راهنما بازی ها wii

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
نقد و بررسی Golden Eye 007





cover_large.jpg





Publisher:Activision

Developer:Eurocom

Genre:FPS

Tags:First Person, James Bond, Spy, Weapons

Players:8

Release Date:2nd Nov 2010



سیزده سال پیش یعنی سال 1997 بود عنوان اول شخص Golden Eye 007 برای Nintendo 64 منتشر شد و مورد توجه بسیاری از مخاطبان و تحسین منتقدان قرار گرفت. همانطور که در پیش نمایش قبلی جیمز باند در مورد حقوق ساخت بازی های سری جیمز باند مفصل توضیح داده شد هم اکنون این امتیاز در دستان Activision است، قبل از معرفی Blood Stone عنوان دیگری از این سری با نام Golden Eye 007 تایید شده بود که توسط استودیوی Eurocom ساخته شده است.


Golden Eye با نوآوری ، بازیگرانی جدید و کارگردانی قوی تر بازگشته است تا امسال Wii داران را حسابی خوشحال کند. هرچند هدف اصلی Activision از این کار به دلیل محبوبیت N64 بین بازیبارها است تا بتواند سود خوبی را به جیب بزند، اما مساله مهم تر این است که Eurocom کار خود را به نحو احسن انجام داده و توانسته خاطرات قدیمی که با Golden Eye 007 داشتیم را دوباره زنده کند.


Golden Eye 007 عنوانی است که امسال از سری جیمز باند به طور انحصاری برای پلت فرم های Wii و DS منتشر شد و برای اولین بار در E3 معرفی شد و مورد توجه تعداد زیادی از طرفداران قرار گرفت. Golden Eye در اصل نسخه ایی بازسازی شده است که تغییراتی ریز و درشت در خود دارد. نسخه اصلی برای کنسول گیم کیوب و Nintendo 64 در سال ها قبل منتشر شده بود که بسیاری از بازیبازها با آن خاطرات خوبی دارند.



از مهم ترین تغییراتی که می توان در نسخه جدید Golden Eye برای Wii نام برد تغییر کاراکتر اصلی بازی است، در نسخه قدیمی این بازی شما در نقش شخصیتی به نام Pierce Brosnan بودید که از جمله مامورهای قدیمی 007 به شمار می آید، اما در نسخه جدید ماننده دیگر نسخه های جدید جیمز باند شما در نقش Daniel Craig بازی را به پیش می برید و صداگذاری آن نیز به صورت کامل توسط خود او انجام شده است که روح تازه ایی به بازی بخشیده است.


صحنه های کلیدی و سینمایی بازی که در فیلم آن نیز وجود داشتند دستکاری شده و توسط Daniel Craig به زیبایی هرچه تمام تر اجرا می شوند.


برخی از شخصیت های نسخه N64 نیز حذف شده اند و برخی دیگر در قالبی نو به ایفای نقش می پردازند و بازی تعداد بیشتری کاراکتر نوستالژیک در خود جای داده است.



large.jpg




داستان بازی نیز در حالت کلی تغییراتی داشته که در نوع خود جالب است. داستان بازی با دو مامور 007 و 006 یعنی Alec Trevelyan شروع می شود که در یکی از پایگاه های نظامی روسیه به نام Arkhangelsk متوجه وجود سلاح های شیمیایی می شوند. General Ourumov یک ژنرال روسی است که تصمیم دارد سفارت خانه انگلیس را نابود کند. باند و Alec با کمک یکدیگر منطقه را با استفاده از مواد منفجره از بین می برند.


پس از آن Alec Trevelya در دام Ourumov می افتد و کشته می شود. پس از تعقیب و گریزهای فراوان متوجه می شوید که Alec Trevelya هنوز زنده است و ... . داستان بازی به گونه است که تا پایان بازی کسل کننده نخواهد شد و با اتفاقات جدید و ناگهانی شما را تا پایان با خود نگه می دارد.


Golden Eye یکی از بهترین اول شخص های کنسول Wii است و دارای یک بخش تک نفره عالی است، تا جایی که IGN در این مورد Golden Eye می گوید این عنوان باورنکردنی است و به ندرت چنین چیزی برای کنسول نیتتندو می آید! روند بازی و گیم پلی در Golden Eye 007 بسیار خوب کار شده و کم و کسری خاصی ندارد و همه عناصر داخل بازی با اول شخص های امروزی تطبیق داده شده اند و اگر از طرفداران اول شخص های مدرن باشید حتما از Golden Eye خوشتان می آید و تا آن را تمام نکنید خیالتان راحت نمی شود.


یکی از سازندگان بازی از استودیوی Eurocom می گوید برای بازسازی نسخه N64 برای نسل کنونی از عناوینی هم چون Call of Duty و Halo الگو گرفته اند تا بازی قدیمی جلوه نکند. منوی بازی یادآور نسخه های قدیمی است که موزیک متن آن موسیقی معروف و همیشگی و جذاب است. Loading های بازی بسیار کوتاه هستند و پس از دیدن دموی اولیه و آشنا شدن با هدف ها و ماموریت اصلی در مرحله وارد بازی می شوید.


ماموریت ها و وظایف باند نیز توسط M به وی داده می شود. ماموریت ها چیز جدیدی ندارد و شامل تعقیب و گریز یک نفر، از کار انداختن تجهیزات دشمن، فرار کردن و خارج شدن از یک ساختمان در حال تخریب، پیدا کردن هدفی خاص در یک منطقه، کشتن یک نفر و ... می شوند. در برخی قسمت ها نیز باید در برابر حمله دشمنان مقاومت کنید تا یک در ماننده در آسانسور یا یک دریچه باز شود و به راه خود ادامه دهید.


بازی در کل دارای 4 درجه سختی متفاوت از یکدیگر می باشد. درجه اول Operative است که آسان ترین درجه موجود در بازی است، حالت یا درجه بعدی Agent است که نقش همان نرمال را دارد و درجه سختی بعد که توصیه میکنیم بازی را با این درجه آغاز کنید 007 است. یک درجه سختی دیگر به نام 007 Classic نیز وجود دارد که در ابتدا باید بازی را در حالت 007 به پایان برسانید تا این بخش باز شود که در مورد آن در ادامه توضیح خواهیم داد. دلیل این که گفته شد بهتر است بازی را با درجه 007 آغاز کنید آسان بودن بازی است، البته این بدین معنا نیست که بازی دارای هوش مصنوعی ضعیفی است بلکه اصلا این طور نیست و تنها تفاوت بین این دو درجه در تعداد دشمنان و نوع آنهاست.


در درجه های پایین تر تعداد دشمنانی که در هر قسمت یا منطقه به سمت شما حمله می کنند کم است و چالش زیادی برای شما ایجاد نمی شود، از همین رو بهتر است بازی را در حالت 007 آغاز کنید تا لذت بیشتری از بازی ببرید و مدت زمان بیشتری با آن سرگرم شوید.



large.jpg




پس از به پایان رساندن بازی در درجه 007 قسمت بعدی یعنی 007 Classic برای شما باز می شود که تفاوت های کوچکی با درجه های قبلی دارد. اولین تفاوت در این قسمت اضافه شدن Health Bar به بازی است که هماننده نسخه Nintendo 64 است و بازی بسیار سخت تر از گذشته می شود و دیگر نمی توانید با کاورگیری سلامتی خود را بازیابی کنید که در این صورت بازی فوق العاده دشوار می شود اما این یک بازگشت بزرگ است.


در حالت معمولی و دیگر درجات بازی اگر تیر بخورید می توانید با پوشش گرفتن سلامتی باند را بازیابی کنید. در صورتی که بمیرید ماننده نسخه های قدیمی افکت زیبای خون بر روی صفحه پخش می شود که در این صورت باید بازی را از Checkpoint قبلی آغاز کنید. فاصله Checkpoint ها در طول بازی خوب است و معمولا پس از انجام دادن یا پیشروی در مرحله بازی به صورت خودکار ذخیره می شود. بازی دارای یک HUD ساده و استاندارد است که در آن می توان نقشه، سلاح و تعداد تیر موجود یا حالت ایستادن یا نشستن باند را مشاهده کنید.


در Golden Eye ماننده گذشته بازی را از دید اول شخص دنبال می کنید. سیستم و مکانیزم کاورگیری موجود در بازی بسیار ساده است و فقط در صورتی که در پشت اجسام کوچک و کم ارتفاع ماننده یک میز یا یک کشو بروید می توانید با نگه داشتن کلید L کاور بگیرید و به سمت دشمنان شلیک کنید، اما این قابلیت در پشت دیوارها غیرقابل استفاده است ولی با این حال مکان های کم ارتفاع زیادی در بازی وجود دارند که می توانید پشت آنها پوشش بگیرید که در درجات سختی بالاتر از این سیستم استفاده زیادی خواهید کرد.


دشمنان در بازی از تنوع خوبی برخوردارند و با پیشروی در طول مراحل دشمنان سرسخت تر و قوی تر می شوند. مورد دیگر هوش مصنوعی دشمنان است که از هوش خوبی در بیشتر قسمت ها برخوردارند و کمتر ضعفی در این زمینه می بینیم. دشمن ها در درجات پایین از لحاظ تعداد کم هستند و می توانید راحت آنها را پشت سر بگذارید و از بین ببرید.




Classic Controller Pro



در درجات سختی بالاتر ماننده 007 دشمنان در دسته های بیشتری حمله می کنند و قبل از هر چیز یا کاور می گیرند، در بیشتر قسمت ها شما مجبور به کاورگیری می شوید و در این حین که برخی دشمنان شما را با آتش سرگرم می کنند دیگر دشمنان از پشت سر به سراغتان می آیند! اگر در حال خشاب عوض کردن نیز باشید و دشمنی در نزدیکی شما باشد به سمتتان می آید. در صورتی که یک یا دو تن از دشمنان را هدشات کنید به سمت عقب می روند و کاور می گیرند، در دیگر موقعیت ها در صورتی که بلافاصله پس از ورود دشمنان آنها را به رگبار ببندید با شیرجه به پشت کاورا می روند و در همین حین به سمتتان شلیک می کنند که کشتن آنها در این حین لذت بیشتری دارد!


موبایل همیشگی باند نیز در Golden Eye برخی اوقات به کارتان می آید، گاهی در وسط ماموریت ها با شما تماس گرفته می شود که با کلید Z و A باید پاسخ دهید که اکثرا ارتباطات شما با M16 از طریق موبایل صورت می گیرد. از دیگر کاربردهای موبایل می توان هک کردن درها یا کامپیوترها، اسکن کردن افراد یا اسناد که باید به میزانی که تعیین شده به آنها نزدیک شوید و کلید A را فشار دهید. Melee کردن دشمنان و استفاده از فن ها نیز با کلیدهای Z و Bانجام می شود.


بهتر است کمی در مورد کنترل بازی صحبت کنیم که قبل از انتشار بازی حرف و حدیث های زیادی در مورد این مساله بود. یکی از مواردی که Activision در مورد بازی تحت فشار بود کنترل بازی و پشتیبانی و تطبیق مناسبی برای Classic Controller Pro بود. Golden Eye در زمینه بازی های FPS برای Wii دارای یکی از بهترین کنترل ها است و بازی دارای کنترلی نرم، روان و سریع است. بازی به شما در ابتدا چندین پیشنهاد برای انتخاب می دهد. Wii Remote به همراه Nunchuk ، Wii Zapper ، Classic Controller و Classic Controller Pro و در آخر استفاده از Nintendo GameCube Controller به شما پیشنهاد می شود.


البته می توانید در بخش تنظیمات که از گزینه ها و جزئیات بالایی برخوردار است کنترل را با حساسیت بیشتر تنظیم کنید و آنرا در پروفایل شخصی خود برای بخش چندنفره نیز ذخیره کنید تا به مشکل برنخورید. از جمله Optionsهای مهم این بخش می توان Rotation Speed ، Invet Look یا Pointer Sensitinty و ... را نام برد.



large.jpg




سیستم هدف گیری خودکار نیز در بازی وجود دارد. قابل ذکر است که در اوایل بازی کنترل بازی کمی گیج کننده باشد اما با کمی تمرین و پیشروی در بازی قلق آن را به دست خواهید آورد! در حالت کلی کنترل ویموت نقصی ندارد و باعث می شود لذت بیشتری از بازی ببرید. در صورتی که باندل بازی را نیز تهیه کرده باشید می توانید با استفاده از Classic Controller Pro که به ویموت به جای نانچاک وصل می شود استفاده کنید.



در بازی می توانید به صورت هم زمان 3 سلاح را حمل کنید و یکی از سلاح های ثابت شما کلت بی صدای باند یعنی P99 است. به علاوه سلاح های خودتان می توانید سلاح ها را با نگه داشتن کلید A تعویض کنید. در برخی مراحل نیز در گوشه و کنار کیف هایی را پیدا می کنید که قفل دارند و با شکستن آنها معمولا یک Sniper به دست می آورید. برخی سلاح ها نیز دو نوع دارند که البته تفاوتشان به وجود یک Reflex Sight یا ACOG Scope اضافه است. در هنگام تیراندازی می توانید تعداد شلیک تیرها که در سه حالت رگبار، تک تیر و سه تیر وجود دارد را تنظیم کنید. هر سلاح اثرپذیری خاص خود را بر روی دشمنان دارد، برای مثال در صورتی که با یک شاتگان شلیک کنید به زیبایی به عقب پرت می شوند یا در صورتی که به نقاط مختلف بدن دشمنان شلیک کنید عکس العمل های متفاوتی را می بینید، برای مثال در صورتی که به زانوی یکی از دشمنان شلیک کنید با پا بر روی زمین می افتد.


سلاح های موجود در GE از تنوع بالایی برخوردارند و شامل کلاس های مختلف Pistolها و Rifleها و Shotgunها و... می شوند. دو نوع اسنایپر WA 2000 و Toros AV 400 نیز در بازی وجود دارند که در برخی مراحل از آنها استفاده می کنید. راه های میان بر و مخفی ماننده کانال های کولر نیز در بیشتر اوقات به کمک تان می آیند. در محیط های بازی عوامل انفجار زیادی ماننده کپسول ها و... در بازی وجود دارند که با شلیک می توانید تعداد بیشتری از دشمنان را به صورت هم زمان از بین ببرید. در هر محیط نوع این اشیاء متفاوت است، برای مثال در مرحله زندان به جای کپسول ها می توانید به پنکه های سقفی شلیک کنید تا دشمنان خنک شوند!


نکته دیگر وجود یک تعادل فوق العاده بین مخفی کاری و آتش بازی در بازی است، در اغلب موارد تا زمانی که دشمنان شما را نبینند و متوجه حضورتان نشوند می توانید در سکوت دشمنان را با Melee کردن یا هدشات کردن با استفاده از P99 آنها را از پا در بیاورید. اما هنگامی که دشمنان متوجه حضور شما شوند سریع زنگ خطر را به صدا در می آورند و تعداشان بیشتر می شود، پس از آن سریع کاور می گیرند و حسابی شما را گیج می کنند و کمتر پیش می آید که به راحتی از کاور خود بیرون بیایند. هوش مصنوعی دشمنان در بازی جالب است و حرکات مختلفی را از سوی آنها مشاهده می کنید.
در برخی از صحنه ها نیز باند با یک ضربه ناگهانی در را باز می کند و صحنه به صورت آهسته در می آید تا دشمنان را سریع از بین ببرید، البته در این موارد باید مراقب گروگان ها نیز باشید.


بازی در کشورهایی ماننده دوبی، روسیه، نینجریه و ... اتفاق می افتد. محیط های بازی نیز متنوع اند و در مناطقی ماننده فرودگاه ، موزه ، جنگل ، کوهستان های برفی ، ایستگاه مترو و پایگاه های نظامی یا ... اتفاق می افتد. هر مرحله زیر مجموعه هایی دارد، برای مثال ابتدا بازی را از یک محیط باز آغاز می کنید و قسمت دوم در یکی از ساختمان ها رخ می دهد. البته برخی مراحل ماننده Barcelona یا Dubai در همان قسمت اول تمام می شوند.


اما در مرحله ایی دیگر ماننده St. Petersburg بازی را در 4 قسمت مختلف دنبال می کنید. در طول بازی هدایت وسیله نقلیه خاصی را بر عهده نخواهید داشت، به جز یکی از مراحل پایانی بازی که می توانید هدایت یک تانک را به عهده بگیرید و همه جا را به آتش بکشید. صحنه های سینمایی و هیجان انگیز که اغلب بازیباز را غافل گیر می کنند نیز در بازی کم نیستند که برای نمونه می توان صحنه موتورسواری و پریدن باند به داخل هواپیما را نام برد. بخش تک نفره بسیار طولانی نیست و چیزی در حدود 10 ساعت گیم پلی دارد.




Golden Eye از انجین بازی Dead Space: Extraction یعنی استفاده می کند که از لحاظ بصری بر روی Wii بسیار زیبا است. اما در صورتی که بخواهیم از لحاظ فنی به جزئیات بنگریم، مشکلات ریز و درشتی در این بخش می توان نام برد. مساله بعد Framerate بازی است.


با توجه به جزئیاتی ماننده انیمیشن شخصیت ها، نورپردازی و اثرات آب و هوا و اشیاء انهدام پذیر هیچ انکاری در این که بازی دارای گرافیک خوبی است نیست اما در برخی مواقع در صحنه های شلوغ ماننده انفجار، دود، تیراندازی و ... ممکن است با کمی افت فریم مواجه شوید. اما از Golden Eye نباید انتظار یک بازی HD ماننده Black Ops بر روی 360 را داشته باشید. جسد دشمنان پس از کشته شدن بعد از چند ثانیه از روی زمین محو میشوند! تخریب پذیری بازی را بیشتر در انفجارها خواهید دید. اوج تخریب پذیری بازی را می توان در مرحله Tank مشاهده کرد که ساختمان ها، پل ها، ماشین ها و ... به زیبایی از بین می روند.


حرکت صورت شخصیت ها و عکس العمل ها در گفتگوها و احساسات و... خوب کار شده است. افکت هایی ماننده آتش، انفجار، دود و آب نیز در سطح متوسطی قرار دارند. در نهایت می توان گفت حتی در صورتی که گرافیک بازی شما را راضی نکند مانع از لذت بردن شما از بازی نمی شود.



large.jpg




یکی دیگر از نقاط قوت Golden Eye صداگذاری و موسیقی آن است. صداگذاری کاراکترها اصلی یا فرعی و انفجارها در بازی در سطح خوبی قرار دارند، صداگذاری سلاح ها و شلیک نیز عالی کار شده و از آن لذت می برید. اما موسیقی ها و ترک های استفاده شده در بازی عالی اند، در طول بازی می توانید اکثر موزیک های کلاسیک و بیادماندنی جیمز باند را گوش دهید.
یکی از نقاط قوت و بخش های اصلی بازی حالت مولتی پلیر آن است. این بخش به دو صورت آنلاین و آفلاین قابل بازی کردن است، در حالت آنلاین که با استفاده از Nintendo Wi-Fi Connection انجام می پذیرد 8 نفر می توانند به صورت هم زمان به رقابت بپردازند. حالت آفلاین که قابلیت Split Screen را در خود دارد تا 4 بازیکن را پشتیبانی می کند.


در این بخش می توان Mode یا Map مورد نظر را انتخاب کنید و به بازی کردن با دوستان خود بپردازید که سلاح ها و Mode های زیادی که در این قسمت وجود دارد مدت زیادی سرگرم می شوید. از جمله Mode های بازی می توان Golden Gun و Conflict و You Only Live Twice را نام برد. در قسمت Map یا نقشه ها به طور کلی 10 نقشه وجود دارد که مکان های مختلف و متنوعی ماننده جنگل، کارخانه، اسکله، ایستگاه مترو و ... را شامل می شود.


در منوی دیگر این بخش یعنی Modifiers می توانید تنظیمات جانبی دیگر ماننده Time Limit یا Score Limit و حالت های افقی یا عمودی بودن Split Screen را به دلخواه تنظیم کنید. در انتخاب کاراکتر قابل بازی خود گزینه های زیادی پیشه رو دارید. علاوه بر خود Bond می توانید شخصیت های موجود در بخش داستانی ماننده Natalya ، Trevelyan ، Onatopp ، Zukovsky ، Ourumov ، Mishkin یا Sky Briggs و ... را انتخاب کنید.


البته به جز شخصیت های اصلی و فرعی بخش داستانی می توانید از میان انواع دشمنان موجود در بخش تک نفره یکی را انتخاب کنید که از افراد مختلفی ماننده سربازهای معمولی، نیروهای امنیتی، کماندوها و تشکیل می شوند.


نکته مهم تر در این بخش سلاح ها است که می توانید سلاح خود را به دلخواه انتخاب کنید که نقش مهم تری در این حالت دارد. با به دست آوردن XP و امتیاز در طول بازی می توانید آیتم های جدیدتری را آزاد کنید. یکی از نواقص یا مشکلات بخش مولتی پلیر Golden Eye نبود Wii Speak یا چت صوتی است، اما با این حال توصیه می کنیم این بخش را حتی بدون چت صوتی تجربه کنید.


نسخه DS بازی نیز توسط استودیوی N-Space ساخته شده که DSبازها به خوبی با این استودیو آشنا هستند.


با وجود صحنه های غافل گیر کننده و هیجان انگیز Golden Eye 007 یکی از بهترین بازی های ویدئویی سری جیمز باند تا به امروز است.

گیم پلی : 17
گرافیک : 16
موسیقی و صداگذاری : 19
امتیاز نهایی : 17 ( خوب )
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: masoud101

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
اقا استفاده کردیم. عجب کنسولی بودا! هنوز تو کف رزیدنت اویل زیرو و ریمیک هستم!

فدات عزیز

آره کنسولی محبوب و پرفروش بود که پرفروشترین کنسول خونگی نسل هفت شد اما تو ایران شناخته نشد

:x


خوب زیرو و ریمیک رو شبیه ساز دلفین بازی کن :bighug:
 

BEHZAD WESKER

کاربر سایت
Jan 13, 2014
2,053
نام
بهزاد
فدات عزیز

آره کنسولی محبوب و پرفروش بود که پرفروشترین کنسول خونگی نسل هفت شد اما تو ایران شناخته نشد

:x


خوب زیرو و ریمیک رو شبیه ساز دلفین بازی کن :bighug:
قیمت کنسول و بازی هاش چند هست؟
 

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
قیمت کنسول و بازی هاش چند هست؟

wii دست دوم در حد آک حدود 280 تا 300 هزار تومن ( چیزی میگم که انگار الان خریدی همه چیش سالم و کامل باشه)


بازیا wii کم حجمه راحت میتونی دانلود کنی اما اگه بخوای روی هارد بخری هر بازی 700 تومن


چون wii از روی هارد اکسترنال و فلش بازی اجرا میکنه خرید بازی روی هارد برات به صرفه تره


بعد wii بازیا گیم کیوبم اجرا میکنه کلی بازی توپ داره گیم کیوب



این سایت فقط فروش بازیا wii داره


http://www.bazikhaneh.com/Wii/WiiImages01.html
 
آخرین ویرایش:

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
اره من re0 رو با دلفین بازی کردم.
فقط بعضی مواقع یکم افت فریم داره.:(

پس نسخه خود گیم کیوب بازی کردی


اون نسخه ها توسط نینتندو پورت شدن برای wii بازی کردنشون راحتر شده


خود دلفین افت داره نسخه ها جدید دلفین تو تو اجرا بازیا wii بهتر شدن اما تو اجرا بازیا گیم کیوب بدتر شدن
 

BEHZAD WESKER

کاربر سایت
Jan 13, 2014
2,053
نام
بهزاد
wii دست دوم در حد آک حدود 280 تا 300 هزار تومن ( چیزی میگم که انگار الان خریدی همه چیش سالم و کامل باشه)


بازیا wii کم حجمه راحت میتونی دانلود کنی اما اگه بخوای روی هارد بخری هر بازی 700 تومن


چون wii از روی هارد اکسترنال و فلش بازی اجرا میکنه خرید بازی روی هارد برات به صرفه تره


بعد wii بازیا گیم کیوبم اجرا میکنه کلی بازی توپ داره گیم کیوب



این سایت فقط فروش بازیا wii داره


لیست بازی های Wii

رفتم سرکار حتما میخرم. درسم دیگه تموم شد.:)) چون دو تا کنسول دارم نمیشه هی ادم به باباش بگه! تصمیم گرفتم در اینده هر چی هست بخرم
 

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
نقد و بررسی Metroid other M




cover_large.jpg




Publisher:
Nintendo

Developer:
Team Ninja

Genre:
Action, Adventure

Tags:
Space, Aliens, Weapons, Pirates

Players:
1

Release Date:
31st Aug 2010

Series:
Metroid

Controller Support:
Wii Remote

Feature Support:
Widescreen 16:9

Also Known As:
Metroid

Official Site:
metroid.com​



سری بازی های Metroid به ویژه super Metroid همواره به عنوان یکی از بهترین بازی های side scroll تاریخ شناخته می شود.این سری که راه متفاوتی از دیگر بازی های نینتندو در پیش گرفته بود، پس از این که به استدویوی Retro سپرده شد نیز توانست موفقیت دیگری را برای نینتندو و در دوره ای که Hallo حاکم شوترهای اول شخص کنسولی به حساب می آمد به دست بیاورد (عنوانی که برخلاف بازی های کلاسیک این سری به صورت اول شخص با نام Metroid prime عرضه شد).اما پس از عرضه دو عنوان از این سری برای Game cube و شماره آخر این سه گانه برای Wii، همگان منتظر بودند Rtro این سری را با ساخت بازی های دیگر ادامه دهد؛ اما پس از مدتی مشخص شد قرار است استدیوی دیگری این عنوان را به دست گرفته و آن را به روزهای اوج خود بازگرداند.


بیشتر بازیبازها استودیوی Team Ninja را به عنوان خالق سری بازی های Ninja Gaiden و Dead or Alive به خوبی می شناسند و با سطح کاری آن ها آشنا هستند.استودیویی که مخصوصا در زمینه گیم پلی و گرافیک زبان زد است.


این تیم پس از مدتی جدیدترین عنوان از این سری محبوب با نام Metroid other M را عرضه کرد و توانست باز هم نظر مخاطبان قدیمی این سری را به خود جلب کند.




بازگشت به گذشته ها



برخلاف سری Metroid prime که یکی از بهترین های شوتر اول شخص زمان خود بود؛ MOM راه عناوین قدیمی این سری را پیش گرفته و سعی دارد عملکردی مشابه آن ها ارایه کند.دوربین بازی ترکیبی است از زاویه دید کنار که به نوعی بازی را وارد حالت دو بعدی کرده و زاویه دید معمولی عناوین سوم شخص که دوربین در پشت سر شخصیت یا جلوی او قرار می گیرد.در طول بازی بازیباز به هیچ وجه نمی تواند مکان دوربین را تغییر دهد؛ اما باید به این مساله اشاره کرد که دوربین بازی در همه لحظه های بازی بخش مورد نظر بازیباز را به خوبی نشان می دهد و این نکته که بازیباز نیاز به تغییر زاویه دوربین داشته باشد در طول بازی به هیچ وجه احساس نمی شود.در گذشته و در پیش نمایش بازی مفصل توضیح داده شده بود که نحوه کنترل بازی به این صورت است که بازیباز بایستی Wiimote را به صورت افقی در دست خود نگه داشته و بازی را ادامه دهد.



large.jpg




همین مساله مشکلاتی را در کنترل بازی به وجود می آورد؛ زیرا خبری از Nunchuk نیست و بازیباز نمی تواند از آن برای کنترل بهتر ساموس در محیط بازی استفاده کند.این مشکل به این خاطر به وجود آمده که D-pad موجود روی Wiimote تنها قادر به شبیه سازی حرکت شخصیت اصلی در 8 جهت رادارد و دیگر خبری از قابلیت نشانه گیری دستی نخواهد بود.این در حالی است که تمامی محیط های بازی 2 بعدی نبوده و در همان زمان هایی که دوربین بازی در کنار قرار می گیرد نیز عمق در محیط کاملا تاثیرگذار بوده و باعث می شود هنگام زدن کلید رو به بالا به سمت داخل محیط حرکت کنید.


زمانی مکانیسم توضیح داده شده کار را سخت می کند که چندین دشمن ساموس را محاصره کرده اند و بازیباز برای از بین بردن تمامی آن ها مجبور به جهت دهی سریع و شلیک کورکورانه است تابالاخره بتواند با استفاده از قابلیت هدف گیری خودکار این دشمنان را از بین ببرد.در کنار این موضوع وجود تنها دو کلید باعث شده برخی از فعالیت های موجود در بازی از جمله Reload کردن Wiimote انجام شود که در مواقع حساس و میان نبرد چندان جالب به نظر نمی رسد.همین مساله در مورد زمانی که سلامتی ساموس به کمترین میزان خود می رسد نیز صدق می کند.در این لحظه بازیباز می تواند با تغییر جهت Wiimote سلامتی خود را برگدراند که به طور کلی چندان جالب نبوده و با ساختار کلاسیک بازی همخوانی ندارد.


در هر صورت استفاده از Nunchuk و Wiimote می توانست باعث بالارفتن سرعت گیم پلی و اکشن بازی و همچنین توانایی بیشتر بازی باز در کنترل شخصیت شود؛ اتفاقی که در یک بازی کاملا 2 بعدی چون Batman Brave & Bold رخ داده و نتیجه مثبتی نیز در برداشته است.


مورد دیگری که در بیشتر عناوین این سری شاهد آن بوده ایم و در MOM کمی تغییر کرده مربوط به قابلیت های مختلف ساموس است که در گذشته و در ابتدای بازی های قدیمی این سری آن ها را از دست داده و در ادامه و طول بازی به مرور زمان دوباره به دست آورده و در مقابل دشمن ها از آن ها استفاده می کردیم. این دلیل ساده و البته منطقی که کمی تکراری به نظر می رسد در MOM جای خود را به دلیل غیرمنطقی و حتی گاه مسخره داده است.در ابتدای بازی ساموس هم قابلیت ها و حالت های مختلف اسلحه خود را در اختیار دارد؛ اما پس از این که با آدام مالکوویچ روبرو می شود به دستور او ترجیح می دهد از امکانات لباس و اسلحه خود بهره نبرد.این مکانیسم این گونه توضیح داده می شود که مالکوویچ به خاطر ارشد بودن به ساموس دسترو می دهد هر زمان او اعلام کرد از قابلیت های خود استفاده کند.وقتی که بازیباز می تواند به راحتی یک در را با قابلیت های ساموس باز کند؛ چرا این کار را بنا به درخواست مالکوویچ انجام ندهد.این در حالی است که اکنون ساموس به عنوان Bounty Hunter مستقل کار می کند و دلیلی ندارد که از دستورهای یکی از فرماندهان Galactic Federation پیروی کند.مساله ای که گاهی حتی باعث به خطر افتادن جان ساموس می شود؛ اما او ترجیح می دهد به دستور آدام احترام بگذارد.واقعا مشخص نیست چنین دلیل مسخره ای از کجا به ذهن بازیسازهای Team Ninja رسیده است.


اما با توجه به نکات عنوان شده در کل می توان گفت Metroid other M توانسته به خوبی همانند عنوان های قبلی موفق باشد، موفقیتی که شاید به بزرگی گذشته نباشد؛ اما برای برداشتن هر قدم بزرگی بایستی بهایی پرداخت شود.



large.jpg





آخرین ضربه



یکی از نکات جالب بازی مربوط به حملاتی است که بازیباز با کمک آن ها می تواند دشمن مقابل خود را از پا درآورد.بازیباز در مقابل با بعضی دشمن های موجود در بازی که از تنوع خوبی نیز برخوردارند، پس از انجام چند حمله این موقعیت را به دست می آورد که با انجام یک حرکت نهایی دشمن را نابود کند.این حمله های نهایی عموما توسط پریدن بازیباز روی دشمن مورد نظر اجار می شود و صحنه های جالبی به وجود می آورد.البته مشکلی که در این زمینه وجود دارد باز هم به کنترل بازی باز می گردد.زمانی که بازیباز می خواهد روی دشمن پریده یا به طور کلی از جایی به جای دیگر بپرد، به خاطر 8 جهته بودن کنترل بازی با مشکل روبه رو می شود و چندین بار باید یک حرکت را انجام دهد تا بالاخره موفق به انجام درست آن شود.



کوهی از دشمن ها



از جمله موارد قابل ذکر بازی همچون دیگر عناوین این سری جذاب و سرگرم کننده است، باس های بازی است که از طراحی خوبی برخوردازند و برای از پا درآوردن هرکدام از آن ها باید از یک استراتژی مخصوص استفاده کیند.این باس ها از لحاظ ظاهری نیز در سطح قابل قبولی قرار دارند و نسبت به دیگر دشمن های موجود در بازی بازیباز را به چالش می کشند.البته در بعضی باس فایت ها (Bos Fight)بازیباز مجبور به فرار از دست باس مورد نظر است و در ادامه و پس از دریافت اجازه از سوی آدام، می تواند باس مورد نظر را شکست دهد.



مهم ترین عامل

از جمله اصلی ترین قابلیت های MOM می توان به زاویه دید اول شخص آن اشاره کرد که بازی را کاملا به سری Metroid prime شبیه می کند.در این حالت بازیباز نمی تواند در محیط حرکت کند و تنها می تواند با نگه داشتن کلید B و تکان دادن Wiimote جهت دوربین را حرکت داده و به سمت دشمن های موجود در محیط شلیک کند.قابلیتی که از نظر اکشن آن چنان که باید و شاید تاثیر گذار نبوده؛ اما هنگام پیدا کردن یک سری شی مخفی شده در محیط که به ارتقای قابلیت های بازیباز مربوط می شوند کارساز بوده و نقش اساسی ایفا می کند.یکی از مشکلات این بخش، نبود قابلیت حرکت است که باعث شده گاهی بازیباز مجبور به انجام حرکت های عجیبی شود.به طور مثال در یکی از بخش های بازی بازیباز می بایست به هوا پریده و سپس وارد حالت اول شخص شود تا بتواند به یک هدف که از سطح دید ساموس بالاتر است؛ شلیک کند.انجام این حرکت ها در کل روند جالبی نداشته و باید گفت نبود دید اول شخص حتی می توانست به بازی کمک هم بکند.



Other-M-Screen-1.jpg
 

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253

cover_large.jpg


Publisher: Ubisoft

Developer: Ubisoft

Genre: Other

Tags: Time Travel

Players: 4

Release Date: 21st Nov 2010

Controller Support: MotionPlus

Feature Support: Wi-Fi Connection

صدا گذاری یکی از ارکان اصلی این سری بوده که توانسته تا حس طنز بازی را قوت بخشیده و خصوصیت های جذابی را برای خرگوش ها به وجود آورد. در این زمینه شاهد پیشرفت های خوبی هستیم که به صورت عمده مربوط به موسیقی های بازی می شود. وجود تعداد زیادی موسیقی موجود در بازی که از نمونه های واقعی گرفته شده اند خود دلیل خوبی برای بازی کردن Mini Game های مرتبط با موسیقی در این عنوان است.

در کنار این موضوع TIT نسبت به عناوین قبلی سری از لحاظ گرافیکی نیز پیشرفت کرده است. وجود جزئیات بیشتر در محیط های بازی و طراحی بهتر مدل های شخصیت ها در کنار رنگ بندی خوب محیط همه از مواردی هستند که به ایجاد یک جو شاداب و جذاب در بازی کمک کرده اند.

با شروع این نسل و بالا رفتن هزینه های ساخت یک بازی، استدیوهای سازنده دیگر قادر به انجام ریسک های بزرگ نبوده و به همین دلیل این رویه را پیش گرفته اند که تمرکز اصلی خود را بر روی عناوین جواب پس داده و معروف خود بگذارند تا بتوانند با به دست آوردن سود بیشتر آینده کاری خود را تضمین کنند. بر خلاف نسل های قبلی که هر ساله شاهد IPهای جدیدی بودیم در این سال ها با این مسئله رو به رو هستیم که از هر کدام از سری بازی های معروف صنعت بازی های کامپیوتری چندین و چند نسخه عرضه شده و این روند به صورت هر ساله دنبال می شود.

یکی از نمونه های این بحث سری بازی های Raving Rabbids است که در ابتدا به صورت مهمان سری بازی های Rayman وارد نسل جدید شد اما با وجود بازخوردهای بسیار خوب بازیبازها به محبوبیتی دست پیدا کرد که باعث شده تا Rayman را کنار گذاشته و این شخصیت دوست داشتنی را به کلی حذف کنند. در اصل ساختار جالب گیم پلی این سری و طنز بسیار قوی Rabbid ها باعث شد تا به نوعی فروش این سری تضمین شده باشد. با این حال شاهد پنجمین عنوان از سری بازی های RR هستیم که با عنوان TIT) Travel In Time) قصد دارد تا روایت جدیدی از این خرگوش های با مزه را برای بازیبازها بازگو کند.

large.jpg


بازگشت به آینده

این بار خرگوش های این عنوان تصمیم گرفته اند که به کمک ماشین لباس شویی پیشرفته خود که در زمان حرکت می کند به زمان های مختلف رفته و تغییراتی در تاریخ ایجاد کنند. داستانی که ایده بسیار جالبی برای یک گیم پلی سرگرم کننده است . راز موفقیت این سری در Mini Game های جذاب آن بود که هر کدام حاوی نکات طنز فراوانی بودند. بازی هایی که باعث می شدند تا بازیبازها در کنار یکدیگر لحظه های فوق العاده ای را پشت سر بگذارند. این مکانیک گیم پلی بازی در تمامی عناوین سری به جز Rabbids Go Home مورد استفاده قرار گرفته و جواب هم داده بود. این در حالی است که حالت ماجراجویی گونه Go Home نیز دارای ارزش های خود بود که بشخصه از بازیش لذت بردم . مشکلی که گریبان گیر TIT شده مربوط به عدم وجود ایده های جدید برای طراحی Mini Game های مختلف است .

در اینجا بایستی به این مسئله نیز اشاره شود که سیستم تشویق بازی به نوعی طراحی شده که بازیباز جوایزی را دریافت می کند.

بعد از معرفی Motion Plus بعضی از عناوین Wii با استفاده از این قابلیت عملکرد بهتری را به نمایش گذاشته اند. شاید استفاده از این قابلیت برای این عنوان که در آن Mini Game های ساده ای که با کنترل معمولی نیز قابل بازی هستند کاری بی جهت به نظر برسد، اما اینگونه نبوده و بایستی به این مسئله اشاره کرد که تنها Mini Game این عنوان که از قابلیت های Motion Plus استفاده می کند بهترین نمونه موجود دربازی است (ماهیگیری) که از لحاظ ساختار نیز نسبت به دیگر موارد، طراحی بهتری دارد. البته در چند Mini Game دیگر هم امکان استفاده از Motion Plus می توانست آنها را جذاب ترکند که متأسفانه وجود ندارد.

large.jpg



نکات مثبت:

مدل سازی و جزییات گرافیکی بهتر نسبت به نسخه های قبلی، ایده اولیه داستان، مینی گیم ای تحت عنوان Hookarium

نکات منفی:

میشه گفت ندارد

large.jpg

 
آخرین ویرایش:

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
بررسی Epic Mickey 2: The Power of Two



cover_large.jpg


Publisher: Disney Interactive Studios

Developer: Junction Point

Genre: Action, Adventure

Players: 2

Release Date: 18th Nov 2012


موش حماسه ساز!

میکی ماوس (Mickey Mouse) در سال 2010 بازگشت تا دوباره مورد توجه رسانه های مختلف در صنعت بازی های کامپیوتری قرار بگیرد. به دلیل وجود فیلم ها و کارتون های متعددی که از این شخصیت ساخته شده، میکی ماوس یکی از مشهورترین موش های دنیا به حساب می آید. کمپانی Disney نیز تصمیم گرفت که با همکاری آقای وارن اسپکتور (Warren Spector) که قبلاً در ساخت بازی های Deus Ex و System Shock نقش داشته، یک بازی بر اساس این شخصیت خلق کند. بازی اول به طور انحصاری برای Wii عرضه شد و دنیای تازه ای را از این شخصیت به نمایش درآورد.


آقای اسپکتور با مراجعه به آرشیو کمپانی Disney سعی کرده تا بازی ای را خلق کند که در آن شخصیت هایی را مشاهده کنید که تقریباً فراموش شده اند و زمانی مورد توجه کودکان و حتی بزرگسالان بوده اند. کار ساخت این بازی روی Wii باعث شد که این بازی روی کنسول پرفروش و محبوب wii دچار استقبال زیادی بشه و فروش خیلی خوبی داشته باشه ، در نسخه جدید این بازی ها کار بیشتری شده و بازی ارتقا یافتس . آقای اسپکتور در صحبت هایش به این موضوع اشاره می کند که: "یکی از المان هایی که در این نسخه باید آن را خیلی بهتر کنیم، دوربین بازی است. از زمانی که کار ساخت نسخه جدید را شروع کردیم، تمام تمرکزمان را روی این موضوع گذاشتیم." برای بازی The Power of Two یک تیم جدا به منظور خلق دوربین خوب در بازی تشکیل شده و هدف آن ها این است که بازیکنان بتوانند تجربه خوبی در بازی بدست بیاورن.


large.jpg



دوربین خوب باعث شده تا سیستم های جدیدی در بازی به وجود بیایند و بازیکنان را با زاویه ای جدید مواجه کنند. یکی دیگر از مزیت ها نسخه 1 ، قدرت در صداگذاری روی شخصیت ها و بخش های مختلف بازی بود. در این قسمت قرار است سیستم جدیدی از صداگذاری معرفی شود که کیفیت بسیار خوبی و بالاتری دارد. همچنین از صداپیشگان خود Disney نیز در این بازی استفاده شده است. تمام شخصیت های بازی به خوبی صحبت می کنند و دیالوگ هایشان را بیان می کنند. همین موضوع باعث شده که لحظات احساسی در داستان بازی نیز بسیار بهتر روایت شوند.


آقای جیمز دولی (James Dooley) آهنگساز نسخه اول Epic Mickey نیز در این بازی حضور دارد و در کنار او نیز مایک هیملستین (Mike Himelstein) قرار دارد که کار ساخت موسیقی های Shrek را انجام داده است. موسیقی در این بازی نقش مهمی را ایفا می کند و قرار است به یکی از بهترین قسمت های The Power of Two تبدیل شود. آقای اسپکتور می گوید: "نمی دانم که مردم از بازی های موزیکال خوششان می آید یا نه، اما به نظر من موسیقی می تواند داستان بازی را زیباتر کند. در آینده شاید راهی پیدا شود که موسیقی را بتوانیم با روند گیم پلی هماهنگ تر کنیم." این بازی کمی بعد از اتفاقات قسمت اول رخ می دهد. یک زلزله در شهر رخ می دهد و شخصیت Mad Doctor در بازی ظاهر می شود.


large.jpg



او می گوید که تغییر کرده و می خواهد خودش را به قهرمان سرزمین Wasteland و شهروندانش تبدیل کند. او قصد دارد که دیگر خطری برای مردم ایجاد نکند، اما داستان به این شکل پیش نمی رود و دشمنان جدید باعث می شوند که مشکلات تازه ای در بازی به وجود بیایند. در نسخه اول، میکی یک قهرمان تنها بود، اما در The Power of Two شخصیت آزوالد (Oswald) را نیز در کنار میکی مشاهده می کنید که به عنوان یک شخصیت قابل بازی در این عنوان حضور دارد. حالت Co-op بازی به شکل Split/Screen خواهد بود و بازیکنان می توانند به قسمت های مختلف سرزمین Wasteland بروند.


هر کدام از شخصیت های بازی دارای قدرت های خاصی هستند و کارهای خاصی را در طول بازی انجام می دهند. وجود قسمت Co-op در بازی بسیار خوب است، اما این حالت به صورت آنلاین در بازی قرار ندارد. Disney دلیل این کار را مخاطب های این بازی که از بازیکنان های حرفه ای، معمولی، بچه ها، خانواده ها، مردها و زن ها و ... تشکیل شده اند بیان کرد و به همین دلیل بازی کردن به وسیله Headset و با یک شخصیت مجازی که در جای دیگری قرار دارد، برای آن ها جذاب نخواهد بود. آقای اسپکتور می گوید که آن ها می خواستند مردم بازی را در کنار هم تجربه کنند. تا این لحظه چیزی از مکان های موجود در بازی و ماجراهایی که دو شخصیت میکی و آزوالد در بازی پیش روی خواهند داشت، معرفی نشده است.


اسپکتور می گوید که او تم پارک Disneyland را در این بازی به وجود آورده و کمی در آن تغییر ایجاد کرده است. در این بازی می توانید علاوه بر رنگ کردن محیط، برخی از اشیاء را نیز پاک کنید. تغییراتی که در محیط بازی ایجاد می کنید، در بازی ثبت می شوند و زمانی که دوباره به آن محیط بازمی گردید، این تغییرات را مشاهده می کنید. در این بازی سیستم Free-Form وجود دارد که باعث می شود تا بتوانید در محیط بازی گردش بیشتری داشته باشید. همچنین وارد شدن به برخی از محیط های بازی نیاز به قدرت های خاصی دارد. در طول بازی آیتم های زیادی قرار گرفته که باید آن ها را جمع آوری کنید تا بتوانید امتیازهای بیشتری بدست بیاورید. بیش از 700 نفر در ساخت این بازی فعالیت کردند و استودیوی Junction Point و Disney سعی کردند تا بازی خاطره انگیزی را به وسیله میکی خلق کنند.


large.jpg
 

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
نقد و بررسی Xenoblade Chronicles


cover_large.jpg




Publisher:
Nintendo

Developer:
Monolith Soft

Genre:
RPG

Tags:
Swords, Fantasy

Players:
1

Release Date:
6th Apr 2012 (USA)

Series: Xenoblade

Controller Support:
Classic, Nunchuk + Wii Remote, Classic Controller Pro

Also Known As:
Xenoblade, Monado

Official Site:
nintendo.co.uk




در زماني كه شركت هاي بازيسازي سعي دارند از حداكثر قابليت هاي wii استفاده كرده و با ايجاد نوآوري و خلاقيت در آثار خود عناوين موفقي را براي اين كنسول روانه ي بازار كنند خلق محصولي بدون استفاده از قابليت هاي wii و در واقع عدم استفاده از پتانسيل هاي وي‍ه ي آن در خلق گيم پلي متفاوت ريسكي بزرگ محسوب مي شود. ديگر خيلي از بازي دوستان ترجيح مي دهند به جاي گيم پلي هاي كليشه اي و تكراري تجربه اي متفاوت از بازي كردن داشته باشند.


موضوعي كه مايكروسافت و سوني هم به آن پي بردند و با ارائه ي تكنولوژي هاي Kinect و Move سعي دارند راهي را بروند كه نينتندو با DS و Wii چند سال پيش آن را آغاز كرد. پس چرا وقتي فعلا Wii اين قابليت ها را در اختيار بازيسازان قرار مي دهد از آن بهره نبرند و فروش بازيهايشان را روي اين كنسول تضمين نكنند، اما ظاهرا هنوز اين وسط هستند بازيسازاني كه معتقد به همان گيم پلي هاي سنتي بوده و ترجيح مي دهند آثارشان را مجزا از اين تكنولوژي ها و به اصطلاح نوآوري هاي جديد خلق كنند.


استوديو Monolith Soft بازي خود يعني Xenoblade Chronicles را براي كنسول Wii، روانه بازار كرده است. بازي براي اولين بار در E3 سال 2009 با يك تريلر به نمايش درآمد، در تريلر، تعدادي كاراكتر مشاهده مي كرديم كه ظاهرا از آينده آمده بودند، مشغول مبارزه با يك سري روبات و موجودات غول پيكر بودند. Xenoblade Chronicles آخرين شماره از سري Xeno مي باشد كه خالق آن Tetsuya Takahashi مي باشد، كسي كه در ساخت بازيهاي Chrono Trigger، Secret of Mana و چندين قسمت از Final Fantasy دخالت داشته است.


large.jpg




تاكنون 5 بازي از سري Xeno منتشر شده است. XenoBlade Chronicles اولين شماره اي است كه براي پلتفرم هاي سوني عرضه نشد. شماره اول Xeno، با نام XenoGears در سال 1998 براي پلتفرم PS One منتشر شد كه توانست نظر بسياري از منتقدان را به خود جلب كند و اين بهانه اي، براي انتشار شماره هاي بعدي يعني Xenosaga EP I، EP II، EP III و Xenoblade Chronicles كه اكنون به نقد و بررسي آن مي پردازيم.


داستان بازي توسط Tetsuya و دو نفر ديگر به نام هاي Yuichiro Takeda و Yurie Hattori نوشته شده است، كه در كار خود بسيار موفق بوده اند و توانستند، داستاني جذاب و غيرمنتظره اي را روايت كنند. در آغاز بازي دو خدايي را به نام هاي Bionis و Mechonis مي بينيم كه در حال مبارزه با يك ديگر هستند. پس از مدتي، هر دو از جنگيدن خسته مي شوند و به مرور زمان جنازشان پوسيده مي شود كه با پوسيدن آنها دنيا به وجود مي آيد! Bionis در واقع خانه ي كاراكتر Shulk (كاراكتر اصلي بازي) و مردمان Hom مي شود كه بازي را از آنجا آغاز مي كنيم. از آن طرف هم Mechonis خانه و محلي مي شود كه دشمنان ما در آن حضور دارند. دشمنان ما، روبات هاي شومي هستند كه تنها با اسلحه ي مرموز Monada كشته مي شوند، اسلحه اي كه Shulk به ارث برده است. Shulk براي از بين بردن اين روبات ها از دوست ديرينه ي خود يعني Reyn كمك مي گيرد. Reyn از دوران بچگي با Shulk دوست و همراه بوده است ولي از نظر اخلاق و درون خيلي مانند او نيست، Reyn يك كاراكتر يك دنده، لجوج و گستاخ مي باشد ولي قدرت فيزيكي خيلي بالايي دارد. او بيشتر از يك سپر و نيزه براي مبارزه استفاده مي كند. با جلو تر رفتن روند بازي، كاراكتر هاي بيشتري معرفي مي شوند و همراه ماجراي Shulk مي شوند.


در طول بازي، بازيباز نقش فردي طاقت فرسا به نام Shulk را به دست مي گيرد كسي كه توانايي بالايي در استفاده از شمشير دارد، او يكي از افراد Hom(نژادي از Bionis) مي باشد. Shulk در دروان كودكي دو دوست به نام Fiora و Reyn داشته است كه در حال حاضر، Reyn يكي از يارهاي اصلي ما در بازي مي باشد. ممكن است به ذهن شما بيايد كه آيا در طول بازي كنترل كاراكتر ديگري را هم بدست مي گيريم، كه در جواب شما مي توان نه گفت و تا آخر، بازيباز در نقش Shulk بازي را ادامه مي دهد.



EDG232.p_xeno.new_09.jpg



سبك Xenoblade Chronicles نقش آفريني به صورت Action مي باشد كه حملات معمول(Normal Attack) به صورت اتوماتيك و در فواصل زماني انجام مي شود و از اين جهت گيم پلي شباهت بسياري به Final Fantasy XII پيدا مي كند. ممكن است در ابتدا، سيستم Battle بازي كمي براي بازيبازان پيچيده باشد اما به مرور زمان به آن عادت مي كنيد و مي توانيد لذت ببريد. در بازي، حملات ويژه(Special Attack) با نام Art Attack معرفي و شناخته شده است. براي حمله نياز است تا كاراكتر خود را به موقعيت دشمن نزديك كنيد و پس از اين كه دشمن را مورد هدف قرار داديد، در اين حالت شما بايد نوع حمله ي خود را هم انتخاب كنيد، سپس كاراكتر به طور اتوماتيك حمله مي كند و او را از پاي در مي آورد. مي توانيد از حملات ويژه هم استفاده كنيد،Art Attack ها در پايين صفحه قابل نمايش مي باشند و بازيباز با انتخاب، مي تواند از آن استفاده كند، البته قابليت اين را هم داريد كه در منو Art Attack هاي خود را تعويض كنيد و سپس به حملات خود ادامه دهيد. اين حملات براي كشتن دشمنان بسيار موثر مي باشد و مي تواند سپر آن را بشكند و يا آن ها را گيج و منهدم كند.


به طور معمول هم، ممكن است انرژي شما براي استفاده از Art Attack به اتمام برسد كه با كشتن دشمنان، امتياز شما خود به خود بالا مي رود و باز مي توانيد از اين حملات استفاده كنيد. با جلو رفتن روند بازي، Shulk ياراني پيدا مي كند و تيم براي خود تشكيل مي دهد كه در اين زمان، بازيباز مي تواند به ياران خود دستور بدهد كه به دشمنان حمله كنند يا آن ها را دور خود جمع كند. فقط يادتان باشد كه قبل از شروع حمله قدرت هايتان را درست تقسيم بندي كنيد بلكه سريع تر بتوانيد پيشرفت كنيد. در بازي، شما مي توانيد كاراكتر خود را هم شخصي سازي كنيد و برايش لباس انتخاب كنيد. همان طور كه در ابتداي مقاله هم گفتم، با حسگرهاي كنترلي Wii نمي توانيد شخصيت خود را كنترل كنيد، بلكه با روش سنتي و با كمك آنالوگ بايد كاراكتر خود را حركت دهيد. دوربين هم ثابت نمي باشد كه اين امر، به راحت تر بودن بازي كمك مي كند. گيم پلي در كل نكات مثبت بسياري دارد و بيش از 60 ساعت مي تواند بازيباز را سرگرم كند، سيستم مبارزات بسيار خوب طراحي شده اند، انجام ماموريت ها بسيار لذت بخش است و حق دارد كه نمره ي كامل از اين بخش بگيرد. تنها مشكل جزئي كه بازي دارد، محيط بسيار بزرگ است و راهنمايي زيادي ندارد كه بخواهد بازيباز را به هدف برساند و اين باعث سردرگمي مي شود.


xenoblade-chronicles-958102.jpg




از نظر گرافيكي Xenoblade Chronicles در Wii يكي از بهترين هاست. محيط ها بسيار بزرگ و پرجزئيات طراحي شده اند. بازي پر از كاراكترهاي مختلفي است كه بازيباز به راحتي مي تواند با آن رابطه برقرار كند و به آنها علاقه مند بشود مخصوصا Shulk كه از طراحي خوبي برخوردار مي باشد. يكي از بزرگ ترين نكات مثبتي كه در بخش گرافيك مي توان اشاره كرد، به نبودن بارگذاري بين مراحل است كه اين نشان از برتري و حرفه بودن سازندگان بازي مي دهد. در زمينه موسيقي و صداگذاري بازي هيچ نقصي ندارد. در زمينه ي صدا و موسيقي، بازي را بايد ستود.


در اين بخش سازندگان واقعا چيزي را كم و كاست نگذاشته اند. قسمت ساخت موسيقي بازي بر عهده ي Yoko Shimomura، ACE+، Manami Kiyota و Yasunori Mitsuda بوده است كه 90 قطعه موسيقي ضبط كرده اند. موسيقي ها و صداگذاري ها انصافا فوق العاده هستند و آن قدر شنيدني و زيبا ساخته شده اند كه مطمئن باشيد تا مدت ها قطعات موسيقي بازي در ذهن تان هك خواهد شد و آن ها را فراموش نخواهيد كرد. به خصوص ترانه هايي كه در طول بازي پخش مي شوند بهترين قطعات ساخته شده براي بازي هستند. صداگذاري هم عالي كار شده است و به خوبي به زبان انگليسي ترجمه شده است و هيچ عيب و نقصي ندارد. البته مي توانيد در منوي بازي زبان را هم ژاپني كنيد تا بيشتر لذت ببريد! در استراليا هم يك باندل از بازي به همراه Limited Edition و Special Soundtrack منتشر شد كه در آن 12 موسيقي اريجينال به همراه داشت و تنها براي Xenoblade Chronicles ضبط شده است. در انگلستان هم يك باندل ويژه منتشر شد كه در آن يك كنترل قرمز رنگ مخصوص و چندين پوستر با امضاي موسس Monolith Soft يعني Tetsuya Takahashi وجود داشت.



نسخه ي اصلي XenoBlade chronicles در ژاپن منتشر شد كه توانست در هفته ي اول بيشترين فروش را 83 هزار نسخه ي كپي بكند. همچنين به عنوان سوم بازي سرگرم كننده سال 2010 در ژاپن برگزيده شد. مجله ي فاميتسو هم با تمام سخت گيري هاي خود نمره 36 از 40 را به بازي داد. زماني هم كه در اروپا و آمريكا عرضه شد توانست رتبه ي هفتم را در UK Chart كسب كند. IGN به اين بازي نمره ي 9 داد و اعلام كرد كه XenoBlade Chronicles بهترين بازي نقش آفريني اين نسل براي ژاپني ها به حساب مي آيد.


سايت Cubed هم كه بازي نمره كامل داد و گفت كه اين Monolith Soft توانست با بازي اي كه موسيقي و صداگذاري و داستاني جذاب داشت هنر خود را به نمايش بگذارد و اين ارزش پول دادن بيشتري دارد. Eurogamer نمره 9 را انتخاب كرد و علاوه بر اين، بازي را هم بهترين بازي هفته برگزيد. Gamespot هم با دادن نمره 9، مهر تائيد بهترين بازي را زد و گفت كه گيم پلي Xenoblade Charoniclesاعتياد آور است و تا مدت ها بازيباز را در خود فرو مي برد.


گيم لند هم با دادن نمره ي 9.5 اعلام مي كند كه Xenoblade Chronicles، يكي از بهترين بازيهاي نقش آفريني امسال در كنار بازيهاي بزرگي چون Witcher 2 و ِDragon Age Origins مي باشد. به هيچ وجه اين بازي را از دست ندهيد.
 

YAMAUCHI

کاربر سایت
Aug 5, 2013
680
نام
ALIREZA - Tehran
من از این کنسول خیلی اطلاعات ندارم خوشحالم که با این تایپک یه مقدار با ویژگی های این کنسول آشنا شدم , خیلی زحمت کشیدید آقا احسان خدا قوت :bighug:
ولی نظر شخصیم اینه که تا PS4 و XONE و PS3 و X360 هست اصلا سمت این کنسول رفتن درست نباشه البته این نظر شخصیمه
در کل استفاده کردم
 
  • Like
Reactions: ehsanservat

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
من از این کنسول خیلی اطلاعات ندارم خوشحالم که با این تایپک یه مقدار با ویژگی های این کنسول آشنا شدم , خیلی زحمت کشیدید آقا احسان خدا قوت :bighug:
ولی نظر شخصیم اینه که تا PS4 و XONE و PS3 و X360 هست اصلا سمت این کنسول رفتن درست نباشه البته این نظر شخصیمه
در کل استفاده کردم



ممنون لطف داری



درسته نظر شخصیه



نسل هفت 3 کنسول خونگی xbox 360 . ps3 و wii داره و 2 کنسول دستی psp . ds داره


تو کنسول خونگی wii پرفروشترین کنسول خونگی شد اونم نه با کمی اختلاف فروش با چیزی حدود 50 میلیون فروش بیشتر wii بالا 100 میلیون کنسول فروخت و برنده نسل شد


در کنسول دستی هم ds با فروشش 156 میلیون کنسول رکورد فروش کنسول ps2 زد


حالا اطلاعات نداشتن از کنسولا پرفروش امر شخصیه


در کنار این موضوع wii قیمت پایینی داره مثلا یه wii دست دوم واقعا در حد آک با 280 تا 300 هزار میشه خرید زیاد در حد آک نباشه با قیمت کمتر میشه خرید


از جهت دیگه wii بازیا کنسول گیم کیوب هم اجرا میکنه که خودش دنیایی از بازیا خوب داره


درسته wii نسل هفتی با این قیمت به ps4 نسل هشتی با قیمت خالی 1یک میلیونو پونصدو پنجاه هزار تومن نمیرسه
 
  • Like
Reactions: Nintendo Gamer

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر