خب 100% از نظر من همش منطقی بود!!!آرتاس جان اینا همش سند و مدرک داره، یعنی اکثرشون برگرفته از LM هستند. به نظر من که منطقی می باشند، نظر شما چیه؟!
اما موردهایه 1-2-3 که نمیتون چیزی رو نقص کنن
مورد 4 حالا گیریم مری از جمیز درخواست مرگ نمیکرده! و میگفته: خدایا منو بکش و یا چرا من نمیمیرم تا راحت شم!!! به هر حال نمیشه منکر تأثیر این حرفها رو ذهن جیمز شد! حداقل خودش آخر سر میگه که من خودم خواستم که بمیرم و... که جیمز هم میگه این همه حقیقت نیست و...
مورد 5 کاملاً وارده... منتها ببینید بعضیا مثلاً موقع ناراحتی میرن مواد میکشن تا از اون فکر بیان بیرون... خب این مواد کشیدن کم کم تبدیل به عادت میشه و مسئله شهوت رانی جیمز مثه همین مواد میمونه و مری هم مثله نوعه جنس! آیا اعتیاد شهوت از مواد کمتره؟! بیشتر نباشه فکر نمیکنم که کمتر باشه... و بنده اینو قبول دارم که جیمز بعد از حاد شدن بیماری مری شهوت ران میشه!
مورد 6! هم که منم تقریباً همین منظور رو داشتم؛ منتها این فراموشی اولش با انکار شروع میشه و بعد مسئله فراموشی پیش میاد...
در مورد مسئله آخر!!! دمتون گرم! حالا پس اینو قبول دارید که خودکشی میتونه نوعی رستگاری تلقی بشه؟!
اما صحبت از مدارک علمی شد! من هم مدرکی دارم که نشون میده عشق و علاقه میتونه باعث تصمیم هایه غیر منطقی و ناعاقلانه و نا خودآگاه بشه؛ که اگر باز صحبت چگونگی کشته شدن مری به دست جیمز عاشق شد؛ مطرحش میکنم!
در آخر! دوستان شاید جناب لویال دیگر به ادامه بحث نپردازند (البته برداشت منفی نکنید؛ ما کاملاً دوستانه به این نظر رسیدیم)! اگر که کسی از دوستان خواست که بحث رو ادامه بدیم و یا نظری جدا و سوا داشت در مورد برداشت ها؛ من در خدمتم...