چرا Death Stranding از نظر داستان سرایی یک بازی شکست خورده است؟ (بدون اسپویل)

MANIX

کاربر سایت
May 18, 2007
2,500
نام
حميدرضا
123562

( این مقاله حاوی Spoiler نمی‌باشد و به کسانی که هنوز بازی را تمام نکرده‌اند پیشنهاد می‌شود.)

(این مطلب حاوی اسپویل Red Dead Redemption 2 هست :D)

در ابتدا باید اشاره کنم که Death Stranding یکی از جذاب‌ترین و پرخاطره‌ترین بازی‌هایی بود که امسال تجربه کردم. گیم‌پلی نوآور (ولی نه انقلابی) همراه با اتمسفر و محیط‌های بسیار زیبا، باعث شد که زمان زیادی را در دنیای این بازی سپری کنم و لحظات به یاد ماندنی را تجربه کنم. اما چرا پس از 50 ساعت بازی کردن حس خیانت و پوچی را در پایان این بازی تجربه کردم؟

ساخته جدید هیدیو کوجیما (Hideo Kojima) از لحاظ پلات، کلیت داستان و ایده، یک عنوان بسیار جذاب است. فکر ترکیب دنیای زنده‌ها و مرده‌ها و خلق یک دنیای آخرالزمانی در موازات با آن بسیار جذاب و کنجکاو کننده است. ایده باران زمان که منجر به گذر سریع زمان در برخورد با هر موجود زنده‌ای می شود تاثیر جالبی در گیم پلی بازی دارد. تمام این ایده‌ها روی کاغذ بسیار جذاب هستند و همین باعث می‌شود که به عنوان مخاطب صبر نداشته باشیم که ببینیم نویسنده، چطور از این ابزار برای روایت یک داستان جذاب استفاده می‌کند. به همین دلیل من ساعت‌ها و ساعت‌ها، با هیجان منتظر دیدن سرانجام این ایده‌ها بودم که در نهایت نتیجه بسیار نا امید کننده و بی معنی بود که در ادامه منجر به پیش آمدن این سوال شد: "آیا کوجیما واقعا در مورد ساختار و نحوه روایت داستان اطلاع دارد؟"

DS یک شالوده به هم ریخته‌ای است که گاه طی میان‌پرده‌های طولانی داستان می‌گوید و گاه ساعت‌ها ذره‌ای روایت در آن نمی‌بینید. و این بازیکن را کاملا از داستان دور می‌کند. نحوه روایت را در این بازی با عنوانی مثل The Witcher 3: Wild Hunt قیاس کنیم که طبق گفته CD Projekt Red، آنها روایت و قصه گویی را برای این که مخاطب از داستان به دور نماند، حتی در لودینگ‌های کوتاه هم ادامه می‌دهند. DS همانند یک ترکیب بد از داستانی نوشته شده روی کاغذ و گیم‌پلی پیاده سازی شده روی کامپیوتر است که انگار هر بخش توسط شخصی دیگر کار شده.

ساعت‌های طولانی بدون داستان پیش می‌رود و شما گاه شخصیت‌ها، حوادث و رابطه احساسی که با آنها ممکن است برقرار کرده باشید را فراموش می‌کنید. چندی پیش با کن لوین (نویسنده سری BioShock) در مورد فاصله بین سوال و جواب در خلق یک Mystery صحبت می‌کردم که در نهایت او به نکته بسیار مهمی اشاره کرد که خلا آن در DS کاملا واضح است. برای خلق یک Mystery جذاب فاصله بین خلق Mystery (سوال) و پرده برداری از راز آن (جواب) باید به میزانی باشد که نه آنقدر طول کشیده که مخاطب آن را فراموش کند و دیگر اهمیتی برایش نداشته باشد، و نه آنقدر کوتاه که کلیت Mysteryاز بین برود و فقط به یک سوال و جواب کوتاه منجر شود.متاسفانه DS هردو این اشتباهات را در تمام طول روایت خود انجام می‌دهد.

اما برسیم به بزرگترین مشکل بازی و آن هم تصمیم ناگهانی برای جواب دادن به تمام سوالات بازی در انتهای بازی است. DS تجربه روایی متعادلی نیست. عملا داستان سرایی این بازی در انتهای بازی شکل می‌گیرد و اینجا است که آشوب داستان شروع می‌شود. کوجیما به ناگه تصمیم می‌گیرد که کل داستان را تمام کند و این ممکن است به میان پرده‌های چند ساعته هم ختم شود. شما عملا در انتهای بازی فقط شنونده هستید، درست خواندید‍! شنونده. بازی حتی از نظر داستان گویی تصویری (Visual Storytelling) که وظیفه اصلی یک کارگردان است کاری انجام نمی‌دهد. شما فقط به فایل های صوتی، تماس‌های رادیویی و ایستادن در یک محیط مرده (مثل Safe House های بازی) با یک دوربین Eye-Level می‌پردازید. کافی است به جوک Credits (لیست سازندگان) بازی برسید که کوجیما قصد دارد تمام بازی را طی خسته کننده ترین فرم ممکن برای شما روایت کند.

در سینما موضوعی وجود دارد به نام Attention Span (زمان توجه) طبق تحقیقات انجام شده، نهایت میزان توجه مخاطب به یک موضوع ثابت و مستمر 12 دقیقه است. گرچه این 12 دقیقه بیشتر برای سخنرانی‌ها به کار می‌رود ولی طبق گزارش Universityobserver.ie و Throughlinegroup.com این میزان توجه در سینما نهایت 5 دقیقه است و با ظهور شبکه‌های اجتماعی، این زمان نزدیک به یک دقیقه شدن است. این موضوع در باب سینما است، مدیومی Passive که شما فقط مشاهده‌گر هستید. در بازی‌های کامپیوتری که مخاطب مستقیم با تصویر در ارتباط است و آن را کنترل می‌کند این عدد مسلما کوتاه‌تر هم می‌شود. حال تصور کنید که کوجیما واقعا طی دو ساعت در پایان بازی قصد دارد که بسیاری از سوالات داستان را جواب دهد، و منظور من واقعا یک ضرب حرف زدن است! تمام شخصیت‌های بازی با حرف زدن تمام سوالات را جواب می‌دهند که در خیلی از مواقع به خصوص انگیزه شخصیت‌ها واقعا قانع کننده نیست. کافی است انگیزه شخصیت منفی بازی Higgs را از زبان Deadman و Fragile بشنوید تا در عجب بمانید که چطور ممکن است به هیدیو کوجیما لقب استاد داستان سرایی را بدهند.

نتیجه، اهمیت نداشتن شخصیت‌های بازی است، به این خاطر که فقط از زبان سوم شخص احساسات، انگیزه و نقش آنها روایت می‌شود. نتیجه بی اهمیت بودن مرگ بعضی از شخصیت‌های اصلی است. نتیجه نفهمیدن بخش بسیار زیادی از داستان بازی است که به خاطر روایت بد و بی کیفیت برای مخاطبی که ساعت‌ها وقت خود را برای این بازی گذاشته است.

در بازی Death Stranding کارگردانان بزرگی همچون گیرمو دل تورو (Guilermo Del Toro)و نیکولاس ویندینگ رفن (Nicolas Winding Refn) حضور دارند. اما بگذارید نحوه داستان سرایی این دو کارگردان را با کوجیما قیاس کنیم. دل تورو در فیلم‌هایی همچون Pan’s Labyrinth و Crimson Peak و یا Cronos تعادلی فوق‌العاده بین طرح سوال و جواب آن برقرار می‌کند که در تقابل مخاطب مدام در حال بررسی این سوال‌ها است و در نهایت به آرامی و در طول کل فیلم این سوالات جواب داده شده و پیچش‌های اصلی در انتهای فیلم همچون شوکی بزرگ پرده برداری می‌شوند.

آخرین اثر نیکولاس ویندینگ رفن، سریال Too Old to Die Young همانند Death Stranding اثری چند قسمتی است. اما توجه کنید که در هر قسمت رفن چطور به آرامی در مورد یک موضوع و شخصیت جدید صحبت می‌کند و چطور طی چند قسمت انتهایی، این مهره‌ها به آرامی و شکوه به هم نزدیک شده و کلیت داستان را شکل می‌دهند. این در حالی است که در DS یک اپیسود ممکن است 15 ساعت باشد و اپیسود بعدی 15 دقیقه. یک اپیسود کامل گیم‌پلی و بدون داستان و اپیسود بعدی کاملا میان پرده.

در راستای این قیاس‌ها به بازی Red Dead Redemption 2 بپردازیم که خود کوجیما اشاره کرده که الهام زیادی از این بازی گرفته است. در RDR2 شرکت Rockstar از المان زمان برای هم ذات پنداری بیشتر و روایتی غنی‌تر استفاده کرده است. به شروع و نمودار رابطه آرتور مورگان (Arthur Morgan) شخصیت اصلی بازی با داچ (Dutch) دقت کنید. از ابتدا جرقه یک عدم تفاهم شروع شده و در انتهای بازی به یک آتش فراگیر تبدیل می‌شود. به بیماری آرتور و تاثیر آن در طول داستان بر شخصیت او توجه کنید. به رابطه آرتو و خیانت مایکا (Micah). به نحوه تغیر شخصیت جان مارستون (John Marston). RDR2 داستان چندین انسان را به طول کامل در قالب یک خانواده در طول زمانی نزدیک به 60 ساعت روایت می‌کند. DS در همین زمان حتی داستان یک شخصیت هم به درستی روایت نمی‌کند. تصور کنید که در RDR2 آتش تفرقه بین آرتور و داچ فقط در 1 ساعت پایانی به پا بیفتد و نتیجه داشته باشد. به هیچ وجه تاثیر و اهمیت روایت کنونی بازی در این فرمول DS وجود نخواهد داشت. تصور کنید که مایکا هیچ پیش زمینه از خیانت نداشته باشد و ناگهان تمام شخصیت او در یک میان پرده یک ساعته و خسته کننده، بدون حرکت و دخالت بازیکن روایت شود.

در نهایت Death Stranding تجربه نا امید کننده از داستان و تجربه‌ای تازه و جذاب از گیم پلی است. از آنجایی که من با اهمیت و کنجکاوی زیادی داستان این بازی را دنبال می‌کردم، در نهایت به یک پوچی بزرگ رسیدم و من ساعت‌ها در انتظار فرجامی بودم که به هیچ وجه راضی کننده نیست. کوجیما بهترین بازیگرهای هالیوود و همکاری داستان سرایان بزرگی از دنیای سینما و بازی در را با بودجه‌ای بی انتها و تبلیغات گسترده در اختیار داشت، اما دقیقا بخشی از بازی که همگان منتظر آن بودند، به یک شوخی بی کیفیت تبدیل شد.
 
آخرین ویرایش:

mobin.hb96

کاربر سایت
Feb 12, 2019
2,187
نام
مبین
خب بریم پاپ کورن بیاریم که دور سوم دعوا های عشاق و هیتر های کوجیما الان شروع میشه.(بعد تاپیک امتیازات و تاپیک بازی)
ایشالا که روند تاپیک منطقی پیش بره این دفعه چون متن بالا منطقی و به دور از هیتر یا فن بوی بازی نوشته شده.


فقط یک چیزی:
کوجیما کجا از الهامات رد دد بر بازیش گفت؟
ممنون میشک لینکشو بزارید چون کلا دوس دارم مشروح نظرات افراد بزرگ صنعت راجب رد دد رو بدونم.
من فقط یادمه موقع کریسمس از رد دد به عنوان مورد انتظار ترین بازی سال خودش یاد کرده بود.
 
آخرین ویرایش:

MANIX

کاربر سایت
May 18, 2007
2,500
نام
حميدرضا
خب بریم پاپ کورن بیاریم که دور سوم دعوا های عشاق و هیتر های کوجیما الان شروع میشه.(بعد تاپیک امتیازات و تاپیک بازی)
ایشالا که روند تاپیک منطقی پیش بره این دفعه چون متن بالا منطقی و به دور از هیتر یا فن بوی بازی نوشته شده.


فقط یک چیزی:
کوجیما کجا از الهامات رد دد بر بازیش گفت؟
ممنون میشک لینکشو بزارید چون کلا دوس دارم مشروح نظرات افراد بزرگ صنعت راجب رد دد رو بدونم.
من فقط یادمه موقع کریسمس از رد دد به عنوان مورد انتظار ترین بازی سال خودش یاد کرده بود.
درست گفتی. من اشتباه کردم. فقط اشاره کرده بود که مورد انتظار ترین بازیش هست.
ممنون.
 

MANIX

کاربر سایت
May 18, 2007
2,500
نام
حميدرضا
نوشته جالبی بود ولی پر از اسپویل از RDR2 لطفاً رعایت کنید ما ردد دد ۲ نرفتیم بهتر بود کلی تر اشاره میکردی نوشته خودته یا از منبعی گرفتی؟
پوزش بابت اشاره نکردن به اسپویل RDR2. اضافه کردم به مقاله.
نوشته خودم هست.
 
  • Like
Reactions: FableBW

Ali Venom

کاربر سایت
Jul 2, 2013
6,703
نام
ali
نقد کاملا درستی به بازی وارد کردید، من هنوز بازی رو تجربه نکردم ولی مشخصا کات سین 2 ساعته در هر صورتی عقب گرده تمام هست برای کوجیما

ولی ای کاش گریزی هم به اثار قبلی ایشون میزدید که چه طور گیمپلی و داستان رو در هم تنیده بود در سری MGS
 

Holy Diver

کاربر سایت
Jun 2, 2010
1,705
نام
عرفان
کوجیما گیم دیزاینر فوق العاده ای هست و باید نقاط ضعف خودش بدونه و به نظرم هر چی سریعتر باید یه داستان نویس خوب و یک مترجم انگلیسی بهتر استخدام کنه تا سطح دیالوگ ها و روایت از دو سه تا بازی آخرش بالاتر بیاد.
تو سه تا متال گیر اول شخصی به اسم توموکازو فوکوشیما این وظیفه رو به عهده داشت و سطح داستان و دیالوگ ها به مراتب بالاتر از بازی های بعدش بود چون میتونست به خوبی ایده های داستانی کوجیما رو با روایت خوب ادغام کنه. متأسفانه از نسخه سوم به بعد جدا شد از استودیو. ولی به نظرم کوجیما معمولا به نقد هایی که ازش میشه گوش میکنه امیدوارم برای بازی های بعدیش یه فکری به حال این قضیه بکنه.

در کل نقد حرفه ای به داستان بود. دوست دارم نقد دقیق ترتون راجع به گیم پلی هم بدونم.
 

Sepi_60

کاربر سایت
Nov 25, 2009
2,204
این مسئله پاسخ دادن زور چپونی به همه گره ها در پایان بازی دقیقا در MGS4 هم بود و من قبلا اینجا کلی سر این قضیه به کوجیما ایراد گرفتم که خیلی ها ریختن سرم:D بنظرم روش خیلی بدی هستش و نمیدونم چرا فک میکنه که باید اینطوری داستان رو تموم کنه.
بدبختی اینه که این فرم رو به شکل خیلی خوبی قبلا تو MGS3 استفاده کرده بود و یه پایان بندی شاهکار توی اون بازی ایجاد کرد ولی سر MGS4 قشنگ رد داد! اینجا هم ظاهرا همون فرم رو رفته متاسفانه....
 
آخرین ویرایش:

JohnnySilverhand

کاربر سایت
Jul 5, 2019
2,757
نام
ژوبین
JohnnySilverhand
:D:D:D:D طرف عقل داره داره میخونه دیگه اسم RDR2 رو میبینه بیخیال میشه!
 

dragonslayer

کاربر سایت
Jul 22, 2012
534
نام
محمدرضا
من این بازی رو هنوز تجربه نکردم ولی خب این عنوان هم در کنار خیلی از عناوین دیگه مثل Kingdom Come و ELEX و Pillars of Eternity 2 و ... با این که با توجه به پلی تایم طولانیشون باید تو زمان مناسب سراغشون بدم ولی به هر حال دیر یا زود، زمانی که بخوام پرونده این نسل و این دهه رو برای خودم ببندم، این عناوین رو تجربه خواهم کرد.
خب اونطور که مشخصه من این عنوان رو تجربه نکردم و در نتیجه نمیتونم نظری در مورد داستانش داشته باشم و از این جهت نمیدونم نقدهای شما به داستان سرایی اون تا چه اندازه صحت داره. ولی به هر حال اگر با صحت نقدها کاری نداشته باشیم و به خود مقاله بپردازیم، حداقل از نظر من، با یکی از بهترین مقالات فارسی زبان در حوزه ویدئوگیم مواجهیم.
اگه اشتباه نکنم و شما رو با کس دیگه اشتباه نگرفته باشم، شما سالیان پیش در وبسایت پردیس گیم، نقد و مقاله در مورد بازی های ویدئویی مینوشتید. یادمه وقتی عنوان Peace Walker عرضه شد، تحلیلی مفصل در مورد داستان اون بازی نوشتید و بازی رو خیلی عمیق و چندلایه میدونستید. برام جای سواله که هنوز هم همون نظر رو در مورد اون عنوان و به طور کلی سری MGS دارید و یا نظرتون تغییر کرده؟
به هر حال بابت مقاله ممنون.
 
  • Like
Reactions: MANIX

Mprince

کاربر سایت
Jul 21, 2008
1,617
نام
محسن
کلا این بازی مضخرف و آشغال از هر نظر یک عنوان شکست خورده ست،من بعد از چند ساعت بازی انداختمش دور و به جاش بازیهای ایرانی لطفعلی خان زند و مدافعان کربلا رو بازی کردم که واقعا سطحشون از این ساخته چرت کوجیما بالاتربود
 
  • Like
Reactions: mojahed25

mohsen2019

کاربر سایت
Jun 14, 2019
2,191
کلا این بازی مضخرف و آشغال از هر نظر یک عنوان شکست خورده ست،من بعد از چند ساعت بازی انداختمش دور و به جاش بازیهای ایرانی لطفعلی خان زند و مدافعان کربلا رو بازی کردم که واقعا سطحشون از این ساخته چرت کوجیما بالاتربود
لطف علی خان رو لازم نیست بازی کنی.برو rdr2 رو بازی کن.گیم پلی و داستان سرایی و جهان کاملا پویا رو متوجه میشی
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر