persian wiki of Half life & Portal series
سلام دوستان.
برای آشنایی بیشتر گیمرها و علاقه مندان ایرانی با این دو سری بازی تصمیم بر ارایه فارسی داستان و هر چیزی که در مورد این دو سری بازی لازم هست گرفته شد.
به علت اینکه داستان این دو سری بهم گره خورده و کاملا به هم مرتبط هستند در نتیجه این دو سری بازی با هم ارایه می شوند.امیدوارم که مورد پسند دوستان قرار بگیره.
مطالب در سه بخش و چند زیر بخش ارایه خواهند شد :
بخش اول:
برای آشنایی بیشتر گیمرها و علاقه مندان ایرانی با این دو سری بازی تصمیم بر ارایه فارسی داستان و هر چیزی که در مورد این دو سری بازی لازم هست گرفته شد.
به علت اینکه داستان این دو سری بهم گره خورده و کاملا به هم مرتبط هستند در نتیجه این دو سری بازی با هم ارایه می شوند.امیدوارم که مورد پسند دوستان قرار بگیره.
مطالب در سه بخش و چند زیر بخش ارایه خواهند شد :
بخش اول:
.
.
.
Halflife
seri'es story
بخش دوم :
.
...
Portal
...
Portal
seri'es story
بخش سوم :
.
جدول زمانی
جدول زمانی
اتفاقات دنیای Half life و Portal
نسخه PDF تاپيك هم به لطف يكي از دوستان خوبم آمادس كه ميتونيد دانلود كنيد و بخونيد :
http://www.mediafire.com/download/3hu3z7k1fhsj4e5/داستان_بازی_هاف_لایف_و_پرتال.pdf
=========================================================================
=========================================================================================
بخش اول
Half lifeseri'es story
جزییات و داستان هاف لایف در چند بخش ارایه خواهد شد تا از پیچیدگی های داستان کم کرده و قابل فهم تر باشد :
انچه باید قبل از خواندن داستان و دیگر موارد(در مورد کلیت و چرایی بازی) بدانیم
داستان Half life 1
داستان Half life 1-blue shift
داستان Half life 1-opposing force
داستان Half life 2
داستان Half life 2-episode1
داستان Half life 2-episode2
.
==========================================================================================
آنچه باید قبل از خواندن داستان و دیگر موارد(در مورد کلیت و چرایی بازی) بدانیم
قبل از اینکه داستان کلی بازی و مراحل آن را بدانیم لازم هست که ابتدا با چند نام و مفهوم کلی از بازی اشنا بشیم تا در هنگام خواندن داستان به مشکلی برنخوریم :
داستان Half life کلا درچه موردی هست؟؟
داستان Half life در دو کلمه خلاصه میشه :
1-پرتال
2-موجودات فضایی
1-پرتال : پرتال ها در این بازی حرف اول و اخر را میزنند .....پرتال ها بر چند نوع هستند :
- قابلیت انتقال از سیاره ای به سیاره دیگر یا انتقال در داخل یک بعد توسط یک بعد واسطه : دانشمندان Black mesa به این تکنولوژی دست یافته بودند که شامل انتقال بین نقاط مختلف زمین با استفاده از دنیای xen بود(یعنی از نقطه مبدا زمین به xen رفته و از xen به نقطه مقصد در زمین می رسیدند)
- قابلیت انتقال داخل یک بعد یا دنیا بدون استفاده از دنیای واسط : که این فناوری را دانشمندان "گروه مقاومت" یا "east Black mesa" کشف می کنند و دیگر نیازی به xen برای دنیای واسطه نیست.
- قابلیت انتقال بین دنیاها : پورتال مورد استفاده combine ها (نیروی غالب فضایی)
- قابلیت انتقال در یک فضا : توسط Aperture شرکت رقیب Black mesa کشف شده و همان نوع پورتال استفاده شده در بازی پرتال می باشد .این تکنولوژی را شرکت Aperture به مراتب زودتر و آسانتر از فناوری شرکت Black mesa بدست اورده بود شرکت Aperture در دهه 1950 به بصورت دستگاه "تونل سازی کوانتومی" به این فناوری دست پیدا می کند که مدل بهینه آن همان اسلحه مورد استفاده در بازی پورتال می باشد.
2-موجودات فضایی : تهاجم آگاهانه و ناآگاهانه موجودات فضایی به زمین و تبدیل شدن آنها به اصلی ترین دشمن ما در طول این سری نقش موجودات فضایی را بیش از پیش برای ما در این بازی پررنگ می کند
در مورد انواع این موجودات فضایی در ادامه بحث خواهد شد
Black mesa کجاست؟
Black mesa موسسه تحقیقاتی هست که توسط ایالات متحده در نیو مکزیکو ساخته شد و در ان در مورد انواع پروژه های مختلف علمی و نظامی تحقیق و بررسی به عمل می آمد.رییس این موسسه دکتر breen بود که در Half life 2 رییس نیروی combine ها بر زمین میشود
یکی از پروژه های محرمانه این شرکت تحقیق در مورد پرتال ها هستش.
دانشمندان در طی تحقیق در مورد پرتال ها میتوانند پرتالی را با یک سیاره مرزی به نام xen ایجاد کرده و از موجودات و نمونه های کریستال و خاک و فضای ان به زمین اورده و در موردش تحقیقاتی به عمل بیاورند.
(سرنوشت Black mesa در Half life 1 و Half life 1 opposing force مشخص میشود)
east Black mesa کجاست؟
east Black mesa همان پناهگاه دانشمندان نجات یافته از حادثه انفجار Black mesa در شماره 1 است که در حومه شهر17 در waste land و در انتهای کانال ها قرار دارد.( شهر 17 واقع در اروپای شرقی است و بازی Half life 2 در اروپای شرقی و شهر 17 رخ می دهد)
طبقات بالایی آزمایشگاه شامل خوابگاه و آشپرخانه و ......... ................ ......................نماي روبرو ..
white forest کجاست؟
یکی از پایگاههای بزرگ مقاومت که در outlands(که در در شمال شهر 17 واقع است و شامل جنگلها و مناطق مرتفع و معدن و همچنین white forest است)بوده و از آن برای ساخت راکتی برای توقف سوپر پرتالهای combine استفاده می کنند .این مکان دو چپتر پایانی Half life 2 episode 2 را تشکیل می دهد.گرچه از اوایل Half life 2 episode 2 هدف رسیدن به white forest است.
این پایگاه در زمان جنگ سرد توسط موسسه Black mesa خریداری شد تا پاسخگوی مشکلات بودجه و نظارتی و محدودیتی که در انجام بعضی پروژه ها در امریکای شمالی وجود داشت و در امریکای شمال امکانپذیر نبود باشد.
پایگاه outland.................................................. ..white forest
تحقیقاتی که در زمان Half life 2 در این مکان رخ می دهد توسط دکتر Magnusson رهبری می شود و البته "یوریاه" به عنوان دستیار تحقیقاتی اش هم به او کمک می کند دستیاری که ورتیگانت می باشد
هدف اصلی تحقیق در مورد پرتال ها و متوقف ساختن سوپر پرتال های combine ها برای جلوگیری از ارسال اطلاعات و نیرو به زمین است و اینکار را توسط پرتاب موشکی از سیلو که کدهای پرتال مورد نظر را دکتر mossman از قطب برای آنها ارسال می کند انجام می دهند.
xen کجاست؟
xen دنیای مرزی(یا شاید دنیای بعدی هم پوشانی شده) هست که ابتدا تقریبا خالی از سکنه بوده(از تمدن اولیه اطلاعات چندانی در دست نیست) ولی بعد از اینکه combine ها اکثر سیارات را اشغال و غارت می کنند ساکنان سیاره های دیگه به xen عقب نشینی می کنند(combineها نمیتونند یا نمی خواهند که به xen هجوم ببرند).
انواع متفاوتی از موجودات و از سیاره های مختلف در xen به رهبری Nihilanth از ترس نیروهای combine اقامت می کنند.البته Nihilanth هم رهبر خوبی نیست و برای مثال ورتیگانتها رو به اسارت و بردگی خودش دراورده.... .
نماهایی از xen
xen اکوسیستم متفاوت به خودش رو دارد(برای مثال نیروی جاذبه در xen به مراتب کمتر از زمین هست) که تلاش به بقای سایر موجودات در این فضا باعث تغییراتی در جسم و فیزیک آنها میشود
(برای اگاهی از سرنوشت xen به داستان Half life 1 مراجعه شود)
آزمایش طیف سنجی غیر توده ای
طیف سنج غیر توده ای وسیله ای به اندازه یک اتاق است که در آزمایشگاه تست بخش c-33/a موسسه بلک مسا واقعا شده است و برای تجزیه و آنالیز مواد ویژه و عجیب مانند کریستالهای xen استفاده می شود و ناگفته نماند که توسط دکتر rosenberg طراحی شده است.
طیف سنج جرمی به طور منظم برای اندازه گیری غلظت توده و نسبت تمرکز اتم ها و مولکولها مورد استفاده قرار می گیرد و اجازه تجزیه و تحلیل ترکیب و ساختار شیمیایی ماده را می دهد.
نمونه را توسط آسانسور از محفظه پایین به اتاق تست آورده و توسط یکی از کارمندان نمونه در داخل سبد قرار داده شده را در معرض طیف قرار می دهد
طیف سنج با اسکن کردن نمونه با الکترو مغناطیس و پلاسمای پرانرژی عمل می کند که کریستالهای xen نیز جزو این مواد قابل طیف سنجی شدن هستند.این نتایج از طریق جابجایی انرژِی داخل کریستال ها حاصل می شوند و دانشمندان این نتایج حاصل از جابجایی انرژی در داخل کریستالها را توسط سنسورهای پیشرفته در ازمایشگاههای لامبدا انالیز می کنند.
علیرغم سطح انرژِی بالای مورد استفاده در این آزمایش و نیاز ضروری برای "HEV suit" این آزمایش در Black mesa به آزمایشی معمول تبدیل شده بود.
ولی آزمایش اخر طیف سنجی غیر توده ای در مورد نمونه بسیار غیر پایدار GG-3883 باعث کاهش سطح ایمنی آزمایش باعث فوران رزونانسی و در نتیجه حادثه Black mesa شد.دستگاه طیف سنج به شدت آسیب دید ولی به طور کامل خراب نشد تا اینکه خود Black mesa از بین رفت و در نتیجه دستگاه نیز نابود شد
یک نمونه کوچک این دستگاه سالها بعد در آزمایشگاه eli vance در بلک مسای شرقی دیده می شود که در حال تجزیه وتحلیل نمونه کوچیکی از کریستال های xen است.
حادثه Black mesa
حادثه Black mesa که از ان به عنوان حادثه لامبدا هم یاد می شد به خاطر انجام آخرین آزمایش طیف سنجی غیر توده ای در مورد نمونه بسیار غیر پایدار GG-3883 اتفاق می افتد که باعث کاهش سطح ایمنی آزمایش شده و در نتیجه باعث فوران رزونانسی و متعاقبا نتایج فاجعه انگیزی شد.
ایجاد شکاف بین زمین و دنیای بین مرزی xen و سرازیر شدن موجودات آنجا به زمین و بالطبع آن جلب توجه نیروهای combine و هجوم آنها به زمین و به اسارت درامدن نوع بشر و دیگر موجودات xen نتیجه فاجعه انگیز این آزمایش اشتباه بوده.
مقدمه
مدتی قبل از حادثه Black mesa دانشمندان آنجا دنیای مرزی xen را پیدا کرده و توسط تکنولوژی تلپورت در غالب تیم های ارزیابی و تحقیق به آنجا سفر و اطلاعات و موجودات و کریستالهای آنجا را مطالعه جمع و به زمین می آوردند.
انها از تلپورت های بزرگ واقع در بخش فوق محرمانه مجموعه لامبدا یعنی بخش F برای سفر به xen استفاده می کردند.علیرغم کشته شدن تیم های اعزامی به زن آنها موجودات وکریستالها و محیط زندگی xen را به زمین آورده و در بخش "E" مورد مطالعه قرار می دادند.
در 11 می سال 2000 بر اساس خاطراتی که توسط دکتر green نوشته شده او به همراه دکتر kleiner در بخش C بوده که تیم تحقیقاتی نظرشان به کریستال GG-3883 برای آزمایش طیف سنجی غیر توده ای جلب می شود.هر چند آزمایشهای اولیه بر روی این تکه کریستال نشان میداد که این کریستال دارای نوسانات غیر منتظره ایست ولی به خاطر اینکه خالصترین وبزرگترین نمونه شناخته شده بود برای آزمایش طیف سنجی جایگزین نمونه اولیه یعنی EP-0021 شد .
البته این جایگزینی به طور غیر منتظره ای و سریعا توسط توصیه اکید ریسس Black mesa یعنی دکتر breen انجام شده بود که گفته می شد G man نمونه جدید را به او تحویل داده است.(G man نونه را به بخش C اورده بود)
در16 می سال 2000 قرار بود که درساعت 9 ازمایش انجام شود به علت تاخیر نیم ساعته اپراتور انجام آزمایش یعنی گوردون فریمن نیم ساعت به تعویق می افتد.ولی این تعویق تا حدی برای تیم آزمایش مناسب بوده و برای آماده سازی بیشتر و بهبود خرابی نرم افزاری سیستم موسسه استفاده می کنند.
البته در این نیم ساعت تاخیر تیم تحقیقاتی تصمیم بر افزایش طیف سنجی آزمایش به 105 درصد به جای زیر90 (در حالت عادی) می گیرند که با مخالفت شدید eli vance از اعضای تیم روبرو می شود که البته مخالفت او نتیجه ای در بر ندارد.
بهرحال همه آماده انجام آزمایش شده و دکتر فریمن وارد اتاق آزمایش شده و با برتن داشتن لباس مخصوص آزمایش یعنی HEV suit نمونه GG-3883 را از دکتر cross(که طرز کار با suit را به او آموزش داده بود)گرفته و آماده انجام آزمایش می شود.
در این زمان دکتر vance با G man در حال گفت گو بوده و در مورد خطرات آزمایش با او سخن می گفته که G man نجوا می کند:آماده نتایج غیر مترقبه باشید" vance چند باری تصمیم بر لغو آزمایش می گیرد ولی نهایتا راضی به انجام آزمایش می شود.
فریمن با موفقیت دستگاه را روشن می کند و تیم تحقیقاتی در اتاقک بالای اتاق آزمایش پیگیر آزمایش هستند.هنگامی که نیرو را به 105 درصد افزایش می دهند یکی از دانشمندان ناظر وجود اختلال کوچکی را در سیستم گزارش میدهد ولی با برگشتن سیستم به حالت عادی اوضاع عادی شده و فریمن آماده وارد کردن نمونه داخل طیف با نیروی 105 درصد میشود.
فریمن آزمایش را ادامه و سبد حاوی نمونه را به داخل پرتو طیف سنج هل میدهد نتیجه حاصله فاجعه انگیز می شود پرتو دستگاه شروع به نوسان شدید کرده و در اتاق تست گسترش می یابد و باعث ایجاد انفجار و خرابی در چند بخش می شود.تیم تحقیقاتی سریعا و تقلا کنان شروع به خاموش کردن دستگاه می کنند ولی فایده ای نداشته و توسط فوران پرتوهای شدید به اتاق کنترل اکثرشان کشته می شوند
شروع انفجار و فوران رزونانسی در اتاق آزمایش
فوران رزونانسی فریمن را به نقاط مختلف پیرامون زن برده و سپس بحال بیهوش به اتاق تست برمی گردد.
سریعا بعد از فاجعه دکتر rosenberg با دکتر keller در مورد اینکه چه بکنند صحبت می کنند روزنبرگ در مورد امنیت جان کارمندان و کلر در مورد دورباره آرام کردن اوضاع توسط ارتش پافشاری می کند در نتیجه rosenberg توسط اسکورت دکتر crosss و collet به hazord course رفته و توسط ارتباط ماهواره ای از ارتش تقاضای کمک می کند.
(ادامه سرنوشت این آزمایش را در داستان Halflife1 و Halflife1 opposing force و Halflife1 blue shift پیگیری کنید)
Borealis
کشتی موسسه تحقیقاتی aperture(موسسه رقیب Black mesa) است که در Halflife 2 episode 2 و البته Portal 2 معرفی می شود.
aperture علاوه بر پروژه های دیگر خود(که مواردی مانند اسلحه پرتال را در بازی Portal دیدیم)در حل کار بر پروزه ای بلند پروازانه بوده است ولی به خاطر تعجیل بر غلبه بر رقیب خود یعنی Black mesa بدون رعایت همه موارد امنیتی کشتی حاوی این فناوری ناپدید شده و دوباره بازیابی آن به امری محال تبدیل شد.ولی در Halflife 2 episode 2 دیدیم که دکتر mossman و مقاومت کشتی را در قطب پیدا کرده و combine ها نیز به دنبال تکنولوژی حاوی این کشتی هستند.
در Halflife 2 episode 2 دکر vance از گوردون میخواد حتما تکنولوژی کشتی Borealis را پیدا و آن را نابود کند تا انسانها شاهد حادثه Black mesa و جنگ 7 ساعته دیگری نباشند
Borealis در مرحله ای از بازی Portal 2
در بازی پورتال2 اسکله کشتی Borealis را میتوان در بخش 1970 تست شفت 9 یافت.نزدیک اتاق کاری که chell انجا glados را در آشیانه کلاغی پیدا می کند.
اسکله خالی است ولی نام کشتی در محوطه یافت می شود و آشکار است محل خالی کشتی جای بسیار بزرگی است ارتفاع درای داک حدود 3975 متر پایینتر از سطح زمین است(بر روی دیوار لابی که غیر قابل دسترس است این این ارتفاع نوشته شده است)البته هیچ اشاره ای به حضور یا ناپدید شدن کشتی در این منطقه نشده است.
در concept art هایی نیز که از Half life2 episode 3 منتشر شد combine advisor ها در کنار کشتی به یخ نشسته borealis دیده می شوند که یعنی احتمالا ما در Half life 3 برای بدست اوردن کشتی borealis و محتویاتش جنگی سختی را با combine ها تجربه کنیم
concept art مربوط به Half life 2-episode3
combine ها چه کسانی هستند ؟
combine ها "مجموعه ای از نیروی بیگانه" هستند که حالتی امپریالیسمی دارند و با به تحت سلطه درآوردن و استثمار سیارات یا دنیاهای درگیر قلمرو خود را گسترش می دهند.
مردم خود دنیای combine به طور مستقیم در بازی دید نشده اند ولی میتوان "combine ادوایزر" ها را به نوعی نمادی از combine ها و یا حتی خود combineها تصور نمود.
combine ها با حمله به دنیاهای تحت سلطه Nihilanth(یا همان homeworld) ساکنان آن دنیا و خود Nihilanth را به xen عقب رانده و سپس با شکاف و هجوم اهالی xen به زمین و ایجاد طوفانهای پورتالی نظر نیروهای combine به این طوفانها و درنتیجه نسبت به زمین جذب می شود.
انها به سرعت سوپر پورتالهای خود رو به کار انداخته و از سرزمینشان که combine homeworld می باشد به زمین هجوم میبرند
جنگ 7 ساعته
درجنگی 7 ساعته بین نیروهای combine و ارتش زمین زمینی ها شکست خورده و دکتر breen(مدیر black mesa)با آنها وارد مصالحه شده و آتش بس می بندد(در نیویورک) و زمینی ها را از نابودی نجات می دهد ولی در عوض بردگی را برای انسانها به ارمغان میاورد دکتر breen خود نماینده combine ها در زمین شده و بعد از مدتی به عروسک خیمه شب بازی انها تبدیل می شود
combine ها انسانها را استثمار می کنند و انها را در شهرهایی ساکن می کنند و به هر شهر شماره ای می دهند با "سیتدالی" در ان برای کنترل مردم که Half life2 در "شهر 17" پیگیری می شود....
به آب اشامیدنی انها مواد فراموشی میریزند تا انسانیت و گذشته خود را فراموش کنند(در اوایل بازی Half life2 یکی از ساکنان "شهر 17" اشاره می کند)
با تغییر در غذای انها قدرت باروی و تمایلات جنسی مردم را کاهش داده و میل مردم برای بقای نسل را از بین می برند که در Half life2 episode 1 دکتر کلینر به خاطر نابودی سیتادل مردم را به رابطه جنسی دعوت می کند و یا دکتر vance از گوردون و الکس نوه می خواهد
combine ها در تبلیغات خود را ذینفعان انسانها مینامند ولی در اصل آنها را شکنجه و شست و شوی مغزی داده و منابع زمین را غارت می کنند رویه برخورد combine ها تا اوایل بازی با مردم "شهر 17" حالت استثماری را دارد ولی بعد از پیدا شدن سر و کله گوردون و مخصوصا منفجر شدن زندان "Nove prospekt" توسط گوردون و الکس و شروع جنبش عمومی مردم و شروع انقلاب رویه خود را تغییر و شروع به کشتار مردم می کنند.
سوپر پرتال(راه ورود combine ها به زمین)
combine ها با اینکه از لحاظ تکنولوژی نظامی و مهندسی قوی هستن ولی در زمینه تکنولوژی پرتال ها و کلا جابجایی نیروهای خود ضعیف هستند انها برای جابجایی از دنیایی به دنیای دیگر از سوپر پرتال ها استفاده می کنند استفاده از سوپرپورتالها نیروی عظیمی میخواهد و برای همین در "citadel" تمام شهرهایشان راکتوری کار گذاشته اند که این نیرو را برایشان فراهم کند(در پایان Half life2 دکتر برین برای گریختن مجبور به راه اندازی همین راکتور می شود)البته این راکتور برای نیات دیگری هم استفاده می شود ولی ضروری ترین و پرانرژی ترین استفاده همین سوپر پورتالهاست.
ولی برای جابجایی در یک بعد(مثلا نقاط مختلف زمین)combine ها تکنولوژی در دست ندارند که همین فقدان فناوری باعث می شود تا دکتر mossman را مجبور به همکاری با خود کرده تا فناوری پرتال گروه مقاومت را به آنها یاد دهد.(در پایان چپتر Nove prospekt در Half life 2 شاهد آن هستیم)و البته در پایان Half life 2 episode2 اصرار انها برای دسترسی به کشتی شرکت aperture هم پیرو همین نیاز آنها به پرتال های با فناوری جدید است.
طوفانهای پرتالی
هنگامی که شکاف بین زمین و xen ایجاد می شود طوفانهای پورتالی شروع می شوند طوفانی لحظه ای به مانند صدا و گرد و خاک موشک ها و بمب های عادی اما متفاوت تر که البته نمونه آن را در Half life2 episode2 می بینیم البته این طوفان پورتالی در episode 2 از سوپر پورتالها متشعشع می شود ولی برای پورتال های برخاسته از حادثه Black mesa هم به همین منوال بوده.
combine overworld
اطلاعات زیادی از دنیای خود combine در دست نیس ولی در پایان Half life 2و هنگامی که دکتر breen می خواهد به combine world فرار کند در صحنه ای combine world دیده می شود که اتمسفری شبیه به مریخ و البته چندین citadel در کنارهم دارد
انواع نیروها و متفکران combine)combine ها فقط در Half life2 و ادامه آن دیده می شوند) :
combine advisor
به نحوی مغز متفکر combine ها هستند.بدنی کرم مانند دارند ولی چون نمی توانند در اکوسیستم زمین شکل خود را حفظ کنند یا لباس سبز تیره رنگی به بدن دارن که انها را مانند استوانه جلوه می دهد یا در داخل تخت های مستطیلی شکل حمل می شوند.
قابلیت برقراری ارتباط تلپاتیک با دوست خود(مثلا دکتر breen) یا دشمن را دارند علاوه بر آن خرطومی دراز دارند که آن را در پشت مغز قربانی خود فرو کرده و او را می کشند و اطلاعات مغزی قربانی را نیز جذب می کنند.
بین combine ها از احترام زیادی برخوردارهستند.در جریان انفجار citadel به combine ها دستور تخلیه cittadel و انفجار راکتور برای نابودی شهر را می دهند که نشان از اهمیت رتبه انها بین combine ها است.
combine gunship
مشخص نیس از نژاد combine هستند یا جزو بردگان combine ولی چیزی که مشخص است این است که از قوی ترین نیروهای combine محسوب می شوند.
موتوری بر پشت انها نصب شده و قابلیت پرواز به انها داده و شلیک های پالسی مرگ آوری دارند
dropship
خود این combine جانوری بزرگ و فاقد قدرت حمله هست ولی کانتینری را با خود حمل میکند که در آن سربازان و نیورهای combine را حمل می کند و البته در این مورد بسیار هم کار امد و مفید است
civil protection
البته خود combine ها آن ها را جزو نیروهای اصلی خود به شمار نمی آورند و برای ماموریت های اصلی و محرمانه(مخصوصا خارج شهر)چندان بهایی به انها نمی دهند.
سربازان overwatch
جزو سربازان اصلی و اولیه combine ها هستند.در زندان combine ها(Nove prospekt)بعد از شست و شوی مغزی بر روی انسان ها و اکثرا ناراضیان شرایط موجود و اعمال تغییرات فیزیکی بر روی آنها سربازان overwatch را می سازند.
نمایی از سرباز overwatch بدون لباس
این سربازان خود به چند دسته تقسیم می شوند که عبارتند از :
دوربین داران overwatch
محافظان زندان
سربازان شاتگان به دست
elite overwatch
Strider
نیروهای قوی و کشنده و به نوعی میتوان گفت جزو باس های Half life2 ....غولهایی مخصوص کشتن و سلاخی انقلابیون که بعد از شروع انقلاب و جنبش به کار گرفته می شوند
سه پا دارند و یک تورت(مسلسل) و یک اشعه الکتریکی در سر آنها نصب شده است
crab syth
جزو نیروهای پشتیبان combine ها که در در طول بازی با آنها مواجهه نشده و یا مبارزه نمی کنیم و فقط در اواخر بازی در citadel در حال حرکت بر روی نقاله ها دیده می شوند.این که این موجودات به کجا قرار بود منتقل شوند نا مشخص بوده است.
صحنه ای از انتقال crab syth ها در سیتادل
علت حضور نداشتن مستقیم این موجود در بازی اماده نشدن مکانیزم گیم پلی و گرافیک مناسب برای آن بود و فقط در بازی نگاهی گذار به آن شده است.
stalker
مانند سربازان overwatch از انسانهای ناراضی و انقلابیون تشکیل داده می شوند ولی مانند آنها به کار گرفته نمی شوند بلکه فقط تکه گوشتی بینوا هستند که توانایی فکر کردن هم ندارند و با تغییرات فیزیکی که روی بدن انها انجام می دهند کاملا ناتوان می شوند
در اواخر Half life2 و ابتدای Half life 2 episode1 به عنوان کادر اپراتور بعضی بخشهای citadel دیده می شوند
Headcrab shell
راکت هایی پر از Headcrab ها.موشکی کشنده و ویرانگر .combine ها با استفاده از این موشک ها مناطق انسانی را با استفاده از Headcrab هایش به زامبی خانه تبدیل می کنند
city scanner
وسیله ای کاملا الکترونیکی که به عنوان دوربین combine ها در شهرها و حومه انها می چرخند و از مردم فیلم و عکس می گیرند و قابلیت حمله یا دفاعی از خود ندارند
Sheildscanner
Hoppermine
مین های ساخته شده توسط combine ها هستند که در صورت نزدیک شدن به آن لحاظه ای به هوا برخاسته و در هوا منفجر می شوند
Rollermine
وسیله الکترونیکی ابداعی combine ها که مانند توپ است و با چسبیدن به هر وسیله ای(اعم از انسان و اجسام)صدمه الکترونیکی شدیدی به ان وسیله وارد می کند و بعد از آن کنده می شود
Manhack
وسیله ای کاملا الکترونیکی که قابلیت پرواز دارد و بالهای آن تیز و برنده است و برای صدمه زدن و جراحت به مردم نگون بخت در مکانهای تنگ و یا اجتماعات اختراع شده
Razor train
قطارهایی که combine برای حمل سربازان یا stalker از آن استفاده میکند(در Half life 2 episode 1 الکس و گوردون برای فرار از حومه شهر و citadel از ان استفاده می کنند)
Hunterchopper
هلی کوپتر ساخته شده توسط combine ها که یک خلبان و یک سرباز شلیک کننده دارد.در حومه شهر یا کانال یا مناطق خارج شهری استفاده می شود و اکثرا در سرکوب انسانهای آزادی خواه نقش دارد.
