بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    39

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست.
به روز میشود...

wire.png

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
re.jpg

جیمزساندرلند پس از دریافت نامه‌ای از همسرش مری شپرد-ساندرلند که سه سال پیش به دلیل یک بیماری لاعلاج درگذشته بود، به شهر سایلنت هیل می‌رود.نامه ادعا می‌کند که مری در «مکان مخصوصشان» منتظر اوست، که این موضوع باعث می‌شود جیمز سردرگم شود، زیرا کل شهر «مکان مخصوض» آن‌ها بود. با وجود اینکه شک دارد که نامه واقعاً توسط مری نوشته شده باشد، جیمز تصمیم می‌گیرد به دنبال او در شهر بگردد. جیمز پس از ترک observationdeck وعبور از مسیری طولانی وارد گورستان می‌شود درآنجا با آنجلا اوروسکو، زنی جوان و عصبی که به دنبال مادرش میگردد روبرو میشود و از او راهنمایی می‌خواهد.او راه را نشان می‌دهد اما به او هشدار می‌دهد که ممکن است شهر خطرناک باشد، اما جیمز هشدارهای او را نادیده می‌گیرد و می‌گوید که اهمیتی نمی‌دهد که خطرناک باشد و قصد داردفردگمشده خود را پیدا کند.قبل از اینکه جیمز راه خود را ادامه دهد,هردو برای یکدیگر آرزوی موفقیت می‌کنند.

way.jpg

وقتی جیمز به سايلنت هيل می‌رسد، متوجه می‌شود که شهر به مانند چند سال پیش که به آنجا رفته بودند، نیست. علاوه بر مه مرموزی که همه جا را پوشانده، شهر خالی از سکنه شده و در حال پوسیدن است.موجودات مبهم و انسان‌نما در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و هر زمان ممکن است به جیمز حمله کنند. جیمز با کاوش درشهر متروکه، یک دستگاه پخش موسیقی خراب را تعمیر می‌کند که خاطراتش را از زمانی که او و مری از پارک رزواتر بازدید کردند، زنده می‌کند. با تعیین پارک به عنوان «مکان مخصوشان» ، جیمز راه خود را ادامه می‌دهد اما متوجه می‌شود که مسیر منتهی به پارک مسدود است.جیمز هنگام عبور از یک مجتمع آپارتمانی به اسم woodside appartement با دختربچه ای برخورد می‌کند که مانع پیشرفت او می‌شود و سپس با مردی چاق به نام ادی دامبروفسکی، روبرو می‌شود که از دیدن جسدی وحشت‌زده شده است و جیمز به او توصیه می‌کند که شهر را ترک کند. جیمز چندین بار با موجودی که کلاهی هرمی شکل بر سر دارد روبرو می‌شود. سپس از طریق دری وارد آپارتمان Blue Creek می‌شود, در اینجا جیمز برای اولین بار وارد دنیایی دیگرمیشود. در یکی از اتاق ها, جیمز آنجلا را افسرده در مقابل یک آینه بزرگ پیدا می‌کند که چاقویی در دستش دارد و به خودکشی فکر می‌کند. او سعی می‌کند آنجلا را منصرف کند و راه دیگری را به او نشان دهد، اگرچه آنجلا معتقد است که هر دوی آن‌ها سزاوار مرگ هستند. وقتی جیمز می‌گوید که مثل او نیست، آنجلا از جیمز می‌پرسد که آیا از مرگ می‌ترسد، اما بلافاصله عذرخواهی می‌کند.جیمز بعد از نشان دادن عکس مری از آنجلا می‌پرسد که آیا اورا دیده است یا نه، اما پس از اینکه به او اطلاع می‌دهد که مری سه سال پیش فوت کرده است، آنجلا احساس ناراحتی و آشفتگی می‌کند و به او می‌گوید که می‌خواهد جستجوی خود را برای پیدا کردن مادرش ادامه دهد.آنجلا از جیمز می‌خواهد که چاقویش را بگیرد، زیرا از کاری که ممکن است انجام دهد می‌ترسد، اما ناخواسته هنگامی که جیمز برای گرفتن چاقو تلاش می‌کند واکنشی که از روی ترس است از خود نشان میدهد و او را تهدید میکند و در حالی که وحشت‌زده شده است از آنجا فرار می‌کند. درنهایت جیمز موفق می‌شود از آپارتمان بیرون برود و دوباره پا در شهر بگذارد.

wood.jpg

در مسیر خود، جیمز دوباره با دختربچه روبرو می‌شود که در حال زمزمه کردن چیزی است و بر روی دیوار نشسته است. او نسبت به جیمز رفتاری خصمانه دارد و میگوید که تو هرگز مری را دوست نداشتی.این حرف باعث سردرگمی جیمز می‌شود، اما قبل از اینکه بتواند اطلاعات بیشتری از او کسب کند، از طرف دیگر دیوار می‌پرد. جیمز با رسیدن به پارک رزواتر، با شخصیت ماریا روبرو می‌شود که شباهت‌های زیادی به همسرش دارد اما رفتاری متفاوت از مری دارد. او پیشنهاد می‌کند تا به جیمز در جستجوی مکان‌هایی که ممکن است «مکان مخصوض» آن‌ها باشد، کمک کند. با توجه به اینکه مقصد آن‌ها توسط جاده‌ای فروریخته مسدود شده است، مجبور میشوند از یک کلوپ شبانه عبور کنند. که در آنجا جیمز از ماریا می‌پرسد که آیا دیوانه شده است که فکر می‌کند همسرش می‌تواند در شهر باشد، اما ماریا دیدی امیدوارنه به این موضوع دارد و جیمز را وسوسه می‌کند که نوشیدنی بنوشد ولی جیمز امتناع می‌کند. ماریا, او را به یک باغی که در آن نزدیکی است هدایت می‌کند اما هنوز هیچ نشانی از مری پیدا نمی‌کند.جیمز از عدم پیشرفت و تردید در مورد وضعیت ذهنی خود ابراز ناامیدی می‌کند اما ماریا او را آرام می‌کند و پیشنهاد می‌کند که مکان‌های بیشتری را با هم جستجو کنند.

night.jpg

ناگهان صدای جیغی از یک تئاتر محلی می‌آید، جیمز تصمیم می‌گیرد آنجا را بررسی کند اما ماریا ترجیح میدهد که بیرون منتظر او بماند. او دختربچه و ادی را پیدا می‌کند، دختربچه ترسیده و پنهان می‌شود. جیمز با ادی صحبت می‌کند. ادی نام دختر کوچک که لورا است را فاش می‌کند. جیمز به دنبال او میگردد.در خارج از تئاتر ماریا, لورا را می‌بیند که به سمت بیمارستان بروکهاون می‌رود و سپس هر دو به دنبال او می‌روند. درحین کاوش در بیمارستان، ماریا بیمار می‌شود و به طور موقت در یکی از اتاق ها استراحت می‌کند در حالی که جیمز به جستجوی لورا میپردازد و او را تا طبقه سوم تعقیب می‌کند اما با دری بسته روبرو میشود. سرانجام، جیمز لورا را پیدا میکند و از او می‌پرسد چگونه مری را می‌شناسد، لورا میگوید که او را از یک سال پیش می‌شناسد، اما جیمز به دلیل تناقض آشکار در باور خود و حرف‌های لورا عصبانی می‌شود. لورا ناراحت میشود و سعی می‌کند فرار کند اما جیمز که نگران امنیت اوست از این کار جلوگیری میکند. با این حال، لورا جیمز را در اتاقی به بهانه اینکه نامه مری در آنجاست حبس میکند. اما در همان حین هیولایی که از سقف آویزان است وارد آنجا می‌شود و به جیمز حمله میکند, او موجود را می‌کشد اما بعداً توسط یکی دیگر از آن‌ها ربوده می‌شود.

trap.jpg

جیمز به دنیای دیگر بیمارستان منتقل می‌شود، در آنجا به اتاق ماریا بازمی‌گردد اما اثری از او نیست. در نهایت بعداً او را در زیرزمین بیمارستان پیدا می‌کند؛ با این حال، ماریا عصبانی می‌شود و ادعا می‌کند که جیمز او را رها کرده است و به نظر نمی‌رسد که اهمیت دهد که او هنوز زنده است و او را متهم می‌کند که فقط به همسر مرده اش اهمیت می‌دهد. پس از آرام شدن ماریا، آن‌ها جستجوی خود را برای پیدا کردن لورا ادامه می‌دهند. درحین کاوش در زیرزمین، ماریا احساس ناراحتی و اضطراب می‌کند اما جیمز او را آرام می‌کند و سپس وارد راهرویی میشوند.ناگهان، کله هرمی دوباره ظاهر می‌شود و آن‌هارا تعقیب میکند، جیمز از ماریا پیشی می‌گیرد و به یک آسانسور می‌رسد باوجود تلاش‌های جیمز برای باز نگه داشتن درب,، ماریا قادر به ورود به آسانسور نیست و کله هرمی او را میکشد. جیمز تنها و غمگین از دست دادن ماریا، تصمیم می‌گیرد تمرکز خود را بر پیدا کردن لورا که از بیمارستان فرار کرده است، بگذارد.
هوا تاریک شده است. جیمز از بیمارستان بیرون میاید و به دنبال لورا می‌رود اما او را گم میکند. در پارک رزواتر، با آنجلا روبرو می‌شود که از این فکر که مادرش دیگر در شهر نیست و نمی‌خواهد او را ببیند ناامید شده است. جیمز از او می‌پرسد که آیا دختر کوچکی را دیده است یا نه. با این حال، آنجلا با شنیدن آن گویی که یه یاد چیز وحشتناکی افتاده است از آنجا میرود و جیمز را دوباره تنها می‌گذارد. با پیدا کردن یک سرنخ، جیمز به انجمن تاریخی شهر می‌رود که به زندان تولوکا منتقل می‌شود و با ادی که به نظردیوانه شده است روبرو می‌شود. او ظاهراً از کشتن لذت می‌برد و سپس از آنجا می‌رود.با کاوش بیشتر در زندان، جیمز سر از یک هزارتو در میآورد.

angela.jpg
در داخل آنجا، جیمز از قتل پدر آنجلا، مردی مست و خشن که او را مورد آزار و اذیت قرار میداده است، مطلع می‌شود. موجودی عجیبی در آنجا حضور دارد که که آنجلا آن را پدر صدا میزند و به جیمز التماس می‌کند که به او بگوید که "خوب خواهد بود". جیمز که گیج شده است با Abstract Daddy، که نمادی از پدر آنجلا است مبارزه میکند. او موجود را می‌کشد و آنجلا ضربه نهایی را وارد می‌کند. جیمز سعی می‌کند آنجلا را آرام کند اما او خشمگین میشود و ادعا می‌کند که مردانی مثل او فقط به دنبال«یک چیز» هستند اما جیمز می‌گوید که فقط به دنبال همسرش است.آنجلا او را متهم می‌کند که دیگر نمی‌خواسته همسرش اطرافش باشد و احتمالا قبلاً زن دیگری را پیدا کرده است. جیمز با عصبانیت آن حرف ها را رد می‌کند. با دیدن واکنش جیمز، آنجلا برای ادامه جستجوی خود می‌رود.
در اعماق هزارتو، جیمز ماریا را پیدا می‌کند که به طرز معجزه‌آسایی زنده است و در یک سلول زندانی شده. اما او رفتاری عجیب دارد و به دلیلی نامعلوم، به نظر می رسد که او خاطرات همسر جیمز را دارد .ماریا ادعا می‌کند که آن‌ها فقط در زیرزمین بیمارستان از هم جدا شده‌اند و او کشته نشده است. او میگوید که تو همیشه فراموشکار بودی و به من گفته بوده که همه چیز رو برداشتی ولی نواری که با هم ضبط کردیم را فراموش کردی که برداری. جیمز از این موضوع کاملاً گیج شده است اما قول می‌دهد که راهی پیدا کند تا بتواند به آن طرف سلول برود. اما پس از رسیدن به طرف دیگر سلول، ماریا را پیدا میکند که به طرز مرموزی مرده است و بر روی پوستش ضایعاتی دیده میشود.

maria.jpg
جیمز به راه خود ادامه میدهد و در نهایت با ادی روبرو می‌شود که در طول زندگی‌اش از طرف دیگران مورد تمسخر قرار میگرفته و حال دچار فروپاشی روانی شده است. او جیمز را متهم می‌کند که از اولین برخوردشان او رامسخره میکرده است و سپس به انبار گوشت فرار می‌کند جایی که با خوشحالی اعتراف می‌کند قبل از ورود به شهر, یک قلدر را مجروح کرده و سگش را کشته است. جیمز مجبور می‌شود برای دفاع از خود ادی را بکشد سپس از آنجا بیرون می‌رود و با قایقی که در کنار دریاچه تولوکا قرار دارد به سمت هتل لیک ویو میرود. در آنجا لورا راملاقات می‌کند و از او کمک می‌خواهد تا مری را پیدا کند.

edd.jpg

لورا نامه‌ای را به او می‌دهد که از پرستار مراقب‌شان، راشل، دزدیده است. مری در نامه نوشته که اگر اوضاع به گونه ای دیگر بود دوست داشت تا او را به فرزند خواندگی بگیرد او و تبریک تولد ۸ سالگی نوشته است, همچنین از او میخواسته تا با جیمز مهربانت برخورد کند ، با ادعای لورا مبنی بر اینکه او هفته گذشته ۸ ساله شده است، ارائه می‌دهد.جیمز امیدوار است که مری هنوز زنده باشد زیرا این با باور دیرینه‌اش درمورد مرگ مری در 3سال پیش مغایرت دارد. علاوه بر این، لورا فاش می‌کند که مری نامه‌ای برای جیمز نوشته بود که او آن را نگه داشته است.لورا میگوید که در ابتدا قصد پنهان کردن آن را داشته است اما حالا تصمیم گرفته است که طبق خواسته‌ مری عمل کند و آن را به جیمز بدهد.لورا پاکت نامه را به جیمز میدهد اما متوجه می‌شود که نامه‌ای در آن نیست.لورا از ترس اینکه ممکن است آن را انداخته باشد، از آنجا میرود تا اطراف را جستجو کند. درهمین حال، جیمز متوجه می‌شود که نوار تعطیلات آن‌ها در بخش کارمندان در طبقه اول نگهداری می‌شود. با بازیابی نوار و دسترسی به اتاقی که زمانی با مری در آنجا تعطیلات را سپری میکردند، جیمز نوار را پخش می‌کند. در آن آخرین لحظات شادی که با مری داشتن پخش میشود, ناگهان تصویری اتاقی نشان داده میشود که در آن مری خوابیده است, جیمز بر بالای سر او میرود و با بالش او را خفه میکند و در اینجا فیلم یه پایان میرسد. جیمز بی‌صدا می‌نشیند و او با حقیقت روبرو می‌شود. کمی بعد، لورا جیمز را پیدا می‌کند که تصمیم می‌گیرد حقیقت را به او بگوید. لورا دلشکسته و عصبانی می‌شود و با گریه از اتاق خارج می‌شود.

lakev.jpg

هتل حال به مکانی سوخته و زنگ زده تبدیل میشود. جیمز همچنان بر روی مبل نشسته که ناگهان صدای مری به طور ناواضحی از رادیو پخش می‌شود که از او می‌خواهد پیدایش کند. جیمز دوباره به جستجو میپردازد و با آنجلا که بر روی راه پله که در حال سوختن است روبرو میشود. آنجلا ابتدا او را با مادرش اشتباه می‌گیرد اما متوجه می‌شود و عذرخواهی میکند. او از جیمز تشکر می‌کند که قبلاً نجاتش داده است، اما آرزو می‌کند که کاش هرگز این کار را نمی‌کرد و او را به حال خود رها می‌کرد. آنجلا از او می‌خواهد که چاقویش را پس بدهد اما جیمز امتناع می‌کند. آنجلا از او می‌پرسد که آیا آن را برای خودش نگه داشته است، اما او پاسخ نمی‌دهد. وقتی آنجلا از پله‌ها بالا می‌رود، جیمز می‌گوید این اتاق مثل جهنم داغ است، که آنجلا پاسخ می‌دهد برای او«همیشه اینطور بوده است».جیمز که نمی‌تواند بیشتر به او کمک کند، آنجا را ترک می‌کند. در لابی، او ماریا را پیدا می‌کند که دوباره زنده شده است و این بار توسط دو کله هرمی کشته می‌شود. جیمز متوجه می‌شود که آن‌ها در نتیجه میل او به مجازات ایجاد شده‌اند، اما از آنجاییکه دیگر به آن‌ها نیازی ندارد، 2کله هرمی پس از ضعیف شدن کافی توسط جیمز، خودکشی می‌کنند. جیمز به یک راهرو هدایت می‌شود، در آنجا مکالمه ای بین او و زمانی که مری زنده بود پخش میشود. جیمز برای او گل آورده است، اما مری آن‌ها را رد میکند و با عصبانیت بر سر جیمز فریاد میزند و میگوید آنقدر منزجر کننده است که لیاقت آن‌ گلهای زیبا را ندارد و از جیمز میخواهد که از اتاق بیرون برود اما کمی بعد با التماس می‌خواهد که او را ترک نکند.

در نهایت جیمز از طریق راهرو و چندین راه پله به پشت بام می‌رسد و درآنجا با یک چهره آشنا روبرو می‌شود که منتظر اوست.

شخصیت ها

james_sunderland.png
mary_shepherd_sunderland.png
maria.png
angela_orosco.png
laura.png
eddie_dombrowski.png
پس از دریافت نامه‌ای از همسرش که سه سال پیش فوت کرده است، جیمز به مکانی می‌آید که خاطرات بسیاری را در آن با هم داشتند: سایلنت هیل، به امید اینکه برای آخرین بار او را ببیند.​
همسر مهربان و دوست‌داشتنی جیمز که سه سال پیش بر اثر بیماری نامعلومی درگذشت.​
این زن زیبا می‌تواند دوقلوی مری باشد. صورتش، صدایش...با این حال، تیپ و شخصیتش کاملاً متفاوت است. چطور ممکن است؟​
زنی جوان که به دنبال مادرش در سایلنت هیل است. او آشکارا از این مکان می‌ترسد.​
دختربچه ای که ظاهراً با مری دوست است. اگرچه لورا، مانند جیمز، به دنبال مری در سایلنت هیل است، اما به دلایلی از او بسیار بدش می‌آید.​
ادی انسانی ساده و بی‌آزار به نظر می‌رسد، اما در درون از آسیب دیدن می‌ترسد. دلیل سفر او به سایلنت هیل مشخص نیست.​
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,608
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 163
آخرین ویرایش:
دوست عزیز. شما نباید بازی کنی که اعصابت خورد بشه .
شما باید بازی کنی تا بفهمی و کشف کنی ...
اگه با گیم پلی بازی مشکل داری نباید اونو بازی کنی چون سایلنت هیل بازی مثل رزیدنت نیست که گیم پلی داشته باشه ولی داستان درست و حسابی نداشته باشه . سایلنت هیل بازی فراتر از تمام بازی هایی هست که ساخته شده . یه چیزی مثل فاینال فانتزی که داستان قوی داره سایلنت هیل هم داستان قوی داره ...
ترتیب درست بازی کردن بازی ها هم بهتره همونطور که تا شماره 5 بیرون دادن بازی کنی .
سایلنت هیل 1 :
سر آغاز داستان

سایلنت هیل 2 :
یک داستان مجزا از سیر داستان اصلی اما با بیان کمی از حقایق مجهول شماره قبل و بیان یک سری اطلاعات جدید برای شماره های آینده

سایلنت هیل 3 :
ادامه داستان سایلنت هیل 1 بعد از 17 سال که به حق سیر داستان رو به خوبی بیان کرده .

سایلنت هیل 4 :
یک داستان مجزای دیگه با همون تم سایلنت هیل . البته اینو بگم سایلنت هیل 4 از نظر بعضی دوستان فوق العاده عالی و از نظر بعضی فوق العاده ضعیف بود . کلا یه بازی خارج از ریتم سه شماره اول بود . علتش هم عوض شدن کارگردان سازنده سه شماره قبل بود که سعی کرد یه ریتم جدید به بازی بده . اون زمان برای خودش تحولی بود ولی از نظر صدا گذاری و افکت و موسیقی یه چیزی فراتر از سه شماره قبل بود ( این نظر شخصی منه )

سایلنت هیل ـ بازگشت به خانه :
می شه گفت شروع مفتضح شدن بازی جرقه هاش از شماره 4 خورده شد اما تو سایلنت هیل 5 به اوج خودش رسید و خیلی مورد انتقاد منتقدین قرار گرفت. همیشه گفتم و باز هم می گم . سایلنت هیل 5 یک بازی عالی در ژانر HORROR می شد اگر اسمش سایلنت هیل نبود. می شه گفت تنها قسمتی که می شد بهش نمره عالی داد صدا گذاری و افکت و موسیقی داستان بود که فوق العاده خوب کار شده بود و اینم میزاریم پای حفظ آهنگ ساز سری ـ آکیرا یامائوکا ـ که جور تمام افتضاحات رو به دوش کشید . علت انتقاد منتقدین هم به بازی روی پشت کردن به سابقه و اجداد سابقش بود. به هرحال ...
امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم


کلا داستان 1 و 3 به هم مربوط هستند

ولی شماره های 2 و 4 و 5 بازی های مجزا هستند که سیر اصلی داستان یا همون زندگینامۀ آلیسارو دنبال نمی کنن همونطور که می دونیم بنای اصلی فیلم سایلنت هیل هم بر پایه زندگینامۀ آلیسا پایه گذاری شده پس داستان آلیسا سیر اصلی بازیه ....
امیدوارم سری جدید که می خواد بیاد دیگه به این افتضاحی نباشه . حالا که یامائوکا از تیم سازنده جدا شده نمی دونم چه اعجوبه ای قراره به خورد طرفداران بدن ...
silent hill origins و shattered memory رو هم من با pc تموم کردم البته با امولاتور. origins از نظر داستانی اولین هست( از اسمش معلومه) و چگونگی به وجود آمدن اتفاقات این شهر رو تشریح میکنه. بازم میگم این بازی کاملا روی pc قابل بازیه پس میشه به عنوان یک بازی pc در نظر گرفتش.
 
جلد الخالق !!!
باز که هیلتر شدیم ...

silent hill origins و shattered memory رو هم من با pc تموم کردم البته با امولاتور. origins از نظر داستانی اولین هست( از اسمش معلومه) و چگونگی به وجود آمدن اتفاقات این شهر رو تشریح میکنه. بازم میگم این بازی کاملا روی pc قابل بازیه پس میشه به عنوان یک بازی pc در نظر گرفتش.

عزیز چطوری Origins رو روی PC بازی کردی ؟ به ماهم یاد بده بازی کنیم ؟ اگه با امولاتور کار کردی بگو از چه امولاتوری استفاده کردی و مشخصات سیستمت که ازش جواب گرفتی چی بود ؟
در ضمن هر چیزی که روی PC قابل اجراست نمی شه به عنوان بازی PC در نظر گرفت . تمام بازی های میکرو ، سگا ، آتاری و ... روی PC قابل اجران ولی جزو بازی های PC نیستن . مثال می زنم مثلا بازی Lion king برای کنسول سگا ساخته شد ولی نسخه PC اون هم به بازار اومد یا مثلا Mortal Kombat اصل بازی برای سگا و نینتندو طراحی شده ولی نسخه PC اون هم موجوده . ولی مثلا بازی Devil May Cry برای کنسول ساخته شده . درسته که نسخه PC اون هم اومده ولی نسخه PC اون یه شبیه سازه که اجرا می شه نه نسخه PC . نمونه بارزترش بازی های سری رزیدنت اویل که هیچ کدوم برای PC نیومدن بلکه یه جور شبیه ساز اونارو اجرا می کرد . این بازی ها اصالتا بازی های کنسول هستند و برای PC نمیان.
 
سلام
دوست عزیز شما یه چیزی گفتی من رفتم تو کف!
دویل می کرای 3 برای پی سی با یه جور شبیه ساز اجرا می شد؟! تا جایی که من یادمه این بازی یه پرت برای پی سی بود و هیچ شبیه سازی نداشت. اون شبیه سازی که دوستمون باهاش اوریجین رو بازی کرده کلا یه نرم افزار جدا از بازی و مخصوص اجرای بازی های پلی استیشن2 هست. اما دویل کلا روی پی سی پرت شد. بعدشم که همه می دونین دیگه مایکی جون رفت پول ریخت تو حلق شرکت های بازی سازی و کلا همه با بخاری برقی دوست شدن و...
 
فقط ميشه گفت كه شماره چهار اين بازي يك شاهكار به تمام معنا بود.يكم بيشتر رو حرفت دقت كن
من با حرف شهام به طور کامل موافق نیستم ولی این که ما بیایم شماره ی 4 رو یک شاهکار ( اونم از نوع به تمام معناش) بنامیم دیگه خیلی زیاده روی هست ! ببین دوست من ما داریم در مورد یک بازی از سری sh حرف میزنیم پس باید اون رو با باقی شماره ها بسنجیم ، این شماره از نظر داستانی خیلی خیلی قوی هست از نظر من بعد داستانیش با شماره دوم حداقل برابره ( اگر قویتر نباشه !)! اما سری فقط داستان نبوده ، با اینکه خیلی داستان محور بوده( گو اینکه داستان این شماره هم اقتباسی هست و کاملا اختصاصی سری مثل شماره ی دو نیست ) ولی عناصر دیگه ای هم توش دخیل بوده ، از جمله اصلیترین عناصرش المان های اصلی بازی یعنی مه ، رادیو و چراغ قوه بوده ، این شماره با حذف این المان ها یه گام پسرفت داشته ! دوم طراحی هیولاها بود و گرافیک مخصوص بازی برای این کار ، توی این شماره به خاطر سعی گروه توی ایجاد تغییر در گیم پلی بازی صدمات زیادی به این دو مورد وارد شد که باز یه نکته منفی توی کارنامه سازنده ها بود ! خود گیم پلی تغییر یافته هم اصلا چنگی به دل نمیزد و به خصوص جعبه ی وسایل که هیچ وقت توی سری جایی نداشت از عواملی بود که برای یه طرفدار ایجاد ناراحتی میکرد ! به همین خاطر وقتی تمام این مسائل رو کنار هم میگذاری به این نتیجه میرسی که حداقل توی سری نمیشه به این شماره شاهکار گفت و منظور شهام هم همین بود که بازی از این شماره شروع به انحراف از مسیر اصلیش کرد و به چیزی رسید که هر روز ما رو نگران تر کنه !

پ.ن: masoud,help us, where are you? ( تریپ sh1 رو داشتید؟:d)
پاینده باشید.
 
آخرین ویرایش:
جلد الخالق !!!
باز که هیلتر شدیم ...



عزیز چطوری Origins رو روی PC بازی کردی ؟ به ماهم یاد بده بازی کنیم ؟ اگه با امولاتور کار کردی بگو از چه امولاتوری استفاده کردی و مشخصات سیستمت که ازش جواب گرفتی چی بود ؟
در ضمن هر چیزی که روی PC قابل اجراست نمی شه به عنوان بازی PC در نظر گرفت . تمام بازی های میکرو ، سگا ، آتاری و ... روی PC قابل اجران ولی جزو بازی های PC نیستن . مثال می زنم مثلا بازی Lion king برای کنسول سگا ساخته شد ولی نسخه PC اون هم به بازار اومد یا مثلا Mortal Kombat اصل بازی برای سگا و نینتندو طراحی شده ولی نسخه PC اون هم موجوده . ولی مثلا بازی Devil May Cry برای کنسول ساخته شده . درسته که نسخه PC اون هم اومده ولی نسخه PC اون یه شبیه سازه که اجرا می شه نه نسخه PC . نمونه بارزترش بازی های سری رزیدنت اویل که هیچ کدوم برای PC نیومدن بلکه یه جور شبیه ساز اونارو اجرا می کرد . این بازی ها اصالتا بازی های کنسول هستند و برای PC نمیان.

تمام شماره های اصلی resident evil یک نسخه مخصوص و رسمی برای pc دارند. (منظور شماره های 1 2 3 4 و 5 هست.) یه سر به gamespot بزنی بد نیست. origins هم درسته که به طور رسمی برای pc نیست ولی به روونی بازی های رسمی pc اجرا میشه برای استفاده از امولاتور سری به تاپیک شبیه ساز ها بزن.
 
سلام
پ.ن: masoud,help us, where are you?
همين دور و برام اشكان جان.
جاي دوري نرفتم. هيچ وقت جاي دوري نمي‌رم. (از مرحوم عمران صلاحي)
از وقتي سيستم نو رو گرفتم طلسم شدم. بعضي وقتا يه هفته نمي‌رسم روشنش كنم.
آیا شماره 4 هم همین طوره
البته دوستان و اساتيد حق مطلب رو ادا كردن. اين هايي كه ميگم نظر شخصيم هستش. اميدوارم اگه توش اسپويل بود بنده رو ببخشيد
اولين شوكي كه شماره 4 با گيم پلي جديدش به من وارد كرد، رفتن به سمت اول-شخص شدن بود. وقتي بازي رو شروع مي‌كنيد داخل آپارتمان. من ترجيح ميدم اين جور بازي‌ها رو در كنار كاراكتر اصلي بازي كنم نه به جاي اون. اگه دقت كرده‌باشيد مونولوگ‌هاي زيادي توي شماره‌هاي قبلي هست كه مخاطبش دقيقاً بازي كننده هستش. مثلاً وقتي لوازم جراحي رو بررسي مي‌كنيم، جيمز با نوعي كنايه ميگه فكر مي‌كني اينا به چه درد من مي‌خوره؟ اميدوارم منظورم رو رسونده‌ باشم.
دومين شوك تغيير كوله‌پشتي به جعبه وسائل هستش كه اشكان جان بيان كرد. توي سه شماره با كوله‌پشتي نامحدود بازي كردن آدم رو شديداً بدعادت مي‌كنه
سومين شوك نداشتن وقت كافي براي گشت و گذار هستش. توي سه شماره عادت كرده‌بودم كه وقتي توي هر محل تمام هيولاها رو كشتم، با خيال تقريباً راحت اون محل رو بررسي كنم اما ارواح نا آرام سري چهار خيلي براي من زجر آور بودن مخصوصاً توي ايستگاه مترو البته اين ارواح با داستان بازي مرتبط بودن.
شوك چهارم داستان بازي بود كه واقعاً نميشه اون رو توصيف كرد. از طرفي حال و هواي غربي بودن تم داستان و از طرف ديگه محتواي فوق‌العاده زيباش.
ضمن اينكه كاراكترهاي شماره 4 واقعاً جالب پرداخت شده‌بودن.
با تمام اين حرف‌ها باز هم شماره 4 ارزش چند بار بازي كردن رو (البته به نظر من) داره.
اونا نمی خوان از تاریخچه ی شهر چیزی بگن و فقط می خوان مثل چند بازی اخیر یه داستان جالب رو روایت کنن. به قول خودش اگر می خواین بدونین چرا دالیا کفش پاش نمی کرد یا این که چه به سر مادر واقعی والتر سالیوان اومده نا امید خواهید شد!!! ظاهرا سازنده ها هنوز دارن از پتانسیل سایلنت هیل استفاده می کنن و نمی تونن مثل تیم سایلنت به پتانسیل بازی اضافه کنن.
خب چيزي كه از همه تريلرها مشخصه همينه. چون هيچ اشاره‌اي به تاريخچه بازي تو هيچ كدومشون ديده نميشه.اما اميدوارم روند بازي مثل شماره 2 باشه.
 
عجب برهوتی شد دوباره اینجا!
دوستان فیلم inception رو حتما ببینید کلا با سری هم فکر هست این فیلم و در مورد ضمیر ناخودآگاه و تئوری تاثیر گذاری ذهن مسائلی رو مطرح کرد که شدید من رو یاد سری محبوبم انداخت، البته یه جاهایی هم زیاده روی هایی داشته ولی در کل برای یه طرفدار سری فیلم خیلی خوبی هست، پس از دستش ندید !
پاینده باشید!
 
سلام!
یکی از بچه ها کار بزرگی رو شروع کرده برای معرفی سری که انصافا کار شاخیه و خیلی هم براش انرژی گذاشته ! با خوندنش و ارائه پیشنهاداتتون توی این راه کمکش کنید!
البته اگر هم چیزی بود که نمیتونستین اونجا بگین اینجا یا به طور خصوصی با من هم درمیون بگذارید من میتونم به امیر عزیز منتقل کنم!
حالا که بعد از مدتخا یه کار توی سایت برای سری انجام میگیره توقع دارم بچه هایی که خودشون رو فن بوی این سری میدونن از هیچ کمکی توی ابن راه دریغ نکند !
ببینم چه میکنید ساکنین شهر خاموش!
تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل !
پاینده باشید!
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Bone Crusher
سلام!
یکی از بچه ها کار بزرگی رو شروع کرده برای معرفی سری که انصافا کار شاخیه و خیلی هم براش انرژی گذاشته ، و به خاظرش از تحریریه هم بیرون اومده! با خوندنش و ارائه پیشنهاداتتون توی این راه کمکش کنید!
البته اگر هم چیزی بود که نمیتونستین اونجا بگین اینجا یا به طور خصوصی با من هم درمیون بگذارید من میتونم به امیر عزیز منتقل کنم!
حالا که بعد از مدتخا یه کار توی سایت برای سری انجام میگیره توقع دارم بچه هایی که خودشون رو فن بوی این سری میدونن از هیچ کمکی توی ابن راه دریغ نکند !
ببینم چه میکنید ساکنین شهر خاموش!
تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل !
پاینده باشید!
ايول
واقعا كار عاليه
 
سلام!
میبینم که از 4 پست آخر تاپیک 3 تاش مال خودمه! واقعا حیرت میکنم از این همه علاقه و پیگیری بچه ها نسبت به سری ای که از بهترین نمونه های سبک HORROR هست!

خب! همونطور که توی بخش اخبار هم این خبر اومده ، یه سری اطلاعات در مورد شماره ی جدید منتشر شده !
اولین و مهمترین اون ها اسم شماره ی جدید هست که Downpour نام گرفته!
اما چند تا نکته ریز دیگه هم هست:
بهترین خبر از نظر من این هست که بعد از مدتها یعنی بعد از 5 سال Puzzle Level به بازی برگشته ، که خیلی خبر خوبیه چون یکی از عوامل جذابیت شماره های نخست همین موضوع بود! موضوع بعدی این هست که همونطور که اول همین صفحه یکی از دوستامون گفت بازی ربطی به داستان شماره های قبل نداره که به این معنی نیست که کلا ربطی به سری نداره فقط مثل شماره ی دوم و چهارم که اتفاقا شماره های موفقی هم بودند داستان جداگانه ای رو داره ! این هم به نظرم خوبه چون اگر هم چیز خوبی از کار درنیاد حداقل خاطرات گذشتمون رو خراب نمیکنه ! موضوع دیگه این هست که برای رفت و آمد توی شهر از مترو استفاده میشه که زیاد جالب نیست اولا به این خاطر که گشت و گذار توی شهر یکی از محبوب ترین کارهای طرفدارا بوده و بعد هم اینکه قبلا اشاره ای به وجود مترو در شهر نشده! بحث بعدی این هست که بازی در قسمتی از شهر جریان داره که در شماره های قبل وجود نداشته! این هم به خودی خود خوبه چون دیگه شاهکارهایی رو که در homecoming دیدیم نخواهیم دید!
اما بدترین نکات مطرح شده در این خبر :
اول اینکه دیگه چیزی به نام Weapon Inventory وجود نخواهد داشت و در آن واحد فقط یک سلاح میتونیم به همراه داشته باشیم که واقعا اسف باره ، و دیگری اینکه سلاح ها با استفاده ی مکرر ضعیف میشند و میشکنند که ما رو یاد سیستم مبارزه شماره 4 میندازه و کاممون رو تلخ میکنه !
در کل به غیر از این دو مورد آخر خبرهای نسبتا خوبی بود به خصوص برگشت سختی معماها ، اما باز هم همه چی رو باید موقع انتشار بازی چک کنیم تا ببینیم بعد از مدتها چشممون به جمال شماره ای در خور از سری روشن میشه یا نه !
پاینده باشید !( با کیم من کسی اینجا نیست که!)
 
سلام
یه مدت نبودم. اما الان هستم. بد داره خاک می خوره تاپیک باز.
خبرهای خوب و بدی بود اشکان جان. از این متنفرم که گوشه و کنار رو دنبال سلاح بگردم.
سیستم مترو هم که اصل گشت و گذار سایلنت هیلی رو برده زیر سوال. یه دفعه از جاروی پرنده استفاده
می کردن دیگه. البته قبلاً توی شهر سیستم مترو دیده بودیم.
اما واقعاً جا داره یه خسته نباشید بگیم به امیر جان که کار واقعاً جالب و در خور ستایشی رو شروع کرده. مقدمه اش رو خوندم. به نظر من این آقا امیر ذاتاً نویسنده به دنیا اومده. مقدمه جالبی بود.
ببخشید دوستان، می خواستم بدونم کسی که اینجا سایلنت هیل 2 رو روی PC بازی کرده تاحالا مشکل صدا داشته؟
بله بعضی وقتا صدا قاطی میکنه که اگه این پچ رو نصب کنی تا حدی برطرف میشه.
http://uploadfa.net/1389-2/7gzajb4np4gzuvpdq9y2.zip
 
ببخشید دوستان، می خواستم بدونم کسی که اینجا سایلنت هیل 2 رو روی PC بازی کرده تاحالا مشکل صدا داشته؟
من چنین مشکلی رو داشتم ولی بخاطر خش داشتن cd های بازی بود.این مشکل برای بار سوم یا چهارمی بود که بازی رو نصب کردم و سی دی هاش خشی شده بودند وگرنه بار اول که سی دی هاش بدون مشکل بودند این مشکل رو نداشتم.
اگه سی دی هاتون یا دی وی دی تون خش داره فکر نکنم با پچ درست بشه.
==================================
راستی اگه ممکنه یکی از دوستان محبت کنه لینک دانلود تریلر Silent Hill: Downpour رو بذاره.(لطفا SD هم باشه)
ممنون.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or