قاعدتا نگهبان باید یه هماهنگی انجام بده قبلش ولی اینا مثل اینکه خیلی حال و حوصله اینکارا رو ندارناین نحوه ورود ملت به اتاق ملکه‌ها و پادشاه‌ها هم خیلی جالبه! اصلاً کاری ندارن که طرف توی اتاق نشسته و شاید یه دلیلی داره که در بسته هست و ممکنه در حال انجام یه غلطی باشه، یهو با لگد در رو باز می‌کنن و میان داخل که یه خبری بدن!
نمی‌دونم کلاً توی روزگار قدیم همچین چیزی رسم بوده یا فقط مربوط به دنیای مارتین میشه.
کلا قصر پادشاهان در و پیکر نداره انگار هرکی سرش میندازه زیر میره داخل 
حرف دلم رو زدی!
جدی حرصم گرفت یه چَک هم باید تو گوش این بچه بزنه
این قسمت خیلی خوب بود واقعا لذت بردم.
آخرش مسخره اومد از نظرم که دراگون‌استون مگه چقدر نزدیک کینگزلندینگه ولی رفتم نقشه رو دیدم فهمیدم واقعا نزدیکه
یاد و خاطره‌ی لیانا مورمونت زنده شد.
برداشت من این بود که نقشه کشیدن ویگار و ایموند رو bait کنن بیاد سمت دراگون استون و اژدهایان جدید ببینه و یه جوری قدرت نمایی بود. دراگون استون و کینگز لندینگ خیلی بهم نزدیک هستن پایتخت تو یه خلیج کوچک واقع شده و دراگون استون هم یه جزیره توی همون خلیجه.ورمیتور لعنتی با ابهت ترین اژدهایی که تو کل سریال دیدیم تاحالا. خیلی بهتر اون ویگار پیر و پاتاله...
یه سوال از این سرگردانی رینا و کتاب
دنبال sheepstealer میگرده؟ احتمالش هست بنظرتون کل nettles رو بیخیال شن؟
یه سوال دیگه. سیلور وینگ توی تونل های دراگون استون مگه نبود؟ چرا حس میکنم اون اولف که تو تونلا گم شد، زیر کینگزلندینگ بود؟ یعنی این دراگون استون و کینگزلندینگ به هم راه دارن؟ با این بابا یهو گفت سوار شم برم کینگزلندینگ یه دور بزنم؟
اون صحنه‌های مربوط به ایشون واقعاً عالی بود و اتمسفر خیلی جالبی داشت. به زیبایی حس وحشت ملت رو نمایش می‌داد و آخرش هم که با اون آهنگ زیبا همراه شد و...
دقیقا من گیج شدم. الان دوباره نگاه کردم از نگاه رینیرا مشخصه برنامه قبلی بوده. کات شدیدی خورد ولی.چقدر خوبه این ورمیتور! عظیم و سنگین و خشن!
کلاً قسمت خوبی بود و لذت بردیم. خوشبختانه بخش‌های مربوط به دیمن هم جالب بود و بعد از خزعبلاتی که این مدت برای این بنده خدا ساخته بودن، حداقل یه اتفاقی افتاد.
تنها بخشی که باهاش مشکل داشتم، تیکه آخر بود که خیلی هول‌هولکی اجرا شد. به احتمال زیاد فاصله زمانی زیادی بین «ابراز ارادت سیلور وینگ به اون یارو» و «پرواز به سمت کینگز لندینگ» وجود داشته. چون توی آخرین سکانس مشخص بود که از قبل برنامه‌ریزی کردن و منتظر ویگار بودن. با عقل هم جور درنمیاد که وقتی یه نفر تازه با یه اژدها آشنا شده و هیچ شناختی از اژدهاسواری نداره، همون لحظه بفرستنش سراغ روبرو شدن با اَبَر اژدهایی به نام ویگار! پس حتماً کلی آموزش و بررسی نقشه‌های مختلف و... وجود داشته، ولی یه جوری سریال کات خورد که انگار طرف توی همون غار، سوار سیلور وینگ شده و پرواز کرده به سمت کینگز لندینگ!
ایشالا قسمت بعدی هم چیز جالبی باشه و این فصل رو به خوبی به پایان برسونیم.
Google