بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Pyramid Head

کاربر سایت
Jun 15, 2011
2,763
نام
محمد
f41bc47e006d1c146835e6728fe5563c67e58dc8_hq.jpg

I'm not your Mary, I'm Cameron Diaz:D
میگم مری رو قبلا دیدم اما یادم نمی‌اومد کجا!:D
کامرون دیاز اون زمان بازیگر به شدت رو بورسی بود و فیلم های مهمی رو بازی می کرد استفاده از چهرش تو بازی های 15 سال پیش زیاد عجیب نیست:D
 

stanley

کاربر سایت
Nov 24, 2013
3,617
کامرون دیاز اون زمان بازیگر به شدت رو بورسی بود و فیلم های مهمی رو بازی می کرد استفاده از چهرش تو بازی های 15 سال پیش زیاد عجیب نیست:D
اتفاقا چهره ی دیاز دقیقا کیس مناسبی هست. زیبایی یه اغواگر و فریبنده ای داره. دقیقا همون چیزی که مری لازم داشت.
 
  • Like
Reactions: msbazicenter

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
سلام
از اونجايي كه سرهرمي نماد جيمز هست وبازي بارها ميخواد اينو به جيمز و خود ما نشون بده ،
طبيعي هست چاقوي انجلا (كه به جيمز ميده) شبيه كاردي باشه كه دست سر هرمي هست
نكته جالب اينه هردو كارد، كاردمخصوص سلاخي هستند عجيبه انجلا همچين كاردي رو از كجا اورده
به نظر میاد چاقوی آنجلا:x یه کارد آشپزخانه‌ی معمولی باشه نه یه سلاح سرد. دسته‌ی کوتاه به همراه لبه‌ی پهن.
این چاقو به احتمال 99% همونی هست که آنجلا‌:x پدرش رو باهاش کشته
I'm not your Mary, I'm Cameron Diaz:D
میگم مری رو قبلا دیدم اما یادم نمی‌اومد کجا!:D
از این موارد بازم هست

 

Sarvior

کاربر سایت
Feb 13, 2016
1,021
نام
Ali
سلام

به نظر میاد چاقوی آنجلا:x یه کارد آشپزخانه‌ی معمولی باشه نه یه سلاح سرد. دسته‌ی کوتاه به همراه لبه‌ی پهن.
این چاقو به احتمال 99% همونی هست که آنجلا‌:x پدرش رو باهاش کشته
منظورم اينه كه چاقو هاي لبه پهن به اين شكل بيشتر براي مصارف بريدن و قطعه كردن گوشت در اشپزخونه استفاده ميشند،
مصرفي مشابه با كارد كله هرمي
بحث پدر انجلا شد...
يكي از جاهايي كه بر عدالت سايلنت هيل خدشه وارد ميشه بودن انجلا تو اونجاست
انجلا بخاطر عقده هاي شخصي (ادي) و خودخواهي (جيمز) ادم نكشته اون از سر ناچاري و دفاع از خودش اينكار رو كرده ،انجلا گناه كار اما واقعا مستحق بودن در عذاب سايلنت هيل هست؟
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
منظورم اينه كه چاقو هاي لبه پهن به اين شكل بيشتر براي مصارف بريدن و قطعه كردن گوشت در اشپزخونه استفاده ميشند،
مصرفي مشابه با كارد كله هرمي
فکر کردم منظورتون از سلاخی، کشتن انسان و از این قبیل بود.
وگرنه میشه حدس زد که آنجلا:x تو خونه از آشپزخونه یه کارد برداشته و پدرش رو کشته.
بحث پدر انجلا شد...
يكي از جاهايي كه بر عدالت سايلنت هيل خدشه وارد ميشه بودن انجلا تو اونجاست
انجلا بخاطر عقده هاي شخصي (ادي) و خودخواهي (جيمز) ادم نكشته اون از سر ناچاري و دفاع از خودش اينكار رو كرده ،انجلا گناه كار اما واقعا مستحق بودن در عذاب سايلنت هيل هست؟
مساله اینه که؛‌
مگه سایلنت هیل دادگاهه که توش عدالت معنی داشته باشه. به نظرم سایلنت هیل اصلاً دادگاه و نیست و هیچ ادعایی هم مبنی برای اجرای عدالت نداره.
هرچند با تمام این تفاسیر، میشه هم از رفتار آنجلا:x دفاع کرد هم از عدالت سایلنت هیل.
 

stanley

کاربر سایت
Nov 24, 2013
3,617
منظورم اينه كه چاقو هاي لبه پهن به اين شكل بيشتر براي مصارف بريدن و قطعه كردن گوشت در اشپزخونه استفاده ميشند،
مصرفي مشابه با كارد كله هرمي
بحث پدر انجلا شد...
يكي از جاهايي كه بر عدالت سايلنت هيل خدشه وارد ميشه بودن انجلا تو اونجاست
انجلا بخاطر عقده هاي شخصي (ادي) و خودخواهي (جيمز) ادم نكشته اون از سر ناچاري و دفاع از خودش اينكار رو كرده ،انجلا گناه كار اما واقعا مستحق بودن در عذاب سايلنت هيل هست؟
سلام

فکر کردم منظورتون از سلاخی، کشتن انسان و از این قبیل بود.
وگرنه میشه حدس زد که آنجلا:x تو خونه از آشپزخونه یه کارد برداشته و پدرش رو کشته.

مساله اینه که؛‌
مگه سایلنت هیل دادگاهه که توش عدالت معنی داشته باشه. به نظرم سایلنت هیل اصلاً دادگاه و نیست و هیچ ادعایی هم مبنی برای اجرای عدالت نداره.
هرچند با تمام این تفاسیر، میشه هم از رفتار آنجلا:x دفاع کرد هم از عدالت سایلنت هیل.
بنظرم کلا افرادی که تو سایلنت هیل بودن گناهی که مرتکب شدن از روی تاثیری بوده که شرایط اونها رو وادار کرده نه اینکه خودشون ذاتا انسانهای گناهکاری باشن. در نتیجه میشه گفت همه چه انجلا چه جیمز و چه ادی ، تبدیل شده بودند به ادم های گناهکار. انجلا هم فکر نکنم از روی ناچاری دست به قتل زده باشه،درسته که توسط پدرش مورد ازار و اذیت قرار میگرفته اما عملی که انجام داده از روی خشم بوده، تقریبا میشه گفت شبیه ادی.
سایلنت هیل همینطور که قبلا اشاره کردین مکان مجازاته و مجازات هم جزیی از عدالته. بنظرم عدالت که میخواست سایلنت هیل اجرا کنه نوعی قبول گناه و احساس پشیمونی ای بود که شخص هیچ وقت دوباره اونو انجام نده.ادی قبول نکرد و گفت من هرکی رو که بهم بگه چاق میکشم! انجلا هم بنظرم نتونست اخر با گناهی که انجام داده کنار بیاد و دست از سرزنش خودش برداره و باهاش مواجه شه (برخلاف جیمز، قسمتی که به کله هرمی ها میگه دست نگه دارین) و در اخر خشمی که درش شعله ور شده بود (احساسی که منجر به کشتن پدرش شد) هیچ وقت فروکش نمیکنه و درنتیجه اخر خودش رو هم میبلعه.

پ.ن
آنجلا:x
جدی انجلا برای تو اینه(:x)؟!:D
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
بنظرم کلا افرادی که تو سایلنت هیل بودن گناهی که مرتکب شدن از روی تاثیری بوده که شرایط اونها رو وادار کرده نه اینکه خودشون ذاتا انسانهای گناهکاری باشن. در نتیجه میشه گفت همه چه انجلا چه جیمز و چه ادی ، تبدیل شده بودند به ادم های گناهکار. انجلا هم فکر نکنم از روی ناچاری دست به قتل زده باشه،درسته که توسط پدرش مورد ازار و اذیت قرار میگرفته اما عملی که انجام داده از روی خشم بوده، تقریبا میشه گفت شبیه ادی.
سایلنت هیل همینطور که قبلا اشاره کردین مکان مجازاته و مجازات هم جزیی از عدالته. بنظرم عدالت که میخواست سایلنت هیل اجرا کنه نوعی قبول گناه و احساس پشیمونی ای بود که شخص هیچ وقت دوباره اونو انجام نده.ادی قبول نکرد و گفت من هرکی رو که بهم بگه چاق میکشم! انجلا هم بنظرم نتونست اخر با گناهی که انجام داده کنار بیاد و دست از سرزنش خودش برداره و باهاش مواجه شه (برخلاف جیمز، قسمتی که به کله هرمی ها میگه دست نگه دارین) و در اخر خشمی که درش شعله ور شده بود (احساسی که منجر به کشتن پدرش شد) هیچ وقت فروکش نمیکنه و درنتیجه اخر خودش رو هم میبلعه.
شاید بهتر باشه به جای گناهکار از خطاکار استفاده کنیم.
حضور آنجلا:x و ادی تو دنیایی که جیمز بهش فراخونده شده، یه دلیل واضح و مشخص داره و دلایل پنهان دیگه.
دلیل مشخص اینه که؛
به قول پدر هملت،‌قتل به هر صورتی کا باشد زشت و ناپسند است. فرض رو بر این بذاریم که جیمز قتلی فیزیکی و واقعی مرتکب شده باشه. این عمل حتماً بنا به دلیل یا دلایلی ازش سر زده. دو نفر دیگه با همچین خطایی تو شهر حضور دارن. یکی با دلیلی کاملاً قابل دفاع و متقاعد کننده و دیگری با دلیلی کاملاً غیر قابل دفاع و حتی تا حد زیادی مسخره. یه محور مختصات دو بعدی رو تصور کنید که یه جهتش دلیل خطای آنجلا:x قرار داره و میشه بی‌نهایت مثبت. جهت دیگه‌ش دلیل خطای ادی هست و میشه بی‌نهایت منفی.
حضور این دو نفر دیگه با خطای مشابهِ جیمز، به جیمز (و بیشتر از جیمز،‌به ما) می فهمونه که مهم نیست دلیلی که برای این عمل داشتی کجای این محور مختصات قرار می‌گیره؛ نتیجه‌ی یکیه.
جدی انجلا برای تو اینه(:x)؟!:D
آنجلا:x تقریباً با اختلاف محبوب‌ترین شخصیت دنیای سرگرمی‌هامه. دلایل خاصی دارم براش.
 

stanley

کاربر سایت
Nov 24, 2013
3,617
سلام

شاید بهتر باشه به جای گناهکار از خطاکار استفاده کنیم.
حضور آنجلا:x و ادی تو دنیایی که جیمز بهش فراخونده شده، یه دلیل واضح و مشخص داره و دلایل پنهان دیگه.
دلیل مشخص اینه که؛
به قول پدر هملت،‌قتل به هر صورتی کا باشد زشت و ناپسند است. فرض رو بر این بذاریم که جیمز قتلی فیزیکی و واقعی مرتکب شده باشه. این عمل حتماً بنا به دلیل یا دلایلی ازش سر زده. دو نفر دیگه با همچین خطایی تو شهر حضور دارن. یکی با دلیلی کاملاً قابل دفاع و متقاعد کننده و دیگری با دلیلی کاملاً غیر قابل دفاع و حتی تا حد زیادی مسخره. یه محور مختصات دو بعدی رو تصور کنید که یه جهتش دلیل خطای آنجلا:x قرار داره و میشه بی‌نهایت مثبت. جهت دیگه‌ش دلیل خطای ادی هست و میشه بی‌نهایت منفی.
حضور این دو نفر دیگه با خطای مشابهِ جیمز، به جیمز (و بیشتر از جیمز،‌به ما) می فهمونه که مهم نیست دلیلی که برای این عمل داشتی کجای این محور مختصات قرار می‌گیره؛ نتیجه‌ی یکیه.

آنجلا:x تقریباً با اختلاف محبوب‌ترین شخصیت دنیای سرگرمی‌هامه. دلایل خاصی دارم براش.
سلام
ممنونم برداشت جالبی بود.
درکل اونقدر این بازی خوبه که بسته به مخاطبش میتونه معنا و مفهوم متفاوتی داشته باشه. به قول یونگ اثر زندگی مستقل خودش رو داره!:D
 

stanley

کاربر سایت
Nov 24, 2013
3,617
دوستان من تا الان بازی Silent Hill بازی نکردم
اولین بازی ترسناکم حساب میشه

کدوم نسخه رو ps2 بازی کنم بهتره؟
این یکی چطوره؟

images
سلام به سایلنت هیل خوشامدید
(همیشه دوست داشتم بگم:D)
من خودم هم مثل شما تازه سری رو بازی دارم میکنم. نسخه ٢ تا چهار رو بازی کردم. حقیقتش چند وقتی بود خسته شده بودم از داستانهای ابکی بازی ها دنبال یه بازی بودم با یه داستان درگیرکننده که بدون هیچ پیش زمینه ای نسخه ی دوم سایلنت هیل رو بازی کردم. بازی نتنها انتظاراتم رو براورده کرد بلکه یک سورپرایز بزرگ بود برام. یک داستان بینظیر و اتمسفر خارق العاده. چه شخصیتهایی چه روایتی بهرحال... حالا بهتره بقیه هم نظر بدن و بعد شما شروع کنید سری رو ولی از نظر من بهترین شروع نسخه دومه.
پ.ن:بنظرم بازی ترسناک نیست واقعا:D بیشتر برای من روان پریشه گونه است.
پ.ن٢: اگر میتونید نسخه دایرکتر کات شماره دوم رو بازی کنید برای pc هست. HD یه، گرافیکش بیشتره و یه محتوای اضافی داره
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
دوستان من تا الان بازی Silent Hill بازی نکردم
اولین بازی ترسناکم حساب میشه
کدوم نسخه رو ps2 بازی کنم بهتره؟
این یکی چطوره؟
ورودتون رو به تاپیک خوش‌آمد میگم.
khosh.gif

اگه صرفاً قصد بازی کردن روی پلت‌فرم PS2 رو دارید،‌همونطور که دوست خوب‌مون فرمودند‌، چهار شماره‌ی کلاسیک سری رو بازی کنید خیلی بهتره. این عنوانی که تصویرش رو قرار دادید،‌ یه شماره جانبی به حساب میاد که به نوعی یه برداشت دیگه از داستان شماره اوله. برای درکاین عنوان و همچنین Origins لازمه که حتماً شماره اول سری رو بازی کرده باشید.
اگه PC دارید،‌پیشنهاد میشه چهار شماره اول رو روی PC بازی کنید (اونم چندین و چند بار که همه پایان ها رو ببینید) بعد برید سراغ شماره‌های فرعی.
 

stanley

کاربر سایت
Nov 24, 2013
3,617
---اسپویل---
شماره ی اول رو تموم کردم. ممنونم از دوستان که توصیه کردن ارزشش رو داشت واقعا. اوایل میخواستم دراپش کنم ولی بعد از قسمت مدرسه بازی برام جذاب شد. چه معماهایی داشت بازی ، کلی با معماهاش کیف کردم. متاسفانه پایان "بد" نصیبم شد و با این پایان هرچه امیدی که بخوان مذهبی ها دوباره خدایی رو احضار کنند به باد دادم:D خودم فکر میکنم بهترین پایان همین پایان هست:D با مرگ شریل (هدر) دیگه فرصتی برای بپا خواستن دوباره ی ایین شیطانی شون وجود نداشت.یعنی چیزی که من از سایلنت هیل تا به حال فهمیدم اینکه شهر سایلنت هیل دارای نیروی قدرتمندیه که با توجه به روش خاصی این نیرو ازاد میشه. هرچند تو قسمت دوم نفهمیدم چه دلیلی وجود داشت که در واقع نیروی دنیای سایلنت هیل ازاد بود اما تو قسمت چهارم فهمیدیدم که والتر سالیوان با انجام ایین خاصی دوباره تونسته بود otherworld رو ایجاد کنه و اون قدرت سایلنت هیل رو (که اگه اشتباه نکنم از طرف خداهای شهر سایلنت هیل بود) دوباره احیا کنه. به هر روی با پایان بد قسمت اول اتفاقات قسمت سوم هم رخ نمیداد.
من قبل از نسخه ی اول ویدیوی کامل گیمپلی بازی رو دانلود کرده بودم اما کامل نگاه نکردم. پایانی که اون بازی داشت good+ بود. بعد که دیدم چه کارهایی کرده فهمیدم واقعا سخت مییشد این پایان رو بدست اورد، یعنی به ذهنمم خطور نمیکرد باید سیبیل رو نجات میدادم و کافمن رو هم پیدا میکردم! یک نکته ی دیگه هم حضور سیبیل توی سایلنت هیل بود. یادم نمیاد توی بازی اشاره ای به سیبیل و گذشته اش کرده باشه و دلیل حضورش رو مشخص کرده باشن!
بهرحال نسخه ی اولم تموم شد. بریم برای هوم کامینگ:D<:-P
پ.ن: دلم واسه لیسا سوخت، مخصوصا بعد از اینکه نیروی اهریمنی شکارش کردن و بعد دوباره وارد اتاق میشدی و میفهمیدی که وقتی پرستار السا بوده با چه اتفاقات ناگواری روبرو بوده.
 

Pyramid Head

کاربر سایت
Jun 15, 2011
2,763
نام
محمد
---اسپویل---
شماره ی اول رو تموم کردم. ممنونم از دوستان که توصیه کردن ارزشش رو داشت واقعا. اوایل میخواستم دراپش کنم ولی بعد از قسمت مدرسه بازی برام جذاب شد. چه معماهایی داشت بازی ، کلی با معماهاش کیف کردم. متاسفانه پایان "بد" نصیبم شد و با این پایان هرچه امیدی که بخوان مذهبی ها دوباره خدایی رو احضار کنند به باد دادم:D خودم فکر میکنم بهترین پایان همین پایان هست:D با مرگ شریل (هدر) دیگه فرصتی برای بپا خواستن دوباره ی ایین شیطانی شون وجود نداشت.یعنی چیزی که من از سایلنت هیل تا به حال فهمیدم اینکه شهر سایلنت هیل دارای نیروی قدرتمندیه که با توجه به روش خاصی این نیرو ازاد میشه. هرچند تو قسمت دوم نفهمیدم چه دلیلی وجود داشت که در واقع نیروی دنیای سایلنت هیل ازاد بود اما تو قسمت چهارم فهمیدیدم که والتر سالیوان با انجام ایین خاصی دوباره تونسته بود otherworld رو ایجاد کنه و اون قدرت سایلنت هیل رو (که اگه اشتباه نکنم از طرف خداهای شهر سایلنت هیل بود) دوباره احیا کنه. به هر روی با پایان بد قسمت اول اتفاقات قسمت سوم هم رخ نمیداد.
من قبل از نسخه ی اول ویدیوی کامل گیمپلی بازی رو دانلود کرده بودم اما کامل نگاه نکردم. پایانی که اون بازی داشت good+ بود. بعد که دیدم چه کارهایی کرده فهمیدم واقعا سخت مییشد این پایان رو بدست اورد، یعنی به ذهنمم خطور نمیکرد باید سیبیل رو نجات میدادم و کافمن رو هم پیدا میکردم! یک نکته ی دیگه هم حضور سیبیل توی سایلنت هیل بود. یادم نمیاد توی بازی اشاره ای به سیبیل و گذشته اش کرده باشه و دلیل حضورش رو مشخص کرده باشن!
بهرحال نسخه ی اولم تموم شد. بریم برای هوم کامینگ:D<:-P
پ.ن: دلم واسه لیسا سوخت، مخصوصا بعد از اینکه نیروی اهریمنی شکارش کردن و بعد دوباره وارد اتاق میشدی و میفهمیدی که وقتی پرستار السا بوده با چه اتفاقات ناگواری روبرو بوده.
کم کم داری به عشق من هوم کامینگ نزدیک میشی:D
خدایی حیف بود سایلنت هیل 1 رو به خاطر گرافیکش دراپ می کردی رسما مهم ترین عنوان سریه بهترین معما های سری رو هم همین شماره اول داشت (البته شماره دوم و سوم هم معماهای خوبی داشتند) خصوصا معمای پیانو که مدت ها روش گیر بودم:D
 

stanley

کاربر سایت
Nov 24, 2013
3,617
کم کم داری به عشق من هوم کامینگ نزدیک میشی:D
خدایی حیف بود سایلنت هیل 1 رو به خاطر گرافیکش دراپ می کردی رسما مهم ترین عنوان سریه بهترین معما های سری رو هم همین شماره اول داشت (البته شماره دوم و سوم هم معماهای خوبی داشتند) خصوصا معمای پیانو که مدت ها روش گیر بودم:D
اره بریم به سوی بهترین نسخه ی سالنت هیل ... هوم کامیینگ\:D/
معمای پیانو عالی بود. بعد از حلش، انگار باهوشترین انسان زنده ی روی زمین بودم:D ولی من معمای زودیاک پدرمو در اورد! کل طالع بینی و شکل ماه ها رو در اوردمو با اعداد مقایسه کردم بازم به نتیجه نرسیدم.اخرش مجبور شدم برم راه حل رو ببینم:D
سلام
حالا که صحبت از معما شد، جا داره یادی کنیم از گذشته
سلام
مرسی ارشیو:D اما این تصویری که گذاشتی قابلیت بزرگنمایی نداره. البته حدث میزنم نسخه اول برنده شده:D
ویرایش: درست شد!
ویرایش 2: برای من بهترین تا حالا free innocent man هست. اصلا با داستان پس زمینه اش هم کلی کیف کردم ! بعد پیانو. شکسپیر نسخه ی سوم؟! خدایی؟!:D . بار کیپد هم جالب بود. بعدش این ایده به ذهنم اومد شماره چند ارگان معروف(پلیس، اتش نشانی و ...) رو بزنم ببینم چی میشه که جوابی نگرفتم:D
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر