ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
موضوعات عمومی
سینما، گرافیک کامپیوتری (CG Art) و Comic
TV Center
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Origami 2008" data-source="post: 4987947" data-attributes="member: 112936"><p>رک و پوست کنده و با استناد به حرف هایی که کاربر فوق زده شد، به نظر می رسد که فرهنگ ایران را در درون کاسه توالت گذاشته، سیفون را کشیده و مستقیم در درون چاه روانه کرده است! یعنی چنین پرسپکتیوی به جامعه ایران داری که مخاطب کمدی های غربی را در جهت خیال پردازی از آزادی (همان لیبرال آمریکایی) و عادی بودن رابطه جنسی و بسامد غلظت آن تماشا می کند؟ اگر بحث دومی مطرح است، مخاطب می رفت به جای تماشای فرندز، سریال مبتذل Now Apocalypse را می دید که در طول هر اپیزود، بسامد هر نوع رابطه آزاد را به تصویر می کشد یا فورا به سراغ سایت های پ*رن می رفت. کمدی سخت ترین ژانر است و اگر کسی چیزی را بسازد که مهر تاریخ مصرف بر آن نخورد و ماندگار بماند، کار بزرگی کرده است. ماندگاری یک اثر را مخاطب اعلام می کند و همان کالت می شود. اندک افرادی کارشناسی هم برخی آثاری را که در گذشته کوبیدند، با نگاه دقیق تر و قیاس با آثار امروزه، جلوه آن آثار را مثبت می کنند (مثل تمام ساخته های لینچ که بعدا مورد تمجید قرار گرفت!)</p><p></p><p>هیچ مخاطب ایرانی به معنای صد در صد چشمانش را به سریال های آمریکایی و آزادی های آن نمی دوزد. ما هم سه گانه رضا عطاران را داریم که دست روی جامعه تهی دست ایران می گذارد و فرهنگ ایران و تهران نشین را هم به تصویر می کشد. همچنان پس از گذشت دو دهه، پربیننده ترین سریال های تلویزیون است. به زندگی ساده لوحانه و آدم هایش می خندیم و گهگاهی به واقعیت نسبت می دهیم. اگر منظور کلی نسبت به علاقه ما به سریال های آمریکایی داری و معطوف به فرم سیتکام و طنز نیست، خب برادر من، بزرگ ترین صنعت تلویزیون مختص آمریکاست، سریال های با کیفیتی تولید می کند، درس قصه نویسی می دهد، اکتینگ را آموزش می دهد، ریزه کاری های پیاده شده در استراکچر استوری را نشان می دهد. مخاطب باید تماشای آثار تولید شده عصر طلایی تلویزیون را نسبت به سریال های ترکی و عربی و آمریکای جنوبی ترجیح دهد. البته بزرگترین مشکل زمانی است که یک سناریو نویس یا یک کارگردان فرهنگ آن کشور را به جای فرهنگ اصیل ایرانی در اثرش جا می زند. اگر منظورت به این است که حرف حق است. این حرکت مساوی با ابتذال. ابتذال هایی که منوچهر هادی و مهران مدیری در دراکولا خلق کردند. خوشبختانه هومن سیدی در دام این ابتذال نیافتاد در حالی که بسیاری از قسمت های سریالش را از آثار تلویزیونی غربی الگوگرفته بود.</p><p></p><p>لحن و موضع کمی شبیه همان نامزد سوپرپوششی است که می خواهید مخاطب را وادار کنید که کلا قید تماشای سریال غربی را با اتکا با دلایل شخصی خود و سایت ردیت بزند.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Origami 2008, post: 4987947, member: 112936"] رک و پوست کنده و با استناد به حرف هایی که کاربر فوق زده شد، به نظر می رسد که فرهنگ ایران را در درون کاسه توالت گذاشته، سیفون را کشیده و مستقیم در درون چاه روانه کرده است! یعنی چنین پرسپکتیوی به جامعه ایران داری که مخاطب کمدی های غربی را در جهت خیال پردازی از آزادی (همان لیبرال آمریکایی) و عادی بودن رابطه جنسی و بسامد غلظت آن تماشا می کند؟ اگر بحث دومی مطرح است، مخاطب می رفت به جای تماشای فرندز، سریال مبتذل Now Apocalypse را می دید که در طول هر اپیزود، بسامد هر نوع رابطه آزاد را به تصویر می کشد یا فورا به سراغ سایت های پ*رن می رفت. کمدی سخت ترین ژانر است و اگر کسی چیزی را بسازد که مهر تاریخ مصرف بر آن نخورد و ماندگار بماند، کار بزرگی کرده است. ماندگاری یک اثر را مخاطب اعلام می کند و همان کالت می شود. اندک افرادی کارشناسی هم برخی آثاری را که در گذشته کوبیدند، با نگاه دقیق تر و قیاس با آثار امروزه، جلوه آن آثار را مثبت می کنند (مثل تمام ساخته های لینچ که بعدا مورد تمجید قرار گرفت!) هیچ مخاطب ایرانی به معنای صد در صد چشمانش را به سریال های آمریکایی و آزادی های آن نمی دوزد. ما هم سه گانه رضا عطاران را داریم که دست روی جامعه تهی دست ایران می گذارد و فرهنگ ایران و تهران نشین را هم به تصویر می کشد. همچنان پس از گذشت دو دهه، پربیننده ترین سریال های تلویزیون است. به زندگی ساده لوحانه و آدم هایش می خندیم و گهگاهی به واقعیت نسبت می دهیم. اگر منظور کلی نسبت به علاقه ما به سریال های آمریکایی داری و معطوف به فرم سیتکام و طنز نیست، خب برادر من، بزرگ ترین صنعت تلویزیون مختص آمریکاست، سریال های با کیفیتی تولید می کند، درس قصه نویسی می دهد، اکتینگ را آموزش می دهد، ریزه کاری های پیاده شده در استراکچر استوری را نشان می دهد. مخاطب باید تماشای آثار تولید شده عصر طلایی تلویزیون را نسبت به سریال های ترکی و عربی و آمریکای جنوبی ترجیح دهد. البته بزرگترین مشکل زمانی است که یک سناریو نویس یا یک کارگردان فرهنگ آن کشور را به جای فرهنگ اصیل ایرانی در اثرش جا می زند. اگر منظورت به این است که حرف حق است. این حرکت مساوی با ابتذال. ابتذال هایی که منوچهر هادی و مهران مدیری در دراکولا خلق کردند. خوشبختانه هومن سیدی در دام این ابتذال نیافتاد در حالی که بسیاری از قسمت های سریالش را از آثار تلویزیونی غربی الگوگرفته بود. لحن و موضع کمی شبیه همان نامزد سوپرپوششی است که می خواهید مخاطب را وادار کنید که کلا قید تماشای سریال غربی را با اتکا با دلایل شخصی خود و سایت ردیت بزند. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
موضوعات عمومی
سینما، گرافیک کامپیوتری (CG Art) و Comic
TV Center
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft