چیزی که واقعا مرا جذب میکرد، مجسمه پلنگ بود که در راهرویی کوچک، روبرویِ اتاق keeper قرار داشت، همان جایی که دفتر خاطرات او را پیدا میکردید. تا سال ۲۰۰۲، احتمالا حدود ۱۰۰ بار نسخه اصلی Resident Evil 1996 را تمام کرده بودم. آن زمانی که علاقهام به این بازی به وسواس تبدیل شده بود، همان زمانی که...