر ها و روند داستانی و بازی داشت یکی از فوق العاده ترین حس هایی بوده که این نسل تجربه کردم
Red Dead Redemption 2: زمانی که آرتور از Guarma بر میگرده و باید با اسب تا کمپ رفت. آهنگی که پخش میشه (May I Stand Unshaken) به جرات بهترین ترک نسل هست با توجه به سکانسش. که همه چیز عوض شده و شخصیت ها و کارکتر ها از آرتور تا داچ و خاویر و جان چقدر تغییر کردن، عقاید و قوانین خودشون رو مجبور شدن تغییر بدن، از خانواده تبدیل شدن به کسایی که دیگه به هم اعتمادی ندارن همه در کنار ترک فوق العاده Unshaken آدم رو به وجود میاورد و کل صحنه های بازی میومد جلو چشم
Red Dead Redemption 2: سکانس مرگ آرتور البته در حالت خوبش. نگاهش تو چشم های داچ و جایی که آرزوش بوده همیشه موقع مرگ باشه. اینم فوق العاده بود و یکی از بهترین صحنه های بازی ها بود.
Halo Reach: به روند کلی که کل نوبل تیم کشته میشن برای رسوندن کورتانا به Pillars of Autumn کاری ندارم که فوق العاده بود. اما سکانس آخر که نوبل 6 تبدیل میشه به Lone Wolf و اینکه هیچکس نمونده و کل سیاره داره از بین میره واقعا جالب بود برام. بازی ای که از اول آخرش رو میدونیم ولی باز سکانس مرگ و صحنه بعد از جنگ جوری هست که آدم به فکر بره
Halo 3: صحنه ای که سال ها منتظرش بودیم و رسیدن آربیتر و چیف به Prophet of Truth بود. بالاخره سه گانه رو به جایی رسوند که تکلیف خیلی چیزا خوب مشخص شد و از همه جالب تر برام آربیتر بود که چطور بالاخره انتقام خیانتی که بهش شده بود رو گرفت و تا آخر باقی موند.
Mass Effect 2 و 3: به نظر من آخر 2 واقعا جالب تموم شد و میتونست به بهترین شکل آدم رو منتظر رسیدن یه تهاجم بزرگ نگه داره که هیچ امیدی بهش نیست. و 3 جایی که ناوگان همه نژاد ها به زمین میرسن و سکانس جنگ فضا واقعا آدرنالین به آدم منتقل میکرد که هرچیزی از نژاد های بازی دیدیم آخرش خیلی خوب و متحد نشون داده شدن. (کاری به آخر یا روند 3 ندارم. صرفا این سکانسش)
Assassin's Creed Unity: سکانس اعدام لویی 16 ! واقعا فوق العاده بود سکانس. همه چیز دقیق. چیزی که تو کتاب ها خونده بودیم رو میشد به صورت 3 بعدی با بالاترین جزئیات تجربه کرد. اینکه آدم بتونه وسط یکی از مهمترین صحنه های تاریخ راه بره و از نزدیک ببینه چه اتفاقی داره میفته و چطور زمانی که لویی خواست حرف بزنه با تبل جلوی صحبتش رو گرفتن که صداش به مردم نرسه و ... همه چیز فوق العاده بود.
Assassin's Creed Origins: مسلما زمانی که سزار کشته میشه برای من خیلی مهم بود. به شخصه علاقه زیادی به تاریخ رم دارم و دیدن اینکه میشد از نزدیک دید چطور سزار داره سخنرانی میکنه و بعد به خیال خودشون برای نجات جمهوری بهش خیانت میکنن و میکشنش واقعا جالب بود. کی فکر میکرد یه روز همچین صحنه ای رو با جزئیات دید و انگار وسطش هستیم
Horizon Zero Dawn: سکانسی که با هولوگرام نشون میده چطور آپولو از بین رفت و باهاش تمام امید برای نگه داشتن علم و به این وضع افتادن دنیا خیلی برای من به شخصه جالب بود. یه لحظه آدم حس نفرت و نا امیدی رو میتونست تجربه کنه که چقدر میتونست موفقیت و امید نزدیک باشه اما از بین میره.
فرمت هم به این صورت که اسم بازی رو اول بنویسید و بعد سکانس مورد نظر رو توضیح بدید که چی بوده و چرا:
توجه کنید که ذات تاپیک جوری هست که اسپویل درش وجود داره و نمیشه جلوش رو گرفت.
=================================
God of War: سکانسی که کریتوس برمیگرده و Blades of Chaos رو بر میداره - برای من شاید نقطه عطف کل نسل هست. به قدری فوق العاده و تاثیر بر انگیز بود وقتی بر میگیرده و از جایی که مخفی کرده درشون میاره، در کنار آهنگش واقعا حس عجیبی میداد. حس برگشت به گذشته و سه گانه، دلایلی که کریتوس مجبور میشه به چیزی که شاید ازش بدش میومده برگرده و تاثیری که تو کارکتر ها و روند داستانی و بازی داشت یکی از فوق العاده ترین حس هایی بوده که این نسل تجربه کردم
Red Dead Redemption 2: زمانی که آرتور از Guarma بر میگرده و باید با اسب تا کمپ رفت. آهنگی که پخش میشه (May I Stand Unshaken) به جرات بهترین ترک نسل هست با توجه به سکانسش. که همه چیز عوض شده و شخصیت ها و کارکتر ها از آرتور تا داچ و خاویر و جان چقدر تغییر کردن، عقاید و قوانین خودشون رو مجبور شدن تغییر بدن، از خانواده تبدیل شدن به کسایی که دیگه به هم اعتمادی ندارن همه در کنار ترک فوق العاده Unshaken آدم رو به وجود میاورد و کل صحنه های بازی میومد جلو چشم
Red Dead Redemption 2: سکانس مرگ آرتور البته در حالت خوبش. نگاهش تو چشم های داچ و جایی که آرزوش بوده همیشه موقع مرگ باشه. اینم فوق العاده بود و یکی از بهترین صحنه های بازی ها بود.
Halo Reach: به روند کلی که کل نوبل تیم کشته میشن برای رسوندن کورتانا به Pillars of Autumn کاری ندارم که فوق العاده بود. اما سکانس آخر که نوبل 6 تبدیل میشه به Lone Wolf و اینکه هیچکس نمونده و کل سیاره داره از بین میره واقعا جالب بود برام. بازی ای که از اول آخرش رو میدونیم ولی باز سکانس مرگ و صحنه بعد از جنگ جوری هست که آدم به فکر بره
Halo 3: صحنه ای که سال ها منتظرش بودیم و رسیدن آربیتر و چیف به Prophet of Truth بود. بالاخره سه گانه رو به جایی رسوند که تکلیف خیلی چیزا خوب مشخص شد و از همه جالب تر برام آربیتر بود که چطور بالاخره انتقام خیانتی که بهش شده بود رو گرفت و تا آخر باقی موند.
Mass Effect 2 و 3: به نظر من آخر 2 واقعا جالب تموم شد و میتونست به بهترین شکل آدم رو منتظر رسیدن یه تهاجم بزرگ نگه داره که هیچ امیدی بهش نیست. و 3 جایی که ناوگان همه نژاد ها به زمین میرسن و سکانس جنگ فضا واقعا آدرنالین به آدم منتقل میکرد که هرچیزی از نژاد های بازی دیدیم آخرش خیلی خوب و متحد نشون داده شدن. (کاری به آخر یا روند 3 ندارم. صرفا این سکانسش)
Assassin's Creed Unity: سکانس اعدام لویی 16 ! واقعا فوق العاده بود سکانس. همه چیز دقیق. چیزی که تو کتاب ها خونده بودیم رو میشد به صورت 3 بعدی با بالاترین جزئیات تجربه کرد. اینکه آدم بتونه وسط یکی از مهمترین صحنه های تاریخ راه بره و از نزدیک ببینه چه اتفاقی داره میفته و چطور زمانی که لویی خواست حرف بزنه با تبل جلوی صحبتش رو گرفتن که صداش به مردم نرسه و ... همه چیز فوق العاده بود.
Assassin's Creed Origins: مسلما زمانی که سزار کشته میشه برای من خیلی مهم بود. به شخصه علاقه زیادی به تاریخ رم دارم و دیدن اینکه میشد از نزدیک دید چطور سزار داره سخنرانی میکنه و بعد به خیال خودشون برای نجات جمهوری بهش خیانت میکنن و میکشنش واقعا جالب بود. کی فکر میکرد یه روز همچین صحنه ای رو با جزئیات دید و انگار وسطش هستیم
Horizon Zero Dawn: سکانسی که با هولوگرام نشون میده چطور آپولو از بین رفت و باهاش تمام امید برای نگه داشتن علم و به این وضع افتادن دنیا خیلی برای من به شخصه جالب بود. یه لحظه آدم حس نفرت و نا امیدی رو میتونست تجربه کنه که چقدر میتونست موفقیت و امید نزدیک باشه اما از بین میره.