قدرت تهاجمی این هلی کوپتر شامل اسلحه پالسی یا ارسال rollermine یا sperical mine به زمین است
APC
"armored personal carreer" ماشین جنگی و حمل سرباز combineها است که مکانیکی و ساخته دست combineهاست و برای اولین بار در چپتر point insertion بازی Half life 2 دیده می شوند.در محیطهای شهری APC برای حمل و نقل civil protection ها به نقاط مورد نیاز استفاده می شوند ولی در محیطهای خارج شهری و یا کانالها علاوه بر وسیله حمل ونقل به عنوان ماشین جنگی نیز از آنها استفاده می شود
این ماشینها به یک راکت لانچر و اسلحه پالسی مجهز هستند و علاوه بر آن در مواقع مورد نیاز با وصل به کابل برق برق مورد نیاز combineها را نیز تامین می کنند(در چپتر highway17 این موضوع را مشاهده می کنیم)
نکته جالب در مورد APC ها این است که ابتداقرار بود توسط گیمر و کلا جبهه مقاومت مورد استفاده قرار بگیر ولی بخاطر سرعت پایین آن و در نتیجه ارضا نکننده بودن آن برای گیمر تصمیم گرفته شد تا توسط combine ها مورد استفاده قرار بگیرد.
شهر 17 کجاست؟(و چرا شهر اسمی نداشته و با شماره نامیده می شود)
شهری واقع در اروپای شرقی که Half life2 و ادامه آن در آن رخ می دهد.
بعد از شکست ارتش زمین در مقابل combine ها در جنگ 7 ساعته زمینی ها به رهبری دکتربرین(مدیر بلک مسا)با آنها قرار صلح و آتش بس می بندد(در نیویورک) و زمینی ها را از نابودی نجات می دهد ولی در عوض بردگی را برای انسانها به ارمغان میاورد دکتر برین خود نماینده combine ها در زمین شده و بعد از مدتی به عروسک خیمه شب بازی انها تبدیل می شود و البته شهر اصلی خود برای مدیریت جامعه جهانی را "شهر 17" انتخاب می کند(در ابتدای Half life 2 اشاره می شود)
combineها انسانها را استثمار می کنند و انها را در شهرهایی ساکن می کنند و به هر شهر شماره ای می دهند با "citadel" در ان برای کنترل مردم که Half life2 در "شهر 17" پیگیری می شود شهر 17 در اروپای شرقی و در کشوری نامشخص است.....
تعداد شهرهای باقیمانده مشخص نیس ولی حدود 20 یا 40 شهر به نظر می اید.
ویکتور آنتونو طراح شهر 17 که خود بلغاری است شهر 17 را بر مبنای شهرهای کمونیستی ساخته تا سرکوب و خفقان حاکم بر شهرهای کمونیستی را در شهر 17 هم پیاده کند.
نیروهای "HECU" و "Black ops" چه کسانی هستند؟
(این نیروها فقط در Half life 1 حضور داشتند چون فقط در Half life 1 هنوز ارتش و دولت مستقل انسانها وجود داشت) بعد از وقوع "حادثه بلک مسا" و سرازیر شدن موجودات فضایی از xen به زمین دولت سریعا دست به کار شده ونیروهای "HECU" را به Black mesaمی فرستد تا هم موجودات فضایی و هم دانشمندان و کادر خود Black mesaرا کشته و شواهد را پاک کنند (ادریان شپرد هم جزو نیروهای "HECU" به شمار میرود که در Half life 1 opposing force سرنوشت او به نمایش درمیاید.)
نیروهای HECU..............................................Black ops
(برای آگاهی از سرنوشت هر دو این نیروها به پایان داستان Half life1 و Half life1 opposing force مراجعه شود)
زندان Nove prospekt
زندان مخوف combine ها در شهر 17 که دو چپتر بازی Half life2 در آن رخ می دهد .قبل از هجوم combine ها Nove prospekt بازداشتگاه مجهز و باامنیت بالایی بوده است .اما بعد از هجوم combine
این زندان به دو قسمت Nove prospekt قدیم و جدید تقسیم می شود.
قسمت قدیمی Nove prospekt مانند زندانهای زمینی ها با سلول ها و قسمت اداری و حمام و ... است(که به گفته سازندگان بازی از زندان الکاتراز در سانفرانسیسکو الهام گرفته شده) ولی combineها از آن استفاده چندانی نکرده اند چون قسمت های زیادی ازآن خرابه بوده و وجود barnacle ها و headcrab ها و antilon ها به نوعی خالی از سکنه بودن آن را تایید می کند اما وجود گرافیتی ها روی دیوار بعضی قسمت های آن وجود انسانها را در زمانهایی مثلا پس از جنگ هفت ساعته نشان می دهد.
قسمت جدید Nove prospekt که توسط combine ها ساخته شده و شامل خانه ها یی هستند که استفاده می شوند و بقیه ساختاری مانند citadel دارند و برای تبدیل مردم به stalker ها استفاده می شوند.
درکل ساختار این قسمت به نوعی تداعی کننده معماری شهرهای combine ها است
Nove prospekt نقطه آغاز انقلاب
قسمتی از زندان prospekt که شاهد جنگی تمام عیار است
البته قبل از ورود گوردون والکس هم نشانه هایی از خارج شدن کنترل زندان ار دست combine ها قابل مشاهده است مانند:
استفاده از تورت و نیروی امنیی مکانیزه و بعضی علایم مردم عادی و مقاومت(مانند علایم لامبدا) و نفوذ headcrab ها و barnacle ها و antilon ها در آن...... .
Ravenholm
شهر معدنی سابقی که در زمان کنترل combine ها بر زمین به جایی برای فرار اعضای مقاومت و مردم عادی به آنجا تبدیل شد این شهر کوچک که ساختمانهایی پیش ساخته و متناسب با نیازهای یک شهر معدنی دارد در "waste land" و در نزدیکی east black mesa بوده و تا زمانی از دید combineها مخفی بود ولی زمانی که combineها از وجود شهر و فرار اعضای مقاومت به آنجا اگاه شدند آنجا را توسط headcrab shell ها بمباران و ساکنان شهر و اعضای مقاومت مقیم این شهر را به زامبی هایی بیچاره و البته خطرناک تبدیل می کنند.
الکس در هنگام نشان دادن east black mesa به گوردون با قیافه و صدایی ترسیده از فجایع اتفاق افتاده در ravenholm می گوید و خاطر نشان می شود که "ما دیگر به ravenholm نمی رویم" که البته بعدا گوردون مجبور به عبور از این مکان می شد.
نکته جالب در مورد این شهر این است که در ابتدا قرار بود این شهر در راه رسیدن گوردون به east black mesa و در اواخر کانال های شهر رویت شود و هم مردم عادی و combine های زامبی شده در آن باشند که در نسخه اصلی نظر سازندگان عوض شد
انواع موجودات ساکن در xen :
Nihilanth
nihilanth در ابتدا به عنوان رهبر مجموعه ای از فضاها به نام هومورلد بود که مثلا در آن ورتیگانتها زیر نظر او بودند
بعد از حمله combineها برای گرفتن فضای home world او با رعیت خودش به xen عقب نشینی می کند.البته فرار به xen و اکوسیستم متفاوت اون باعث تغییراتی در بدن ساکنان جدیدش می شود
(برای دانستن سرنوشت Nihilanth به پایان Half life 1 مراجعه شود)
Vortigaunt(ورتیگانت)
نقشی پر رنگ در سری Half life دارند که از موجوداتی هستند که در home wolrd و xen زیر دست Nihilanth بودند .بعد از حادثه Black mesa و ایجاد شکاف Nihilanth انها را برای تخریب و کشتن زمینی هابه زمین می فرستد انها قدرت های خاصی در خود دارند که توانایی تولید نیروی الکتریسیته قوی یکی آز انهاست.
ساختمان های ورتیگانتها در Half life 1 و در xen مشهود هست که شامل ساختمان های ابتدایی و اولیه است.
ورتیگانت ها در شماره 1 دشمن زمینی ها بودند ولی در پایان Half life 1 و با کشته شدن Nihilanth توسط گوردون فریمن آنها از اسارت در امده و دوست زمینی ها شده و گوردون را به چشم منجی و قهرمان خود می بینند(در Half life 2 نوع رفتار انها با گوردون مشهود است)
ورتیگانت ها میتوانند جی من را ببینند و حتی او را متوقف کنند(مراجعه شود به Half life 2 episode 1)و قدرت درمان انسانها را هم دارند(مرجعه شود به Half life 2 episode 2)
Alien Grunt
این موجودات هم جزو ساکنان xen و زیر دستان Nihilanth بوده و در هجوم به زمین شرکت داشتند انها سلاحی بیولوژیک در دستشان دارند(فقط در Half life 1 حضور دارند)
Antlion
ابتدا زیر دست ورتیگانتها کار می کرده اند و مانند اها نیروی کارگر بودند(البته مانند ورتیگانتها هوش چندانی ندارند و بیشتر حیوان گونه اند)ولی بعد از حادثه Black mesa آنها به زمین آمده و خود را در تعداد زیاد تکثیر کردند...Antilon ها بر چند گونه بوده و البته همگی کور هستند(در Half life 1 حضور نداشتند ولی در Half life 1 opposing force گونه ای از انها را می بینیم)
انواع antilon ها
موجوداتی 3پا که به جای سر چشمانی دارند که ترکیبی از دهها چشم تشکیل شده اکثرا گروهی این ور آن ور می روند.دهانشان در زیر چشم بزرگشان واقع است و در برخی قسمت های Black mesa به خوردن انسانها نیز مشغول هستند.
قدرت تهاجمی انها پخش صدا برای گیج کردن دشمن و سپس فرستادن موج الکتریکی و برقی برای صدمه زدن به دشمن است.
Barnacle
موجوداتی که در سقف های تاریک کمین کرده و دشمنان خود را با زبان درازشان به بالا کشیده و می بلعند.از موجودات محبوب دنیای بازی هستند و به گفته سازندگان باری کند کردن روند حرکتی گوردون در مراحل معمایی یا ترسناک تعبیه شده اند.
این موجودات در هر دو نسخه بوده و در Half life 1opposinfg force به عنوان سلاح مورد استفاده قرار می گیرند.
Headcrab
Headcrab ها هم جزو موجودات xen هستند که بر چند گونه بوده و با چسبیدن به موجودی زنده با تغییرات عصبی روی موجود ساکن خود ان را به زامبی تبدیل و اختیرا حرکتش را بر عهده می گیرند.
این موجودات بر چند نوع بوده و هر کدام ار انها نوع متفاوتی از زامبی را تولید می کنند(که در ادامه به انها اشاره خواهد شد).
البته این موجودات همیشه مضر نیستند چرا که در Half life 2 در east Black mesa(پایگاه اصلی مقاومت در حومه شهر 17)مشغول سوپ درست کردن از Headcrab هستند یا دکتر ایزاک کلینر Headcrab ی را به عنوان حیوان دست اموز خود انتخاب کرده و با او دوست شده..... .
زامبی ها
وقتی Headcrab ها بتوانند با موفقیت به سر دشمن خود بچسبند سیستم عصبی او را خورده و خود کنترل بدن آن بخت برگشته را در اختیار می گیرند و او را به زامبی تبدیل می کنند
البته هر نوع Headcrab میزبان خود را به نوع متفاوتی زامبی تبدیل می کند که به ترتیب زیر هستند:
........زامبی سمی..........................زامبی سریع..........................زامبی استاندارد
Bullsquid
جزو موجودات تهاجمی و خشن xen که بعد از حادثه Black mesa از xen به Black mesa یورش می برند.این گونه موجودات توانایی زنده ماندن و سازگاری زیاد حتی در محیطهایی که انسانها هم نمی توانند زنده بمانند دارند(مانند فاضلاب یا مناطق رادیاکتیویته یا شیمیایی)در xen انها در حال نوشیدن از حوضچه های سلامتی دیده میشوند.
سلاح انها پرتاب موادی قرمز رنگ از برامدگی دهان شاخک مانندشان است که با قدرت دویدن و تهاجمشان به سمت دشمن از انها موجوداتیی خطرناک ساخته.
ابتدا قرار بود در شماره2 بازهم این موجودات رو ببینیم و حتی در نسخه بتا نیز در فاضلاب ها و کانلهای شهر حضور داشتند ولی در نسخه اصلی حذف شدند.
Ichthyosaur
یکی دیگر از موجوداتی که از xen به زمین منتقل شد البته با این فرق که این موجود دریایی بوده و ماهی غول پیکر است ابتدا موجودی متین وآرام به نظر می رسند ولی بعد از هجوم به سمت شما(مخصوصا اگر شما اذیتش کنید)بسیار بیرحم و خشن هستند.
این موجودات در دریاچه اطراف Black mesa و همچنین محیطهای فاضلابی و البته اتاق هایی که Nihilanth دشمنانش را در xen به آنجا می اندازد دیده می شوند.
در Half life 2 نیز قرار بود این موجود خشن را دیده و در مراحل مختلف مانند ساحل و یا دریاچه شهر Ravenholm ملاقات کنیم ولی به تصمیم سازنده ها حذف و فقط به هنگام تلپورت گوردون از آزمایشگاه دکتر کلینر در ابتدای بازی لحظه ای حضور او در دریاچه Ravenholm را می بینیم
Gargantua
موجودی بزرگ و قوی با ارتفاع حدود 6 متر و یک چشم زرد رنگ که به هنگام خشم قرمر می شود.به جای دست دو گیره صدف مانند دارد که با باز شدنش شعله های اتش به بیرون نشر می کند.
پوسته ضخیمی دارد که او را در برابر صدمات دشمنانش تا حدی زیادی آسیب ناپذیر می کند و در بازی هم هیچگاه با روش های معمول کشته نمی شود.
برای اولین بار او را در Half life 1 در بخش ای در چپتر پاور اپ می بینیم و بعد از چند بار مشاهده در نقاط مختلف Black mesa در xen نیز او را می بینیم
سازنده ها طراحی او را ترکیبی از یک موجود لزج و روبوت مانند ساخته اند و برای همین حالت خاصی دارد.
ما اثری ار این دشمن خطرناک در Half life 2 نمی بینیم.
Tentacle
موجودی عظیم الچثه و بزرگ در Half life 1 کلا یک چپتر را برای کشتن او صرف می کنیم.چندین پا دارد که هر پای ان نیز یک چشم دارد.
علاوه بر اینها نیز موجودات دیگری نیز هستند که به خاطر کم اهمیت بودنشان ذکر آن در این مکان الزام چندانی ندارد.
======================================================================
شخصیتها و کاراکترهای اصلی سری Half life
G man
یا مرد مرموز
G man یا مرد مروز که طبق گفته نویسنده از او به عنوان " مامور دولتی چند جانبه فاسد" یاد کرده یکی از نقاط همیشه مبهم بازی Half life می باشد همه جا حضور دارد اکثریت رو را می شناسند و عامل اکثر اتفاقات در داستان است
G man برای اولین بار در بخش سی موسسه Black mesa دیده شد هنگامی که حرکات گوردون را زیر نظر داشت سپس با دانشمندان موسسه صحبت می کند(ما همواره از دور نظاره گریم) سپس به هنگام حادثه Black mesa و بعد از ان همواره گوردون را زیر نظر دارد تا اینکه در پایان Half life 1 بعد از اتمام بازی به سراغ گوردون امده و از کار او(کشتن nihilanth و از بین بردن شکاف)تمجید کرده و به او پیشنهاد اجباری مبنی بر کار یا مرگ میدهد که گوردون با اکراه قبول کرده و G man او را به حالت سکون(یا خواب فیزیکی در چرخه خلا)می برد تا در زمان مورد نیاز از گوردون استفاده کند.(برای اطلاعات کاملتر به پایان داستان Half life 1 مراجعه شود)
در Half life 2 او گوردون را بیدار و شروع کار جدیدش را به او اعلام می کند.در جای جای شماره 2 باز او را میبینیم و در پایان Half life 2 باز با تمجید از گوردون قصد به خواب بردن او را دارد که ورتیگانتها مانع شده و ارتباط گوردون با G man قطع می شود
G man برای اولین بار در بخش سی موسسه Black mesa دیده شد هنگامی که حرکات گوردون را زیر نظر داشت سپس با دانشمندان موسسه صحبت می کند(ما همواره از دور نظاره گریم) سپس به هنگام حادثه Black mesa و بعد از ان همواره گوردون را زیر نظر دارد تا اینکه در پایان Half life 1 بعد از اتمام بازی به سراغ گوردون امده و از کار او(کشتن nihilanth و از بین بردن شکاف)تمجید کرده و به او پیشنهاد اجباری مبنی بر کار یا مرگ میدهد که گوردون با اکراه قبول کرده و G man او را به حالت سکون(یا خواب فیزیکی در چرخه خلا)می برد تا در زمان مورد نیاز از گوردون استفاده کند.(برای اطلاعات کاملتر به پایان داستان Half life 1 مراجعه شود)
در Half life 2 او گوردون را بیدار و شروع کار جدیدش را به او اعلام می کند.در جای جای شماره 2 باز او را میبینیم و در پایان Half life 2 باز با تمجید از گوردون قصد به خواب بردن او را دارد که ورتیگانتها مانع شده و ارتباط گوردون با G man قطع می شود
G man همواره در جای جای بازی از دور نظاره گر ماست
در Half life2 episode 2 بعد از گفتگویی یا گوردون سراغ الکس بیهوش رفته و اینبار پیامی را یه الکس می دهد تا به پدرش برساند پیامی که قبل از انفجار Black mesa به Eli vance داده بود"اماده نتایج غیر مترقبه باش"
چه کسانی از وجود G man اگاهند یا او را دیده اند؟
گوردون فریمن
که به اختصار در بالا توضیح داده شد(و درقسمت های بعدی کاملتر توضیح داده خواهد شد)
Eli vance
او که از دانشمندان Black mesa بوده در Half life2 episode 2 به گوردون میگوید : هر دو "دوست دو جانبه"مان را می شناسیم او قبل از حادثه Black mesa به جای کریستال"EP-0021" کریستال"GG-3883" را برای ازمایش به ما داده و اعلام کرد که اماده نتایج غیر مترقبه باشید
..............دختر و پدر در حال صحبت با گوردون.............عکسی از خانواده vance .............
adrian shephard
او که شخصیت قابل بازی Half life opposing foce می باشد در خاطرات خود(که از 3 می تا 15 می در بازی می بینیم) می نویسد:
3 می
به ما گفته اند اماده تمرین باشیم نمیدانیم چرا ولی گفته اند اماده باشیم
7 می
امروز به هنگام تمرین مردی کیف به دست که گفته می شود از طرف دولت است من و تمرینات من را زیر نظر دارد
9 می
شایعه شده که قرار است به مکانی به نام Black mesaبرویم
15 می
شایعه درست بود اتفاقی در موسسه Black mesa افتاده و در حال اماده باش به سوی انجا حرکت می کنیم
در جای جای بازی شپرد G man را می بیند و حتی گاهی G man به او کمک (در راباز می کند)و گاهی بر علیه او کار می کند(وقتی شپرد بمب را خنثی می کند G man دوباره آن را فعال می کند)
برای دانستن سرنوشت G man و شپرد به پایان داستن Half life1 اپوزینگ فرس مراجعه شود
Barney Calhoun
او که شخصیت قابل بازی در Half life1 بلو شیفت و از شخصیتهای اصلی شماره 2 است هم چند باری G man را در Half life1 می بیند ولی ارتباط مستقیمی با او ندارد و از دور نظاره گر اوست
دکتر Breen
در پایان Half life 2 هنگامی که دکتر Breen گوردون و اعضای مقاومت را دستگیر کرده به انها می گوید :" گوردون خوب برای کسی که استخدامش می کند کار می کند و البته گوردون برای قیمت بالاتر کار می کند"
هنگامی که الکس توضیحی میخواهد Breen می گوید که گوردون در جمع نمیخواهد در این مورد حرفی بزند.
اشاره دکتر Breen در این صحنه به G man است که گوردون را به استخدام خود در آورده.
در Half life2 episode 2 هم طی گفتگویی که G man با گوردون فریمن دارد در خلال سخنان G man وقتی او از موانع نجات الکس از Black mesa سخن می گوید و همینطور در هنگام ادای جمله : "سرکوب انها نیازی حتمی بود" همواره عکس دکتر Breen دیده می شود که با سخنان خود دکتر Breen در انتهای Half life2 این یقین را به ما می دهد که دکتر Breen حتی قبل از حادثه Black mesa نیز به خوبی از وجود و ماهیت G man اگاه بوده است
nihilanth
وقتی گوردون در xen به سر می برد nihilanth گاهگاهی کلماتی به گوردون می گوید(در فضا طنین انداز می شود)که یکی از انها این است "تو انسان هستی ...او انسان نیست.....منتظر تو میماند"که احتمالا اشاره به G man دارد
ورتیگانتها
در ابتدای Half life2 episode1 که G man میخواهد دوباره گوردون را به خواب برده و الکس را به حال خود رها کند ورتیگانتها جلوی او را گرفته و وارد ناحیه G man شده و او را میرانند.
Gordon Freeman
شخصیت اصلی سری بازی Half life...فیزیکدانی که مجبور می شود از خود و بشریت در برابر دشمنان بیگانه و دشمنان دیگری که در پی "حادثه Black mesa" دفاع کند.
در طول سری او به یک قهرمان افسانه ای و در واقع یکی از لیدر های انقلابیون تبدیل می شود.
در زمان رخدادن "حادثه Black mesa" گوردون فریمن 27 سال بیشتر نداشته است .....فارغ التحصیل دکترای فیزیک تیوری از MIT
الگوهای او در این رشته انیشتین –هاوکینگ و فینمن بوده اند بعد از مشاهده مباحث و آزمایشاتی در مورد انتقال و تلپرت که توسط موسسه تحقیقاتی اتریشی برگزار شده بود ساختار تلپورتها به مبحث مورد علاقه او تبدیل شد
اما پیشرفت نه چندان خوب در تحقیقات مربوط به پدیده پرتال ها او را ترغیب می کند تا به شغلی خارج از بخش تحصیلی خود بگردد.
از شانس خوب فریمن استاد دکترای او دکتر Issac kleiner در مورد پروژه هایی در Black mesa کار می کرده است و به گوردون فریمن پیشنهاد کار در این موسسه را می دهد و گوردون نیز می پذیرد(شغلی که دکتر Mossman نیز طالب آن بود)و در بخش سی مشغول به کار می شود.(جایی که Eli vance و بارلی کالهوون هم در آن بخش کار می کنند)
5 می
گوردون فریمن برای کار در Black mesa پذیرفته و استخدام میشود که قرارداد استخدام او را میتوان در نسخه سونی 2 Half life1 مشاهده کرد
تابلوی گوردون به عنوان کارمند نمونه ماه...........کمد مربوط به گوردون در Black mesa...........فرم تایید پذیرش گوردون در Black mesa
در روز 16 می سال 2000 فریمن نیم ساعت دیرسر کار حاضر شده و در ساعت 7 30 فریمن لباس کاری خود که اچ ای وی سوت نام دارد را پوشیده و زیر نظر جینا کراس آن را امتحان می کند سپس در ساعت 8 47 دقیقه وارد قطار شده و به سمت بخش کاری خود یعنی بخش سی میرود.
در ساعت 9 او و تیمش آزمایش در مورد نمونه "GG 3883" (که به گفته Eli vance توسط G man به انها تحویل داده شده بود را ازمایش کرده و "حادثه Black mesa" رخ می دهد
(ادامه سرنوشت گوردون فریمن در قسمت داستان بازی نوشته شده است)
نکته مهم در مورد گودرون فریمن تکلم نکردن او در طول بازی است که به گفته ولو علت اینکار ایجاد حس همذات پنداری گیمر یا شخصیت بازی عنوان شده.
adrian shephard
سرجوخه adrian shephard جزو نیروهای "اچ ای سی یو" از پایگاه نظامی سانتیاگو ..آریزونا و شخصیت اصلی Half life اپوزینگ فورس .او جزو کسانی بود که برای نابودی مهاجمان زن وهمچنین شواهد از جمله دانشمندان فرستاده می شود مخصوصا گوردون فریمن .
او در خاطراتش قبل از اعزام به Black mesa(از 3 تا 15 می) به حضور "G man" در کنار خود و عمدی بودن حادثه Black mesa سحه می گذارد:
3 می
به ما گفته اند اماده تمرین باشیم نمیدانیم چرا ولی گفته اند اماده باشیم
7 می
امروز به هنگام تمرین مردی کیف به دست که گفته می شود از طرف دولت است من و تمرینات من را زیر نظر دارد
9 می
شایعه شده که قرار است به مکانی به نام Black mesa برویم
15 می
شایعه درست بود اتفاقی در موسسه Black mesa افتاده و در حال اماده باش به سوی انجا حرکت می کنیم
(سرنوشت adrian shephard را می توانید از داستان Half life اپوزینگ فورس پیگیری کنید)
دکتر kleiner
استاد گوردون فریمن و از دانشمندان نخبه ام ای تی و Black mesa و از شخصیتهای کلیدی شماره 2.
عکس دسته جمعی دانشمندان در بلک مسا در آزمایشگاه کلینر که فرد قلم خورده breen است
Barney Calhoun
دانشجوی انصرافی سال دوم کالج مارتینسون که به عنوان نیروی حراست مید لول در قسمت3 در Black mesa مشغول به کار می شود.او با گوردون فریمن و دکتر ایزاک kleiner که در Black mesa کار می کنند دوست است.
به عنوان کادر در Black mesa وظایف او شامل محافظت از بخش مشخص شده یا نگهداری از اولیه و اساسی از موسسه و کمک به تیم تحقیقاتی در صورت نیاز است وظیفه اصلی و خطرناک او حفاظت از موسسه Black mesa است دومین وظیفه مهم او حفاظت از تیم تحقیقاتی است.
در 9 می سال 2000(7 روز قبل از حادثه Black mesa) بارنی به رتبه بلو شیفت (حراست درجه بالاتر) ارتقا می یابد و 3 روز بعد هم درآمد او افزایش می یابد.
فرم ترفیع barney به عنوان blue shift
در دستورالعمل کاری بارنی برای استخدام در پست بلو شیفت به "خرید گل به لوران" اشاره می شود که نشان می دهد بارنی زن یا دوست دختر داشته است.
بعد از حادثه Black mesa او به کمک دکتر روزنبرگ از Black mesa فرار کرده و جزو معدود فرار کنندگان Black mesa لقب می گیرد در شماره 2 و بعد از گذشت حدود 20 سال از وقایع شماره 1 او به یکی از هسته های مقاومت و انقلابیون تبدیل می شود
مدل این کارکتر از صورت Scott Lynch برداشته شده است
دکتر Mossman
judith Mossman دکتری که برای همان جایگاه شغلی گوردون فریمن درخواست داده بود ولی توصیه نامه دکتر کkleiner برای استخدام فریمن باعث شد تا فریمن به جای او این جایگاه شغلی را کسب کند
پس او جزو معدود شخصیتهای اصلی سری Half life است که در Black mesa حضور نداشته.
در شماره دو او را زنی می بینیم که در دهه چهل سالگی زندگی خود است و جزو اعضای اصلی مقاومت بوده و دکتر vance و kleiner را در ساخت و توسعه وسایل مورد نیاز مقاومت کمک می کند اما در زندان نوا پرسکات الکس و گوردون نقش او به عنوان جاسوس دو جانبه را می یابند و (گفته خود برای زنده نگهداشتن جان وانس و البته مقاومت با Breen همکاری وفناوری پرتال های درون بعدی را برای کمباینها افشا می کند....البته با این حال علت جاسوسی او برای کمباینها به طور کامل مشخص نیست)اما در پایان شماره 2 برای نجات جان وانس و گوردون و الکس به دکتر Breen خیانت و با دکتر وانس به کمک یکی از اسکیپ پاد های دکتر Breen به کمپ وارتینگها در اوت لند می روند .
mossman در قطب و در حال تشریح یافته اش در مورد کشتی Borealis
(برای اطلاع از سرنوشت دکتر Mossman به Half life2 و Half life2 episode1 و episode2 مراجعه شود)
Arne Magnusson
دکتر مگنوسن رهبر بیشه سفید هست حدودا 60 ساله و از اعضای سابق Black mesa و جزو معدود نجات یافتگان آنجاست و البته جزو معماران مهم مقاومت.شخصیتی ایراد گیر و پر حرف که خود پسندی زیادی دارد و با دید افتخار زیاد به اختراعات خود نگاه می کند تا حدی که اسم خود را بر اختراعات هر چند کم اهمیت خود هم می گذارد و البته در تحقیر اطرافیان خود هم تبحر زیادی دارد.
البته دکتر مگنوسن اخلاق های خوبی هم دارد مثلا تشکر از گوردون فریمن به خاطر نجات راکتش و حمایت از اعضای کمپ وایت فارست از جمله آنهاست.
قبل از حادثه Black mesa او در Black mesa به عنوان دانشمند مشغول به کار بود.با دکتر kleiner هم بر سر کمک هزینه تحصیلی رقابت می کردند(در Half life2 episode 2 وانس به این مطلب اشاره می کند)و از گوردون فریمن هم به خاطر خراب کردن دستگاه مایکروویو خوراکی اش شاکی بود(در انتهای Half life2 episode 2 اشاره می شود)این دستگاه مایکرویو احتمالا همان دستگاه مایکروویو در در ابتدای Half life1 است و احتمالا در ابتدای Half life1 قبل از "حادثه Black mesa" دکتر مگنوسن را ملاقات کردیم.
نحوه فرار او از Black mesa مشخص نیست.Paul Eenhoorn کسی است که از صورت او برای مدلینگ این شخصیت استفاده شده است.
دکتر Breen
wallath Breenرییس Black mesa و همینطور رهبر زمین(گماشته شده از طرف کمباینها) که مقر رهبری اش شهر 17 است
Breen به عنوان رییس Black mesa تا قبل از حادثه Black mesa بود ولی بعد از حادثه Black mesa و تخریب و نابودی انجا هیچ اشاره واضح ومستقیمی به نحوه فرار او از انجا نمی شود .
بعد از جنگ 7 ساعته و شکست رقت بار ارتش و نیروی انسانها او در طی گفتگویی با کمباینها در نیویورک آتش بس کرده و زمینی ها را از نابودی نجات می دهد ولی در عوض بردگی را برای انسانها به ارمغان میاورد دکتر Breen خود نماینده کمباین ها در زمین شده و بعد از مدتی به عروسک خیمه شب بازی انها تبدیل می شود
البته عده ای بر این باور هستند که او یا کمباین ها کنترل G man را در اختیار داشته اند و باعث شده اند تا G man کریستال جی جی 3883 را به دانشمندان آنجا برای نمونه برداری و وقوع حادثه Black mesa ترغیب کند.که علت این رغبت دکتر Breen برای خیانت به انسانها را وعده کمباینها به دکتر Breen به ریاست بر زمین بیان کرده اند.
بهرحال دلیل دکتر Breen هر چه بوده (خیر خواهانه یا بدخواهانه و به گفته او برای نجات انسانیت)نتیجه ای جزو زوال و شکنجه و بردگی انسانها در دراز مدت نداشته است.
در ابتدای Half life 2 به خاطر اختلال در تلپورتر ساخته شده دکتر kleiner گوردون در اتاق Breen برای لحظه ای ظاهر شده و باعث می شود تا دکتر Breen او را شناخته و با اعلام حالت اضطراری در شهر کمباینها را برای دستگیری یا کشتن فریمن و سرکوب مقاومت بفرستد.
Breen نیز مانند هر رهبر دیکتاتور و سرکوبگری رسانه و محصولات خود را دارد...رسانه ای برای تحمیل عقاید خود به مردم و البته آب معدنی و محصولات غذایی برای ناباروری و از بین بردن میل جنسی مردم.(توضیح کامل این بخش در جنگ 7 ساعته امده است)
(برای خواندن سرنوشت کامل دکتر Breen به داستان Half life2 مراجعه شود)
بعد ار پایان Half life2 خبری از دکتر Breen نیست(چون مرده است)ولی یک فلش بک از او و همچنین ویدیویی از او در زمان فرار از دست گوردون در چپتر آخر Half life2 به مورد جالبی اشاره می کند:
او از یکی از کمباین ادوایزرها میخواهد تا اجازه دهد او به کمباید اورورلد(دنیای کمباینها)برود و او هم می پذیرد ولی به خاطر شرایط متفاوت جوی آنجا از Breen میخواد که یک بدن میزبان برای خود انتخاب کرده و به آنجا برود که Breen با اکره می پذیرد.
در Half life2 episode 2 هم ما اثری از دکتر Breen نمی بینیم ولی نکته مهمی که در این episode است گفتگوی G man با گوردون فریمن است که در خلال سخنان G man وقتی او از مخالف نجات الکس از Black mesa سخن می گوید و همینطور در هنگام ادای جمله : "سرکوب آنها نیازی حتمی بود" همواره عکس دکتر Breen دیده می شود که با سخنان خود دکتر Breen در انتهای Half life2 این یقین را به ما می دهد که دکتر Breen حتی قبل از حادثه Black mesa به خوبی از وجود و ماهیت G man اگاه بوده است.
دو نکته جالب دیگر در مورد Breen : دیده شدن G man در خلال برخی Breen کست ها و البته مرگ دوبلور این شخصیت در سال 2010 است.
الکس
بعد از خود گوردون فریمن مهمترین شخصیت Half life 2 و episodeهایش است بارها به فریمن کمک کرده وحتی رابطه عاطفی نیز با او دارد.فریمن نیز چندین بار جان او وخانواده اش را نجات داده.
دختر Eli vance است که در دهه بیست سالگی خود به سر می برد و از اعضای کلیدی مقاومت در برابر کمباین ها بشمار میاید
شخصیتی شوخ دارد و هکری قابل است و در دستکاری و -- دستگاههای کمباین ها تواناست..
در خردسالی با مادرش "ازیان" در بخش خوابگهای شرکت Black mesa اقامت داشتند(Eli vance هم در بخش سی Black mesa مشغول به کار بود)در هنگام رخدادن حادثه Black mesa او و پدرش موفق به فرار می شوند ولی مادرش کشته می شود.
در نجات الکس از Black mesa ....G man نیز کمک کرده و حضور موثری داشته است الکس به خاطر سن بسیار کم خود قادر به یادآوری این وقایع نبوده و الی با وجود اینکه شاهد تمامی این ماجراها بوده هیچگاه اشاره ای به آن نمی کند.
الکس به همراه پدرش در Black mesaی شرقی و در زیر سلطه کمباین ها بزرگ شده و روابط نزدیکی نیز با دکتر kleiner دارد به طوری که او را عمو kleiner خطاب می کند و با مقاومت و بارلی کالهون هم رابطه نزدیکی دارد.الی برای دخترش در زمان کودکی سگی با هوش و زکاوت و قدرت فیزیکی بالا می سازد تا از او مراقبت کندکه بعد ها به یکی از شخصیتهای اصلی بازی تدبیل می شود(البته ارتفاع سگ در ابتدا یک متر بوده ولی با گذر زمان الکس قطعاتی به او اضافه و قدش را به 2.5 متر رسانیده)
نکته جالب در مورد الکس این است که در ابتدا قرار بود هیچ رابطه ای با Eli vance نداشته باشد و در عوض دختر کاپیتان وانس باشد.
مدل الکس نیز از بازیگر و مجری امریکایی "Jamil Mullen" برداشته شده است:
Rosenberg
دکتر روزنبرگ در Black mesa کار می کرد در Half life1 بلو شیفت Barney Calhoun به او و دو تن از همکارانش کمک کرد تا با هم از انجا بگریزند.
او در لابراتوار مواد ویژه و لامبدا کامپلکس کار می کرد و جزو پیشگامان اکثر پیشرفتهای علمی Black mesa مانند"طیف سنجی غیر توده ای" است که طراح اصلی همین آزمایش طیف سنج غیر توده ای بوده.درجه کاری او در Black mesa مشخص نیست ولی جزو بلند پایه ترین افراد Black mesa و عضو ارشد تیم علمی آنجاست.
او نیز مانند دیگر دانشمندان درگیر داستان Half life در بخش تلپورت Black mesa و در نتیجه حادثه Black mesa بوده.
سازنده های بازی احتمالا نام و ظاهر او را از روی دانشمند آمریکایی یعنی "جولیوس روزنبرگ" برداشته اند که در سال 1953 به همراه همسرش اتل به جرم جاسوسی به دار آویخته شد برداشته اند.
(برای خواندن سرنوشت دکتر روزنبرگ به داستان Half life 1 بلو شیفت مراجعه شود)
پدر گریگوری
یکی از شخصیتهای جالب بازیهای رایانه ای که با وجود حضور کمش تاثیر زیادی روی گیمر می گذارد.
او یکی از معدود نجات یافتگان شهر ریولهیم است(از بیوگرافی گذشته او اطلاع چندانی در دست نیست) که برای نجات دیگر سرگردانان آن شهر کمک می کند و تله هایی هم برای زامبی ها می گذارد. البته او چندان ثبات روانی ندارد ولی دوست لحظات سخت است و البته مردی بزرگ.
او در طول چپتر "وی دنت گو ریولهیم" به گوردون برای فرار از شهر کمک می کند و در پایان میان هجوم دهها زامبی و آتش و قهقه زنان تا به پایان مبارزه می کند(هیچگاه مرگ او نشان داده نمی شود یعنی او تا به پایان مبارزه می کندو این تعبیر زیبایی است که در بازی گنجانده شده)
سلاح او بر خلاف تصور گیمر ها شاتگان نیست بلکه وینچستر است
سخنانی مانند "وات ایز دیس انادر لایف تو سیو" نشانگر این است که او قبلا نیز جان کسان دیگری را نیز نجات داده و یا مثلا هنگامی که گوردون در کنارش میمیرد او می گوید: "یت اگین ا ام الن" یا "ا استیل ریممبر یور فیس"نشان از اقامت انفرادی و تنهایی طولانی مدت او در شهر است.
dog
سگ مکانیکی بسیار باهوش که دکتر وانس برای دخترش ساخت تا از او محافظت کند سگ در ابتدا یک متر ارتفاع داشته ولی با گذر زمان الکس قطعاتی به او اضافه و قدش را به 2.5 متر رسانیده.
سگ از خرت و پرتهای فلزی و سیم های اضافی ساخته شده و البته یک دستش مانند اسلحه جاذبه دستگاه جاذبه صفر داشته و قادر به جذب و پرتاب وسایل است.
بسیار باهوش و تنومند و ملوس است و در اکثر مواقع به کمک الکس و گوردون می آید.
به خاطر بازخورد مثبت طرفداران در مورد سگ سازنده ها تصمیم بر این گرافتند که او در episode ها و همچنین ادامه داستان حضور داشته باشد
(برای اطلاع از ماجرا و سرنوشت سگ به داستان Half life2 و Half life2 episode 1و2 مراجعه شود)
دیگر شخصیتها
برای جلوگیری از طولانی شدن معرفی شخصیتها شخصیتهای دیگری همچون odesa یا......در طول داستان بازی معرفی خواهند شد.
==================================================================================
داستان Half life1
chapter 1
امروز هم روز کاری عادی دیگری برای گوردون فریمن در Black mesa است که البته او نیم ساعت دیرتر در سرکار حاضر می شود
گوردون فریمن سوار تراموا به آزمایشگاه زیرزمینی خود رهسپار می شود او در مسیر barney calhoun را می بیند .او از پنجره موشک های اتمی ماده برای انتقال به سکوی پرتاب – رباتها و دیگر فعالیت های پیچیده در حال اجرا در Black mesa را می بیند.
در قسمتی از که تراموا می ایستد گوردون در سمت چپ در کنار نرده های بخش کاری G Man را می بیند که نظاره گر اوس و به او خیره مانده است.
بهرحال بعد از مدتی تراموا به مقصد خود رسیده و روز کاری گوردون فریمن شروع می شود.
گوردون فریمن سوار تراموا به آزمایشگاه زیرزمینی خود رهسپار می شود او در مسیر barney calhoun را می بیند .او از پنجره موشک های اتمی ماده برای انتقال به سکوی پرتاب – رباتها و دیگر فعالیت های پیچیده در حال اجرا در Black mesa را می بیند.
در قسمتی از که تراموا می ایستد گوردون در سمت چپ در کنار نرده های بخش کاری G Man را می بیند که نظاره گر اوس و به او خیره مانده است.
بهرحال بعد از مدتی تراموا به مقصد خود رسیده و روز کاری گوردون فریمن شروع می شود.
chapter 2
وقتی به لابراتوار مواد پیچیده که مکان کاری اوست میرسد لباس اچ ای وی خود را پوشیده و طبق عادت روزانه کمد خود را چک می کند و عازم رفتن به اتاق تست می شود او بر سر راه خود در کافه تریا دو دانشمند غرغرو را ملاقات می کند که به مایکروور سمت راست اشاره می کنند و از کار نکردن آن دلخور هستند(اگر دکمه روشن را در مورد ان فشار دهید غذای داخلش منفجر می شودو یکی از دانشمندادن به خاطر خراب شدن صبحانه اش از دست شما ناراحت می شود و احتمالا همان دکتر مگنوسن است که در Half life2 اپیزود 2 از فریمن گله می کند) و به راه خود ادامه داده و به طبقه پایین رفته و چند تن از کسانی که مدیریت تست را بر عهده دارند را ملاقات می کند.
احتمالا مایکروویو دکتر magnussen
انها به او اطلاع می دهند که آنها نمونه عالی و بزرگتری از شی نمونه مورد نظر یافته اند و میخواهند برای آزمایش این نمونه فرم عادی آزمایش را تغییر دهند تا بتوانند آزمایش را بدرستی انجام دهند بعد از عبور از درهای بیشتر و گذشتن از دانشمندان دیگر او وارد اتاق تست می شود و در فلزی بزرگ پشت سر او بسته می شود.
او از پله ها بالا رفته و دکمه مورد نظر در کنترل پنل را فشار می دهد و روتور های بزرگ دستگاه توده سنج به کار می افتند.او برگشته و منتظر تحویل نمونه در داخل سبد می شود تا از پایین به بالا منتقل شود(توسط بالابر)بالاخره نمونه می رسد.دانشمندان ناظر به گوردون می گویند که همه چیز تحت کنترل است و او به کارش ادامه دهد و او هم نمونه داخل سبد را به زیر پرتو دستگاه طیف سنج هل میدهد.
او از پله ها بالا رفته و دکمه مورد نظر در کنترل پنل را فشار می دهد و روتور های بزرگ دستگاه توده سنج به کار می افتند.او برگشته و منتظر تحویل نمونه در داخل سبد می شود تا از پایین به بالا منتقل شود(توسط بالابر)بالاخره نمونه می رسد.دانشمندان ناظر به گوردون می گویند که همه چیز تحت کنترل است و او به کارش ادامه دهد و او هم نمونه داخل سبد را به زیر پرتو دستگاه طیف سنج هل میدهد.
آزمایش طبف سنجی غیر توده ای در بخش c
اتفاقات تیر وتاری بعد از این لحظه اتفاق می افتد فریادهای داشنمندان بر سر گوردون برای توقف آزمایش ...صدای انفجارهای متمادی..منفجر شدن اتاق آزمایش...تیرگی و سبز و محو شدن تصاویر شبکیه چشمش و نفس زدن سنگینش ....دوباره تیرگی چشمش و...... برای لحظه ای خود را در xen می بیند : داخل حوضچه ای ایستاده و چند موجود فضایی او را نظاره می کنند چشمانش برای لحظه ای تار شده و بعد از چند لحظه دیگر او خود را در اتاق تست به شدت تخریب شده می بیند
chapter 3
گوردون از اتاق تست خارج شده و Black mesa را در حال تخریب شدید می یابد.در این هنگام فورانهای رزونانسی رخ داده و موجودات فضایی از xen به Black mesa سرازیر می شوند که شرایط را بیش از پیش پیچیده تر می کند.
بعد از اینکه چند تن از افراد مجروح وزنده مانده به فریمن می گویند که تمام امکانات ارتباطی Black mesa با خارج قطع شده eli vance که در این لحظه همکار گوردون است از او می خواهد که به سطح زمین رفته و طلب نیروی کمکی کند(خود الی وانس در حال مراقبت از افراد زخمی است)گوردون نیز اجابت کرده و راهی می شود در ابتدای کار گوردون دیلم و سپس کلتی را برای مراقبت از خود می یابد.
بعد از اینکه چند تن از افراد مجروح وزنده مانده به فریمن می گویند که تمام امکانات ارتباطی Black mesa با خارج قطع شده eli vance که در این لحظه همکار گوردون است از او می خواهد که به سطح زمین رفته و طلب نیروی کمکی کند(خود الی وانس در حال مراقبت از افراد زخمی است)گوردون نیز اجابت کرده و راهی می شود در ابتدای کار گوردون دیلم و سپس کلتی را برای مراقبت از خود می یابد.
یورش headcrab ها به بخش یونیزاسیون black mesa
از آنجایی که تراموا به خاطر صدمات کار نمی کند او باید از قسمت تسهیلات خنک کننده بخش بی برای یافتن راهی برای خارج شدن عبور کند.
chapter 4
دقایقی بعد گوردون به قسمت اداری میرسد جایی که چند تن از دانشمندان در اتاق خود از ترس کشته شدن توسط موجودات عجیب بیگانه مخفی شده اند.او در آنجا شایعه هایی از بعضی از آنها می شنود که می گویند ارتش برای نجات افراد محبوس در Black mesa وارد انجا شده است.
chapter 5
گوردون از چندین منطقه و انبار مختلف عبور کرده و راه خود برای رسیدن به سطح زمین را ادامه می دهد.در این حین گوردون می فهمد که شایعه ای که شنیده درست بوده و ارتش هم اکنون داخل Black mesa است او تلاش می کند به آنها ملحق شود اما چند لحظه قبلش شاهد کشته شدن یکی از دانشمندان توسط همین نیروهای به اصطلاح ارتشی می شود و بعدا در می یابد که اینها نیروهای HECU هستند که برای پاسازی Black mesa چه از دست موجودات فضایی و چه شاهدان ماجرا(دانشمندان و کادر Black mesa) توسط دولت به آنجا فرستاده شده اند.
وقتی بالاخره به سطح زمین می رسد او خود را میان سپاهی از نیروهای HECU می بیند.در این هنگام متوجه می شود که دانشمندان لامبدا (بخش دیگر Black mesa) توانسته اند شکاف بعدی(که باعث ورود موجودات فضایی شده)را موقتا ببندند.پس مجبور می شود برای رسیدن به بخش لامیدا دوباره به بخش زیر زمینی Black mesa برود.
وقتی بالاخره به سطح زمین می رسد او خود را میان سپاهی از نیروهای HECU می بیند.در این هنگام متوجه می شود که دانشمندان لامبدا (بخش دیگر Black mesa) توانسته اند شکاف بعدی(که باعث ورود موجودات فضایی شده)را موقتا ببندند.پس مجبور می شود برای رسیدن به بخش لامیدا دوباره به بخش زیر زمینی Black mesa برود.
chapter 6
گوردون در راه خود به بخش لامبدا وارد منطقه ای ممنوعه که سیلویی عظیم است و برای شلیک موشک استفاده می شده وارد می شود گوردون در اینجا با موجود بزرگی به نام Tantacle مواجهه می شود که برای کشتن او باید موتور راکت را روش و او را بسوزاند
Tantacle
بالاخره بعد از روشن کردن خط سوخت نیرو و اکسیژن او tantacle را می کشد و راهش را از طریق تونل طولانی که توسط tantacle کنده شده بود ادامه می دهد.
chapter 7
در ادامه راه گوردون شاهد مبارزه ای بین یک Gargantua و نیروهای HECU در بخش ای(بخش انتقال مواد)می شود.در ادامه او از یکی از نیروهای امنیتی در حال مرگ می شنود که اگر جنراتور را فعال کند او می تواند از منوریل استفاده کرده و به بخش های دیگر یا سطح زمین برسد.پس او به قسمت آلوده ای از بخش در طبقات پایینتر رفته و جنراتور را فعال می کند و برق را بر می گرداند سپس توسط کوباندن یکی از واگونها به Gargantua او را کشته و با از بین بردن دیوار بتونی سر راه برای حرکت منوریل سوار منوریل شده و به راهش ادامه میده. ........
chapter8
در ادامه گوردون با موجودی مهیب به نام ichthyosuar برخورد کرده و البته سلاحی مرگبار نیز پیدا می کند بعد از جنگ زیر آبش با این موجود مهیب او به راهش ادامه می دهد.
بعد از مبارزه اش با نیروهای "Black ops"که علاوه بر موجودات xen و کارکنان Black mesa حتی قصد کشتن نیروهای HECU را هم دارند گوردون توسط "HECU" دستگیر می شود آنها تمام سلاحهای گوردون را از او گرفته و او را در قسمت فشرده سازی زباله ها رها می کنند تا بمیرد ولی خوشبختانه او بار دیگر گریخته و راهش را ادامه می دهد.
chapter10
سفر گوردون در حوالی شرکت
بعد از فرار گوردون از قسمت "فشرده سازی زباله" و برگشتن به سطح وارد خطرناکترین و ممنوعه ترین قسمت Black mesa می شود قسمتی که برای دفع مواد خطرناک و یا رادیو اکتیویته استفاده می شود و از طریق پریدن و عبور از دستگاههای ترکم سازی کهنه راه خود را ادامه میدهد و به قسمت مخفی Black mesa میرود.
chapter 11
بعد از فرار گوردون به بخش مخفی از Black mesa میرود که در آنجا متوجه می شود که دانشمندان از مدتهای مدیدی قبل از حادثه Black mesa مشغول جمع آوری نمونه و موجودات از xen بوده اند در انجا گوردون فریمن مشغول به تجدید سلاح(چند سلاح جدید) می کند و در همان مکان با زامبی ها و نیروهای HECU و حتی الین گرانت ها درگیر می شود و در آن مکان قویترین سلاح کل سری بازی Half life یعنی "auto canon" را پیدا می کند(که سلاحهای این بخش جزو نمونه های آزمایشی ساخته شده توسط دانشمندان است) و بعد از مبارزاتی راه خود به سمت جستجوی مجموعه لامبدا را ادامه می دهد.
chapter 12
گوردون دوباره به سطح زمین می رسد که به میدان جنگی بین نیروهای HECU و ورتیگانتها به همراه alien grunt و گارگانتوا ها تبدیل شده که به نظر جنگ به نفع نیروهای بیگانه ادامه می یابد نیروهای "مارین(ارتشی)" تقاضای نیروی کمکی می کنند اما برای نجاتشان کافی نیست گوردون مجبور می شود با عبور از صخره ها از مسیری دیگر خود رابه مکان امنی در زیر زمین برساند.
chapter 13
نیروهای HECU در می یابند که در حال باختن جنگ به موجودان xen هستند و جلوی فریمن را نیز نمی توانند بگیرند .ماموریت خود را رها کرده و آماده تخلیه نیروهای خود از Black mesa می شوند و تقاضای نیروهای هوایی و توپخانه سنگین برای پوشش عقب نشینی اشان می کنند.در ضمن گوردون مسیر خود را به سمت انبارها و گاراژهای زیر زمینی تغییر می دهد تا از بمباران در امان باشد و سرانجام قبل از رسیدن به مجموعه لامبدا با مجموعه ای از موجودات xen و گروههای باقیمانده و پراکنده HECU مبارزه می کند و از مسیر کانالهای آبی بهراه خود ادامه میدهد.
chapter 14
در این قسمت گوردون به مجموعه لامبدا میرسد که دانشمندانش ار ترس موجودات فضایی پناه گرفته و مخفی شده اند.قسمت اعظمی از مجموعه اکنون در دستان موجودات فضایی است.او توسط یکی از دانشمندان انجا مطلع میشود که برای کارکرد بخش باید اتاق های راکتور را فعال کند تا هسته را فعال نماید.تیمی از دانشمندان نیز در قسمت خود راکتور منتظر او هستند و در این راه باید با موجودات فضایی مبارزه های سختی داشته باشند(نیروهای HECU دیگر در بازی نیستند و Black mesa را تخلیه کرده اند)در پایان او متوجه می شود که موجودی(موجوداتی)از xen تهاجم به زمین را مدیریت می کنند در نتیجه او می بایست برای توقف تهاجم به xen تلپورت(انتقال)یابد.
نمونه ای از تکنولوژی های بخش لامبدا در مورد پرتال ها
بعد از مبارزات طاقت فرسای بسیار گوردون متوجه میشود مجموعه لامبدا جایی است که دانشمندان از آن برای رفت وآمد به xen استفاده می کنند .چند تن از پرسنل نجات یافتگان که خود را در اتاقی حبس کرده اند به گوردون اطلاع می دهند که متاسفانه ماهواره ای که آنها فرستاده اند نتوانسته تاثیر فوران رزونانسی را عکس کند و شکاف را ببندد چون نیرویی بسیار قوی در ان طرف در xen شکاف(پورتال)ایجاد شده بین زمین و xen را باز نگه میدارد در نتیجه گوردون می بایستی به xen سفر کند تا آن موجود عامل نیرو را کشته و جلوی هجوم بیش از پیش فضاییان به زمین را بگیرد.
گوردون قبل از سفر مهمات و لباس و تجهیزات مورد نیاز خود را شارژ می کند و لباس خود را هم به "مدول پرش طولانی" که برای پرش های طولانی در xen نیاز بود مجهز و آماده تلپورت به xen می شود.
بالاخره بعد از مبارزه با فضایی هایی که قصد جلوگیری از تلپورت را داشتند گوردون وارد دستگاه شده و به xen فرستاده میشود.
chapter15
گوردون تک وتنها در دنیای مرزی xen ایستاده است.در xen او با جنازه دانشمندان دیگری برخورد می کند که برای نمونه گیری یا شاید نجات زمین از دست xen به آنجا رفته و ناکام مانده بودند.
بهرحال او در xen به پیشروی خود ادامه داده و با موجودات فضای xen مبارزات زیادی می کند.
chapter16
بعد از کشتن موجود عنکبوت مانند "Gnaurch" گوردون پیشروی کرده و بعد از عبور از ساختمانهای ابتدایی ونتیگنتها برای کلون سازی antilon یا دیگر موجودات با nihilanth که همان رییس xen و عامل و نیروی باز نگهداشتن پورتال بین زمین و xen است روبرو می شود.
chapter17
در غاری وسیع و بزرگ گوردون با nihilanth رودرو می شود و بعد از منفجر کردن مغز او موفق به کشتن nihilanth می شود.
nihilanth در حال گرفتن نیرو از کریستال های xen
chapter18
بعد از کشتن nihilanth گوردون با G Man رودررو می شود که ابتدا در فضایی که اطراف ان را تانک ها و هلی کوپترهای منهدم شده در xen فرا گرفته اند(احتمالا نشان از ناتوانایی دولت در کنترل بر xen را دارد) با گوردون صحبت می کند سپس در داخل تراموایی "توهم گونه"در حال دور xen در حال سفر هستند وقتی که G Man از خدمات گوردون در نابودی nihilanth تشکر و تحسین می کند می گوید که "کارفرمایانش" تایید می کنند که گوردون توانایی های بالقوه فراوانی دارد و در نتیجه برای او پیشنهاد کاری دارند.تراموا به همان نقطه شروعش باز گشته و می ایستد اما همه جا سیاه می شود ....پورتالی برای فریمن باز می شود که رفتن به داخل آن به معنای قبول اجیر شدن توسط G Man و کارفرمایانش است.
گوردون بالاجبار پذیرفته و به داخل پورتال میرود....G Man خوشحال شده و می گوید : انتخاب عاقلانه ای بود اقای فریمن.....بعدا به شما ملحق خواهم شد"
داستان Half life1 در همین لحظه به پایان می رسد
chapter8
در ادامه گوردون با موجودی مهیب به نام ichthyosuar برخورد کرده و البته سلاحی مرگبار نیز پیدا می کند بعد از جنگ زیر آبش با این موجود مهیب او به راهش ادامه می دهد.
بعد از مبارزه اش با نیروهای "Black ops"که علاوه بر موجودات xen و کارکنان Black mesa حتی قصد کشتن نیروهای HECU را هم دارند گوردون توسط "HECU" دستگیر می شود آنها تمام سلاحهای گوردون را از او گرفته و او را در قسمت فشرده سازی زباله ها رها می کنند تا بمیرد ولی خوشبختانه او بار دیگر گریخته و راهش را ادامه می دهد.
chapter10
سفر گوردون در حوالی شرکت
chapter 11
بعد از فرار گوردون به بخش مخفی از Black mesa میرود که در آنجا متوجه می شود که دانشمندان از مدتهای مدیدی قبل از حادثه Black mesa مشغول جمع آوری نمونه و موجودات از xen بوده اند در انجا گوردون فریمن مشغول به تجدید سلاح(چند سلاح جدید) می کند و در همان مکان با زامبی ها و نیروهای HECU و حتی الین گرانت ها درگیر می شود و در آن مکان قویترین سلاح کل سری بازی Half life یعنی "auto canon" را پیدا می کند(که سلاحهای این بخش جزو نمونه های آزمایشی ساخته شده توسط دانشمندان است) و بعد از مبارزاتی راه خود به سمت جستجوی مجموعه لامبدا را ادامه می دهد.
chapter 12
گوردون دوباره به سطح زمین می رسد که به میدان جنگی بین نیروهای HECU و ورتیگانتها به همراه alien grunt و گارگانتوا ها تبدیل شده که به نظر جنگ به نفع نیروهای بیگانه ادامه می یابد نیروهای "مارین(ارتشی)" تقاضای نیروی کمکی می کنند اما برای نجاتشان کافی نیست گوردون مجبور می شود با عبور از صخره ها از مسیری دیگر خود رابه مکان امنی در زیر زمین برساند.
chapter 13
نیروهای HECU در می یابند که در حال باختن جنگ به موجودان xen هستند و جلوی فریمن را نیز نمی توانند بگیرند .ماموریت خود را رها کرده و آماده تخلیه نیروهای خود از Black mesa می شوند و تقاضای نیروهای هوایی و توپخانه سنگین برای پوشش عقب نشینی اشان می کنند.در ضمن گوردون مسیر خود را به سمت انبارها و گاراژهای زیر زمینی تغییر می دهد تا از بمباران در امان باشد و سرانجام قبل از رسیدن به مجموعه لامبدا با مجموعه ای از موجودات xen و گروههای باقیمانده و پراکنده HECU مبارزه می کند و از مسیر کانالهای آبی بهراه خود ادامه میدهد.
chapter 14
در این قسمت گوردون به مجموعه لامبدا میرسد که دانشمندانش ار ترس موجودات فضایی پناه گرفته و مخفی شده اند.قسمت اعظمی از مجموعه اکنون در دستان موجودات فضایی است.او توسط یکی از دانشمندان انجا مطلع میشود که برای کارکرد بخش باید اتاق های راکتور را فعال کند تا هسته را فعال نماید.تیمی از دانشمندان نیز در قسمت خود راکتور منتظر او هستند و در این راه باید با موجودات فضایی مبارزه های سختی داشته باشند(نیروهای HECU دیگر در بازی نیستند و Black mesa را تخلیه کرده اند)در پایان او متوجه می شود که موجودی(موجوداتی)از xen تهاجم به زمین را مدیریت می کنند در نتیجه او می بایست برای توقف تهاجم به xen تلپورت(انتقال)یابد.
نمونه ای از تکنولوژی های بخش لامبدا در مورد پرتال ها
گوردون قبل از سفر مهمات و لباس و تجهیزات مورد نیاز خود را شارژ می کند و لباس خود را هم به "مدول پرش طولانی" که برای پرش های طولانی در xen نیاز بود مجهز و آماده تلپورت به xen می شود.
بالاخره بعد از مبارزه با فضایی هایی که قصد جلوگیری از تلپورت را داشتند گوردون وارد دستگاه شده و به xen فرستاده میشود.
chapter15
گوردون تک وتنها در دنیای مرزی xen ایستاده است.در xen او با جنازه دانشمندان دیگری برخورد می کند که برای نمونه گیری یا شاید نجات زمین از دست xen به آنجا رفته و ناکام مانده بودند.
بهرحال او در xen به پیشروی خود ادامه داده و با موجودات فضای xen مبارزات زیادی می کند.
chapter16
بعد از کشتن موجود عنکبوت مانند "Gnaurch" گوردون پیشروی کرده و بعد از عبور از ساختمانهای ابتدایی ونتیگنتها برای کلون سازی antilon یا دیگر موجودات با nihilanth که همان رییس xen و عامل و نیروی باز نگهداشتن پورتال بین زمین و xen است روبرو می شود.
chapter17
در غاری وسیع و بزرگ گوردون با nihilanth رودرو می شود و بعد از منفجر کردن مغز او موفق به کشتن nihilanth می شود.
nihilanth در حال گرفتن نیرو از کریستال های xen
بعد از کشتن nihilanth گوردون با G Man رودررو می شود که ابتدا در فضایی که اطراف ان را تانک ها و هلی کوپترهای منهدم شده در xen فرا گرفته اند(احتمالا نشان از ناتوانایی دولت در کنترل بر xen را دارد) با گوردون صحبت می کند سپس در داخل تراموایی "توهم گونه"در حال دور xen در حال سفر هستند وقتی که G Man از خدمات گوردون در نابودی nihilanth تشکر و تحسین می کند می گوید که "کارفرمایانش" تایید می کنند که گوردون توانایی های بالقوه فراوانی دارد و در نتیجه برای او پیشنهاد کاری دارند.تراموا به همان نقطه شروعش باز گشته و می ایستد اما همه جا سیاه می شود ....پورتالی برای فریمن باز می شود که رفتن به داخل آن به معنای قبول اجیر شدن توسط G Man و کارفرمایانش است.
گوردون بالاجبار پذیرفته و به داخل پورتال میرود....G Man خوشحال شده و می گوید : انتخاب عاقلانه ای بود اقای فریمن.....بعدا به شما ملحق خواهم شد"
داستان Half life1 در همین لحظه به پایان می رسد
=============================================================================================
داستان Half life1-Blue shift
Chapter 1
در ابتدای بازی Barney calhoun(شخصیت اول بازی blue shift)با ترموا از بخش8 که خوابگهای Black mesa در بالای سطح زمین است در حال رفتن به قسمت تحقیقات Black mesa در زیر زمین در حال سفر است.در حین سفر او اطلاعات جدید زیادی از Black mesaبرای گیمر آشکار می شود مانند بخش های لباسشویی و رستوران که نشان دهنده خودکفا بودن بخش زیر زمین و احیانا وجود قابلیت زندگی در بخشهای زیر زمینی Black mesa بوده است.
barney در حال مشاهده گوردون که با تراموا عبور می کند..............رستوران و کافی شاپ در قسمتهای زیرین black mesa
وقتی که calhoun در جلوی در قفل شده بخش 3 منتظر ایستاده است گوردون فریمن را می بیند که در حال رفتن به بخش کاری خود بخش c است(برای آزمایش "حادثه Black mesa")که در بازی Half life1 هم گیمر در نقش گرودون فریمن شخص calhoun را در همین صحنه می بیند.
Chapter 2
مطابق یک روز کاری معمول Barney به ستاد حراست سری زده بعد به اتاق تمرین شلیک و سپس اتاق نظارت دوربین ها میرود(که در انجا گوردون فریمن توسط یکی از مانیتورها در حال رفتن به اتاق تعویض لباس HEV دیده می شود)calhoun برای کمک به دو تن از دانشمندان داخل اسانسور در بخش مربوطه و تعمیرش راهی می شود.در راه رفتن Barney شخص G man را می بیند که در داخل تراموای داخل گذر در حال نظاره Barney calhoun است.
مشاهده گوردون از اتاق مانیتورینگ که به سمت بخش کاری خود می رود
بهر حال بعد از رفع مشکل آسانسور "حادثه Black mesa" و "فوران رزونانسی" رخ می دهد آسانسور خاموش شده و می ایستد کابل آسانسور قطع و Barney و دو دانشمند به پایین سقوط می کنند وقتی اتاقک اسانسور به ته شفت آسانسور (در طبقه زیرین)برخورد می کند Barney بیهوش می شود.
Chapter 3
Barney هوشیاریش را بازیافته و به یکباره می بیند که موجودی فضایی در حال خوردن بدن یکی از همکاران حراست است.دو دانشمند داخل آسانسور هم از شدت جراحات کشته شده اند.barney تلاش می کند تا از مناطق زباله های صنعتی که در ان گیر افتاده خارج شده و کمکی پیدا کند.در طی مسیر او با اوضاع اضطراری و خطرناک پیش آمده بیش از پیش آشنا می شود و حتی شاهد انداختن اجساد در داخل فاضلابها توسط ارتشی ها می شود که از این مطلب در می یابد که ارتشی های ارسال شده به Black mesa برای کمک نیامده اند
Chapter 4
Barney به سطح زمین رسیده و با نیروهای HECU مواجه می شود.او بعد از مبارزه با آنها دکتر rosenberg را پیدا می کند.او و تیمش در حال فرار از Black mesa بوده اند که ارتشی ها جلوی آنها را گرفته وآنها را در کانتینرهایی حبس کرده اند.
calhoun چند تن از دانشمندان را که در بخش راه آهن و کانتینرهای قطار حبس شده بودند را نجات می دهد که یکی از آنها دکتر rosenberg است.دکتر rosenberg به calhoun می گوید که کل black mesa توسط نیروهای HECU محاصره شده و آنها قصد کشتن همه پرسنل شرکت را دارند.تنها راه فراری که rosenberg توصیه می کند استفاده از نمونه اولیه تلپورترهای مجموعه لامبدا(یکی از بخشهای بلک مسا) برای رسیدن به یکی از خروجی های کم تردد Black mesa است که البته امید دارد تحت کنترل نیروهای HECU نباشد
calhoun چند تن از دانشمندان را که در بخش راه آهن و کانتینرهای قطار حبس شده بودند را نجات می دهد که یکی از آنها دکتر rosenberg است.دکتر rosenberg به calhoun می گوید که کل black mesa توسط نیروهای HECU محاصره شده و آنها قصد کشتن همه پرسنل شرکت را دارند.تنها راه فراری که rosenberg توصیه می کند استفاده از نمونه اولیه تلپورترهای مجموعه لامبدا(یکی از بخشهای بلک مسا) برای رسیدن به یکی از خروجی های کم تردد Black mesa است که البته امید دارد تحت کنترل نیروهای HECU نباشد
Chapter 5
calhoun و rosenberg به قسمت قدیمی تر مرکز تحقیقاتی Black mesa میروند جایی که تلپورتری استفاده نشده و قدیمی تر به دست دانشمندان طالب فرار در حال فعال سازی است. rosenberg و دو دانشمند دیگر (walter bannet و simmons)تلاش می کنند تا این تلپورتر قدیمی را به کار بیندازند برای فعال سازی کامل تلپورتر calhoun باید به xen سفر کرده و دستگاهی را به کار بیندازد.قابل توجه است که بخش قدیمی تر Black mesa از دستگاههای شارژ جان و HEV قدیمی تر و اسکنرهای دستی به جای اسکنرهای چشمی برای باز کردن درها استفاده می کند.
فعال کردن دستگاه مورد نظر در xen..........................کار روی تلپورت قدیمی بخش لامبدا برای فرار
calhoun به کمپ تحقیقاتی دانشمندان که در xen بود تلپورت می شود تا دستگاه "Triangulation device" را برای تلپورت از Black mesa به خارج Black mesa فعال کند.
Chapter 6
فعال کردن ژنراتورها
بعد از اینکه دانشمندان متوجه می شوند تلپورتر از تمام باتری خود(تلپورتر از نوع قدیمی است و از راکتور استفاده نمی کند)برای انتقال calhoun به xen استفاده کرده calhoun دوباره مجبور می شود به پایین و بخش ژنراتورها و نیرو رفته و باتری ها را شارژ کند.calhoun در راه با نیروهای ارتشی و همچنین موجودات فضایی رودررو شده و ژنراتور را فعال می کند.
Chapter 7
در نهایت به هنگام فرار calhoun در انجا در انجام کار بخش های ساده تلپورت به دانشمندان کمک می کند تا هر کس یک یک از طریق تلپورتر منتقل شوند و در آخر نیز خود با آنها همراه شود.
Chapter 8
همه دانشمندان به منطقه مورد نظر خارج از Black mesa منتقل می شوند که ماشینهایی نیز در آنجا قابل مشاهده است calhoun نیز منتقل شده و rosemberg و simmons را می بیند که در حال تعمیر "SUV"(ماشینهای پرسنل Black mesa) هستند.
barney در حال مشاهده گوردون که توسط نیروهای HECU روی زمین کشیده می شود
اما این تلپورتهای پشت سر هم تاثیرات موقتی را بر calhoun گذاشته اند calhoun چشمانش به سیاهی رفته و در فلش بکهایی سبز به مناطق مختلفی سفر می کند :گوردون فریمن را می بیند که توسط دو تن از نیروهای "HECU" روی زمین کشیده می شود(او را برای انداختن در قسمت زباله هاکه در Chapter 9بازی Hlaf life 1 اتفاق می افتد می برند)
به هر حال بعد از چند دقیقه اوضاع calhoun مساعد شده و walter در را برایشان باز کرده و سوار ماشین شده و از Black mesa می گریزند.
به هر حال بعد از چند دقیقه اوضاع calhoun مساعد شده و walter در را برایشان باز کرده و سوار ماشین شده و از Black mesa می گریزند.
================================================================================================
داستان Half life 1-opposing force
Chapter 1
در ابتدای بازی adrian shephard جزیی از نیروهای عملیات پاکسازی است و قرار است هواپیمایشان در منطقه فرود 17 در موسسه Black mesa فرود آید در هواپیما در مورد این ماموریت و خطراتش با هم گفت گو می کنند که در این حین موجودی عجیب می بینند و هواپیمایی که جوخه آنها را به Black mesa انتقال می دهد توسط یکی از موجودات هوایی و پرواز کننده فضایی مورد هجوم قرار می گیرد هواپیما سقوط و او نیز از گروه خود جدا می افتد و عملیات پاکسازی او به عملیات نجات در کنار نیروهای پراکنده بلک مسا(اعم از ارتشی و حراست و دانشمند و ....)تبدیل می شود.
Chapter 2
اعضای بلک مسا در حال کمک به جوخه سقوط کرده HECU ها
Chapter 3
shwphard بعد از مبارزات فراوان با موجودات xen به منطقه مورد نظر برای فرار از Black mesa می رسد ولی به خاطر سلسله کارهایی که G man عمدا انجام می دهد مانع از رسیدن او به هلی کوپتر و هواپیماهای جمع نیرو شده و در Black mesa می ماند.(این قسمت مصادف و همزمان با Chapter 12 بازی Half life 1 اتفاق می افتد)
Chapter 4
shephard به ناچار شروع به جست و جو در Black mesa برای یافتن هم رزمان باقی مانده و نقشه فراری دیگربه راه می افتد. بعد از عبور از منطاق زامبی شده و کوره های ذوب و...او چند تن از همرزمان خود را که جا مانده اند پیدا کرده وبه آنها ملحق می شود تا بتوانند از آنجا فرار کنند(مصادف و همزمان با Chapter 13 بازی Half life 1 اتفاق می افتد)
Chapter 5
Chapter 6
shephard در حال مشاهده ورود گوردون به xen
shephard بعد از مبارزاتی به مجموعه لامبدا رسیده و گوردون فریمن را در حال تلپورت به xen می بیند .چون او راه فراری از لامبدا به بیرون نمی یابد در نتیجه مجبور میشد تا او هم به xen سفر کند تا شاید این تلپورت راه فراری برای او باشد .(مصادف و همزمان با Chapter 14 بازی Half life 1
Chapter 7
تلپورت shephard کامل نبوده و او بعد از چند لحظه ماندن در xen به لابراتور دیگری در Black mesa منتقل می شود:زیر آب خود را داخل آکواریوم با چندین "اچسیوسارز" می بیند.بعد از اینکه شپرد مسیر خود را در لابراتوار ادامه داده و یکی از دانشمندان را که باعث نجات او و عامل کمک به او بوده را نجات می دهد دوباره مجبور به تلپورت به xen می شود تا بتواند به قسمت دیگری ار Black mesa منتقل شود(مصادف و همزمان با Chapter 16 بازی Half life1)
Chapter 8
شپرد در بخش "E" در بین اتاقهای مختلف و فضاهای شبیه شده شده بزرگ که برای سازگاری موجودات xen در زمین ساخته شده و به قصد مطالعه موجودات xen در زمین بوده مسیرش را ادامه می دهد .سرنجام او به قسمت صنعتی قدیمی Black mesa میرسد و رادیو گروهی از ارتشی ها که با موجودی بزرگ و خطرناک در حال دست و پنجه نرم کردن هستند را برمیدارد(مصادف و همزمان با Chapter 17 بازی Half life1)
Chapter 9
در این قسمت shephard با موجود هیولا مانندی به نام " pit worm" مبارزه و او از بین می برد تا بتواند راه خود را دربخش قدیمی 3 ادامه دهد.او آشغالهای سمی را بر روی او میریزد تا بتواند او را از بین ببرد.(مصادف و همزمان با Chapter 18 در Half life 1)
Chapter 10
در ادامه جنگهای وحشیانه ای که بین موجودات xen و نیروهای black ops و "HECU" های باقیمانده رخ می دهد shephard مسیرش را به کانالها و فاضلابهای زیرزمینی تغییر می دهد و به ورودی یک سد میرسد. یک gargantua در بالای سد محاصره شده و نیروهای ارتشی در تلاش برای کشتن او هستند.shephard با استفاده از مواد انفجاری او را کشته و مسیرش را از طریق لوله های پر از آب سد شکسته و منفجر شده ادامه می دهد.
Chapter 11
.........................مبارزه shephard با هلی کوپتر های G man.........................black ops درحال فعال سازی دوباره بمب......................................
Chapter 12
shephard راهش را به انبارهای پر از نیروهای فضایی و black ops ادامه میدهد و به منطقه صنعتی قدیمی دیگری میرسد که در آنجا می بیند یکی موجود ژنی عجیب درصدد ورود از دنیای xen به زمین است shephard او را توسط اسلحه لیزری کور و می کشد در گیر و دار جان دادن او پرتال بزرگی در محیط اطراف گسترده شده و shephard را در بر می گیرد و او از هوش می رود.
نتیجه
G man در داخل هواپیمایی که shephard با آن به Black mesa امده (و اطراف مانند پایان Half life1 حالت توهم گونه و برگرفته از چندین محیط بازی است)و با shephard صحبت می کند.در هنگامی که G man در حال صحبت با shephard است نور سفید بزرگی در دوردست اتفاق می افتد که حاصل انفجاری اتمی است و اشاره به این می کند که کلاهک اتمی در black mesa منفجر و آنجا را به کل نابود می کند.
G man به shephard اطلاع می دهد که او "در جایی که نمی تواند هیچ صدمه ای برساند و در عین حال هیچ صدمه ای به او برسد" محبوس خواهد شد.G man به سمت پرتال میرود و shephard نیز محبوس می شود(مانند سرنوشت گردون فریمن در Half life 1)
=================================================================================
داستان Half life 2
Half life 2 با خارج کردن فریمن از حالت خلا(خواب) و قرار دادنش در داخل قطاری به مقصد شهر 17(جایی در اروپای شرقی) توسط Gman برای انجام ماموریت مورد نیازش آغاز می شود.این اتفاق حدود 20 سال بعد از پایان Half life1 اتفاق می افتد.
دکتر فریمن که بعد از ناپدید شدنش از Black mesa به خاطر بودن درخلا یا حالت خواب طولانی چندان پیرتر نشده و در همان سن در قطاری که عازم شهر 17 است ظاهر می شود.چند تن از شهروندان داخل قطار در حال صحبت مورد زندگی شهری و مراحل انتقالشان به شهر 17 هستند.وقتی گوردون به آنجا می رسد از همان اول در ایستگها قطار او با پلیسهایی با لباس های مجهز برخورد می کند که "civil protection " نام دارند و توسط تصویر دکتر breen(مدیر black mesa قبل از تخریبش) روی مانیتورهای بزرگ خوش آمد گویی می شود.گوردون در ادامه راه از بقیه شهروندان جدا می شود و به اتاق بازرسی کوچکی فرستاده می شود و در آنجا barney calhoun که سابقا از نیروهای حراست black mesa بوده و با فریمن دوست بوده را می بیند که در لباس مبدل یک پلیس او را به این اتاق میاورد و او را از انتقال به زندان nova prospekt نجات می دهد.calhoun با دکتر kleiner ارتباط برقرار می کند و kleiner بعد از شناختن فریمن به گرمی به او خوش آمد می گوید .بعد از صحبتهایی انها تصمیم می گیرند تا گوردون نزد دکتر kleiner در آزمایشگاهش برود اما گوردون باید به تنهایی آنجا برود چون calhoun در صورت ترک پستش توسط civil protection ها مورد ظن واقع می شود.
گوردون راهی می شود ولی در مسیر خود در خیابانها یا اپارتمانهای مردم نگون بخت و هر جا نیروهای "civil protection" را می بیند و آنها نیز به دنبال گوردون افتاده و بعد از تعقیب و گریزی نفس گیر در آخرین لحظه او توسط دکتر جوانی به نام alyx vance نجات داده می شود.
Chapter 2
الکس گوردون را به آزمایشگها دکتر kleiner می آورد که calhoun نیز در آنجا از دکتر kleiner میخواهد توسط دستگاه پرتال جدیدی که ساخته(در مرحله آزمایش است و از همان نوع پرتالهایی است که نیاز به دنیای واسط برای تلپورت نداشته اند) او و الکس را به "east black mesa" منتقل کند ولی به خاطر دخالت حیوان دست اموز دکتر kleiner که یک "headcrab" است روند دستگاه مختل شده و گوردون بعد از اینکه ناگهان به چند مکان مانند دفتر دکتر breen در citadel که اکنون رییس نیروهای combine در زمین شده منتقل می شود(و البته همین انتقال لحظه ای او به دفتر breen باعث شناسایی اش توسط breen و اعلام حالت اضطراری در شهر برای دستگیری فریمن می انجامد)به بیرون ازمایشگاه kleiner می افتد و مجبور می شود برای رفتن به "east black mesa" از طریق خطوط راه آهن و مسیرهای فاضلابها و کانالهای حومه شهر اقدام کند.
Chapter 3
ادامه سفر فریمن به east black mesa که Chapter ی نسبتا طولانی است.
در این Chapter او شروع به استفاده از اسلحه های گرم می کند و با نیروهای "civil protection" و موجودات فضایی مانند "barnacle" ها و "زامبی ها" درگیر می شود و از موتوری خاص برای پیشروی در مسیر استفاده می کند.
Chapter 4
ادامه مسیر گوردون به "east black mesa" که مجبور به مبارزه با "hunter chopper" های combine شده و بعد ازمبارزات طولانی دیگر با انواع نیروهای combine بالاخره به مقصد میرسد.
نکته جالب توجه در این Chapter شروع دیده شدنهای G man در اطراف گوردون فریمن است که در این Chapter او را می بینیم که از فاصله دور و از ایوان طویله ای به او خیره شده و وقتی به انجا میرویم اثری از او نیست.
Chapter 5
گوردون بالاخره به east black mesa می رسد.در ابتدا دکتر mossman را برای اولین بار ملاقات می کند(کسی که در black mesa رقیب گوردون در کسب جایگاه شغلی اوبوده) و دکتر eli vance همکار سابق خود در black mesa و رییس مقاومت(که بر علیه combine ها تشکیل شده) را می بیند.
او در آنجا طی گفت و گوهایی ها که با eli vance و دخترش و mossman دارد تقریبا پی می برد که در این 20 سالی که نبوده اتفاقات مختلف تلخی از تصرف زمین توسط combine ها گرفته تا طوفانهای پورتالی و جنگ 7 ساعته و.....رخ داده و دوستانش همراه دیگر مردمی که جرات همکاری دارند تشکیلاتی ترتیب داده اند که " مقاومت نام دارد" و قصد مبارزه با combine ها را دارند.
بعد از مکالمه ها الکس جاهای مختلف مجموعه را نشان داده و او را به حیاط پشتی مجموعه برده و او را با سلاح جاذبه و سگ دست آموزش آشنا می کند در حین بازی سگ و فریمن نیروهای combine که در پی یافتن فریمن بسیج شده اند ان مکان را یافته و آنجا را بمباران می کنند و الکس و فریمن و سگ به سرعت بر می گردند که سگ و فریمن به خاطر ریزش آوار جا مانده و الکس به فریمن می گوید تا از راه اسانسوری که به شهر "ravenholm " میرود به ریولهیم رفته و بعد از گذر از آنجا به آنها ملحق شود.
ravenholm جایی است که الکس هنگام نشان دادن مجموعه به او با ترس مشهودی فقط گفت " ما به انجا نمی رویم" و از جلوی آسانسور ان عبور کرد.
Chapter 6
گوردون مجبور به عبور از شهر ravenholm می شود شهری که توسط combine ها شناسایی و توسط موشک های headcrab shell بمباران و در نتیجه به زامبی خانه تبدیل شده. مکانی خالی از سکنه انسانی و وحشتناک.فریمن با کشتن زامبی ها و عبور از تله های دست ساز به مسیر خود ادامه می دهد این تله های دست ساز را "پدر گرگوری"ساخته که از ساکنان آنجا بوده و اکنون قصدش کشتن زامبی ها و نجات به مردم عادی است او کم کم با فریمن دوست شده و حتی اسلحه شاتگانی را نیز به او می دهد.
آن دو مسیرشان را که به سمت معدنی که به بزرگراه 17 منتهی می شوند ادامه می دهند و در راه خود به قبرستانی می رسند که پر از زامبی است و پدر گرگوری به خاطر نجات جان فریمن و عبور او جان خود را فدا می کند و فریمن به سمت معدن و بزرگراه 17 روانه می شود.
Chapter 7
وقتی بالاخره گرودون فریمن به بزگراه 17 می رسد و به دیگر اعضای مقاومت ملحق می شود توسط انها می شنود که eli vance طی حمله کمباینها به "east black mesa" دستگیر و به زندان nova prospekt فرستاده شده .از طریق مانیتور الکس از او میخواد که هر چه سریعتر به nova prospekt رفته و به همراه او و دیگر اعضای مقاومت جان پدرش را نجات بدهد.پس گوردون با ماشین "scout car" راهی زندان nova prospekt می شود.
قسمتی ار بزرگراه 17.................................الکس در حال تماس با پایگاه نزدیک بزرگراه
در این بزرگراه و مناطق اطرافش فریمن برای اولین بار با سربازان combine و انواع جدیدی از موجودات بیگانه xen برخورد می کند.کلنل "odesa" نیز در این Chapter با فریمن آشنا شده و برای کشتن "combine gunship" به او اسلحه " RPG " را می دهد.
Chapter 8
در این Chapter نیمه دوم سفر گوردون برای رسیدن به nova prospekt نشان داده می شود بعد از عبور از تونلی مملو از زامبی ها او به آخرین بخش ساحل می رسد و ماشین " scout car" را در نیز دراختیار ندارد او در این قسمت با "antilon guard" مواجهه می شود و بعد از مبارزه با آنها و کمک شدن توسط انسانها و ونتیگانتها به کمپ آنها رفته و با استفاده از "باگ بیت" که حاصل تخمک "antilon guard" است و در دست دارنده ان antilon ها را گول زده و بوی ملکه اشان را می دهد پیاده و به همراه antilon ها مسیرش را از طریق ساحل به nova prospekt ادامه می دهد در ساحل جنگ شدیدی بین combineها و فریمن و antilon ها در می گیرد و بالاخره بعد از شکستن لایه های حفاظتی زندان وارد آنجا می شود
Chapter 9
اوضاع زندان نامساعد است و با حمه antilon ها و فریمن به آنجا وجنگ تمام عیاری که در آنجا اتفاق می افتد بیش از پیش به سمت تخریب و نابودی پیش میرود.
گوردون همچنان با کمک antilon ها راه خود را به سمت کمک به الکس برای نجات پدرش ادامه می دهد.این Chapter اخرین Chapter ی است که ما antilon ها را به عنوان دوست در کنار خود داریم.
Chapter9a
گوردون فریمن الکس را در بخش ایستگاه راه اهن زندان(که مردم عادی را برای تبدیل شدن به stalker یا بردن به مناطق دیگر استفاده می کنند)ملاقات می کند آنها متوجه می شوند که دکتر mossman جاسوس کمباینها است که برای دکتر breen کار می کند.انها به دنبال eli vance و mossman زندان را جستجو می کنند و چندین بار نیز از یکدیگر جدا می شوند و بعد از مبارزه های زیاد با هم ابتدا eli vance و سپس mossman را پیدا می کنند mossman در حال کار بر روی ساخت تلپورتی مانند تلپورت ساخته شده در "east black mesa" است تا ضعف کمباینها در تلپورت از یک نقطه به نقطه دیگر بدون نیاز به عبور از دنیای واسطه را تامین کند.
تلپورت ساخته شده توسط mossman در زندان prospekt
mossman خودش و eli را به خارج از زندان به citadel تلپورت و از دست فریمن و الکس می گریزد و الکس و فریمن نیز مجبور می شوند از همین تلپورت برای رفتن به آزمایشگاه دکتر kleiner استفاده کنند.
Chapter 10
الکس و گوردون با موفقیت به آزمایشگاه دکتر kleiner تلپورت می شوند ولی از سخنان دکتر و شرایط می فهمند که آنها به یک هفته بعد منتقل شده اند( زمان تلپورت در مبدا تا رسیدن به مقصد به جای چند ثانیه یک هفته به طول انجامیده)و در این یک هفته با شنیدن خبر حمله فریمن به nove prospekt و تخریب زندان(به علت انفجار تلپورت) و شنیدن دستگیری eli vance مردم مقاومت جرقه انقلاب را زده اند و شهر 17 کاملا به منطقه جنگی بین مردم عادی و نیروهای combine تبدیل شده.
kleiner نیز از سگ الکس در این مدت نگهداری کرده.الکس در کنار kleiner می ماند تا در فرار او کمک کند و گورون هم که تاثیر زیادی روی مردم دارد به انقلابیون می پیوندد تا به آنها یاری رساند در این Chapter گیمر می تواند از گروههای چند نفری برای پیشبرد مسیر در کنار خود استفاده کند و به جایی که calhoun گیر افتاده برود.
combineها که کم کم اوضاع را خطرناک می بینند و هیچ نتیجه ای از نیروهای دیگرشان(از سربازان گرفته تا giun shipها)نمی گیرند اخرین برگ برنده خود یعنی"strider" ها را نیز وارد میدان جنگ می کنند.striderها تا حد زیادی به داد combineها می رسند ولی با ادامه پیشروی انقلابیون انها نیز نمی توانند مانع غلیان خشم مردم شوند
در اواخر این Chapter الکس برمی گردد تا به گوردون کمک کند و ژنراتورها را از کار انداخته و در نتیجه دیوارهای فلزی combineها در محله های شهر را از کار بیندازد. ولی توسط combineها دستگیر شده و به citadel پیش پدر خود برده می شود.
Chapter 11
جنگ های خیابانی به اوج خود رسیده گوردون تیمی را به همراه calhoun دست و پا کرده و به مبارزه های نفس گیر برای تصرف شهر ادامه می دهند .
گوردون و یارانش "ساختمان overwatch nexus" را نیز تصرف و مبارزه را فاتحانه تا رسیدن به پای ساختمان citadel ادامه می دهند.
ساختمان overwatch و جنگ تمام عیار برای تصرف آن
ساختمان overwatch nexus :ساختمان اصلی نظامی combine ها در شهر 17 که برای تغذیه نیروها برای سرکوب انقلابیون به کار گرفته می شد این ساختمان قبل از حمله combine ها موزه یا اداره یا...بوده که بعد از ورود combine ها به ساختمان سیاسی و نظامی تبدیل می شود.
سازنده های بازی این ساختمان را از روی ساختمان پارلمان صربستان طراحی کرده اند
Chapter12
گوردون فریمن به کمک نیروی سگ در تخریب قسمتی از دیوار فلزی citadel به citadel نفوذ می کند گوردون در انجا با وضعیت ساختمان آشنا و راه خود را به طبقه آخرآنجا که دفتر breen است و الی و الکس در آنجا گروگان گرفته شده اند ادامه می دهد.
ولی در یکی از اتاق های کنترل تمامی اسلحه های او به تلی از خاکستر تبدیل می شود ولی اسلحه جاذبه اش قویتر شده و اکنون حتی قابلیت بلند کردن وپرتاب کردن افراد را نیز پیدا می کند.
ولی به هنگام خروج گوردون از اتاق او دستگیر شده و توسط سربازان combine به دفتر دکتر breen برده می شود.
Chapter13
گوردون دست وپا بسته مانند الکس و پدرش نزد breen و mossman در دفترش هستند breen یک به یک با هر سه انها صحبت و گوردون را به همدستی با G man متهم می کند(که mossman حرفش را قطع کرده ونیمه تمام می گذارد) و الکس را به مادرش تشبیه کرده و مسخره می کند و وقتی نفرتش را از eli vance اعلام و قصد فرستادن انها به combine world را می کند mossman عذاب وجدان گرفته وبا اسکیب پاد برین انها را ازاد و اتاق را تخریب می کند
دفتر دکتر breen در آخرین طبقه citadel
breen از ترسش اسلحه جاذبه را براداشته و پا به فرار می گذارد و از combine advisor ی تقاضای اقامت در combine world می کند و در نتیجه هنگامی که قصد تلپورت به آنجا را دارد گوردون راکتور مورد نیاز برای انرژی را تخلیه و مانع اینکار می شود
در هنگامی که راکتور شروع به انفجار می کند زمان می ایستد............G man دوباره به سراغ گوردون آمده و از کارهای این بارش نیز به مانند شماره1 تشکر و دوباره او را به خلا می برد
سرنوشت الکس در ادامه و در اپیزودها مشخص می شود ولی سرنوشت دکتر breen بعد از متوقف ماندن زمان نامعلوم است(هرچند به نظر می رسد مرده باشد)
===========================================================================
داستان Half life 2-episode1
Chapter1
بازی دقیقا از پایان Half life 2 اغاز می شود گوردون خود را در خلا و در صحنه انفجار که توسط G man و در کنار او متوقف شده است می بیند در همین لحظه چند نور بنفش درخشیده و چند ورتیگانت وارد خلای ساخته جی من شده و الکس را از انجا نجات می دهند.در همین حین دری پشت G man باز شده و او در حال رفتن به سمت در است که دهان خود را گشوده و قصد زدن حرفی را به گوردون می کند ولی در همین لحظه باز چند ورتیگانت ار نور آبی وارد فضای خلا شده و گوردون را از G man جدا می کنند.در همین لحظه جی من کراوات خود را صاف کرده و با لحن خشنی می گوید"به هم می رسیم....." و از در خارج می شود..
گوردون در بیرون citadel و زیر آوار به هوش میاد سگ او را از زیر آوار در اورده و با هم به الکس ملحق می شوند(نمی دانند چطور سر از زیر آوار درآورده اند).الکس با پدرش و دکتر kleiner از طریق مانیتور سیار ارتباط برقرار می کند.
kleiner به او اطلاع می دهد که هسته citadel هر لحظه ممکن است منفجر شود و شعاع انفجارش تمام شهر 17 را دربرخواهدگرفت.پس تنها راه نجات برگشتن به citadel و کند کردن روند ذوب هسته برای گرفتن وقت جهت خروج از شهر است.
الکس و گوردون به کمک سگ وارد cirtadel می شوند وقتی که آنها در citadel هستند به مکالمه breen و combine advisor قبل از فرارش که ضبط شده دسترسی پیدا می کنند و در آن از التماس دکتر breen برای ارسالش به دنیای combine ا و وارد شدن به بدنی دیگر برای تحمل اکوسیستم جدید خبردار می شوند.
بعد از اتمام مکالمه انها combine advisorی را در pod مخصوصش می بیند دکه از citadel در حال خارج شدن هست.
گوردون در بیرون citadel و زیر آوار به هوش میاد سگ او را از زیر آوار در اورده و با هم به الکس ملحق می شوند(نمی دانند چطور سر از زیر آوار درآورده اند).الکس با پدرش و دکتر kleiner از طریق مانیتور سیار ارتباط برقرار می کند.
kleiner به او اطلاع می دهد که هسته citadel هر لحظه ممکن است منفجر شود و شعاع انفجارش تمام شهر 17 را دربرخواهدگرفت.پس تنها راه نجات برگشتن به citadel و کند کردن روند ذوب هسته برای گرفتن وقت جهت خروج از شهر است.
الکس و گوردون به کمک سگ وارد cirtadel می شوند وقتی که آنها در citadel هستند به مکالمه breen و combine advisor قبل از فرارش که ضبط شده دسترسی پیدا می کنند و در آن از التماس دکتر breen برای ارسالش به دنیای combine ا و وارد شدن به بدنی دیگر برای تحمل اکوسیستم جدید خبردار می شوند.
بعد از اتمام مکالمه انها combine advisorی را در pod مخصوصش می بیند دکه از citadel در حال خارج شدن هست.
Chapter 2
نمایی از هسته راکتور citadel از نمای بالا
راه خود را از میان نیروهایی که در حال تخلیه citadel هستند به هسته باز کرده و گوردون به سمت هسته رفته و بعد از طی مراحلی موفق می شود تا روند ذوب و انفجاری هسته را کند.الکس نیز در این حین به پیغامی از mossman که در سیستم کامپوترهای citadel ضبط شده دست می یابد در این پیغام تصویری mossman و یارانش را در منطقه ای قطبی می بینیم که در حال شرح کشف پروژه ای مهم هستند ولی حرفای او به خاطر حمله combineها ناتمام می ماند.الکس نیز به خاطر شرایط نمی تواند ادامه فیلم را ببیند و در عوض کپی از فیلم و دیتایهای مربوط به آن رابرای دکتر kleiner می گیرد تا او به آن نگاهی بیندازد.
stalker ها و جلوگیری انها از پیشروی در citadel
حال که کار این دو یار موفق بوده انها خود را به "razor train" که از citadel خارج می شوند رسانده و سوار آن می شوند.این قطار حاوی تعداد زیادی stalker بوده که به citadel آورده میشده تا در انجا خدمت کنند.
Chapter 3
قطار در راه دچار سانحه شده و در خرابه های شهر و در طبقات زیرین ساختمانه های شهری(مانند پارکینگ و انبار و...) که الوده به زامبی هاست متوقف می شود گوردون بعد از نجات الکس از قطار خارج و بی خبر از اینکه کجا هستند ناچار به دنبال راهی به سطح زمین به راه خود ادامه می دهند در این چپتر سربازان combine زامبی شده و antilon ها دشمنان اصلی گوردون الکس هستند.
آسانسوری که گوردون و الکس برای فرار به سطح از آن استفاده می کنند
بالاخره انها آسانسوری را پیدا کرده و بعد از مصیبت ها و مبارزات زیاد به سطح زمین می رسند.. .
Chapter 4
الکس در حال گوش کردن حرفای دکتر kleiner در مورد از بین رفتن اثر superession
گوردون و الکس به سطح زمین می آیند و در خیابان های خرابه شهر با چهره دکتر kleiner از مانیتور برخورد می کنند که به مردم می گوید "اثر superession" از کار افتاده و مردم می توانند به تولید مثل خود ادامه دهند.انها مسیر خود را بعد از مبارزاتی با combine ها و زامبی ها و antilon ها ادامه داده و با calhoun ملاقات می کنند calhoun و یارانش می گویند که انها در حال رفتن به ایستگاه قطار شهر هستند تا از آنجا شهر را تر ک کنند پس با هم راهی می شوند .البته گوردون و الکس مسیر خود را تغییر و از بیمارستان می روند .بیمارستانی که در داخلش جنگی بین زامبی ها و کمباینها در گرفته و در نتیجه راه را برای پیشروی آن دو سخت می کند.
ورودی بیمارستان
بعد از مبارزه ای سخت با gunship ها و دیگر نیروها بالاخره آنها از بیمارستان خارج و به مسیر خود ادامه می دهند.
اوضاع citadel نیز وخیم است و هر لحظه احتمال انفجار citadel وجود دارد.
اوضاع citadel نیز وخیم است و هر لحظه احتمال انفجار citadel وجود دارد.
Chapter 5
پارکینگی در ورودی ترمینال خروجی
بالاخره به ایستگاه قطار می رسند و گوردون و الکس به مردم و شورشی ها برای خروج از شهر کمک می کنند در این حین نیروهای combine وارد عمل شده و درصدد جلوگیری از خروج انسانها از شهر هستند که گوردون بعد از مبارزه ای سنگین با آنها calhoun و مردم را با قطار راهی می کند ولی خودشان مجبورا به خاطر حمله strider ها نمی توانند به آنها ملحق شده و منتظر قطار دوم می مانند.بعد از مبارزه با striderها بالاخره سوار قطار شده و از شهر خارج می شوند ولی در خارج شهر و وقتی در منطقه جنگلی قطار به مسیر خود ادامه می دهد citadel منفجر شده و قطار انها نیز از خط خار شده و.....................بازی پایان می یابد.
=============================================================================================
=============================================================================================
داستان Halflife 2-episode2
Chapter 1
بازی دقیقا از پایان episode 1 شروع می شود .قطار به خاطر شعاع انفجار citadel از ریل خارج شده و به سمت جنگل منحرف شده.گوردون والکس از تصادف جان سالم به در می برند و الکس از "اسلحه جاذبه" برای بیرون دراوردن گوردون از زیر آوار استفاده می کند خرابه های شهر 17 از دور قابل دیدن است با سوپر پرتالی که از فراز خرابه های citadel تا آسمان زبانه کشیده.طوفانهای پرتالی اتفاق می افتند که از سوپرتالها خارج می شوند طوفانهای پالسی که الکس آنها را دقیقا به مانند زمان جنگ های 7 ساعته می خواند و به نوعی تداعی کننده آن روزها برای اوست.طوفانهای پرتالی پالسی در همین چپتر چندین بار باعث فروختن پل ها و مسیرهای منهدم شده می شود.
نمایی از شهر تخریب شده 17 با سوپر پرتالی بر فراز citadel ان
الکس می گوید که انها باید با پایگاه "white forest" ارتباط برقرار کرده و آن فیلم و اطلاعاتی را که از citadel ضبط کرده اند به آنجا مخابره کنند آنها از معدنی که antilon و زامبی در خود داشته عبور کرده و الکس با "white forest" ارتباط برقرار می کند.دکتر kleiner و eli vance از زنده ماندن و سلامتی اشان اگاه شده و خوشحال می شود ولی مسیول پایگاه "white forest" دکتر magnussen وقتی از ماجرای "data pack"ضبط شده آگاه می شود خیلی بیشتر از جان گوردون و الکس به آن اهمیت می دهد و سریعا خواستار رساندن آن به پایگاه است.
صدای "hunter chopper" و نیروهای combine در آن حوالی نشان می دهد که combineها به شدت دنبال"data pack" ای هستند که گوردون و الکس آن را در اختیار دارند و اصلا نمی خواهند که انسانها از محتویات کامل آن آگاه شوند.
صدای "hunter chopper" و نیروهای combine در آن حوالی نشان می دهد که combineها به شدت دنبال"data pack" ای هستند که گوردون و الکس آن را در اختیار دارند و اصلا نمی خواهند که انسانها از محتویات کامل آن آگاه شوند.
hunter ای در حال زخمی کردن الکس
بعد از مدت کوتاهی الکس توسط یکی از "hunter" ها به شدت زخمی می شود ولی ورتیگانتی در آن حوالی hunter را دور کرده و سریعا به حال الکس رسیدگی می کند.
Chapter 2
ورتیگانت الکس را به پایگاه مرزی معدنی در آن حوالی که توسط دو تن از اعضای مقاومت یعنی"sheckly" و " griggs" در آن محافظت می شود برده و هم نوعانش را نیز توسط صدای مخصوصی از تمام نقاط جنگل فرا میخواند تا به او کمک کنند.
این دو اعضای مقاومت و گوردون توسط "hoppermine" ها و سلاحهایشان و البته دستگاه "شناسایی antilon" antilon هایی را که از معدن در حال امدن به سمت انها را هستند نابود می کنند و این مبارزه را تا جایی ادامه می دهند که ورتیگانتهای یاری کننده می رسند.
ورتیگانتها به لارو "antilon" ها نیاز دارند تا الکس را درمان کنند در نتیجه گوردون این فداکاری را می کند و به همراه ورتیگانت همراهش به قسمتهای عمیق معدن می روند تا از لانه های antilon ها لارو آنها را بردارند و بر گردند.
این دو اعضای مقاومت و گوردون توسط "hoppermine" ها و سلاحهایشان و البته دستگاه "شناسایی antilon" antilon هایی را که از معدن در حال امدن به سمت انها را هستند نابود می کنند و این مبارزه را تا جایی ادامه می دهند که ورتیگانتهای یاری کننده می رسند.
ورتیگانتها به لارو "antilon" ها نیاز دارند تا الکس را درمان کنند در نتیجه گوردون این فداکاری را می کند و به همراه ورتیگانت همراهش به قسمتهای عمیق معدن می روند تا از لانه های antilon ها لارو آنها را بردارند و بر گردند.
انها در راه با مناطق زامبی زده و "antilon محافظ" روبرو می شوند و بعد از مبارزات از غار antilon ها ماده مورد نظر را برداشته و برمی گردند.ورتیگانتها نیز به موقع شروع به انجام عملیات سلامتی روی الکس می کنند.در این حین G man ظاهر شده و می گوید به خاطر ممانعتی که ورتیگانتها در citadel از برقراری ارتباط با گوردون ایجاد کرده اند او تا این زمان نتوانسته با گوردون ارتباط برقرار کند او به الکس اشاره کرده و از اهمیت زنده ماندن الکس و همچنین یاد اوری اینکه در زمان"حادثه Black mesa" او الکس را نجات داده می گوید و به موانع نجات دادن او از Black mesa(احتمالا دکتر breen)اشاره می کند.سپس او ارتباطی نیز با الکس بیهوش برقرار کرده و ازاو می خواهد تا به پدرش جمله "اماده نتایج غیرمترقبه باشید" را یاداوری کند.
Chapter 3
بعد از بهبود الکس یکی از ورتیگانتها او و گوردون را تا سطح زمین همراهی می کند.در راه انها دسته ای از combineها را از دور می بیند که از طریق پلی به سمت پایگاه white forest در راه هستند و combine advisorیی را نیز توسط یدک کشها حمل می کنند.(G man نیز در فاصله دوری در قسمتی از جنگل برای لحظاتی دیده می شود که بعد قدم زنان از صحنه دور می شوند)
انها مسیرشان را از بین antilon guardها ادامه می دهند تا به پایگاه جنگلی رسیده و از آن طریق با استفاده از اتومبیل مسیرشان را به پایگاه white forest ادامه دهند.اما پایگاه پر از زامبی و headcrab است و گوردون با استفاده از پشتیبانی الکس از طریق سلاح دوربین دار به آن طرف پایگاه رفته و ماشین مورد نظر را از پل در حال تخریبی برداشته و به پایگاه آورده و بعد از کمک ورتیگانت برای استفاده از ماشین با او خداحافظی و سفر دو نفره اشان را ادامه می دهند.
انها مسیرشان را از بین antilon guardها ادامه می دهند تا به پایگاه جنگلی رسیده و از آن طریق با استفاده از اتومبیل مسیرشان را به پایگاه white forest ادامه دهند.اما پایگاه پر از زامبی و headcrab است و گوردون با استفاده از پشتیبانی الکس از طریق سلاح دوربین دار به آن طرف پایگاه رفته و ماشین مورد نظر را از پل در حال تخریبی برداشته و به پایگاه آورده و بعد از کمک ورتیگانت برای استفاده از ماشین با او خداحافظی و سفر دو نفره اشان را ادامه می دهند.
Chapter 4
گوردون و الکس به سفر خود ادامه می دهند.آنها در مسیر خود به برج رادیویی برمی خورند که الکس تصمیم می گیرد از مرکز مخابره آن برای اطلاع پایگاه white forest از نیروهای combieی که در حال لشگر کشی به آنجا هستند خبردار کند.در حین برق رسانی به فرستنده برای ایجاد ارتباط "hunterها" از راه می رسند و بعد از مبارزه ای نفس گیر توسط گوردون و الکس از پای در میایند.الکس ارتباطی را با white forest برقرار می کند که به خاطر دخالت نیروهای advisor نیمه تمام می ماند و الکس نمیتواند آنها را از خطر پیش رو آگاه کند.
combine advisor در حال خالی کردن مغز یکی از اعضای مقاومت نگون بخت
در ادامه راه آنها با "advisorی" که در پیله فلزی خود است مواجه می شوند(قبل از رسیدن به او با حملات تلپاتیک و سردرد مواجه می شوند) انها منطقه ای را جستجو می کنند و در طویله ای به یکی از این "combine advisor"ها برخورد می کنند انها "دستگاه ساپورت حیاتی" او را از کار می اندازند "advisor" به یکباره از پیله فلزی خود خارج شده و الکس و گوردون را با استفاده از قدرت تلپاتیک خود به دیوار می چسباند او ابتدا بشکه و جنازه ای را در بر گرفته و نابودشان می کند ولی وقتی می خواهد گوردون را نیز توسط وارد کردن خرطومش در مغزش بکشد به خاطر خارج شدن از پیله اش و بهم خوردن اکوسیستمش مجبور به فرار می شود.گوردون والکس به مبارزه با کمباینهایی که دنبال انها می افتند می پردازند و با "hunter chopper" ای موجه می شوند .در نتیجه با ماشین در حالی که توسط "hunter chopper" تعقیب می شوند به پایگاه مقاومت بعدی در حوالی منطقه ای شبیه ایستگاه قطار می گریزند.موتور ماشین از کار افتاده و انها پیاده می شوند و در کنار اعضای مقاومت پایگاه و با شلیک مین های "chopper" به خودش توسط اسلحه جاذبه گوردون آن را از پای در می آورند اعضای مقاومت هم آنها را به داخل پایگاه می برند تا ماشین آنها را تعمیر و راهی اشان کند.
Chapter 5
به علت کنترل سربازان combine بر منطقه ای در آن حوالی(قبرستان ماشینها و...) و کار گذاشتن سلاح مسلسلی خودکار امکان رفتن تعمیر کاران اعضای مقاومت به آنجا و استفاده ار قطعات یدکی ماشینها و حتی عبور از آن منطقه نیس در نتیجه باز مثل همیشه گوردون به پایگاه cimbineها در آن مکان که زامبی زده نیز هست تاخته و با از کار انداختن مسلسل خودکار اسباب تعمیر ماشین را فراهم کرده و تعمیرکار راداری را نیز بر روی ماشین انها نصب می کند تا قادر به شناسایی و استفاده از لوازم و مهمات اعضای مقاومت شده و از آن استفاده کنند.
به راه افتاده و بعد از عبور از مناطق زامبی زده و جنگلی به مکان کاروانسرا مانندی می رسند و در هنگام عبور از آنها توسط نیروهای combine به تله می افتند و بعد از مبارزه ای نفسگیر با hunter و سربازان combine دیوارهای الکتریکی combine ها را غیر فعال و به مسیر خود ادامه می دهند.(در اولین لحظه ورود به این منطقه G man را می توان در ورودی کاروانسرا دید که به داخل می رود)
در راه "combinr dropship" ای را می بینند که توسط مقاومت سقوط و مرده است کمی جلوتر و در نزدیکی جنگل سفید در رود خانه ای "striderی" را نیز می ببیند که بر زمین افتاده و مرده است ولی انها در اشتباه بودند.در یک لحظه strider بر خواسته و قصد کشتن انها را می کند که یکباره سگ الکس از راه رسیده و بعد از مبارزه ای جانانه strider را از پای در میاورد.
بعد از در آغوش گرفتن الکس توسط سگ و ابراز احساسات و البته ملاقات اعضای مقاومت(که سگ همراه انها بوده)به سمت white forest می روند و وارد پایگاه می شوند.
در راه "combinr dropship" ای را می بینند که توسط مقاومت سقوط و مرده است کمی جلوتر و در نزدیکی جنگل سفید در رود خانه ای "striderی" را نیز می ببیند که بر زمین افتاده و مرده است ولی انها در اشتباه بودند.در یک لحظه strider بر خواسته و قصد کشتن انها را می کند که یکباره سگ الکس از راه رسیده و بعد از مبارزه ای جانانه strider را از پای در میاورد.
بعد از در آغوش گرفتن الکس توسط سگ و ابراز احساسات و البته ملاقات اعضای مقاومت(که سگ همراه انها بوده)به سمت white forest می روند و وارد پایگاه می شوند.
Chapter 6
گوردون والکس دوباره به دکتر kleiner و eli vance ملحق می شوند الکس بالاخره "data pack" را که از citadel به همراه داشت به دکتر kleiner می دهد آنها همچنین با دکتر magnussen رییس پایگاه و جزو دانشمندان سابق black mesa بوده ملاقات می کنند فردی بد اخلاق و ترش رو که با گوردون هم به خاطر خراب کردن غذایش در مایکرویو در زمان کارش در black mesa چندان میانه خوبی ندارد.
.......................................بحث و جدل بعد از دیدن ویدیوی کشتی................کشتی borealis با کانتینری از شرکت aperture در ان.............................
گوردون و الکس در می یابند که تیم "white forest" در حال آماده سازی و پرتاب موشکی هستند که بتواند سوپر پرتالی که در citadel ایجاد شده را ببندد و به کد های موجود در "data pack" انها برای دانستن کد پرتالها نیاز بوده است.
در حین آماده کردن مقدمات شلیک موشک combine ها به سیلوی شماره 1 پایگاه که برای پرتاب موشک بوده حمله می کنند و گوردون و اعضای مقاومت بعد از مبارزاتی با hunterها و سربازان combine سیلو را بسته و بطور موقت جلوی حمله combine ها را می گیرند.
بعد از خنثی کردن موقتی حمله combineها گوردون به اتاق فرمان(kleiner و eli vance و الکس)ملحق می شوند.kleiner و eli موفق به کد گشایی کامل پیغام تصویری mossman که در آن package بوده میشوند.این ویدیو آشکار می کند که پروژه ای که mossman از آن صحبت می کند تکنولوژی است که توسط کشتی "Borealis" حمل میشده و متعلق به شرکت "aperture"بوده است که در قطب لنگر گرفته و mossman و یارانش آن کشتی را کشف کرده اند.kleiner می گوید که باید به سرعت ّبه آنجا رفته و از این تکنولوژی استفاده کرده(احتمالا نوعی پرتال بوده که combineها نیز به خاطر ضعف در تلپورت بدان نیازمندند)ولی دکتر vance هشدار می دهد که نمی خواهد " حادثه Black mesa" دیگری اتفاق بیفتد و از گوردون و الکس قول می گیرد تا هر چه سریعتر به قطب رفته و این کانتینر حاوی تکنولوژی مرموز را نابود کنند و mossman را نیز نجات دهند.
دکتر magnussen دکتر kleiner را برای اخرین مراحل آماده سازی فرا می خواند و گوردون و الکس و eli vance با همدیگر صحبت می کنند.در بین صحبتها الکس پیغامی را که G man به او گفته بود تا به پدرش بگوید را می گوید و پدرش یکباره تا حد مرگ شوک زده می شود الکس هم از وضع جسمی او ترسیده و به قصد اوردن آب از اتاق خارج می شود که eli vance در مورد G man و تعویض نمونه ها و بیان همین جمله از زبان G man در آن زمان به او در black mesa می گوید.
بهرحال این سخنان با برگشتن الکس و البته شروع حمله بزرگ و اصلی combineها به پایگاه ناتمام می ماند.دکتر magnussen سلاحی به نام"magnussen device" ساخته که مانند توپ بوده و با چسباندن به کله striderها انها را با یک شلیک منفجر می کند گوردون پس از تمرین با این اسلحه راهی دفاع از پایگاه می شود و بعد از مبارزه ای که به همراه اعضای مقاومت علیه striderها و hunterها می کند بر آنها چیره شده و به پایگاه بر می گردد.
در حین آماده کردن مقدمات شلیک موشک combine ها به سیلوی شماره 1 پایگاه که برای پرتاب موشک بوده حمله می کنند و گوردون و اعضای مقاومت بعد از مبارزاتی با hunterها و سربازان combine سیلو را بسته و بطور موقت جلوی حمله combine ها را می گیرند.
بعد از خنثی کردن موقتی حمله combineها گوردون به اتاق فرمان(kleiner و eli vance و الکس)ملحق می شوند.kleiner و eli موفق به کد گشایی کامل پیغام تصویری mossman که در آن package بوده میشوند.این ویدیو آشکار می کند که پروژه ای که mossman از آن صحبت می کند تکنولوژی است که توسط کشتی "Borealis" حمل میشده و متعلق به شرکت "aperture"بوده است که در قطب لنگر گرفته و mossman و یارانش آن کشتی را کشف کرده اند.kleiner می گوید که باید به سرعت ّبه آنجا رفته و از این تکنولوژی استفاده کرده(احتمالا نوعی پرتال بوده که combineها نیز به خاطر ضعف در تلپورت بدان نیازمندند)ولی دکتر vance هشدار می دهد که نمی خواهد " حادثه Black mesa" دیگری اتفاق بیفتد و از گوردون و الکس قول می گیرد تا هر چه سریعتر به قطب رفته و این کانتینر حاوی تکنولوژی مرموز را نابود کنند و mossman را نیز نجات دهند.
دکتر magnussen دکتر kleiner را برای اخرین مراحل آماده سازی فرا می خواند و گوردون و الکس و eli vance با همدیگر صحبت می کنند.در بین صحبتها الکس پیغامی را که G man به او گفته بود تا به پدرش بگوید را می گوید و پدرش یکباره تا حد مرگ شوک زده می شود الکس هم از وضع جسمی او ترسیده و به قصد اوردن آب از اتاق خارج می شود که eli vance در مورد G man و تعویض نمونه ها و بیان همین جمله از زبان G man در آن زمان به او در black mesa می گوید.
بهرحال این سخنان با برگشتن الکس و البته شروع حمله بزرگ و اصلی combineها به پایگاه ناتمام می ماند.دکتر magnussen سلاحی به نام"magnussen device" ساخته که مانند توپ بوده و با چسباندن به کله striderها انها را با یک شلیک منفجر می کند گوردون پس از تمرین با این اسلحه راهی دفاع از پایگاه می شود و بعد از مبارزه ای که به همراه اعضای مقاومت علیه striderها و hunterها می کند بر آنها چیره شده و به پایگاه بر می گردد.
Chapter 7
گوردون در پایگاه تشکر غیر منتظره ای از دکتر magnussen دریافت می کند .لحظاتی قبل از ارسال موشک و دور از چشمان الکس eli vance دوباره به گوردون هشدار می دهد که پیغام G man به او خطرناک بوده و نوید حادثه black mesa دیگری می دهد در نتیجه از او می خواهد که حتما تکنولوزی موجود در کشتی Borealis را نابود کند.در پایان نیز از گوردون تشکر کرده و می گوید"مانند پسر نداشته ام به تو افتخار می کنم".راکت با موفقیت پرتاب و سوپر پرتال بسته شده و مانع از کمک خواستن combineها برای نیروی کمکی از دنیای combineها می شود.
پدر و دختر در حال تماشای بسته شدن سوپر پرتال...................................صحنه کشته شدن eli vance......
الکس می گوید که هلی کوپتر مورد نیاز برای سفرشان را تعمیر کرده و حال آنها می توانند برای رسیدن به Borealis از ان استفاده کنند.
در همین حین که الکس و گوردون آماده جمع کردن وسایل برای سفر می شوند combine advisorها حمله کرده و الکس و گوردون را به توسط نیروی تلپاتیکی خود به دیوار چسبانده و الی وانس را می گیرند.الی وانس دراخرین لحظات قبل از مرگش برای بار سوم به گوردون می گوید که تکنولوژی موجود شرکت aperture در کشتی را نابود کند به دخترش نیز ابراز علاقه کرده و از او می خواهد که به صحنه کشته شدنش نگاه نکند.
advisor خرطوم را در مغز او فرو کرده و او را می کشد(احتمالا اطلاعات مغز او در مورد مقاومت و کشتی Borealis را نیز از مغز او جذب می کند)
در همین لحظه دوباره سگ از راه رسیده و گوردون و الکس رانجات می دهد الکس سریعا به سمت بالین پدر مرده اش میرود و شروع به گریه می کند.بازی در همین لحظه و در میان گریه ها و ناله های الکس تمام می شود.
در همین حین که الکس و گوردون آماده جمع کردن وسایل برای سفر می شوند combine advisorها حمله کرده و الکس و گوردون را به توسط نیروی تلپاتیکی خود به دیوار چسبانده و الی وانس را می گیرند.الی وانس دراخرین لحظات قبل از مرگش برای بار سوم به گوردون می گوید که تکنولوژی موجود شرکت aperture در کشتی را نابود کند به دخترش نیز ابراز علاقه کرده و از او می خواهد که به صحنه کشته شدنش نگاه نکند.
advisor خرطوم را در مغز او فرو کرده و او را می کشد(احتمالا اطلاعات مغز او در مورد مقاومت و کشتی Borealis را نیز از مغز او جذب می کند)
در همین لحظه دوباره سگ از راه رسیده و گوردون و الکس رانجات می دهد الکس سریعا به سمت بالین پدر مرده اش میرود و شروع به گریه می کند.بازی در همین لحظه و در میان گریه ها و ناله های الکس تمام می شود.
========================================================================================
========================================================================================
بخش دوم
portal
seri'es story
در مورد سری Portal تمام موضوع و نکات ریز و درشت داستان در خلال پستای مربوط به شخصیتها و داستانها توضیح داده شده است
.
.
.
شخصیتها
داستان portal1داستان portal2
==========================================================================================
.
.
.
.
.
شخصیتها
داستان portal1داستان portal2
==========================================================================================
.
.
.شخصیتها
Cave johnson
...........
چهره johnson در دهه 70
بنیاد گذار شرکت علوم کاربردی "علوم aperture" که تا اواخر دهه 1980 که به خاطر مسمومیت سنگهای ماه در گذشت رییس آنجا بود.
در سال 1943 و در جوانی اش او از طریق تاسیس شرکت "تعمیرات و خدمات aperture " که تولید کننده پرده های دوش حمام بود به یک کارآفرین و تاجر موفق تبدیل می شود.عمده ثروت johnson از طریق تولید همین پرده های دوش حمام با تکنولوژی بالا برای عموم و همچنین ارتش بود.
بزودی johnson به یک میلیونر تبدیل می شود و در سال 1944اقدام به خرید معدن نمکی در حوالی شمال میشیگان می کند معدنی که تونل ها و حفاریهای ان تا 4 کیلومتر زیر سطح زمین نیز ادامه داشت و مکان مناسبی برای گسترش شرکت aperture بود.
......چهره johnson در دهه 50
درسال 1947 johnson تصمیم گرفت تا رویکرد و نگاه علمی شرکت را گسترش دهد و متعاقبا نام شرکت را "علوم aperture" تغییر داد او شروع به انجام آزمایشهای فیزیکی عجیب و غیر متعارف در شرکت خود می کند."علوم aperture" در سال 1947 جایزه بهترین کمپانی علمی را از بعضی موسسات دریافت می کند.
دردهه 1950 شرکت بسیار موفق بود در داخل قسمت غنی سازی شرکت johnson نقش فعالی داشته و از صدای ضبط شده خود برای کمک به تست شوندگان که برخی از انها از فضانوردان شناخته شده یا مدال اوران المپیک و.... بودند استفاده می کرد.در این زمان "aperture" در حال توسعه ابزارهای " تونل های کوانتومی" بود ونمونه های اولیه بسیاری در بسیاری از اتاق های تست که در "تست شفت9" و ...ساخته می شدند مورد استفاده قرار می گرفت
بهرحال در دهه 1960 aperture به مانند سابق از لحاظ وضع مالی چندان موفق ظاهر نمی شود و به خاطر تولید محصولات بی شماری برای اتاق های تست که هم از لحاظ مالی به صرفه نبوده و هم از لحاظ ایمنی و بهداشتی خطرناک بوده شرکت درگیر مسایل حاشیه ای زیادی می شود.در سال 1961 johnson دستور بستن و مهر و موم کردن "تست های شفت 9 "می کند تا شاید بتواند ازمایش های غیر اخلاقی و خطرناکی روی افراد مورد تست واقع شده را مخفی نگهدارد.
درسال 1968 شرکت aperture درگیر جلسات سنا در مورد فضانوردانی که بعد از شرکت در تست های شرکت ناپدید شده بودند شد
بعد از مدتی شرکت اعلام ورشکستگی کرد در نتیجه شرکت دیگر توان استفاده از افراد خاص جامعه برای انجام آزمایش هایش را نداشت و مجبور شد از افراد بی خانمان در ازای 60 دلار برای انجام آزمایش مورد تست شونده جمع کند.
johnson به همراه دستیارش caroline
johnson در مورد ورشکستگی شرکت کامش تلخ بود و Black mesa را مسیول ورشکستگی شرکت اعلام کرده و ادعا می کرد انها با دزدیدن ایده های aperture شرکت را به این روز انداخته اند.اما johnson حمایت کافی برای اثبات ادعای خود نداشت و همانطور که روز بروز Black mesa پیشرفت می کرد aperture افت می نمود
در اکتبر 1976 johnson در پی کم خطر کردن ریسک تست ها از پذیرفتن کودکان یتیم – سالمندان و بیماران روانی اجتناب نمود.
در دهه 1980aperture کماکان در آشفتگی مالی به سر می برد.در راستای تولید محصولی جدید و موفق johnson مقادیری از سنگ های ماه به ارزش 70 میلیون دلار را برای استفاده در قسمت " mobility gel" خرید با اینکه سرمایه کافی چندانی برای پوشش هزینه های این آزمایش نداشت.
conversion gel که از خاک سطح ماه فرآوری شده
بعد از پی بردن به اینکه خاک موجود در ماه هادی کاملا مناسبی برای ساخت پرتال است و میتوان روی آن پورتال ساخت johnson به شخصه وارد پروزه ساخت "conversion gel" از خاکهای سطح ماه شد ولی به خاطر گرد و غبار بیمار شده و آسیب های جدی به سیستم تنفسی و کلیه های او زد.
johnson بیمار و در حال مرگ ناتوان از درک شرایط فعلی شرکت دستور شروع تحقیقات و تست های مفصل وبیشتر را می دهد.روی ابزار "تونل های کوانتومی"(که به اسلحه پرتال می انجامد) بیش از پیش خرج می کند و کارمندان و پرسنل را هم مجبور به شرکت در تست ها می کند.
چهره johnson در دهه 80 مدتی قبل از مرگ
دغدغه او آینده شرکت و البته مقابله با مرگش می شود.از این رو در سال 1982 به مهندسان خود دستور می دهد در مورد ساخت کامپیوتری که بتواند حافظه و هوشیاری او را بعد از مرگ ذخیره کند سریعا اقدام کنند.در هر حال به خاطر اوضاع وخیم johnson اتمام این پروزه قبل از مرگ او امکانپذیر نبود و در نتیجه او دستیار وفاداراش caroline را بعد از خود جانشین اعلام کرده و از او می خواهد که اطلاعات مغزی خود را برای آن کامپیوتر آپلود کند.
بهرحال johnson قبل از اتمام پروژه مرده و caroline نیز با تمام مخالفتهایی که در مودر آپلود داشته مجبور به آپلود محتویات ذهنش به glados می شود.
Glados
...........ساختار glados در Portal2
هوش مصنوعی با قابلیت فرم ژنتیکی(lifefrom genetic) و سیستم پردازشی اصلی شرکت aperture که ابتدا در سال 1982 ورژن اولیه آن که 1.07 بوده در مرحله آزمایشی برای انجام پروسه های تست در مرکز غنی سازی توسط کارمندان aperture ساخته شد.
در سال 1986 با هدف شتاب بخشیدن به پروژه پرتال ها و به قصد مغلوب کردن شرکت رقیب یعنی Black mesa و ایجاد جانشینی همه کاره برای شرکت ساخت نمونه اولیه حالت ژنتیکی و جاندارگونه glados(یعنی دیتای انسانی و ژنتیک به سیستم دیتای glados وارد می شود) در بخش غنی سازی اغاز می شود اما متعاقبا پروژه تعطیل می شود.بعد از حدودا یک دهه در سال 1996 کار بر روی محتوای ژنتیکی glados آغاز شده و از سر گرفته می شود.ابتدا قصد بر این بود تا محتوای ژنتیکی رییس شرکت aperture یعنی "Cave johnson" بر روی glados آپلود شود اما به خاطر مرگ او و تحقق نیافتن این عمل او در دستور العملی دستیار خود یعنی خانم "caroline" را موظف به دادن محتوای ژنتیکی به glados از طریق اپلود محتوای ژنتیکی خودش به او می کند.البته اینکه johnson کارولین را قبل از مرگش به اجبار به این کار راضی کرده بود یا خود موافقت کرده بود چندان مشخص نیس البته از مکالمه های این دو در portal2 که بصورت از قبل ضیط شده است نارضایتی کارولین نمایان می شود.(صدای glados و بسیاری از اخلاق های او نشات گرفته از همین شخصت کارولین است)
پروتکل تلفن قرمز
به خاطر اینکه یک بار در اواخر تمام این پروژه خرابی در پروژه روی داد aperture طرح "تلفن قرمز" را به کار می گیرد که اگر در زمان روشن کردن glados او خوداگاه شده و دردسرساز شود فورا کارمند پای تلفن در اتاق مرکزی هوش مصنوعی اطلاع دهد.در سال 1997 ورژن glados به نظر 3.11 بوده است.
ساختار Glados در Portal1 با هسته های شخصیتی چسبیده روی آن
اندک زمانی قبل از ماه می سال 2000 glados چندین بار روشن و راه اندازی می شود اما سریعا توسط تکنسین ها غیر فعال می شود زیرا "یک شانزدهم پیکو ثانیه بعد از فعال شدن" شروع به کشتن افراد می کند دانشمندان کم کم شروع به تغییر شخصت glados می کنند و توسط اضافه کردن "هسته های شخصیتی" به سیستم او تمایل به کشتار و خشونت او را از بین می برند. البته مشخص نیست که بعدا خوداگاهی ویرانگر glados ناشی از ناموثر بودن این "هسته های شخصیتی" بوده یا اینکه glados قادر به غیر فعال کردن انها می شود.
سرانجام glados اعلام می کند که تمام تمایلات جنون امیز خود را از دست داده و حالا فقط قصد خدمت به شرکت در راه علم و تست و آزمایش دارد.او در روز "گربتون رو برای کار بیاورید" اعلام کرد که برای انجام تست و ازمایش با گربه ها و جعبه ها به اندکی "سم اعصاب" نیاز دارد و دانشمندان نیز به خیال اینکه او اصلاح شده و این نیاز او در جهت ارتقا دانش است خواسته او را اجابت می کنند و البته glados نیز در این روز کار غیر عادی خاصی انجام نمی دهد.
بالاخره در ماه می سال 2000(احتمالاچند روزقبل از روز 16 می یعنی حادثه Black mesa) ربات glados در برنامه ای که برای سالگرد تاسیس شرکت aperture برگزار شده بود و "دختر خودت رو سرکار بیارید" نام داشت(که شل شخصیت قهرمان سری portal نیز در این روز به شرکت آورده شده بود)در یک پیکو ثانیه glados تغییر شخصیت داده و تمام درهای شرکت را قفل می کند و با پخش "سم اعصاب" افراد داخل شرکت را میکشد نجات یافتگان حادثه سریعا او را به "morality core" که هسته ای دارای اطلاعات و دیتای وجدان ژنتیکی است به او اضافه می کنند و با عث می شود تا او از کشتن افراد و پخش سم اعصاب جلوگیری کند ولی به نظر تاثیرات مخربتری نسبت به پخش سم اعصاب ذهن glados را فرا می گیرد و ان این است که شروع به چرخه های تست دایمی کارمندان بازمانده که توسط او دستگیر شده اند می کند در جهت رقابت و جلو زدن از شرکت رقیب black mesa.ولی وقتی حادثه black mesa اتفاق افتاده و black mesa تخریب می شود glados با از اگاهی از این وضعیت تمام تمرکزش را بر روی پیدا کردن بازمانده ها و آوردن آنها به چرخه های تست می کند.
رفته رفته و بتدریج در طی هفته ها از تعداد کارمندان و کسانی که به صورت دایمی تست می شوند کاسته می شود(به علت مرگ در ازمایش یا گرسنگی و..)آخرین کارمند نجات یافته که برنامه ریزی با مشکلات شیزوفرنیک بود و "Doug rattman" نام داشت به خاطر پارانویایی که داشت سعی کرد هر طوری که شده گرفتار و اسیر glados نشود. به هر زحمتی که شده بود به بخش فایلهای انتخاب افراد تست شونده در لیست glados دسترسی پیدا می کند و بعد از جستجوی پرونده افراد متوجه می شود که در لیست افراد رد شده برای آزمایش فردی به نام "شل" به خاطر سرسختی زیاد رد شده است." rattman" لیست را دستکاری کرده و "شل" را به عنوان نفر شماره یک مورد تست در لیست glados قرار می دهد تا شاید شل بتواند glados را شکست دهد.glados چندان این موضوع را متوجه نشده و به این تغییر اهمیت نمی دهد." rattman" بعد از اینکار در قسمتهایی از کارخانه که glados قابلیت دسترسی یا مانیتورینگ آن را ندارد مخفی شده و به زندگی ادامه می دهد.
چندی بعد از تهاجم کمباینها به زمین glados شل را از "relaxation vault" اش بیدار کرده و با وعده دادن کیکی به او و البته مشاوره هایی برای او او را اجبارا به انجام تست های مکرر در اتاق های تست وا میدارد و در ادامه :
(برای اگاهی از سرنوشت glados به داستان سری portal مراجعه شود)
Doug rattman
....چهره rattman قبل و بعد از خوداگاهی Glados و شدت یافتن بیماری اش
کارمند سابق aperture و یکی از آخرین بازماندگان کشتار و دیوانگی glados که در هر دو شماره portal با اینکه هیچگاه دیده نمی شود ولی تاثیر قوی و محکمی بر بازی و روند آن دارد.
در زمان فعالیت aperture او در بخش نگهداری " فرمت های تصویری" کار می کرد که در سال 1985 در شرکت تاسیس شده بود سپس او به بخش پزوهشی و تحقیقی آنجا نیز با نام کاربری :"دی rattman" و رمز : "هانی" انتقال یافت.او هرگز به طور مستقیم در ساخت glados نقش نداشت.
دراواخر پروسه ساخت glados روزی" rattman" به ملاقات دوستش "Henry" رفت که در حال ساخت هوش مصنوعی بود.هنری پیشرفتهای تکنیکی خودشان را ستود و گفت که نتایج هوش مصنوعی بدست آمده مرز بعدی در اختراع آنهاست." rattman" با پروسه ساخت glados راضی و قانع نبود زیرا glados هر بار که بصورت ازمایشی شروع به فعال شدن لحظه ای میشد شروع به کشتن افراد می رد و تکنسین ها او را خاموش می کردند.
بعد" rattman" که روزی به اتاق هنری رفته بود هنری در حال ساخت morality core" برای glados بود henry از او خواست تا این هسته را به افتخار دوستی اشان " rattman" روشن کند و rattman از او پرسید که این هسته چیست و henry گفت که آخرین تکنولوزی بازدارندگی هوش مصنوعی است که با وصل شدن به glados مانند وجدان برای او عمل کرده و عامل کنترلی بر اعمال و رفتار طغیانگرانه او خواهد بود اما rattman اظهار داشت که ساخت این تکنولوژی چندان موثر نیست و "تو همیشه میتوانی وجدان خودت را نادیده بگیری"بعد ها در سال 2000 که ان حادثه خوداگاهی glados و کشتار دانشمندان و نابودی شرکت اتفاق افتاد rattman یکی از آخرین بازمانده ها بود و glados به خاطر پی بردن به شیزوفرنی او شروع به شکنجه کردن او کرده و تلاش کرد تا rattman را متقاعد کند که این شرایط زاییده افکار او و به خاطر پارانویای اوست اما rattman مخالفت کرد و چون دید نمی تواند در برابر glados کاری بکند به اتاق پرونده ها گریخته و پرونده شل را که به خاطر شخصیت سرسختش در لیست تست شونده ها نبود به شماره 1 تست شونده ها اورد تا شاید بتواند با شرایط روانی استوارش glados را شکست دهد
دستکاری rattman و به اول لیست اوردن شل..............................نمونه ای از مکان های خواب rattman در اتاق های تست یا مناطق دیگر
بعد از اینکار rattman ماهها در اتاق های تست و قسمت های تعمیر و نگهداری و یا دور از چشم دوربین های glados عمر می گذراند او در این مدت قرص های مخصوص برای جلوگیری از تشدید بیماریش مصرف می کند ولی با گذر زمان فقط دو قرص برای او باقی می ماند که آنها را مصرف نمی کند و برای روزی ذخیره می کند که شاید شل از خواب برخاسته و وارد تستها شده و در نهایت شاید کاری بکند و در نتیجه او نیز با هوشیاری بتواند به او کمک کرده یا بگریزد.
تغذیه rattman از غذاهای مانده اماده در aperture
وقتی که بیماریش کم کم به خاطر مصرف نکردن قرصها شدت می گیرد شروع به نقاشی کردن روی دیوارها یا کشیدن گرافیتی و حرف زدن با مربع های مورد استفاده در اتاق های آزمایش می کند و حتی با انها دوست شده و از آنها حرف شنوی پیدا می کند.
گرچه شل هرگز rattman را در طول بازی نمی بیند ولی مکانهاب خواب او(روی قوطیهای پهن شده)و قوطی های کنسرو لوبیا و آب در کنار آن و همچنین بعضی کمکها در مکانهای مختلف اعم از اتاق های تست یا قسمتهای اداری شرکت مانند فلشها و حرف های روی دیوار و البته گرافیتی ها و نوشته هایش حضورش را به شل ثابت می کند.
اولین این مکانها هم در اتاق تست شماره 16 است که پشت دیواری شکسته که با دو مربع نگهداری شده حرفهایی که او روی دیوارنوشته مشخص می شوند که یکی از آنها جمله معروف "کیک دروغ است" می باشد.
شل تا جایی پیش می رود که rattman نمی توانسته است به خاطر نداشتن اسلحه پرتال از آنجا فرار کند و "turret" های خودکار و خطر شلیک ان برایش دردسر ساز بوده.بهر حال شل glados را تخریب و فرار می شود و rattman نیز همراه او به سطح زمین و خروجی کارخانه امده و شروع به فرار می کند ولی از دور می بیند که شل به خاطر شعاع انفجار و تخریب هسته glados به زمین افتاده و از هوش رفته است و "پارتی اسکورت بات" که نوعی آدم آهنی است شل بیهوش شده را از خروجی کارخانه دوباره به داخل می کشد..
rattman با اینکه می تواند بگریزد ولی به خاطر عذاب وجدانی که دارد(به اول لیست اوردن شل)دوباره به کارخانه برمی گردد تا شل را نجات دهد.
rattman در حال مشاهده شل به خواب رفته در relaxation center
وقتی او به شرکت بر می گردد می بیند که شل توسط روباتها در "relaxtion center" و "به اتاقهای خواب عمیق برده شده است ولی وقتی چک می کند متوجه می شود به خاطر انفجار در شبکه اصلی شرکت و glados این اتاقها از کار افتاده و دیگر امکان زنده نگهداشتن ساکنین اتاق نیس(انهایی که در هنگام انفجار شبکه در اتاقها خوابیده بودند همگی به خاطر قطع شبکه مرده اند)پس مجبور می شود تا به خاطر شل خود را به خطر انداخته و از میان "turret" ها عبور کرده و شل را از اتاق بیرون بیاورد.
rattman با پای گلوله خورده توسط turret
اما به هنگام عبور او از جلوی "turret" ها پای او توسط شلیک گلوله زخمی شده و او از هوش می رود.وقتی به هوش می آید متاسفانه تاثیر داروها نیز از بین رفته اند و او با اندک توان باقیمانده دنبال راهی است تا به نحوی شل را نجات دهد که دوست مربعش به او پیشنهاد می دهد که درست است نمی تواند به اتاقش رفته و شل را از آنجا خارج کند ولی با restart فیوز و وصل اتاق او به شبکه او را به خواب طولانی فرو برد. rattman ابتدا مخالفت می کند چون این خواب او زمان پایانی نخواهد داشت و تا زمانی که کسی بیدارش نکند ادامه خواهد یافت(که در ابتدای portal2 روبات wheatley بعد از 20 سال خواب او را بیدار می کند)ولی بالاخره پذیرفته و شل را به خواب می برد.
rattman خود نیز به یک " relaxation vault" رفته و می خوابد....
rattman در relaxation vault به خواب می رود
به نظر rattman چند روز بعد از این وقایع به خاطر شدت جراحاتش می میرد البته در شماره 2 در بعضی اتاقهای تست باز هم نقاشیهای او دیده می شود و یا در قسمتی از بازی نیز از برخی رادیوها نجواها و گریه های نامشخصی نیز شنیده می شود که شاید نشان از زنده ماندن rattman باشد ولی در کل تاکید بر مردن او بعد ازآن وقایع است.
chell(شل)
شخصیت اصلی portal 1 و قسمت داستانی portal2 که جزو نفرات مورد استفاده در آزمایش های شرکت aperture بوده است(قبلا نفر مورد تست شماره 1498 در لیست بوده ولی بعدا به نفر شماره 1 تغییر می یابد)
اگرچه گذشته شل تقریبا نامشخص است ولی مطمینا او در زمان فعال سازی اصلی glados در شرکت بوده است او فرزند یکی از کارکنان aperture بوده و در روز "دخترتان را سر کار بیاورید" که برنامه ای تفریحی برای بازدید دختران کارکنان از شرکت بوده به aperture امده بوده است طبق پروفایل او که در بخش پرسنلی بوده است شخصیت او کله شق تعریف شده که به سادگی از زیر کارها در نرفته و منصرف نمی شود.در واقعا او به عنوان مورد استفاده شونده در ازمایشها پذیرفته نمی شود اما "doug rattman" با تغییر قوانین پذیرش تست شونده ها او را در لیست قرار می دهد تا شاید با استفاده از همین روحیه در برابر glados ایستاده و او را شکست دهد.
مدل کارکتر شل از خانوم Alesia Glidewell برداشته شده که در بازی "left4dead" هم مدل یکی از کاراکترها بوده
علت اینکه در شماره 1 شل لباسی همچون لباس زندانیان امریکا بر تن دارد این هست که نویسنده خواسته تا نشان دهد او جزو افراد مورد تست هست و قرار بوده تست شود ولی در شماره 2 لباس او تغییر می کند(چون دیگر در ابتدای بازی او به عنوان " مورد تست شونده" نیست)که همان لباس نارنجی رنگ را به کمرش گره زده و رکابی اش معلوم می شود.
پاهای پریدنی که در شماره 1 شل به آن مجهز بود و برای همه تست شونده ها به خاطر جلوگیری از مرگشان به پا داشتند ابتدا قرار بود کفش "assassin combine" در Half life2 باشد که بعدا کلا "assassin combine" از Half life2 به عناون دشمن خط خوردند.
(برای اگاهی از سرنوشت شل و اتفاقاتی که او با انها مواجه می شود به داستان portal1 و portal2 مراجعه شود)
Wheatley
وقتی دانشمندادن پی به جنون glados می برند برای کنترل او "هسته های شخصیتی" با هوش تعدیل شده(بسیار کمتر از glados)به او اضافه می کنند تا او را از انجام کارهای دیوانه دار بر حذر دارد و تا حدی glados را کنترل کنند و برخی از انها را نیز برای کار در بخش های مختلف شرکت درست می کنند Wheatley نیز یکی از این هسته های شخصیتی با هوش تعدیل شده است که روی ریل های تعبیه شده ای در شرکت قابلیت حرکت دارد.اما وقتی glados شرکت را نابود می کند و همه کاره انجا می شود اکثر این هسته های شخصیتی را از کار انداخته یا مانع از اثر گذاری اشان بر روی خود می شود که Wheatley نیز یکی از این موارد است.
به گفته خود Wheatley او ابتدا در بخش تولید مشغول بوده است ولی مسیول قسمت نمونه ای مانند او را برای آن قسمت برگزیده و او به کار کم اهمیتی که کار در قسمت "relaxtion center" بوده است" گماشته می شود.
wheatley در حال جابجا کردن relaxation center ها برای خارج کردن شل
وقتی وقایع portal 1 اتفاق افتاده و glados از کار می افتد اکثر "هسته های شخصیتی" آزاد شده و در جایجای شرکت پرسه می زدند ولی به خاطر اوضاع رو به وخامت شرکت و فرسودگی و انفجار قریب الوقع راکتور شرکت Wheatley نگران شده و تصمیم به فرار از شرکت می گیرد ولی چون برای اینکار نیاز به انسانی در کنار خود دارد به اتاق های "relaxtion center" رفته و یک یک اتاق ها را می گردد تا شاید کسی را پیدا کند ولی چون هنگام از کار افتادن glados نیروی مورد نیاز برای تامین نیاز اتاق ها قطع شده در نتیجه همه مرده اند و چون فقط "شل" بعد از "restart" اتاق ها آورده شده زنده مانده است پس Wheatley او را بیدار کرده و از اتاق خارج می کند.
(برای اگاهی از سرنوشت Wheatley به داستان portal2 مراجعه کنید)
========================================================================
داستان Portal 1
بازی با بیدار شدن شل از خواب در داخل "relaxation vault" آغاز می شود اتاقی که فقط یک تخت با فرم خاص(برای خوابهای چندین ماهه و طولانی) یک رادیو یک میز و یک دستشویی است.
او توسط Glados خوش آمد گویی شده و توسط ایجاد پرتالی خودکار روی در در ولت باز شده خارج و Glados با وعده دادن کیک و خروج از آنجا می گوید"حالا شروع می کنیم به گذراندن تستها"
نمایی از relaxation vault
کیک:در زمان فعالیت شرکت aperture اگر افراد تست شونده تستهایی را در اتاق های تست به پایان می رساندند به انها به عنوان جایزه نمادین کیکی داده می شد.ولی وقتی Glados دیوانه سر کار می اید این جایزه را حذف کرده و ضروری نمی داند ولی هنوز هم به عنوان عاملی محرک به دروغ از آن استفاده می کند.
شل ابتدا معمایی ساده در اتاق تست 1 را گذرانده و در اتاق 2 اسلحه پرتال را پیدا می کند و به اتاق بعدی میرود او پشت سر هم تستها را حل می کند و هر بار در هر اتاق با تکنولوژی جدید مانند آسانسور یا صفحه های آبی سوزان و turret و ....آشنا می شود.
او معماها را حل می کند تا اینکه به اتاق تست 16 میرسد و در آنجا با دیدن رد آثار rattman متوجه می شود که اوضاع درست نیست و افراد دیگری نیز مانند او در شرکت گیر افتاده اند.
نوشه rattman روی دیوار در مورد دروغ بودن وعده کیک
درابتدای ورود شل به اتاق تست 18 یک گلیچ رادیویی اتفاق می افتد Glados قرار بوده که تا از پختن کیک برای شل بگوید که اشتباها و به خاطر گلیچ می گوید: "تو اول پخته خواهی شد بعد کیکی وجود خواهد داشت"که این جمله Glados تا حدی خیانتکاری و فریبکاری او را نشان می دهد.
فرار
اتاق 19 اخرین اتاق تست است که شل با حلش به سمت وعده ای که به او داده شده(کیک و راه خروج) روانه می شود اما شل به جای کیک به سمت یک کوره پرتاب می شود تا در آنجا کشته شود(Glados در اتاق 18 اشتباها به پختن او اشاره می کند)اما او به قسمت تعمیرات گریخته و Glados عصبانی می شودابتدا ادعا می کند که آخرین تست واقعی همین تست کوره بوده نه تست اتاق 19 سپس می گوید که این فقط شوخی بوده و قصد دست انداختن شل را داشته است.اما شل اعتنایی نکرده و به گریختن خود ادامه می دهد و Glados بیش از پیش عصبانی تر می شود نیمه دوم بازی در پشت اتاق های تست یا قسمت تعمیرات یا قسمت اداری یا لابراتواری aperture پیگری می شود و شل نیز با کمک از نوشته های روی دیوار(متعلق به rattman) و سلاحش به راه خود برای فرار از شرکت ادامه می دهد در نهایت شل برای فرار مجبور به رفتن به اتاق مرکزی هوش مصنوعی شده و با Glados مواجهه می شود دستگاهی غول پیکر و پر از سیم و آهن الات فلزی که در ادامه ار بالا به لوله ای استوانه ای وصل شده است(نزدیک وردوی این اتاق میزی با تلفن قرمز نیز مشاهده می شود که مربوط به همان طرح تلفن قرمز است)وقتی شل (با برگرداندن موشکهایی که glados به او شلیک می کند و سپس انداختن "هسته های شخصیتی" در کوره ذوب)شروع به نابود کردن Glados می کند با هر چه بیشتر تخریب شدن Glados شخصیت او نیز به ازمحلال میرود .در خلال مقابله آن دو Glados چندین بار می گوید او به خاطر اتفاقاتی که در سطح زمین و خارج از شرکت رخ می دهد در حال محافظت شرکت در برابر "آنهاست"(احتمالا منظور از "آنها" تهاجم نیروهای combine به زمین بوده)
بعد از نابودی کامل Glados چند پرتال در بالای سر Glados و محل نصب او باز شده و او و شل را به درونش می کشد.شل مدتی بعد در جلوی در مرکز غنی سازی شرکت بهوش می آید بین تکه خرابه های Glados که به همراهش از پرتال ها به این قسمت پرت شده اند.اما "party robot" (که glados مب گفت شل را برای جشن و پارتی به داخل شرکت برمی گرداند)شل را که ناتوان وکم هوش است دوباره به داخل شرکت می کشد .
در کات سین نهایی بازی می بینیم که باز در اتاقی تاریک هستیم که روباتی آهنی کیکی را با یک شمع در حال روشن کردن است و روباتهای دایره ای نیز در پشت فنس ها قرار دارند.
بازی در همینجا با بردن شل به "relaxation center" پایان می پذیرد(البته این صحنه در بازی نشان داده نمی شود).
بعد از پایان credit و اهنگ پایانی بازی کیکی با شمعی روشن روی همان میز تلفن قرمز با دکمه ای کنار میز مشاهده می شود.....که اگر برای مدت طولانی همین تصویر باقی بماند مربع آزمایشگاهی نیز(احتمالا اشاره به همان مربع rattman)در کنار میز دیده خواهد شد
.................................................. ........منفجر شدن glados..................................ورودی پارکینگ قسمت غنی سازی و تکه های glados روی زمین...................................
=======================================================================================
درست پنجاه روز بعد از پایان وقایع شماره 1 و به خواب رفتن شل در اتاق "relaxation center" او توسط گوینده ای خودکار از خواب بیدار می شود .این گوینده خودکار طبق قوانین فدرال انجام چند کار حرکتی و ذهنی را به شل تجویز می کند(با اینکار گیمر با کنترل بازی اشنا می شود)و سپس از او می خواهد تا به رختخواب برگشته و خواب طولانی مدت خود را شروع کند.
سالها بعد(حدود 20 سال بعد)او توسط روباتی به نام wheatley که جزو هسته های شخصیتی در زمان حیات و فعالیت شرکت بوده بیدار می شود و wheatley می خواهد تا با کمک شل از aperture بگریزد
فقدان پرسنل و انسان زنده و نبود نگهداری از شرکت آنجا را در وضعیت تخریب و نامطلوبی قرار داده و به قسمت راکتور شرکت هم که با آن کار می کند صدمات قابل توجهی وارد کرده است و در شرف ذوب شدن و انفجار است.wheatley اتاقی که شل در آن است را حرکت داده(اتاقهای استراحت سیار هستند)و به دیوار کوبانده و با باعث تخریب دیوار و خارج شدن شل از آنجا می شود سپس wheatley به او می گوید به دنبال اسلجه پرتال بگردد و آن را پیدا کند.
glados تخریب شده روی زمین اتاق مرکزی
بعد از پیدا کردن اسلحه شل دوباره به wheatley می پیوندد و wheatley می گوید که تنها راه فرار از شرکت رسیدن به "اتاق هوش مصنوعی مرکزی" و استفاده از آسانسور آنجا برای فرار است .پس خود را به پورت های ورودی وصل کرده و پنل های دیوار و درها را برای فرار می گشاید بعد از رسیدن به "اتاق هوش مصنوعی مرکزی"ای که تکه جنازه های Glados در انجاست به اتاق استوانه ای عظیمی رسند که پر از دکمه های مختلف برای کارهای متفاوت در شرکت است. wheatley آسانسور را بالا می آورد ولی این کار باعث بیداری Glados نیز می شود
wheatley در حال بیدارن کردن دوباره glados(به اشتباه)
wheatley سریعا شروع به دادن رمز مربوط به خاموشی Glados می کند ولی بی اثر بوده و Glados که به نظر می رسد مرده است دوباره قطعات صدمه دیده اش سر هم شده و کنترل aperture را بر عهده می گیرد و از شل به عنوان قاتل خود یاد کرده و او را مجبور به گذراندن دوباره اتاقهای تست می کند.
اتاق های تست 0 تا 8
Glados ابزارهای تست جدید مانند "faith plates" و "thermal beam" را در تست های این اتاق ها به کار می گیرد
اتاق های تست 9 تا 17
شل مشغول به انجام تست های اجباری دیگری است در این بخش "hard light bridge" به عنوان ابزار جدید در تست معرفی می شود.
از راست به چپ:faith plates-thermal beam-hard light bridge
در ضمن wheatley نیز دور از چشم Glados در حال طراحی نقشه ای برای فرار است و گهگاهی در قسمت هایی از اتاق های تست دیده می شود.
Glados در این بخش در مورد دو نفر دیگر که در لیست تست شونده ها هستند و هم نام با نام خانوادگی شل هستند و زن و مرد هستند اشاره می کند(دروغی دیگر تا شل را ناراحت وعصبانی کند)
رفته رفته با پیشرفت شل اوضاع برای Glados نگران کننده می شود.قبل از اینکه باز Glados مانند شماره 1 قصد جان شل را بکند شل و wheatley فرار می کنند و "turret" های Glados و کارگاه تولید سم اعصاب Glados را خراب و از کار می اندازند
قسمت پخش گازهای سمی
انها نیروی انتقال هسته ای را روی Glados مسلح و در نتیجه wheatley میتواند شرکت را به جای Glados کنترل کند.wheatley آسانسور را برای شل فعال می کند تا به سطح زمین و خارج از کارخانه رفته و از آنجا خارج شود اما متاسفانه قدرت همه کاره شدن در aperture روبات wheatley را خودکامه کرده و از نجات شل صرفنظر می کند(چه کسی بهتر از شل برای حل تست های بی شمار و مشغول کردن wheatley).
wheatley سرمست از قدرت Glados را(هسته و چیپ مغز هوش مصنوعی اش)برای تحقیر کردنش به باتری سیب زمینی وصل می کند گلادوش نیز خشمگین شده و ناتوانی wheatley در اداره شرکت به خاطر ساختار هوش مصنوعی خفیفش را خاطر نشان کرده و حتی wheatley را ابله می خواند.wheatley به شدت عصبانی شده و Glados و شل را به پایینترین و قدیمی ترین بخش کارخانه می فرستد.
glados که توسط wheatley به باتری سیب زمینی وصل شده
وقتی شل به هوش می آید تنها و دور از Glados راه خود را از قدیمی ترین قسمت شرکت که قسمت "نواوران علوم اپرچر" نامیده می شود ادامه می دهد.او توسط راهنمایی های صدای مدیر اپرچر آقای gohnson و گهگداری دستیارش caroline که از قبل ضبط شده است به مسیرش ادامه می دهد و به اتاق های تست اولیه در کره های غنی سازی می رسد که تست های این قسمت با فعال کردن "repulsion gel" ها و استفاده از ان ادامه می یابد.
شل Glados را در حالی که طعمه کلاغی شده بود پیدا میکند و مجبورا او را به قسمتی از اسلحه پرتال خود وصل کرده و با او اتاق های تست زمان حیات johnson را حل کرده و به مسیر ادامه می دهد.انها در ادامه جریان 2 ژل دیگر را نیز فعال می کنند و از هر3 ژل در معماها در حل تست ها استفاده می کنند.
در ضمن همانطور که انها به مکالمات ضبط شده johnson و caroline گوش می کنند Glados به بخشی از شخصیت سرکوب شده و مخفی شده خود که بر اساس شخصیت caroline طراحی شده بود پی می برد و از این به بعد به نوعی لحن مناسبتری با شل پیدا می کند(به خاطر کمکش به او در بهتر شناختن هویت و البته نجات او)
آنها رفته رفته به طبقات بالا و به قسمتی که قبل از فرستاده شدن توسط wheatley در آنجا بودند(قسمت جدید التاسیس aperture) می رسند و با مرکر غنی سازی ساخته شده توسط wheatley آشنا می شوند(البته چون ژل ها را نیز از طبقات پایین فعال کرده اند اکنون در طبقات بالا نیز در دسترس است).
wheatley کنترل شرکت را در اختیار گرفته ولی بی کفایتی و محدودیت هوش مصنوعی او راکتور شرکت را با سرعت بیشتر از قبلی به سمت ذوب کردن پیش برده و به جای رسیدگی به این مشکلات wheatley درگیر ساخت اتاقهای تست معیوب و وسایل تست عجیب خود است.
Glados سعی می کند با پارادوکس های منطقی کلامی خود wheatley را متوقف کند ولی به خاطر کم بهره بودن wheatley از قدرت منطق او کاری از پیش نمی برد و شل مجبور می شود اتاق های تست wheatley را که اکثرا هم طراحی آنها را از Glados دزدیده رفته و بنا به دستور wheatley آنها را حل کند
بعد از گذراندن چندین اتاق تست wheatley "تستهای ابتکاری چند نفره" را کشف می کند و با تحمیل این تستها درصدد کشتن شل و Glados برمیاد(تستهای دو نفره توسط یک نفر شل به تنهایی قابل حل نیست و او سالها در ان اتاق ها می ماند) اما شل به خاطر مهارتش و همچنین استفاده از ژلهایی که فعال کرده می تواند این مراحل را نیز پشت سر گذاشته و شروع به فرار کردن کند.
شل و Glados راه خود را در قسمتهای تعمیر و نگهداری شرکت ادامه دهند تا به قسمت سوزاندن و فرآوری "هسته های شخصیتی" فاسد می رسند Glados نقشه انتقال هسته دیگری را می کشد تا بتواند از طریق آن به بدن اصلی خود برگشته و زمام اموم شرکت را در اختیار بگیرد و در عوض اینکار نیز به شل قول می دهد تا او را آزاد کند.
وقتی به اتاق wheatley می رسند مبارزه شدیدی در می گیرد شل بمبها را به سمت wheatley بر می گرداند در حین آن Glados نیز هسته های شخصیتی فاسد را یکی پس از دیگری روی wheatley نصب می کند بعد از اتصال 3 هسته خرابی و درگیری سیستم wheatley به صد درصد می رسد .انتقال هسته اتفاق می افتد ولی مشکل دیگری ایجاد می شود و شل دکمه اضطراری را می زند اما wheatley که فکر این قسمت را کرده بود آنجا را بمباران می کند.ذوب شدن هسته به بحرانی ترین مرحله خود رسیده واتاق شروع به انفجار و رفتن به سمت شرایط بحرانی می کند و به خاطر شکافی که درسقف ایجاد شده شل پورتالی را در ماه برای خلاص شدن از دست wheatley و شرایط بحرانی اتاق ایجاد کرده و به ماه می رود .خلا فضای ماه شل را در شرایط مرگ قرار می دهد اما در همین وقت Glados انتقال هسته را انجام و به جای اصلی خود در ریاست شرکت برگشته و عملکرد بحرانی راکتور را کنترل می کند .او wheatley را در فضا رها کرده و شل را قبل از بسته شدن پورتال به زمین بر می گرداند.
بعد از مدتی شل در آساسنسور بهوش می اید در حالی که Glados و دستیاران روباتی اش یعنی " atlas" و "P-body" او را نظاره می کنند.Glados می گوید که "caroline" بودن به او درسهایی آموخته از جمله اینکه فهمیده شل بهترین دوست اوست و می داند که caroline در کجای مغز او عملکرد دارد و آن قسمت را از مغزش حذف کرده است.Glados قبول می کند که کشتن شل کار بسیار دشواری است و زنده نگهداشتنش کار آسانتری است پس در نتیجه می خواهد که شل را آزاد کند.در هنگام بالا رفتن اسانسور ارتشی از "تورت" ها برای شل آهنگی می خوانند و به نوعی وقایع اتفاق افتاده و احساسات Glados را در این شعر منتقل می کنند.
قسمت دو نفره
p-body و atlas
در قسمت دو نفره گیمرها کنترل دو دستیار روباتیک Glados یعنی "atlas" و "P-body" را بر عهده می گیرند که بعد از وقایع شماره 2 اتفاق می افتد.
این دو ربات اتاق های تست 6 بخش بازی را انجام و در آخر هر بخش دیسک های مورد نیاز که توسط کارکنانی که برای کنترل شرکت توسط Glados لازم است را یافته و به سیستم Glados آپلود می کنند.(در آخر هر بخش رباتها منفجر شده و در اتاق اصلی مونتاژ دوباره می شوند چون برنامه فکری آنها ثابت است و جسم روبوتیک آنها هر بار به طور خودکار از نو ساخته می شود)
در آخرین بخش آنها مامور باز کردن دریچه ای در بخش اتاق های تست قدیمی می شوند که با باز کردن آن Glados به چندین هزار انسان در خواب که نمونه آماده تست شدن هستند دسترسی می یابد.
==========================================================================
==========================================================================
...........
چهره johnson در دهه 70
بنیاد گذار شرکت علوم کاربردی "علوم aperture" که تا اواخر دهه 1980 که به خاطر مسمومیت سنگهای ماه در گذشت رییس آنجا بود.
در سال 1943 و در جوانی اش او از طریق تاسیس شرکت "تعمیرات و خدمات aperture " که تولید کننده پرده های دوش حمام بود به یک کارآفرین و تاجر موفق تبدیل می شود.عمده ثروت johnson از طریق تولید همین پرده های دوش حمام با تکنولوژی بالا برای عموم و همچنین ارتش بود.
بزودی johnson به یک میلیونر تبدیل می شود و در سال 1944اقدام به خرید معدن نمکی در حوالی شمال میشیگان می کند معدنی که تونل ها و حفاریهای ان تا 4 کیلومتر زیر سطح زمین نیز ادامه داشت و مکان مناسبی برای گسترش شرکت aperture بود.
......چهره johnson در دهه 50
دردهه 1950 شرکت بسیار موفق بود در داخل قسمت غنی سازی شرکت johnson نقش فعالی داشته و از صدای ضبط شده خود برای کمک به تست شوندگان که برخی از انها از فضانوردان شناخته شده یا مدال اوران المپیک و.... بودند استفاده می کرد.در این زمان "aperture" در حال توسعه ابزارهای " تونل های کوانتومی" بود ونمونه های اولیه بسیاری در بسیاری از اتاق های تست که در "تست شفت9" و ...ساخته می شدند مورد استفاده قرار می گرفت
بهرحال در دهه 1960 aperture به مانند سابق از لحاظ وضع مالی چندان موفق ظاهر نمی شود و به خاطر تولید محصولات بی شماری برای اتاق های تست که هم از لحاظ مالی به صرفه نبوده و هم از لحاظ ایمنی و بهداشتی خطرناک بوده شرکت درگیر مسایل حاشیه ای زیادی می شود.در سال 1961 johnson دستور بستن و مهر و موم کردن "تست های شفت 9 "می کند تا شاید بتواند ازمایش های غیر اخلاقی و خطرناکی روی افراد مورد تست واقع شده را مخفی نگهدارد.
درسال 1968 شرکت aperture درگیر جلسات سنا در مورد فضانوردانی که بعد از شرکت در تست های شرکت ناپدید شده بودند شد
بعد از مدتی شرکت اعلام ورشکستگی کرد در نتیجه شرکت دیگر توان استفاده از افراد خاص جامعه برای انجام آزمایش هایش را نداشت و مجبور شد از افراد بی خانمان در ازای 60 دلار برای انجام آزمایش مورد تست شونده جمع کند.
johnson به همراه دستیارش caroline
johnson در مورد ورشکستگی شرکت کامش تلخ بود و Black mesa را مسیول ورشکستگی شرکت اعلام کرده و ادعا می کرد انها با دزدیدن ایده های aperture شرکت را به این روز انداخته اند.اما johnson حمایت کافی برای اثبات ادعای خود نداشت و همانطور که روز بروز Black mesa پیشرفت می کرد aperture افت می نمود
در اکتبر 1976 johnson در پی کم خطر کردن ریسک تست ها از پذیرفتن کودکان یتیم – سالمندان و بیماران روانی اجتناب نمود.
در دهه 1980aperture کماکان در آشفتگی مالی به سر می برد.در راستای تولید محصولی جدید و موفق johnson مقادیری از سنگ های ماه به ارزش 70 میلیون دلار را برای استفاده در قسمت " mobility gel" خرید با اینکه سرمایه کافی چندانی برای پوشش هزینه های این آزمایش نداشت.
conversion gel که از خاک سطح ماه فرآوری شده
بعد از پی بردن به اینکه خاک موجود در ماه هادی کاملا مناسبی برای ساخت پرتال است و میتوان روی آن پورتال ساخت johnson به شخصه وارد پروزه ساخت "conversion gel" از خاکهای سطح ماه شد ولی به خاطر گرد و غبار بیمار شده و آسیب های جدی به سیستم تنفسی و کلیه های او زد.
johnson بیمار و در حال مرگ ناتوان از درک شرایط فعلی شرکت دستور شروع تحقیقات و تست های مفصل وبیشتر را می دهد.روی ابزار "تونل های کوانتومی"(که به اسلحه پرتال می انجامد) بیش از پیش خرج می کند و کارمندان و پرسنل را هم مجبور به شرکت در تست ها می کند.
چهره johnson در دهه 80 مدتی قبل از مرگ
بهرحال johnson قبل از اتمام پروژه مرده و caroline نیز با تمام مخالفتهایی که در مودر آپلود داشته مجبور به آپلود محتویات ذهنش به glados می شود.
Glados
...........ساختار glados در Portal2
هوش مصنوعی با قابلیت فرم ژنتیکی(lifefrom genetic) و سیستم پردازشی اصلی شرکت aperture که ابتدا در سال 1982 ورژن اولیه آن که 1.07 بوده در مرحله آزمایشی برای انجام پروسه های تست در مرکز غنی سازی توسط کارمندان aperture ساخته شد.
در سال 1986 با هدف شتاب بخشیدن به پروژه پرتال ها و به قصد مغلوب کردن شرکت رقیب یعنی Black mesa و ایجاد جانشینی همه کاره برای شرکت ساخت نمونه اولیه حالت ژنتیکی و جاندارگونه glados(یعنی دیتای انسانی و ژنتیک به سیستم دیتای glados وارد می شود) در بخش غنی سازی اغاز می شود اما متعاقبا پروژه تعطیل می شود.بعد از حدودا یک دهه در سال 1996 کار بر روی محتوای ژنتیکی glados آغاز شده و از سر گرفته می شود.ابتدا قصد بر این بود تا محتوای ژنتیکی رییس شرکت aperture یعنی "Cave johnson" بر روی glados آپلود شود اما به خاطر مرگ او و تحقق نیافتن این عمل او در دستور العملی دستیار خود یعنی خانم "caroline" را موظف به دادن محتوای ژنتیکی به glados از طریق اپلود محتوای ژنتیکی خودش به او می کند.البته اینکه johnson کارولین را قبل از مرگش به اجبار به این کار راضی کرده بود یا خود موافقت کرده بود چندان مشخص نیس البته از مکالمه های این دو در portal2 که بصورت از قبل ضیط شده است نارضایتی کارولین نمایان می شود.(صدای glados و بسیاری از اخلاق های او نشات گرفته از همین شخصت کارولین است)
پروتکل تلفن قرمز
به خاطر اینکه یک بار در اواخر تمام این پروژه خرابی در پروژه روی داد aperture طرح "تلفن قرمز" را به کار می گیرد که اگر در زمان روشن کردن glados او خوداگاه شده و دردسرساز شود فورا کارمند پای تلفن در اتاق مرکزی هوش مصنوعی اطلاع دهد.در سال 1997 ورژن glados به نظر 3.11 بوده است.
ساختار Glados در Portal1 با هسته های شخصیتی چسبیده روی آن
سرانجام glados اعلام می کند که تمام تمایلات جنون امیز خود را از دست داده و حالا فقط قصد خدمت به شرکت در راه علم و تست و آزمایش دارد.او در روز "گربتون رو برای کار بیاورید" اعلام کرد که برای انجام تست و ازمایش با گربه ها و جعبه ها به اندکی "سم اعصاب" نیاز دارد و دانشمندان نیز به خیال اینکه او اصلاح شده و این نیاز او در جهت ارتقا دانش است خواسته او را اجابت می کنند و البته glados نیز در این روز کار غیر عادی خاصی انجام نمی دهد.
بالاخره در ماه می سال 2000(احتمالاچند روزقبل از روز 16 می یعنی حادثه Black mesa) ربات glados در برنامه ای که برای سالگرد تاسیس شرکت aperture برگزار شده بود و "دختر خودت رو سرکار بیارید" نام داشت(که شل شخصیت قهرمان سری portal نیز در این روز به شرکت آورده شده بود)در یک پیکو ثانیه glados تغییر شخصیت داده و تمام درهای شرکت را قفل می کند و با پخش "سم اعصاب" افراد داخل شرکت را میکشد نجات یافتگان حادثه سریعا او را به "morality core" که هسته ای دارای اطلاعات و دیتای وجدان ژنتیکی است به او اضافه می کنند و با عث می شود تا او از کشتن افراد و پخش سم اعصاب جلوگیری کند ولی به نظر تاثیرات مخربتری نسبت به پخش سم اعصاب ذهن glados را فرا می گیرد و ان این است که شروع به چرخه های تست دایمی کارمندان بازمانده که توسط او دستگیر شده اند می کند در جهت رقابت و جلو زدن از شرکت رقیب black mesa.ولی وقتی حادثه black mesa اتفاق افتاده و black mesa تخریب می شود glados با از اگاهی از این وضعیت تمام تمرکزش را بر روی پیدا کردن بازمانده ها و آوردن آنها به چرخه های تست می کند.
رفته رفته و بتدریج در طی هفته ها از تعداد کارمندان و کسانی که به صورت دایمی تست می شوند کاسته می شود(به علت مرگ در ازمایش یا گرسنگی و..)آخرین کارمند نجات یافته که برنامه ریزی با مشکلات شیزوفرنیک بود و "Doug rattman" نام داشت به خاطر پارانویایی که داشت سعی کرد هر طوری که شده گرفتار و اسیر glados نشود. به هر زحمتی که شده بود به بخش فایلهای انتخاب افراد تست شونده در لیست glados دسترسی پیدا می کند و بعد از جستجوی پرونده افراد متوجه می شود که در لیست افراد رد شده برای آزمایش فردی به نام "شل" به خاطر سرسختی زیاد رد شده است." rattman" لیست را دستکاری کرده و "شل" را به عنوان نفر شماره یک مورد تست در لیست glados قرار می دهد تا شاید شل بتواند glados را شکست دهد.glados چندان این موضوع را متوجه نشده و به این تغییر اهمیت نمی دهد." rattman" بعد از اینکار در قسمتهایی از کارخانه که glados قابلیت دسترسی یا مانیتورینگ آن را ندارد مخفی شده و به زندگی ادامه می دهد.
چندی بعد از تهاجم کمباینها به زمین glados شل را از "relaxation vault" اش بیدار کرده و با وعده دادن کیکی به او و البته مشاوره هایی برای او او را اجبارا به انجام تست های مکرر در اتاق های تست وا میدارد و در ادامه :
(برای اگاهی از سرنوشت glados به داستان سری portal مراجعه شود)
Doug rattman
....چهره rattman قبل و بعد از خوداگاهی Glados و شدت یافتن بیماری اش
کارمند سابق aperture و یکی از آخرین بازماندگان کشتار و دیوانگی glados که در هر دو شماره portal با اینکه هیچگاه دیده نمی شود ولی تاثیر قوی و محکمی بر بازی و روند آن دارد.
در زمان فعالیت aperture او در بخش نگهداری " فرمت های تصویری" کار می کرد که در سال 1985 در شرکت تاسیس شده بود سپس او به بخش پزوهشی و تحقیقی آنجا نیز با نام کاربری :"دی rattman" و رمز : "هانی" انتقال یافت.او هرگز به طور مستقیم در ساخت glados نقش نداشت.
دراواخر پروسه ساخت glados روزی" rattman" به ملاقات دوستش "Henry" رفت که در حال ساخت هوش مصنوعی بود.هنری پیشرفتهای تکنیکی خودشان را ستود و گفت که نتایج هوش مصنوعی بدست آمده مرز بعدی در اختراع آنهاست." rattman" با پروسه ساخت glados راضی و قانع نبود زیرا glados هر بار که بصورت ازمایشی شروع به فعال شدن لحظه ای میشد شروع به کشتن افراد می رد و تکنسین ها او را خاموش می کردند.
بعد" rattman" که روزی به اتاق هنری رفته بود هنری در حال ساخت morality core" برای glados بود henry از او خواست تا این هسته را به افتخار دوستی اشان " rattman" روشن کند و rattman از او پرسید که این هسته چیست و henry گفت که آخرین تکنولوزی بازدارندگی هوش مصنوعی است که با وصل شدن به glados مانند وجدان برای او عمل کرده و عامل کنترلی بر اعمال و رفتار طغیانگرانه او خواهد بود اما rattman اظهار داشت که ساخت این تکنولوژی چندان موثر نیست و "تو همیشه میتوانی وجدان خودت را نادیده بگیری"بعد ها در سال 2000 که ان حادثه خوداگاهی glados و کشتار دانشمندان و نابودی شرکت اتفاق افتاد rattman یکی از آخرین بازمانده ها بود و glados به خاطر پی بردن به شیزوفرنی او شروع به شکنجه کردن او کرده و تلاش کرد تا rattman را متقاعد کند که این شرایط زاییده افکار او و به خاطر پارانویای اوست اما rattman مخالفت کرد و چون دید نمی تواند در برابر glados کاری بکند به اتاق پرونده ها گریخته و پرونده شل را که به خاطر شخصیت سرسختش در لیست تست شونده ها نبود به شماره 1 تست شونده ها اورد تا شاید بتواند با شرایط روانی استوارش glados را شکست دهد
دستکاری rattman و به اول لیست اوردن شل..............................نمونه ای از مکان های خواب rattman در اتاق های تست یا مناطق دیگر
تغذیه rattman از غذاهای مانده اماده در aperture
گرچه شل هرگز rattman را در طول بازی نمی بیند ولی مکانهاب خواب او(روی قوطیهای پهن شده)و قوطی های کنسرو لوبیا و آب در کنار آن و همچنین بعضی کمکها در مکانهای مختلف اعم از اتاق های تست یا قسمتهای اداری شرکت مانند فلشها و حرف های روی دیوار و البته گرافیتی ها و نوشته هایش حضورش را به شل ثابت می کند.
اولین این مکانها هم در اتاق تست شماره 16 است که پشت دیواری شکسته که با دو مربع نگهداری شده حرفهایی که او روی دیوارنوشته مشخص می شوند که یکی از آنها جمله معروف "کیک دروغ است" می باشد.
شل تا جایی پیش می رود که rattman نمی توانسته است به خاطر نداشتن اسلحه پرتال از آنجا فرار کند و "turret" های خودکار و خطر شلیک ان برایش دردسر ساز بوده.بهر حال شل glados را تخریب و فرار می شود و rattman نیز همراه او به سطح زمین و خروجی کارخانه امده و شروع به فرار می کند ولی از دور می بیند که شل به خاطر شعاع انفجار و تخریب هسته glados به زمین افتاده و از هوش رفته است و "پارتی اسکورت بات" که نوعی آدم آهنی است شل بیهوش شده را از خروجی کارخانه دوباره به داخل می کشد..
rattman با اینکه می تواند بگریزد ولی به خاطر عذاب وجدانی که دارد(به اول لیست اوردن شل)دوباره به کارخانه برمی گردد تا شل را نجات دهد.
rattman در حال مشاهده شل به خواب رفته در relaxation center
وقتی او به شرکت بر می گردد می بیند که شل توسط روباتها در "relaxtion center" و "به اتاقهای خواب عمیق برده شده است ولی وقتی چک می کند متوجه می شود به خاطر انفجار در شبکه اصلی شرکت و glados این اتاقها از کار افتاده و دیگر امکان زنده نگهداشتن ساکنین اتاق نیس(انهایی که در هنگام انفجار شبکه در اتاقها خوابیده بودند همگی به خاطر قطع شبکه مرده اند)پس مجبور می شود تا به خاطر شل خود را به خطر انداخته و از میان "turret" ها عبور کرده و شل را از اتاق بیرون بیاورد.
rattman با پای گلوله خورده توسط turret
rattman خود نیز به یک " relaxation vault" رفته و می خوابد....
rattman در relaxation vault به خواب می رود
به نظر rattman چند روز بعد از این وقایع به خاطر شدت جراحاتش می میرد البته در شماره 2 در بعضی اتاقهای تست باز هم نقاشیهای او دیده می شود و یا در قسمتی از بازی نیز از برخی رادیوها نجواها و گریه های نامشخصی نیز شنیده می شود که شاید نشان از زنده ماندن rattman باشد ولی در کل تاکید بر مردن او بعد ازآن وقایع است.
chell(شل)
شخصیت اصلی portal 1 و قسمت داستانی portal2 که جزو نفرات مورد استفاده در آزمایش های شرکت aperture بوده است(قبلا نفر مورد تست شماره 1498 در لیست بوده ولی بعدا به نفر شماره 1 تغییر می یابد)
اگرچه گذشته شل تقریبا نامشخص است ولی مطمینا او در زمان فعال سازی اصلی glados در شرکت بوده است او فرزند یکی از کارکنان aperture بوده و در روز "دخترتان را سر کار بیاورید" که برنامه ای تفریحی برای بازدید دختران کارکنان از شرکت بوده به aperture امده بوده است طبق پروفایل او که در بخش پرسنلی بوده است شخصیت او کله شق تعریف شده که به سادگی از زیر کارها در نرفته و منصرف نمی شود.در واقعا او به عنوان مورد استفاده شونده در ازمایشها پذیرفته نمی شود اما "doug rattman" با تغییر قوانین پذیرش تست شونده ها او را در لیست قرار می دهد تا شاید با استفاده از همین روحیه در برابر glados ایستاده و او را شکست دهد.
مدل کارکتر شل از خانوم Alesia Glidewell برداشته شده که در بازی "left4dead" هم مدل یکی از کاراکترها بوده
پاهای پریدنی که در شماره 1 شل به آن مجهز بود و برای همه تست شونده ها به خاطر جلوگیری از مرگشان به پا داشتند ابتدا قرار بود کفش "assassin combine" در Half life2 باشد که بعدا کلا "assassin combine" از Half life2 به عناون دشمن خط خوردند.
(برای اگاهی از سرنوشت شل و اتفاقاتی که او با انها مواجه می شود به داستان portal1 و portal2 مراجعه شود)
Wheatley
وقتی دانشمندادن پی به جنون glados می برند برای کنترل او "هسته های شخصیتی" با هوش تعدیل شده(بسیار کمتر از glados)به او اضافه می کنند تا او را از انجام کارهای دیوانه دار بر حذر دارد و تا حدی glados را کنترل کنند و برخی از انها را نیز برای کار در بخش های مختلف شرکت درست می کنند Wheatley نیز یکی از این هسته های شخصیتی با هوش تعدیل شده است که روی ریل های تعبیه شده ای در شرکت قابلیت حرکت دارد.اما وقتی glados شرکت را نابود می کند و همه کاره انجا می شود اکثر این هسته های شخصیتی را از کار انداخته یا مانع از اثر گذاری اشان بر روی خود می شود که Wheatley نیز یکی از این موارد است.
به گفته خود Wheatley او ابتدا در بخش تولید مشغول بوده است ولی مسیول قسمت نمونه ای مانند او را برای آن قسمت برگزیده و او به کار کم اهمیتی که کار در قسمت "relaxtion center" بوده است" گماشته می شود.
wheatley در حال جابجا کردن relaxation center ها برای خارج کردن شل
وقتی وقایع portal 1 اتفاق افتاده و glados از کار می افتد اکثر "هسته های شخصیتی" آزاد شده و در جایجای شرکت پرسه می زدند ولی به خاطر اوضاع رو به وخامت شرکت و فرسودگی و انفجار قریب الوقع راکتور شرکت Wheatley نگران شده و تصمیم به فرار از شرکت می گیرد ولی چون برای اینکار نیاز به انسانی در کنار خود دارد به اتاق های "relaxtion center" رفته و یک یک اتاق ها را می گردد تا شاید کسی را پیدا کند ولی چون هنگام از کار افتادن glados نیروی مورد نیاز برای تامین نیاز اتاق ها قطع شده در نتیجه همه مرده اند و چون فقط "شل" بعد از "restart" اتاق ها آورده شده زنده مانده است پس Wheatley او را بیدار کرده و از اتاق خارج می کند.
(برای اگاهی از سرنوشت Wheatley به داستان portal2 مراجعه کنید)
========================================================================
داستان Portal 1
بازی با بیدار شدن شل از خواب در داخل "relaxation vault" آغاز می شود اتاقی که فقط یک تخت با فرم خاص(برای خوابهای چندین ماهه و طولانی) یک رادیو یک میز و یک دستشویی است.
او توسط Glados خوش آمد گویی شده و توسط ایجاد پرتالی خودکار روی در در ولت باز شده خارج و Glados با وعده دادن کیک و خروج از آنجا می گوید"حالا شروع می کنیم به گذراندن تستها"
نمایی از relaxation vault
کیک:در زمان فعالیت شرکت aperture اگر افراد تست شونده تستهایی را در اتاق های تست به پایان می رساندند به انها به عنوان جایزه نمادین کیکی داده می شد.ولی وقتی Glados دیوانه سر کار می اید این جایزه را حذف کرده و ضروری نمی داند ولی هنوز هم به عنوان عاملی محرک به دروغ از آن استفاده می کند.
شل ابتدا معمایی ساده در اتاق تست 1 را گذرانده و در اتاق 2 اسلحه پرتال را پیدا می کند و به اتاق بعدی میرود او پشت سر هم تستها را حل می کند و هر بار در هر اتاق با تکنولوژی جدید مانند آسانسور یا صفحه های آبی سوزان و turret و ....آشنا می شود.
او معماها را حل می کند تا اینکه به اتاق تست 16 میرسد و در آنجا با دیدن رد آثار rattman متوجه می شود که اوضاع درست نیست و افراد دیگری نیز مانند او در شرکت گیر افتاده اند.
نوشه rattman روی دیوار در مورد دروغ بودن وعده کیک
فرار
اتاق 19 اخرین اتاق تست است که شل با حلش به سمت وعده ای که به او داده شده(کیک و راه خروج) روانه می شود اما شل به جای کیک به سمت یک کوره پرتاب می شود تا در آنجا کشته شود(Glados در اتاق 18 اشتباها به پختن او اشاره می کند)اما او به قسمت تعمیرات گریخته و Glados عصبانی می شودابتدا ادعا می کند که آخرین تست واقعی همین تست کوره بوده نه تست اتاق 19 سپس می گوید که این فقط شوخی بوده و قصد دست انداختن شل را داشته است.اما شل اعتنایی نکرده و به گریختن خود ادامه می دهد و Glados بیش از پیش عصبانی تر می شود نیمه دوم بازی در پشت اتاق های تست یا قسمت تعمیرات یا قسمت اداری یا لابراتواری aperture پیگری می شود و شل نیز با کمک از نوشته های روی دیوار(متعلق به rattman) و سلاحش به راه خود برای فرار از شرکت ادامه می دهد در نهایت شل برای فرار مجبور به رفتن به اتاق مرکزی هوش مصنوعی شده و با Glados مواجهه می شود دستگاهی غول پیکر و پر از سیم و آهن الات فلزی که در ادامه ار بالا به لوله ای استوانه ای وصل شده است(نزدیک وردوی این اتاق میزی با تلفن قرمز نیز مشاهده می شود که مربوط به همان طرح تلفن قرمز است)وقتی شل (با برگرداندن موشکهایی که glados به او شلیک می کند و سپس انداختن "هسته های شخصیتی" در کوره ذوب)شروع به نابود کردن Glados می کند با هر چه بیشتر تخریب شدن Glados شخصیت او نیز به ازمحلال میرود .در خلال مقابله آن دو Glados چندین بار می گوید او به خاطر اتفاقاتی که در سطح زمین و خارج از شرکت رخ می دهد در حال محافظت شرکت در برابر "آنهاست"(احتمالا منظور از "آنها" تهاجم نیروهای combine به زمین بوده)
بعد از نابودی کامل Glados چند پرتال در بالای سر Glados و محل نصب او باز شده و او و شل را به درونش می کشد.شل مدتی بعد در جلوی در مرکز غنی سازی شرکت بهوش می آید بین تکه خرابه های Glados که به همراهش از پرتال ها به این قسمت پرت شده اند.اما "party robot" (که glados مب گفت شل را برای جشن و پارتی به داخل شرکت برمی گرداند)شل را که ناتوان وکم هوش است دوباره به داخل شرکت می کشد .
در کات سین نهایی بازی می بینیم که باز در اتاقی تاریک هستیم که روباتی آهنی کیکی را با یک شمع در حال روشن کردن است و روباتهای دایره ای نیز در پشت فنس ها قرار دارند.
بازی در همینجا با بردن شل به "relaxation center" پایان می پذیرد(البته این صحنه در بازی نشان داده نمی شود).
بعد از پایان credit و اهنگ پایانی بازی کیکی با شمعی روشن روی همان میز تلفن قرمز با دکمه ای کنار میز مشاهده می شود.....که اگر برای مدت طولانی همین تصویر باقی بماند مربع آزمایشگاهی نیز(احتمالا اشاره به همان مربع rattman)در کنار میز دیده خواهد شد
.................................................. ........منفجر شدن glados..................................ورودی پارکینگ قسمت غنی سازی و تکه های glados روی زمین...................................
=======================================================================================
داستان Portal2
درست پنجاه روز بعد از پایان وقایع شماره 1 و به خواب رفتن شل در اتاق "relaxation center" او توسط گوینده ای خودکار از خواب بیدار می شود .این گوینده خودکار طبق قوانین فدرال انجام چند کار حرکتی و ذهنی را به شل تجویز می کند(با اینکار گیمر با کنترل بازی اشنا می شود)و سپس از او می خواهد تا به رختخواب برگشته و خواب طولانی مدت خود را شروع کند.
سالها بعد(حدود 20 سال بعد)او توسط روباتی به نام wheatley که جزو هسته های شخصیتی در زمان حیات و فعالیت شرکت بوده بیدار می شود و wheatley می خواهد تا با کمک شل از aperture بگریزد
فقدان پرسنل و انسان زنده و نبود نگهداری از شرکت آنجا را در وضعیت تخریب و نامطلوبی قرار داده و به قسمت راکتور شرکت هم که با آن کار می کند صدمات قابل توجهی وارد کرده است و در شرف ذوب شدن و انفجار است.wheatley اتاقی که شل در آن است را حرکت داده(اتاقهای استراحت سیار هستند)و به دیوار کوبانده و با باعث تخریب دیوار و خارج شدن شل از آنجا می شود سپس wheatley به او می گوید به دنبال اسلجه پرتال بگردد و آن را پیدا کند.
glados تخریب شده روی زمین اتاق مرکزی
wheatley در حال بیدارن کردن دوباره glados(به اشتباه)
wheatley سریعا شروع به دادن رمز مربوط به خاموشی Glados می کند ولی بی اثر بوده و Glados که به نظر می رسد مرده است دوباره قطعات صدمه دیده اش سر هم شده و کنترل aperture را بر عهده می گیرد و از شل به عنوان قاتل خود یاد کرده و او را مجبور به گذراندن دوباره اتاقهای تست می کند.
اتاق های تست 0 تا 8
Glados ابزارهای تست جدید مانند "faith plates" و "thermal beam" را در تست های این اتاق ها به کار می گیرد
اتاق های تست 9 تا 17
شل مشغول به انجام تست های اجباری دیگری است در این بخش "hard light bridge" به عنوان ابزار جدید در تست معرفی می شود.
از راست به چپ:faith plates-thermal beam-hard light bridge
Glados در این بخش در مورد دو نفر دیگر که در لیست تست شونده ها هستند و هم نام با نام خانوادگی شل هستند و زن و مرد هستند اشاره می کند(دروغی دیگر تا شل را ناراحت وعصبانی کند)
رفته رفته با پیشرفت شل اوضاع برای Glados نگران کننده می شود.قبل از اینکه باز Glados مانند شماره 1 قصد جان شل را بکند شل و wheatley فرار می کنند و "turret" های Glados و کارگاه تولید سم اعصاب Glados را خراب و از کار می اندازند
قسمت پخش گازهای سمی
wheatley سرمست از قدرت Glados را(هسته و چیپ مغز هوش مصنوعی اش)برای تحقیر کردنش به باتری سیب زمینی وصل می کند گلادوش نیز خشمگین شده و ناتوانی wheatley در اداره شرکت به خاطر ساختار هوش مصنوعی خفیفش را خاطر نشان کرده و حتی wheatley را ابله می خواند.wheatley به شدت عصبانی شده و Glados و شل را به پایینترین و قدیمی ترین بخش کارخانه می فرستد.
glados که توسط wheatley به باتری سیب زمینی وصل شده
شل Glados را در حالی که طعمه کلاغی شده بود پیدا میکند و مجبورا او را به قسمتی از اسلحه پرتال خود وصل کرده و با او اتاق های تست زمان حیات johnson را حل کرده و به مسیر ادامه می دهد.انها در ادامه جریان 2 ژل دیگر را نیز فعال می کنند و از هر3 ژل در معماها در حل تست ها استفاده می کنند.
در ضمن همانطور که انها به مکالمات ضبط شده johnson و caroline گوش می کنند Glados به بخشی از شخصیت سرکوب شده و مخفی شده خود که بر اساس شخصیت caroline طراحی شده بود پی می برد و از این به بعد به نوعی لحن مناسبتری با شل پیدا می کند(به خاطر کمکش به او در بهتر شناختن هویت و البته نجات او)
آنها رفته رفته به طبقات بالا و به قسمتی که قبل از فرستاده شدن توسط wheatley در آنجا بودند(قسمت جدید التاسیس aperture) می رسند و با مرکر غنی سازی ساخته شده توسط wheatley آشنا می شوند(البته چون ژل ها را نیز از طبقات پایین فعال کرده اند اکنون در طبقات بالا نیز در دسترس است).
wheatley کنترل شرکت را در اختیار گرفته ولی بی کفایتی و محدودیت هوش مصنوعی او راکتور شرکت را با سرعت بیشتر از قبلی به سمت ذوب کردن پیش برده و به جای رسیدگی به این مشکلات wheatley درگیر ساخت اتاقهای تست معیوب و وسایل تست عجیب خود است.
Glados سعی می کند با پارادوکس های منطقی کلامی خود wheatley را متوقف کند ولی به خاطر کم بهره بودن wheatley از قدرت منطق او کاری از پیش نمی برد و شل مجبور می شود اتاق های تست wheatley را که اکثرا هم طراحی آنها را از Glados دزدیده رفته و بنا به دستور wheatley آنها را حل کند
بعد از گذراندن چندین اتاق تست wheatley "تستهای ابتکاری چند نفره" را کشف می کند و با تحمیل این تستها درصدد کشتن شل و Glados برمیاد(تستهای دو نفره توسط یک نفر شل به تنهایی قابل حل نیست و او سالها در ان اتاق ها می ماند) اما شل به خاطر مهارتش و همچنین استفاده از ژلهایی که فعال کرده می تواند این مراحل را نیز پشت سر گذاشته و شروع به فرار کردن کند.
شل و Glados راه خود را در قسمتهای تعمیر و نگهداری شرکت ادامه دهند تا به قسمت سوزاندن و فرآوری "هسته های شخصیتی" فاسد می رسند Glados نقشه انتقال هسته دیگری را می کشد تا بتواند از طریق آن به بدن اصلی خود برگشته و زمام اموم شرکت را در اختیار بگیرد و در عوض اینکار نیز به شل قول می دهد تا او را آزاد کند.
وقتی به اتاق wheatley می رسند مبارزه شدیدی در می گیرد شل بمبها را به سمت wheatley بر می گرداند در حین آن Glados نیز هسته های شخصیتی فاسد را یکی پس از دیگری روی wheatley نصب می کند بعد از اتصال 3 هسته خرابی و درگیری سیستم wheatley به صد درصد می رسد .انتقال هسته اتفاق می افتد ولی مشکل دیگری ایجاد می شود و شل دکمه اضطراری را می زند اما wheatley که فکر این قسمت را کرده بود آنجا را بمباران می کند.ذوب شدن هسته به بحرانی ترین مرحله خود رسیده واتاق شروع به انفجار و رفتن به سمت شرایط بحرانی می کند و به خاطر شکافی که درسقف ایجاد شده شل پورتالی را در ماه برای خلاص شدن از دست wheatley و شرایط بحرانی اتاق ایجاد کرده و به ماه می رود .خلا فضای ماه شل را در شرایط مرگ قرار می دهد اما در همین وقت Glados انتقال هسته را انجام و به جای اصلی خود در ریاست شرکت برگشته و عملکرد بحرانی راکتور را کنترل می کند .او wheatley را در فضا رها کرده و شل را قبل از بسته شدن پورتال به زمین بر می گرداند.
بعد از مدتی شل در آساسنسور بهوش می اید در حالی که Glados و دستیاران روباتی اش یعنی " atlas" و "P-body" او را نظاره می کنند.Glados می گوید که "caroline" بودن به او درسهایی آموخته از جمله اینکه فهمیده شل بهترین دوست اوست و می داند که caroline در کجای مغز او عملکرد دارد و آن قسمت را از مغزش حذف کرده است.Glados قبول می کند که کشتن شل کار بسیار دشواری است و زنده نگهداشتنش کار آسانتری است پس در نتیجه می خواهد که شل را آزاد کند.در هنگام بالا رفتن اسانسور ارتشی از "تورت" ها برای شل آهنگی می خوانند و به نوعی وقایع اتفاق افتاده و احساسات Glados را در این شعر منتقل می کنند.
قسمت دو نفره
p-body و atlas
در قسمت دو نفره گیمرها کنترل دو دستیار روباتیک Glados یعنی "atlas" و "P-body" را بر عهده می گیرند که بعد از وقایع شماره 2 اتفاق می افتد.
این دو ربات اتاق های تست 6 بخش بازی را انجام و در آخر هر بخش دیسک های مورد نیاز که توسط کارکنانی که برای کنترل شرکت توسط Glados لازم است را یافته و به سیستم Glados آپلود می کنند.(در آخر هر بخش رباتها منفجر شده و در اتاق اصلی مونتاژ دوباره می شوند چون برنامه فکری آنها ثابت است و جسم روبوتیک آنها هر بار به طور خودکار از نو ساخته می شود)
در آخرین بخش آنها مامور باز کردن دریچه ای در بخش اتاق های تست قدیمی می شوند که با باز کردن آن Glados به چندین هزار انسان در خواب که نمونه آماده تست شدن هستند دسترسی می یابد.
==========================================================================
==========================================================================
بخش سوم
جدول زمانی اتفاقات دنیای Half life و Portal
1943
cave johnson و شرکت "تعمیرات aperture"جایزه فروشنده پرده دوش حمام رابدست می اورد(این شرکت در ابتدای تاسیس پرده های دوش حمام تولید می کرد).
ژانویه سال 1944
cave johnson در تیتر روزنامه یو پی پایونیر به عنوان خریدار معدن نمک در شمال میشیگان معرفی می شود که قرار است بعدا به نام موسسه "علوم نوآوران aperture" بازسازی شود.
بین 1945 و1954
دکتر keller متولد می شود.
1947
aperture جایزه بهترین موسسه تحقیقاتی جدید را از انیستیتو علم و بیزینس آمریکا دریافت می کند
1949
aperture از طرف ژورنال جهانی مهندسی مکانیک به عنوان دومین شرکت برتر بین 100 شرکت علمی کاربردی انتخاب می شود(احتمالا بعد از Black mesa)
1950
در دهه 50 احتمالا Black mesa ساخه شده است البته احتمال دارد که Black mesa در دهه 40 نیز ساخته شده باشد(به خاطر رتبه دوم aperture در جایزه سال 1949)
1952
aperture به دنبال امتیاز بهترین پیمانکار وازارت دفاع امریکاست که به نظر این جایزه را به Black mesa می بازد....در این زمان aperture شروع به تست "repulsion gel" می کند.
repulsion gel
aperture ایستگاه پمپ آلفا و حداقل اتاق های تست 1 و 2 شفت 9 را می سازد
1954
aperture دوباره جایزه بهترین پیمانکار وزارت دفاع سال آمریکا را به Black mesa می بازد.
1955
aperture جایزه ملی انجمن سیب زمینی آیداهو را برای ارتقا علوم مربوط به سیب زمینی دریافت می کند.
1956
دولت آیزنهاور طی قراردادی تولید تمام پرده های حمام را به aperture می سپارد به جز نیروی دریایی.
repulsion gel از مرحله ازمایشی خارج و حالا قابل استفاده است
1957
aperture اتاق 26 شفت 9 را می سازد
از 1957 تا 1973
cave johnson به جرگه میلیاردرها می پیوندد
1958
aperture اتاق های 27 و 28 را می سازد
بین 1963 و 1973
دکتر Green متولد می شود
1968
aperture درگیر جلسات سنا در خصوص "فضا نوردان از دست رفته" می شود(که در طی ازمایش ها و تست احتمالا کشته شده اند) وضعیت مالی aperture دگرگون شده و به سمت ورشکستگی می رود.
بین1969 و 1978
دکتر cross متولد می شود
1971
aperture شفت تست 9 را برای تستهای دوباره بازگشایی می کند.بخشهای پایینی تر به نظر غیر قابل استفاده می ماند.
aperture ایستگاه پمپ بتا را فعال و شروع به تست Propulsion gel می کند.
Propulsion gel
1972
aperture اتاق های تست 1 و 2 مربوط به تست Propulsion gel را می سازد.
بین 1972 تا 1982
Gordon Freeman متولد می شود.
1973
aperture ساخت پرده های حمام را متوقف می کند(شرکت فقط بخش تحقیقاتی را حفظ می کند)
1976
aperture اتاق 5 تست Propulsion gel را می سازد.
1978
aperture آسانسور مورد نیاز برای خروج از کارخانه تست Propulsion gel را می سازد
بین 1978 تا 1987
adrian shephad متولد می شود.
1981
aperture مرکز غنی سازی تبدیل ژل های تست کننده را ساخته و تست هایش را گاها بر روی خود کارکنانش انجام می دهد.
در این زمان cave johnson حدود 70 میلیون دلار بر روی سنگ های ماه خرج می کند تا آنها را نیز تبدیل به ژل بکند البته از این دوره او بشدت مریض شده و معتاد به داروهای مسکن می شود.
مهندسان aperture مانور شمارنده heimlich را کامل کرده و شروع به تحقق ارزوهای بزرگتر و دخالت در اصول بنیادی می کنند.
شرکت محصولاتش در مورد نتایج تحقیقاتش را در برنامه تلویزیونی نشان می دهد ولی این محصولات اصلا بین عموم طرفداری پیدا نمی کند.
بعد از رشته ای از خفگی و بیماریهای کودکان مقامات ارشد شرکت قبل از کمیته بازرسی سنابرای صحبت به سنا احضار می شوند.در طی این جلسات یکی از مهندسان aperture اشاره می کند که پیشرفتهایی در ردیف 3 اتفاق افتاده : "انسان به صورت موقت میتواند از تونل های کوانتومی بصورت فیزیکی عبور کند"
کمیته به سرعت اعتبار نامحدودی را در اختیار aperture قرار می دهد تا به تحقیق در مورد پرتال ها ادامه دهد.
1982
aperture ایستگاه پمپ گاما را می سازد
cave johnson دستیارش caroline را به عنوان جانشین خود انتخاب می کند زمانی که تستهای استفاده از هوش مصنوعی caroline تمام می شود هوش او در کامپیوتر ذخیره می شود(احتمالا برای استفاده برروی Glados)
در این زمان پروسه روند موضوعی مرکز تست غنی سازی به موضوعات تست aperture اضافه و اعمال می شود.این کار توسط ورژن 1.7 Glados انجام می شود.
1985
فرمت تصیری aperture تولید می شود(قسمتی برای طراحی و تولید یا ضبط تصاویر مورد نیاز برای شرکت)
1986
کارخانه تست تبدیل ژل با دیوارهای اضافی اپدیت می شود.
خبر محرمانه ای به گوش aperture میرسد "Black mesa نیز روی تکنولوژی مشابهی در مورد پرتال ها کار می کند" aperture نیز به سرعت شروع به توسعه Glados می کند
1996
بعد از یک دهه صرف آوردن دیسک های بخش سیستم عامل Glados به دولت کار در بخش ژنتیک لایف فرم اغاز می شود.در طی این زمان aperture طرح "تلفن قرمز" را در مورد Glados آغاز می کنند ....چون Glados دچار اختیارات و هوش فراوان شده ماموری در اتاق نگهداری Glados با تلفن قرمز از اون نگهبانی می کند.
ورژن Glados در این زمان ورزن 3.1.1 است.
1998
aperture چندین عناصر قابل استفاده برای تست را منتشر می کند مانند قیف های گردشی ترکتورهای پرتویی مانند قیف ساخته شده از آزبست مایع پرتو سرد کننده حرارتی ..لیزری برای از بین بردن سنچر گان ها و فعال کردن دکمه ها توسط توسط مکعب وزنی محوری...صفحه هوایی ....صفحه پرتابی برای موضوعات تست هوایی و دریچه چندکاره پنوماتیک : دریچه ای از دستگاه حیاتی مورد استفاده برای توزیع اشیا در اتاق تست.
از راست به چپ :exursion funnel -pivot cube - Pneumatic diversity vent
2000
سالی که حادثه Black mesa اتفاق می افتد.و به نظر در 16 می سال 2000 اتفاق می افتد.از این روز تا چند روز دیگر حوادث Half life1 و Half life1 Blue shift و Half life1 opposing force اتفاق می افتد(داستان هر 3 نسخه به موازات و حداکثر چند روز طول می کشد)
چند روز قبل از 16 می سال 2000
هوش مصنوعی تست نشده Glados به عنوان یکی از برنامه ریزیهای افتتاحیه سالیانه شرکت فعال میشود.
به هنگام فعالسازی Glados سریعا خوداگاه شده و کنترل لابراتورهای aperture را به دست می گیرد همه را در داخل شرکت حبس و مرکز غنی سازی را پر از سم اعصاب می کند اما به خاطر فعال کردن هوش مصنوعی عاطفی خود دست از این کار می کشد و در عوض چرخه دایمی testing و تست کردن بر روی محبوس شدگان را شروع می کند.
چند روز پس از شروع جنون Glados شل برای انجام تست توسط او از خواب بیدار می شود و داستان portal 1 را پیش برده و بعد از خاموشی Glados دوباره به شرکت باز گردانده می شود.
از چند روز بعد از اتمام داستان Half life 1 تا مدت بیست سال حوادث ما بین شماره1 و 2 Half life اتفاق می افتاد: استخدام شدن گوردون توسط G man و به statis فرستاده شدنش... طوفانهای پرتالی و سوپر پرتالها و جنگ 7 ساعته و حاکمیت combineها بر زمین.
حدود سالهای 2020
گردون توسط جی من از statis بیدار و برای انجام ماموریت دوباره وارد میشود و وقایع Half life2 و Half life2 episode1 و Half life2 episode2 روی می دهد.
از آن سو در طی مدتی نامعلوم(حداقل 50 روز تا حدود بیست سال بعد از پایان اتفاقات پرتال 1)با به خاموشی رفتن Glados شرکت aperture بیش از پیش فرسوده تر شده و راکتور شرکت نیز در حال ذوب شدن و انفجار است. شل نیز به خواب طولانی در "relaxation center" فرو می رود.
wheatley رباطی دیگر شل را بیدار و به او می گوید که میتواند او را از aperture بیرون برده و نجات دهد که از اینجا به بعد تا پایان خارج شدن شل از aperture وقایع portal 2 رخ می دهد
پایان
آخرین ویرایش: