بحث و تبادل نظر در مورد سری Devil May Cry (خلاصه داستان در پست اول)

دوست دارین نسخه‌ی بعدی DMC رو چه استودیویی بسازه؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    312

alprh

کاربر سایت
Sep 28, 2005
690
نام
Alprh The Drawranger
این تایپیک رو با اجازه دوستان راه اندازی کردم تا طرفداران سری بازی های devil may cry در مورد این بازی به بحث و تبادل نظر بپردازن.

خلاصه داستان:

سری Devil May Cry یک سری بازی خلق شده توسط Hideki Kamiya، بازی ساز شهیر ژاپنی است. بعد از جدایی کامیا از کپکام، هیدکی ایتسونو، وظیفه کارگردانی شماره های بعدی را بر عهده گرفت. شماره های دوم، سوم و چهارم توسط ایتسونو کارگردانی شده اند. این سری داستان خانواده Sparda، یکی از شیاطین بزرگ جهنم و دو پسرش Dante و Vergil را بازگو می کند. ترتیب داستانی سری بدین صورت است:


Devil May Cry 3
Devil May Cry 1
Devil May Cry 4
Devil May Cry 2


============


Devil May Cry 3: Dante’s Awakening


Devil May Cry 3 با دانته در مغازه بدون اسمش، وقتی ملاقات کننده ای به نام آرکام (Arkham) دعوت نامه ای از طرف برادر دو قلویش ورجیل (Vergil) به او می فرستد آغاز میشود.این "دعوتنامه" در واقع حمله ای از شیاطین است! بعد از اینکه دانته شیاطینی را که مغازه اش را محاصره کرده اند را از بین می برد، قدرت عظیمی از زمین فوران می کند که در نزدیکی برجی در آن منطقه است.دانته که حضور ورجیل را در بالای برج حس میکند، "دعوتنامه" اورا می پذیرد.
در هنگام ورود به برج،دانته با سربروس( Ceberus، سگی عظیم با سه سر بزرگ) که باور دارد دانته چیزی بیشتر از یک انسان عادی نیست مواجه میشود که دانته هم او را شکست می دهد. حالا،سربروس با آگاهی از قدرت دانته، روح خود را در قالب اسلحه ای به او میدهد. پس از مبارزه با سربروس، دانته توسط زنی سوار بر یک موتور سیکلت، لیدی (Lady) مورد حمله قرار می گیرد. بعد از اینکه لیدی راه خودرا پیش می گیرد، آشکار می شود که در واقع آرکام برای ورجیل کار می کند و به همراه رئیسش در حال نقشه کشیدن برای بدست آوردن نیمه دیگر گردنبندی است که مادر دوقلوها به آن دو داده است. نیمه ای که در دست دانته قرار دارد! با در دست داشتن تمام گردنبند، ورجیل میتواند دروازه ای به جهنم باز کند و همچنین معلوم می شود که آرکام پدر لیدی است و همسرش، مادر لیدی را کشته و حالا لیدی به دنبال انتقام است.
در هنگام بالا رفتن از برج، بعد از نبرد دانته با تعدادی از شیاطین، او با جستر (Jester) ملاقات می کند. دلقکی عجیب که از ساکنان برج است. همچینین دانته دوباره لیدی را می بیند. کمی بعد، دانته به بالای برج میرسد و نبرد خودرا با برادرش ورجیل، آغاز می کند. ولی نبرد آن طور که دانته می خواهد پیش نمی رود و از ورجیل شکست می خورد. ورجیل پس از پیروزی نیمه دیگر گردنبند را از دانته میگیرد و به سمت باز کردن دروازه جهنم پیش میرود. ولی بخاطر اینکه Rebellion (شمشیر دانته) طعم خون صاحبش را چشیده بود، قدرت های شیطانی اش فعال میگردد و دانته نیز ورجیل را تعقیب میکند.
کمی بعد،آرکام در اتاق کنترل واقع در زیرزمین برج را می گشاید. بعد از آن، ورجیل نگرانی آشکار آرکام را که به خاطر شکست در کشتن دخترش به او دست داده را احساس میکند و حالا که دیگر به او نیازی ندارد، او را می کشد. دانته هم بلافاصله به اتاق کنترل رسیده و ورجیل را می بیند؛ اما به نظر میرسد که توانایی فعال کردن برج را ندارد و به امید اینکه خون بیشتری از اسپاردا (Sparda، پدر ورجیل و دانته) برج را فعال کند با دانته درگیر میشود.تا مدتی، نبرد بین این دو برابر به نظر میرسد تا اینکه با دخالت لیدی توازن نبرد به هم می ریزد؛ ولی لیدی تنها مزاحم نبرد نیست. جستر هم با بیهوش کردن لیدی و آشکار کرددن هویت واقعی خود که در واقع آرکام است، از دو برادر برای فعال کردن برج استفاده می کند. نقشه اصلی آرکام، رفتن به دنیای شیاطین و بدست آوردن Force Edge(شمشیر اسپاردا) برای حکم راندن به دنیاست.او همچنین آشکار میکند که ورجیل یک عنصر برای باز کردن دورازه های جهنم را فراموش کرده بود و آن خون لیدی به عنوان یک انسان بود.. برج تغییر شکل می دهد و آرکام را به نوک برج می برد، در حالی که به نظر میرسد ورجیل ناپدید شده است.
در این میان، دانته با نبرد راه خودرا به بالای برج میرساند و با لیدی به خاطر دعوایشان بر سر این که چه کسی آرکام را تعقیب کند، میجنگد. دانته می برد و لیدی هم قدرتمند ترین اسلحه اش،Kalina Ann را به او قرض میدهد. بعد از فتح کردن دوباره نوک برج، دانته به سرعت به دروازه جهنم رفته و در حال عبور از آنجا، آرکام را که قدرت های شیطانی اسپاردا را بدست آورده ،می بیند.قدرت بسیار و عظیم اسپاردا، آرکام را به یک موجود بزرگ تبدیل میکند و او هم با دانته درگیر می شود. در اواسط نبرد، ورجیل نیز به دانته می پیوندد دو برادر، در کنار هم با آرکام می جنگند و با قدرت تفنگ های دانته، Ebony و Ivory آرکام را شکست می دهند. او در شرایطی بسیار ضعیف از دنیای شیاطین رانده میشود و لیدی هم از فرصت استفاده کرده، پدرش را می کشد و انتقام قتل مادرش را از او می گیرد. در دنیای شیاطین،دانته و ورجیل برسر تصاحب شمشیر پدرشان و تکه های گردنبند با یکدیگر مبارزه می کنند و دانته، پس از نبردی حماسی سربلند از این نبرد بیرون میاید. وقتی دروازه بسته می شود، ورجیل تصمیم می گیرد که در دنیای شیاطین بماند و در تاریکی، با یکی از تکه های گردنبند ناپدید شود. ورجیل در دنیای شیاطین با ماندس (Mandus) ملاقات می کند. ورجیل تصمیم می گیرد همانند پدرش، ماندس را شکست دهد: "اگر پدرم توانست این کار را انجام دهد، من هم می توانم." اما ورجیل به خاطر جنگیدن با دانته ضعیف شده بود و در مبارزه با ماندس شکست خورد... .

در دنیای انسانها، دانته لیدی را میبند که در حال آرام کردن او برای غم از دست دادن برادرش است...

?Lady: Are you crying
.Dante: It's only the rain
.Lady: The rain already stopped
.Dante: Devils never cry
?Lady: I see. Maybe somewhere out there even a devil may cry when he loses a loved one. Don't you think
. ...Dante: Maybe

لیدی تصمیم می گیرد به دانته در کشتن شیاطین کمک کند و کمی بعد، دانته مغازه اش را Devil May Cry نامگذاری می کند.



Devil May Cry 1


در شروع بازی دانته را در دفترش می بینیم که در حال صحبت کردن با تلفن است. در این هنگام زنی مرموز با موتور وارد دفتر دانته می شود. دانته متوجه ی شباهت عجیب زن با تصویر مادرش می شود. ناگهان زن به دانته حمله میکند و قصد جان دانته را می کند ولی دانته که نامیرا است از خود دفاع میکند و حمله ی او را دفع می کند. زن مرموز خود را با نام تریش معرفی می کند و به دانته میگوید که این فقط یک امتحان بوده و او قصد داشته تا قدرت دانته را برای کاری که میخواهد به او بسپارد بسنجد. سپس او به دانته میگوید که پادشاه شیاطین Mundus (کسی که دانته او را مسئول قتل مادرش می داند) برای بازگشت به جهان انسان ها و تصرف آن در حال برنامه ریزی است. با پذیرفتن دانته تریش او را به قلعه ای بزرگ که در میان یک جزیره است می برد. سپس با استفاده از توانایی های شیطانی خود از روی دیوار بلند قلعه عبور می کند و دانته را تنها می گذارد. دانته به اکتشاف قلعه می پردازد و در این میان با اولین دشمنان بازی، Demonic Marionettes( عروسک های خیمه شب بازی شیطانی ) ، روبرو میشود، یک سلاح جدید به نام Alastor را پیدا می کند و با اولین رییس بازی که یک عنکبوت غول آسا ی شیطانی به نام Phantom است به مبارزه می پردازد. دانته در مبارزه پیروز می شود ولی برخلاف انتظارش بعد از مدت کوتاهی دوباره در یک راهرو باریک با Phantom شکست خورده مواجه می شود و پس از تعقیب و گریز و یک مبارزه ی سخت دانته نهایتا فانتوم را شکست می دهد. پس کند و کاو بیشتر در قلعه و مبارزه با شیاطین بیشتر دانته با شیطانی به نام Nelo Angelo روبرو می شود. دانته به مبارزه با نلو آنجلو می پردازد ولی در پایان شکست می خورد. درست زمانی که نلو آنجلو قصد کشتن دانته را دارد با دیدن گردنبند او منقلب می شود و از محل مبارزه فرار می کند. دانته دو بار دیگر با نلو آنجلو مواجه می شود و در نهایت موفق می شود که او را شکست دهد ولی در این زمان متوجه می شود که نلو آنجلو در واقع برادر دو قلوی او ورجیل بوده است. پس از ناپدید شدن ورجیل، گردنبند او با گردنبند دانته یکی شده و Force Edge، شمشیر دانته، تبدیل شمشیر قدرتمند اسپاردا می شود.
هنگامی که دانته دوباره با تریش ملاقات می کند، او به دانته خیانت می کند و معلوم می شود که در واقع تریش از طرف ماندس فرستاده شده بود. با این حال هنگامی که جان تریش در خطر است دانته او را نجات می دهد و دلیل این کار را فقط شباهت تریش به مادرش عنوان می کند. دانته به تریش اخطار می کند که خود را از سر راه او کنار بکشد با این وجود وقتی با مجسمه ماندس مواجه می شود و ماندس قصد کشتن تریش را برای اجرای نقشه اش دارد، دانته دوباره تصمیم می گیرد که تریش را نجات دهد و به همین خاطر نیز توسط ماندس زخمی می شود. هنگامیکه ماندس قصد تمام کردن کار دانته را دارد تریش از خود گذشتگی می کند و با انداختن خود در جلوی دانته به جای او کشته می شود . دانته خشمگین میشود و قدرت نهایی و کامل خود را که از اسپاردا به ارث برده است را باز می یابد. در این هنگام نیز مجسمه ماندس می شکند و هیبت واقعی ماندس از درون مجسمه خارج می شود. ماندس بال های خود را می گشاید و با استفاده از قدرت خود دانته را به بعدی دیگر منتقل می کند. دانته دلیل ایجاد تریش را از ماندس می پرسد و ماندس در پاسخ به او می که او میتواند هر چیزی را به وجود بیاورد همانگونه که تریش را برای نقشه اش به وجود آورده است تا دانته را تضعیف کند. سپس مبارزه ی دانته در فرم شیطانی اش و ماندس آغاز می شود.
در نهایت پس از یک مبارزه ی طاقت فرسا دانته پیروز میشود. دانته قبل از ترک قلعه گردنبند و شمشیر اسپاردا را در کنار پیکر بی جان تریش رها کرده و آنجا را ترک می کند اما ماندس که هنوز تسلیم نشده است باز می گردد و دانته که هم اکنون بسیار ضعیف است را قبل از ترک جزیره در گوشه ای گیر می اندازد در این هنگام تریش که دوباره زنده شده است خود را به دانته می رساند و دانته با کمک تریش ماندس را برای آخرین بار شکست می دهد. ماندس قسم می خورد که بازگردد و بر دنیای انسانها حکمرانی کند. در این لحظه تریش از اینکه به دانته خیانت کرده بود احساس پشیمانی می کند و گریه می کند. دانته به او میگوید که گریه ی او به این معنی هست که او به یک انسان تبدیل شده است و دیگر شیطان نیست زیرا شیاطین قادر به گریه کردن نیستند. سپس دانته و تریش به وسیله ی یک هواپیما از جزیره در حال غرق شدن فرار می کنند. پس از این تریش در کنار دانته به شکار شیاطین می پردازد و دانته نیز اسم مغازه خود را به Devil Never Cry تغییر می دهد، اما این تغییر چندان دوام نمی آورد و دانته دوباره نام مغازه را به Devil May Cry تغییر می دهد... .



Devil May Cry 4


DMC4 تنها بازی سری است که در آن دانته نقش اول را بر عهده ندارد. DMC4 داستان شخصیتی به نام Nero (که بنا بر گفته های برخی از اعضای کپکام احتمال دارد پسر ورجیل باشد) است که عضو فرقه ای به نام Order of the Sword می باشد. (البته نرو دل خوشی از این فرقه ندارد و فقط به خاطر اینکه عشق اش، Kyrie، عضو این فرقه است، عضو آن شده است) این فرقه، اسپاردا، پدر دانته را می پرستد. در ابتدای بازی، وقتی رهبر این فرقه، Sanctus، در سالن اپرا شهر در حال سخنرانی است، دانته به آنها حمله می کند و با نرو درگیر می شود. در حین مبارزه با دانته، دست راست نرو، Devil Bribger، فعال می شود. بعد از مبارزه با دانته، نرو می فهمد که اعضای Order of the Sword در واقع جزو شیاطین هستند. دانته بعد از مبارزه با نرو از محل مبارزه بیرون می رود و Dredo، فرمانده ی سربازان Order of the Sword و برادر Kyrie، به نرو دستور می دهد که دانته را تعقیب کند. نرو در میانه راهش به سمت قلعه Fortune، با Gloria ملاقات می کند. زنی که به تازگی عضو فرقه شده است. وی در ادامه راهش به این نکته پی میبرد که Sanctus قصد دارد یک روح شیطانی بزرگ را بیدار کند. نرو بعد از این به مرکز آزمایشات فرقه می رسد که Agnus، دانشمندی که مغز متفکر پشت تمام دست آورد های فرقه است آن را اداره می کند. Yamato، کاتانای ورجیل که کلید باز کردن دریچه های جهنم در دنیای انسانهاست، در آنجا نگهداری می شود. نرو بعد از مبارزه با Agnus، نیروی عجیبی را در خود احساس می کند و می تواند Yamato که شکسته بود را ترمیم کند و از آن استفاده کند. نرو اینجا قابلیت Devil Trigger خود را به دست می آورد که در آن یک شیطان آبی در پشت او ظاهر شده و او همانند دانته در این حالت، قوی تر می شود.
نرو که از اهداف شیطانی فرقه آگاه شده است، در ادامه به Credo بر می خورد که نیروی شیطانی او را در بر گرفته و او را متحول ساخته است. در ظاهر فرشته اما در باطن شیطان. نرو Credo را شکست می دهد، در مین حین Kyrie از راه می رسد و با دیدن پایان مبارزه نرو و برادرش، فکر می کند نرو قصد کشتن Credo را دشاته است. در همین حال Agnus سر می رسد و Kyrie را می دزدد. نرو در ادامه راهش دوباره با دانته رو به رو می شود. دانته به او می گوید که یاماتو شمشیر برادرش است و نرو بید او را به دانته بدهد. دانته در مبارزه پیروز می شود اما به نرو اجازه می دهد تا یاماتو را داشته باشد. بعد از این اتفاق مشخص می شود که Gloria در واقع همان Trish است که تغییر چهره داده است. نرو به سانکتوس و Savior (شیطانی که فرقه قصد بیدار کردنش را داشت) می رسد. سانکتوس با استفاده از Kyrie به عنوان سپر انسانی موفق می شود که نرو را درون Savior زندانی کند تا از وی به عنوان مرکز اصلی نیروی Savior استفاده کند. Savior در واقع فقط با نیروی شخصی از خاندان اسپاردا قدرت می گیرد که این بر احتمال درست بودن این فرضیه که نرو پسر ورجیل است (یا حداقل ربطی به خاندان اسپاردا دارد) می افزاید. Credo می خواهد نرو و Kyrie را نجات دهد اما توسط سانکتوس زخمی می شود و در حال مرگ از دانته می خواهد که نرو و Kyrie را نجات دهد. Agnus با استفاده از یاماتو، دریچه های جهنم را باز می کند و باعث می شود شیاطین وارد شهر شوند. دانته به سالن اپرا شهر می رود و Agnus را می کشد و با به دست آوردن یاماتو به سمت Savior می رود. وی در حین مبارزه با Savior متوجه می شود که نمی توان او را از بیرون کشت و برای همین یاماتو را به داخل بدن Savior می فرستد. نرو که درون Savior بود یاماتو را بدست می آورد و با کشتن سانکتوس، Kyrie را نجات می دهد و Savior را نابود می کند... .
بازی با نشان دادن سکانسی از دفتر دانته به پایان می رسد. دانته، تریش و لیدی آماده ادامه دادن کار خود و کشتن شیاطین بیشتری هستند... .


Devil May Cry 2


Devil May Cry 2 با ورود جداگانه دانته و Lucia به يك موزه كه در آن چیزی مهم به نام The Arcana Medaglia، وجود دارد، شروع مي شود. بعد از نابود كردن گروهي از شياطين در موزه، Lucia از دانته مي خواهد كه همراه او به جزيره Dumary برود. جايي كه دانته در آن با مادر Lucia كه نامش Matier است، آشنا مي شود. Matier براي دانته تعريف مي كند كه زماني همراه پدر او، اسپاردا، براي نجات دادن جزيره از دست شياطين جنگيده است. او از دانته مي خواهد كه با Arius بجنگد. Arius يك تاجر بين المللي بود كه از قدرت هاي شيطاني استفاده مي كرد و ميخواست كه بر جهان حكمراني كند. دانته يك سكه به هوا پرتاب مي كند و قبول مي كند كه اگر "شير" بيايد به آنها كمك خواهد كرد. پس از اينكه دانته، Lucia و مادرش را ترك مي كند درباره Arcana به جستجو مي پردازد . Arcana چيزي بود كه Arius براي آزادسازي Argosax به آن نياز داشت .
در نهايت Lucia با Arius رو در رو مي شود و مشخص مي شود كه Lucia مخلوق Arius است. هنگامي كه Lucia به Arius حمله مي كند او با قدرت جادو جلوي Lucia را مي گيرد و اجازه نمي دهد كه به او صدمه بزند. پس از مدت كوتاهي دانته دوباره Lucia را ملاقات مي كند و او آخرين قطعه Arcana را به دانته مي دهد. پس از اين اتفاق، دانته با مادر Lucia ملاقات مي كند و سعي مي كند كه Arcana را به او بدهد. مادر Lucia از دانته مي خواهد كه از Arcana براي نجات Lucia استفاده كند چراكه او دوباره به مبارزه با Arius رفته است. دانته دوباره سكه مي اندازد تا تصميم بگيرد كه به او كمك كند يا نه و "شير" مي آيد. دانته براي كمك به Lucia حركت مي كند. در همين حال، Lucia وارد برج Uroboros مي شود و به Arius حمله مي كند اما Arius او را دستگير مي كند. دانته فرا مي رسد و Arcana را با زندگي Lucia معامله مي كند اما بعد از اين كار به Arius حمله مي كند . Arius براي فرار كردن دانته را تحت فشار قرار مي دهد تا بين نجات دادن Lucia و كشتن او يكي را انتخاب كند!
Lucia نگران بود و با خودش در تضاد بود. شگفت زده شده بود كه چگونه مي خواهند Arius را متوقف كنند. دانته او را آرام ميكند و مي گويد كه راهي پيدا خواهد كرد. او را ترك ميكند و براي نابود كردن Arius حركت مي كند.
Matier بعد از مدت كوتاهي مي رسد. او Lucia را آرام مي كند و تصميم مي گيرد تا دوباره بر ضد Arius بجنگ..
دانته در میان مراسم جاودانگی Arius سر می رسد و چون این مراسم هنوز کامل نشده بود، دانته امیدوار باقی می ماند. يك نبرد ديگر اتفاق مي افتد و در آن دانته با Ebony & Ivroy كار Arius را تمام مي كند. پس از اين ماجرا Lucia با دانته رو به رو مي شود و از او ميخواهد كه او را بكشد زيرا مي ترسد كه به يك شيطان تبدیل شود. پيش از اينكه اين ماجرا حل شود، يك موج عظيم انر‍ژي برج را در هم مي كوبد و دروازه اي به دنياي شياطين گشوده مي شود. دانته و Lucia با هم بحث مي كنند كه چه كسي وارد شود و دروازه را از درون ببندد كه دانته پيشنهاد مي كند كه همه چيز را به سرنوشت بسپارند. او يك سكه در مي آورد و به هوا پرتاب مي كند و دوباره "شير" مي آيد! دانته وارد دروازه ميشود تا با Argosax مبارزه كند.
بعد از اينكه دانته آن جا را ترك مي كند، Arius دوباره به زندگي باز مي گردد. در حالي كه Lucia با او مبارزه مي كند، Arius مي فهمد كه زخمي شده و سعي مي كند تا حواس Lucia را پرت كند اما اين تاكتيك او عملي نشد و Lucia او را نابود می کند. در داخل دروازه دانته با Argosax مبارزه مي كند و او را نابود مي كند.چون دروازه بسته شده بود، دانته تصمیم می گیرد با موتورسیکلت به اعماق دنیای شیاطین برود. پس از پايان مبارزه ، Matier سعي مي كند تا Lucia را آرام كند چراكه او نگران عاقبت دانته است. Matier مي گويد كه براي اسپاردا نيز اتفاقي مانند اين افتاده و او توانسته از اين سفر با پيروزي بازگردد. Lucia به سكه اي كه دانته در آن جا رها كرده بود نگاه مي كند و متوجه مي شود كه هر دو روي سكه مثل هم هستند. مدتي بعد، Lucia در مغازه دانته به اين فكر فرو مي رود كه دانته و اسپاردا دقيقا مانند هم به دنياي شياطين سفر كرده اند و چگونه اسپاردا توانسته بازگردد. ناگهان صداي يك موتور سيكلت به گوش مي رسد و Lucia از مغازه خارج مي شود تا ببيند كه چه كسي است... .




نوشته شده توسط:


ce7en44
Dante .D.H
La-Li-Lu-Le-Lo
Nevan
 
Last edited by a moderator:

alprh

کاربر سایت
Sep 28, 2005
690
نام
Alprh The Drawranger
نوشته شده توسط saeed-crisis2:
جای دانته((سعید)) تو این انجمنها خالی...اگه نه میومد تواین تاپیک کلی پست میزد... :mrgreen:
آره . من تو وب سایت موقت باش آشنا شدم. خیلی وقته که آنلاین نشده.
 

B H Z

کاربر سایت
Sep 27, 2005
3,980
نام
Behzad
سلام به همه دوستان عزیز سلام علی اقا گل خوبی عزیز کم پیدایی جیگر خوب کاری کردی عزیز که این تایپیک رو زدی در مورد این بازی خوب عزیز موفق باشی
 

MGS

کاربر سایت
Sep 30, 2005
3,336
نام
Hesam
منم خودم يكي از كشته مرده هاي دانته و اخلاقش مخصوصا حركاتش هستم

فقط اين يه تيكه كه تو شماره 1 ميگفتLet's Rock Baby
 

farzadlion

کاربر سایت
Sep 30, 2005
2,085
به به بازی مورد علاقه ی من....من که میمیرم برای این بازی و شخصیت دانته....
تاپیک خیلی خوبی میشه امیدوارم با کمک دوستان تاپیک پرباری داشته باشیم
 

SHvIRUS

کاربر سایت
Dec 2, 2005
938
نام
Shayan
من نسخه سه این بازی رو دارم و پنج تا مرحلشو رفتم !
اما زیاد ازش خوشم نیومد نمیدونم چرا !
یه پسر لات که پیری زود رس گرفته(موهاش سفیده!) یه مگس کش میگیره دستش (شمشیرش!) و شیطان ها رو شکار میکنه !
58.gif

اعصاب آدم بعد از نیم ساعت بازی کردن بکلی نابود میشه از بس شلوغه !!!
71.gif
 
آخرین ویرایش:

Joseph Balsamo

کاربر سایت
Sep 24, 2005
163
نام
سیدمحمدرضا
بازی خیلی فوق العاده ای است و البته باز هم کپکام مدیون شینجی میکامی به خاطر این بازی البته من خودم به شخصه از شماره 2 بازی و مخصوصا چهره و لباس دانته در شماره 2 خیلی خوشم میاد.
 

Dante Is Alive

کاربر سایت
Jul 8, 2006
1,573
نام
ســـعــــيــــــد
جای دانته((سعید)) تو این انجمنها خالی...اگه نه میومد تواین تاپیک کلی پست میزد... :mrgreen:

سعید ممنون . راستش من تازه این تاپیک رو دیدم . داشت خاک می خورد اساسی .حالا بیاید یه دستی به سر و روی تاپیک بکشیم ...


آره . من تو وب سایت موقت باش آشنا شدم. خیلی وقته که آنلاین نشده.


سعید درست میگه ... کنکور !!!
داشتم رو پروژه ی Konkor may cry کار می کردم .که بالاخره اشکشو در آوردم ...:cheesygri :cheesygri :cheesygri
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر