فیلمبرداری فصل پنجم «پیکی بلایندرز» به پایان رسید.
Sent from my SM-A510F using Tapatalk
فیلمبرداری فصل پنجم «پیکی بلایندرز» به پایان رسید.
دوستان مترجم گفتن که بعد پانیشر سعی میکنن هر روز ی قسمت ترجمه کننلینک های فصل دوم پانیشر اومد
.............
قبلا فکر میکردم دوستان مترجم میخوان کلا فصل دوم Future Man رو زیرنویس هاش رو یجا بدن بیرون
ولی الان دارم کم کم ناامید میشم از اومدن زیرنویس...
فکر نکنم همچین اتفاقی بیفته .بعید میدونم
فرار از زندان تا قسمت 10 فصل چهارم خوب بود ولی بعدش خیلی مسخره شد خیلی سوتی داشت مثل همین که خودت گفتیاز همون روز خاص آذری، نشستم فرار از زندان برای بار چندم نگاه کردم؛ شاید سوپرانو یا بریکینگ بد یا کیلیینگ، داستان سرایی تو فکر برو و کارگردانی خارق العاده ای در چند اپیزود دارند، اما احساس می کنم از نظر قدرت آدرنالین به پای فرار از زندان نمی رسند. البته منظورم از چهار فصل اصلی است. فصل پنجم که افتضاح تمام عیار است و چه ببینید و چه نبینید، فرقی به حال شما نمی کند. فصل اول فرار از زندان می ترکاند. فصل دوم با حضور شخصیت ماهون، جدال مغزها فرا می رسد و هیجان به اوج خودش می رسد و نمی شود در اوج هیجان، لبخند ملیحی بر روی لبت ظاهر شود. فصل سوم جدا از اتسمفر خوبش، از نظر داستانی ایراداتی دارد که عجیب ترین ایراد خود شخصیت جیمز ویسلر است که هنوز پس از چند سال دیدن برایم سوال که او واقعا کی بود؟ فصل چهارم هیجان دارد و شش قسمت پایانی، تمام نقطه ها به خوبی به هم متصل می شوند. در کل سریال ماندگاری می ماند که امیدوارم فصلی که می سازند، گرچه شاید مثل قدیما مو به تن آدم سیخ نکند (با وجود سریال های امروزی خوب و غولی مثل نتفلیکس) اما حداقل احترامی به ریشه های سریال داشته باشد. حالا چندتا سوال در مورد این چهار فصل برایم هنوز روشن نشده است:
جیمز ویسلر کی بود؟ چرا به زندان افتاده بود؟ آیا مامور سازمان بوده یا جاسوسی علیه سازمان می کرده است؟ با دان سلف کار می کرده؟ کتاب پرندگان که درباره سیلا بود؟ چیز فراتر از سیلا توش نوشته شده بود! نام ماهون چرا در کتاب پرندگان بود؟ ینی ویسلر ماهون را به سازمان پیشنهاد داده بود که مامور دستگیری هشت زندان فراری فاکس ریور شود؟
سیلا بالاخره چی بود؟
سوال اشتباهی پرسیدیفکر نکنم همچین اتفاقی بیفته .
اقا این فلوکی اصلا چه ربطی ب داستان اصلی داره ؟
فرار از زندان یکم چیزه... خز؟ میدونی چی میگم... خیلیها دیدنش... و خیلیهایی که توی عمرشون یک سریال آمریکایی ندیدن این سریال رو دیدن. نمیدونم چرا، ولی همین این سریال رو از نظر من غیرقابل تماشا میکنه واسه همینه که ندیدمش. میتونید بهم بگید "چوبک، تو خیلی esoteric و بیعقلی!" که در جوابتون میگم "بیعقل، آره. ایسوتریک، آره. ولی راست نمیگم به خدا؟"از همون روز خاص آذری، نشستم فرار از زندان برای بار چندم نگاه کردم؛ شاید سوپرانو یا بریکینگ بد یا کیلیینگ، داستان سرایی تو فکر برو و کارگردانی خارق العاده ای در چند اپیزود دارند، اما احساس می کنم از نظر قدرت آدرنالین به پای فرار از زندان نمی رسند. البته منظورم از چهار فصل اصلی است. فصل پنجم که افتضاح تمام عیار است و چه ببینید و چه نبینید، فرقی به حال شما نمی کند. فصل اول فرار از زندان می ترکاند. فصل دوم با حضور شخصیت ماهون، جدال مغزها فرا می رسد و هیجان به اوج خودش می رسد و نمی شود در اوج هیجان، لبخند ملیحی بر روی لبت ظاهر شود. فصل سوم جدا از اتسمفر خوبش، از نظر داستانی ایراداتی دارد که عجیب ترین ایراد خود شخصیت جیمز ویسلر است که هنوز پس از چند سال دیدن برایم سوال که او واقعا کی بود؟ فصل چهارم هیجان دارد و شش قسمت پایانی، تمام نقطه ها به خوبی به هم متصل می شوند. در کل سریال ماندگاری می ماند که امیدوارم فصلی که می سازند، گرچه شاید مثل قدیما مو به تن آدم سیخ نکند (با وجود سریال های امروزی خوب و غولی مثل نتفلیکس) اما حداقل احترامی به ریشه های سریال داشته باشد. حالا چندتا سوال در مورد این چهار فصل برایم هنوز روشن نشده است:
جیمز ویسلر کی بود؟ چرا به زندان افتاده بود؟ آیا مامور سازمان بوده یا جاسوسی علیه سازمان می کرده است؟ با دان سلف کار می کرده؟ کتاب پرندگان که درباره سیلا بود؟ چیز فراتر از سیلا توش نوشته شده بود! نام ماهون چرا در کتاب پرندگان بود؟ ینی ویسلر ماهون را به سازمان پیشنهاد داده بود که مامور دستگیری هشت زندان فراری فاکس ریور شود؟
سیلا بالاخره چی بود؟
منهم قپی نمیام... من خودم با لاست شروع کردم. بدون زیرنویس دیدمش و زیاد چیزی ازش متوجه نشدم، ولی اگر همینکارها رو نمیکردم، یعنی تماشای یک سریال بودن زیرنویس، الان انگلیسیم در حد زیلچ بود. من توی عمرم سریال با زیرنویس فارسی ندیدم. و خیال هم نکنید من آدمیم که به هرچی که مین استریمه میگم آشغال، سریال مورد علاقه ی من پوآرویه که فکر کنم هر بنی بشری دیدش. اما فرار از زندان، خوب، یکم بیش از حد برای سلیقه ی من مین استریمه.سوپرانوز میتوان گفت یک گودفلاس سریال است. بیشتر یک درام سوپ اوپرا با چاشنی جنایت است. اصلی ترین بخش سریال همان دیالوگ های روانشناس و تونی است. چیز به عنوان فلسفه ندیدم. شاید بیشتر بخشش پزشکی باشد و کمی لفت آوری (اشاره به خیال و رویا) اما به آن غلظت فلسفه ای! تونی که با بازی جیمز گاندولفینی فقید، دیگر می ترکاند. حرفی توش نیست. به نظرم اگر سوپرانوز ببینی، خیلی راحت میتونی به همه بگی که من یکی از بهترین سریال های تاریخ دیدم. اینم بگم که بریکینگ بد، مدمن و وایر بسیار مدیون سوپرانوز هستند.
در اپیزود 15 فصل چهارم، سیلا در واقع نه تنها لیست افراد سیاه سازمان نیست. بلکه اطلاعات فوق سری از انرژی خورشید است که می تواند استفاده بیش از حد و غیر قابل تمام برای انسان فراهم کند. با این انرژی بی حد و حصر، همینطور که گفتی هم میشه آب دریا را شیرین کرد، هم صدتا کار دیگر. بر عمس نظرت به نظرم 6 قسمت پایانی که در میامی است . از نظر اکشن و قرار گرفتن پازل در کنار دیگر، سنگ تمام گذاشته است. قطعا سوتی های چهار فصل نخست بیشتر از فصل پنجم نیست. فصل پنجم از همان اول سوتی است. سوتی اندر سوتی! از قبر مایکل گرفته تا عوض شدن رنگ پیراهنش در هر پلان، تا قسمت پایانی مسخره گونه، تا حذف شخصیت های مهم فصل های قبل، دوستی تی بگ با مایکل که خنده دار است. شخصیت منفی پشمک است. داعش؟! وات د فاک برو! البته سوتی در فصل چهارم من مشاهده نکردم. قضیه ویسلر مال فصل سوم بود. مشکلی با سیلا ندارم سر ویسلر!
رک بگویم که در سال های 1387 تا 1389 با ظهور و رونق زیرنویس سریال، فقط سه سریال بودند که تو ایران و هر کلوبی داشت؛ 24، فرار از زندان و لاست. قپی نمیایم که من با Oz یا وایر یا فرندز شروع کردم. نصفی از ایرانی با اینا شروع کردند. شاید اندکی (نزدیک به 5 درصد) با داشتن شبکه های ماهواره ای عربی دسترسی به سایر سریال ها را قبلا داشتند. و گرنه فرار از زندان یا 24 همیشه جز سریال هایی که نمیشه ازش تقدیر همه جانبه نکرد!
Kidding ـو نمیدونم کسی اینجا دنبال کرد یا نه، به پیشنهاد یکی از دوستان شروع کردم، کل تصورم ازش این بود که یک عنوان کمدی سطحی هست که با چپوندن کست معروف تلاش به جذب بیننده داره، اما بر عکس تصوراتم خیلی عمیق و پرمفهوم بود و حتی بخش طنزش میره اون گوشه ها و بی اهمیت میشه.
از همون اپیزود اول جذبم کرد با اینکه نیمه اولش خیلی آرومه و اتفاق خاصی نمیوفته، نیمه دوم اما بشدت خوب بود مخصوصا قسمت آخر که برام جز بهترین اپیزودای 2018 بود.
بنظرم یک چیز که این سریالو خیلی متفاوت میکنه رابطه شخصیت اصلی با بازیگرش هست، شخصیتی که یک دنیا رو شاد و سرگرم میکنه اما نیمه تاریک داره که هیچکس از اون خبر نداره، درست مثل جیم کری که یکی از معروف ترین کمدین هاست اما یک مدت از افسردگی شدید رنج میبرد، همین میتونه بهترین دلیل برای انتخاب جیم کری برای این نقش باشه، که واقعا هم درخشید در این نقش و با اینکه کلا 10 قسمت 30 دقیقه ای بود جوری با شخصیتش ارتباط برقرار کردم که تا سال بعد دلتنگش میشم.
حتما پیشنهاد میشه.