نتایج جستجو

  1. voldmort

    Red Dead Redemption 2 >| *** تاپیک اسپویل داستانی *** |<

    مثل تیری تو قلب بود تو اون میشن های اخری وقتی هرکدوم تمام که میشد ارتور یهو مینشست یا تیکه میداد به یه جایی و شروع میکرد سرفه کردن و... همونجا دسته رو ول میکردم انگار که نخوای ادامه بدی انگار که بگم استراحت کن رفیق و گور بابای همشون ولی تهش یه روزنه امید داشتم که زنده بمونم پس ندونسته ادامه...
  2. voldmort

    Red Dead Redemption 2 >| *** تاپیک اسپویل داستانی *** |<

    درود هرچیزی که باید گفته میشد رو شایان بالا گفت بیش از یک هفتس که تمام کردم اما دستم به نوشتن نمیومد چون پایانش حالمو خراب کرد داغی گذاشت رو دلم که هنوز باهاش کنار نیومدم بچه های اون تاپیک میدونن که من بازی نمیکردم ؛ با ارتور زندگی میکردم 50 روز و درواقع چندصد ساعت طول کشید که استوری رو تمام کنم...
Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر