شايد آسان باشد با خود ميگوييد مكس يك ماه بعد رفت برای انتقام.نه! سه سال صبر...مكس سه سال منتظر بود هر لحظه انتظار كشيد، سرانجام وی به كارگاه خانوادگی پانچينلو راه يافت.آنها قاچاقچيان ماده مخدری به نام.Valkyr. B.B . بالاخره مكس فهميد آنها چه موادی مصرف كرده بودند.يك سوال حل شد.سوال بعدی چگونه خشم خود را كنترل كند؟تنها راه مكس انتقام بود, يک همکار قديمی در اداره مبارزه با مواد مخدر، به مکس پيامی ميدهد و از مكس مي خواهد تا با Mr.Balder، يکي مامور ديگر اداره مبارزه با مواد مخدر در ايستگاه مترويی ملاقات کند. وقتی مکس به ايستگاه ميرسد، الکس توسط يک فرد ناشناخته به ضرب گلوله کشته شده است.ضربه ی دلخراشی ديگر برای مكس.آن فرد تنها يك همكار قديمی نبود.Alex دوست صميمی مكس در تمام اين سالها بوده است. پليس مكس را مسئول اين قتل ميداند.حالا ديگر مافيا هم كه شخصيت اصلی مكس را شناخته بودند به دنبال وی بودند.فردی به نام لپنيو سرپرست جابجایی مواد مخدر خانواده پانچينلو ميباشد.برای پيدا كردن او همه جا را ميگردد تا دفتر لپنيو را پيدا كرده ولی در آنجا مافيای روسی به نام ولاديمير لم حضور پيدا ميكنند و دفتر را آتش ميزنند.مكس بعد از اينكه از چندتن اعتراف گرفت و چند تن را كشت به سالن تئاتر متروكه ای ميرسد در آنجا چند كتاب بود كه در آن درباره والكير نوشته بودند.مكس با مونا ساكس خواهر دوقلوی همسر پانچيلو در هتل ملاقات ميكند وی در نوشيدنی مكس مقداری والكير ميريزيد.يكی از افراد لپنيو مكس را به طبقه پايين ميبرد مكس اورا مورد تمسخر قرار ميدهد و وی مكس را زير لگد ميگيرد! سپس به كافه هتل ميرود.مكس نيز خود را آزاد كرده و به كافه ميرود و تعدادی را به قتل ميرساند.سپس مكس با كشتن يكی از خائنان مافيای روسی به اسلحه های پيشرفته آنان دست پيدا ميكند.سپس به خانه دان پانچينلو ميرود تا او را به قتل برساند ولی دان توسط افراد نيكول هورن به قتل ميرسد.او پس از تحقيقات ميفهمد كه همسرش به دليل اينكه بطور اتفاقی اين اطلاعات را بدست آورده بود كشته شده بود.سپس هنسلی دوست مكس به او تلفن ميزند كه به ايستگاهی برود و در آنجا مكس متوجه ميشود كه قاتل الكس خود هنسلی بوده است و او نيز يك مزدور است و پس از قتل هنسلی فردی به نام آلفرد وودن با مكس تماس ميگيرد و از او ميخواهد به ساختمانی برود.آلفرد در آنجا به مكس ميگويد:تو در حال انتقام گرفتنی و ما كمكت ميكنيم كه نيكول را بكشی و همچنين تبرئه شدنت را تضمين ميكنيم.سپس نيروی های نيكول به آنجا يورش ميبرند و در آنجا فقط مكس و آلفرد موفق به فرار ميشوند سپس مكس به دفتر مركزی هورن راه ميابد ولی هورن به پشت بام ميرود.در آنجا مكس موتا را بی جان برروی پشت بام ميبيند و سوار هلیكوپتر ميشود ولی در آنجا مكس حركت هلیكوپتر را با چند شليك متوقف ميكند و هليكوپتر سقوط ميكند.ماموری به نام جيم كه اين صحنه را مشاهده كرده بود مكس را دستگير ميكند.مكس با نگاه به آلفرد لبخنی ميزند.
آلفرد به قول خود عمل ميكند و مكس را تبرئه ميكند.مكس به NYPD بازميگردد.در يك شب وقتی مكس در ماشين خود نشسته است از بسيمش پيغامی را ميشوند كه در يك انبار تيراندازی رخ داده است و آدرس آن انبار همان انبار ولاديمير يكی‌از كسانی است كه در قتل همسرش نقش داشته است.او به آنجا ميرود و مشاهده ميكند كه يك دلال اسلحه در آنجا كشته شده است.خدمتكاران ميفهمنند كه مكس به آنجا آمده است و فرار ميكنند.مكس درون انبار مونا را سالم مشاهده ميكند و جا ميخورد!سم ليك در اين اثر عشق جاودانه ای را به جا گذاشته است.مكس خود را در برابر گلوله ای كه وينترسون مامور مزدور به سمت مونا شليك ميكند سپر كرد ولی به طرز عجيبی زنده ماند و اينكار يكم از رمدی بعيد بود!جالب است كسانی‌كه اين بازی را بخاطر ندارند بدانند اين بازی دو پايان دارد!در درجه Hard بازی مونا زنده ميماند ولی در درجه Easy مونا ميميرد.در آخر مكس پين سری 2 آلفرد وودن توسط ولاديمير كشته ميشود خود او نيز توسط مكس به قتل ميرسد.
ديگر شخصيت های سری 1 و 2 :
وینی گوگنیتی [Winnie Gvgnyty] : از د.ستان مكس كه قاتل وی ولاديمير بود
ریکی مورتی [Ricky Mvrty]: ناظر فروش مواد در هتل لپنیو و کشتی چارون
کندی دوان [Devon Kennedy]: از دوستان ريكی
آنی فین [Annie Finn]: دلال اسلحه
کافمن Kaufman]: از افراد ولاديمير كه قاتل وی مكس بود
مكس پين واقعا بازی بسيار زيبایی در شوتر سوم شخص بود و ارزش تكرار را داشت و يكی از بازیهایی است كه نمره AAA را توانست دريافت كند.در اين بازی افت فريم كمتر ديده شد ولی برای اين همين لودينگ های زيادی را در بازی متحمل شديم.يكی از قابليت های بازی Bullet Time يا آهسته كردن صحنه بود.واقعا در سال 2001 و 2003 هيچ بازی به خوبی مكس پين به سايه ها اهميت نداده بود.واقعا سايه پردازی به خوبی انجام شده بود.صدای گويندگانی همچون Vendy Hoopes,JHonatan Davis موجب تعجب منتقدها شده بود.هماهنگی صدا با حركت لب ها.مكان ساختمانها طبيعی بودن صدای اسلحه ها همه به موفقيت های رمدی با مكس پين كمك كرد.جالب است بدانيد رمدی برای ساخت بازی از موتور تكرای استفاده نكرده بود و يك موتور انحصاری با نام Max-Fx ساخته بود.سم ليك خالق كاراكتر مكس پين در اين نسخه حضور نداشت و رمدی‌بجای سم از تیموتی گیبس استفاده كرد.سم ليك مكس را در ابتدا شخصی شاد به تصوير كشيده بود ولی بعد از مرگ عزيزانش همه چيز تغيير كرد.آهنگساز بازی فردی به نام Hatakka بود.
وقتی مجله GI اطلاعات سری سوم بازی را منتشر كرد زياد مورد استقبال قرار نگرفت.در قسمت دوم هم چهره مكس عوض شده بود ولی تیموتی گیبس تركيبی از مكس قبلی و جديد را ساخته بود اما رمدی اين بار مكس جديد را بسيار متفاوت خلق كرده. حالا كه حدود 9 سال از شروع آن وقايع ميگذرد مكس رو به مشروب اورده است و سعی ميكند اينگونه از خاطرات قبلی رها شود ولی در گوشه ای از چشمانش آينه ای از گذشته را ميديد.سازنده بازی اين بار مكس را از شبهای تيره و تاريك به روزهایی روشن و تابان آورده است.يك دوست قديمی به مكس ميگويد كه يك خانواده بسيار ثروتمند در سائوپلوئو نيازمند به يك محافظ هستند و تو اينكار را ميتوانی انجام دهی.مكس اينبار نميخواد انتقام بگيرد و ديگر مسئله شخصی نيست بلكه يه احساس وظيفه در او شكل ميگيرد انگار كه تازه بزرگ شده است! تا قبل از سری سوم داستان نقش اساسی رو ايفا ميكرد ولی الان گرافيك خيره كننده بازی و گيم پلی جذاب خيلی بهتر به رمدی در ساخت بازی كمك كردند.
وقتی مجله GI اطلاعات سری سوم بازی را منتشر كرد زياد مورد استقبال قرار نگرفت.در قسمت دوم هم چهره مكس عوض شده بود ولی تیموتی گیبس تركيبی از مكس قبلی و جديد را ساخته بود اما رمدی اين بار مكس جديد را بسيار متفاوت خلق كرده. حالا كه حدود 9 سال از شروع آن وقايع ميگذرد مكس رو به مشروب اورده است و سعی ميكند اينگونه از خاطرات قبلی رها شود ولی در گوشه ای از چشمانش آينه ای از گذشته را ميديد.سازنده بازی اين بار مكس را از شبهای تيره و تاريك به روزهایی روشن و تابان آورده است.يك دوست قديمی به مكس ميگويد كه يك خانواده بسيار ثروتمند در سائوپلوئو نيازمند به يك محافظ هستند و تو اينكار را ميتوانی انجام دهی.مكس اينبار نميخواد انتقام بگيرد و ديگر مسئله شخصی نيست بلكه يه احساس وظيفه در او شكل ميگيرد انگار كه تازه بزرگ شده است! تا قبل از سری سوم داستان نقش اساسی رو ايفا ميكرد ولی الان گرافيك خيره كننده بازی و گيم پلی جذاب خيلی بهتر به رمدی در ساخت بازی كمك كردند.
همچون نسخه های قبل سايه پردازی به خوبی انجام شده و طراحی لباس ها و مخصوصا شخصيت ها بسيار جالب توجه هستند.اين بار از موتور گرافيكی MAX-FX استفاده نشده مسلما سازندگان بازی به دنبال يك بازی با گرافيك بالا بودند به همين خاطر از RAGE استفاده كردند.در سری سوم بازی همانند نسخه های قبل افت فريم كم و لودينگ ها زياد البته افت فريم در حالت Bullet Time ديده ميشد.اين حالت مكس پين را با بازیهای ديگر متمايز كرد و نميشه از اين حالت گذشت.گيم پلی بازی حدود 12 ساعت طول ميكشد.شيرجه ها و پرش ها بسيار ساده و روان هستند.كلا گيم پلی بازی هم به همين گونه است.سازندگان بازی كاراكترهای مختلفی طراحی كردند كه هركدام اسلحه های مختلفی دارند و نوع مبارزشان با هم فرق دارد.محيط ها اصلا تكراری نميشوند و وسايل در هر محيط با محيط ديگر تفاوت دارد.از قبل از انتشار قولهایی مبنی به تفاوت حركت در محيط های مختلف داده شده بود و راك استار گفته بود كه ميخواهد ما راشگفت زده كند.در صحنه های اكشن در هنگام استفاده از دوسلاح از يك نوع سلاح سوم را مكس به زمين ميندازد كه اين نشان از طبيعی بودن بازی ميباشد.
اگر روزی در صحنه ی اكشن بازی كه همراه با آهنگی حماسی ضربان قلبتان شدت گرفت بدانيد آن بازی لياقت حداقل نمره AAA را دارد! اين بار هم مک کفری صداپيشه ی مرد آهنين داستان ما بود.در آهنگ بازی ما شاهد نقطه اوج نبوديم شايد اين برای خودش نقطه قوتی باشد.گروه هلف (Health) موسيقی اين بازی را ساختند.صدای متفاوت اسلحه ها و آهنگ های متناسب با قسمت های مختلف همه و همه به اينكه مكس پين 3 يك بازی بی نظير بشود كمك كردند.اگر بخواهيم اين سه سری را باهم مقايسه كوچكی كنيم سری اول و دوم فقط در قسمت داستان ميتوانند پيروز باشند
آخرین ویرایش:
Google