تحلیل شخصیت جیمز ساندرلند در بازی سایلنت هیل 2 مبنی بر گناه کار بودن یا نبودن او

از نظر شما، آیا جیمز واقعاً گناهکار بود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    35

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
اوکی :dمنظورت اینه که هر کی بهت گفت خودتو بنداز تو چاه باید بندازی؟
به قول دوستمون اگه من یه اسلحه بهت بدم و بگم منو بکش باید بکشی؟
از جوابت که گفتی پرستار بیگناهه فهمیدم مشکل کجاست مشکل اینه که تو اصلا گناه رو گناه نمیدونی.
تو داری با این حرفت که میگی جیمز بی گناهه کارگردان و نویسنده بازی رو زیر سوال میبری جالب اینجاست که سازنده بازی میگه جیمز گناه کاره ولی تو میگی بی گناهه حالا حتما میخوای بپرسی کارگردان و نویسنده کی گفتن منم در جواب بهت میگم توی داستان بازی
تا زمانی که خودت نمیخوای واقعیت رو قبول کنی هرچی ما بگیم قبول نمیکنی اگه به آمار اون نظر سنجیه بالای تاپیک هم نگاهکنی میبینی که فقط 3 نفر گفتن جیمز بیگناهه که یکیش هم خودتی.
آخه چرا قبول نمیکنی جیمز گناه کاره؟؟؟؟؟

رسماً دارم میگم که اگه از این به بعد هرکی تو این تاپیک حرف بزاره تو دهن من دیگه باهاش هیچ بحثی نمیکنم اینم آخرین بارمه...

اصلاً اون ج منو کامل خوندی؟! گفتم اگه ج سؤالا + باشه پرستار بیگناهه و در غیر اینصورت اون پرستاره که سادیسم داره... پس یه فرقی بین بیگناه و گناه کار قائلم و هم گناه واسم معنی داره هم بی گناه...
اول میبینم که مشکلت چیه بعد با منطقم جور در اوومد که بکشمت و بدونم که خطری از این بابت تهدیدم نمیکنه بی تردید راحتت میکنم...
در مورد داستان به جوابی که به دوستمون KamranMED دادم مراجعه کن
دلیل نشد که اکثریت وقتی دارن یه چیز رو میگن من دست از عقیدم بردارم... چون مطمئن هستم که عقایدم غالب به اون اکثریت هستند...
ادامه صحبتاتون هم برید تو تاپیک مخصوص بازی مطرح کنید؛ اگه لازم بود اوونجا هم در خدمتتون هستیم و اگه امکانش بود از اینجا پاکش کنید که باعث انحراف بحث نشه...
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
اتفاقا سایلنت هیل هرکی رو اشتباه فراخوند مسلما این یکی رو اشتباه فرانخوند!!!
تا حالا به این دقت کردین که تعداد دشمنا تو شماره 2 چقدر زیاده و قدم به قدم (دقیقا همین!!!) پر از جونوره؟
این یعنی گناهای جیمز خیلی زیادن و از زیاد اونورتر......
اینقدر زیاد که 2 تا کله هرمی میاد......
یه سوال دیگه اینجا مطرحه و اونم اینه که چرا ادی رو کشت؟ اره درسته بازم قتل!!! و همون قضیه تخم مرغ ها و ................
 
  • Like
Reactions: Bone Crusher

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
برای همینه که میگم جیمز مرتکب خطای بزرگی شد و حتی آخر بازی هم خودش به این مسئله پی می بره اما مستحق بخشش هم بود ، به هر حال مشکلات زندگی این بلا رو سر اون آورد

نمی دونم کسی از شما ها اون فیلم (بخدا اسمش یادم نیست همون که لئوناردو دیکاپریو توش بازی می کنه بعد وارد یه شهر متروکه میشه در آخر متوجه میشه که در یه تیمارستان بستری بود )
اول ممنون که بازم وارد بحث شدی و این دفعه بالاخره یکی پیدا شد یه مبحث جدید رو باز کنه، و حداقل منو که دارم اینجا به همه ج میدم رو از این یه نواختی خارج کنه...
خب؛ بیاد بریم سراغه اینکه که جیمز چرا باید دچار این اسکیزوفرنی بشه!!! یعنی میخوام دنباله محرکش بگردم! اوکی... خب؛ جیمز کازینو و بار میره تا از اون فکرا بیاد بیرون؛ اما دقیقاً از چه فکری؟! از فکر اینکه شاید تنها راه واسه جفتشون مرگ مری باشه... حالا در نهایت این فکر از کجا به ذهن مریضه جیمز :D سرایت کرده؟! خودت بگو...
بینگو!!!!! از همین حرفایه مری که آرزویه مرگش رو از جیمز میکنه؛ پس 2باره جمع بندی میکنیم که مری چندین دفعه از جیمز میخواد که راحتش کنه با تکرار این حرف، این فکر مثه ویروس تو مغز جیمز رشد میکنه در نهایت جیمز واقعاً دیگه هیچ راهی رو نمیبینه... اما باز جیمز نمیخواد که این باور رو داشته باشه که کاره درست همینه!!!! به هر حال این مسئله تسلیم نشدن جیمز از طرف احساسش و از طرفی هم تسلیم شدنش از طرف منطقش باعث بوجود اوومدن این بیماری تو جیمز میشه؛ و درنهایت جیمز هم مری و هم خودش رو با این کار راحت میکنه...
===========================
درضمن اسم اون فیلم شاتر ایسلند اثر ماندگار مارتین اسکورسیزی هست (5بار هم دیدمش) :D
اما وقتی می بینه وضع مری واقعا وخیمه خودش رو گول میزنه
کلاً با این قسمت این حرفت بنا به همون دلایل بالا مخالفم؛ اما اگه میخوای روش مانور بدی بیشتر توضیح بده دربارش...

---------- نوشته در 06:07 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:02 PM ارسال شده بود ----------

اتفاقا سایلنت هیل هرکی رو اشتباه فراخوند مسلما این یکی رو اشتباه فرانخوند!!!
تا حالا به این دقت کردین که تعداد دشمنا تو شماره 2 چقدر زیاده و قدم به قدم (دقیقا همین!!!) پر از جونوره؟
این یعنی گناهای جیمز خیلی زیادن و از زیاد اونورتر......
اینقدر زیاد که 2 تا کله هرمی میاد......
یه سوال دیگه اینجا مطرحه و اونم اینه که چرا ادی رو کشت؟ اره درسته بازم قتل!!! و همون قضیه تخم مرغ ها و ................
عه!!! بابا اصلاً بیا درست و قانع کننده بگو که جیمز باید میرفت سایلنت هیل بعد این حرف رو بزن!!!
ای بابا! ما هی میگیم روند داستان واسه کسی که واقعاً گناهکار باشه عالیه! باز ملت حرف خودشون رو میزنن و میان عکس العمل شهر رو نقد میکنن...
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
کلاً با این قسمت این حرفت بنا به همون دلایل بالا مخالفم؛ اما اگه میخوای روش مانور بدی بیشتر توضیح بده دربارش...
نمی دونم چرا مخالفی ! دلایلی که مطرح کردی قانع کننده بود اما (باور کن یادم نمیاد مری از جیمز بخواد خلاصش کنه !) آما داشتم می گفتم ...:d آها یادم اومد اگه جیمز خودش رو گول نمی زد پس چرا آخر بازی که مری رو می بینه میگه من می خواستم تو رو خلاص کنم چون خودت خواستی ... چرا مری از دست جیمز ناراحته؟ (این رو از اونجایی میگم که مری با لورا درددل میکرده !) چرا لورا فکر می کنه جیمز بدجنسه ؟ جیمز تا قبل از اینکه بیاد سایلنت هیل فکر می کرده مری خودش مرده اما بعد که اون نوار رو می بینه می فهمه که خودش رو داشته گول میزده و قاتل اصلی اونه
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
باز ملت حرف خودشون رو میزنن و میان عکس العمل شهر رو نقد میکنن...
خب پدر مقدس من !!! خب شهر میاد نسبت به گناهای فرد خودشو ارایش میکنه واینم جوابیست به گناهان جیمز.و از اونجایی که شما میگین بیگناهه پس باید شهری ساکت و اروم وبدون ذره ای جونور ببینیم در حالیکه بر عکسه!!!
اصلا به این سوال من جواب بده و بگو که چرا شهر جیمز رو اشتباه فراخونده؟
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
خب پدر مقدس من !!! خب شهر میاد نسبت به گناهای فرد خودشو ارایش میکنه واینم جوابیست به گناهان جیمز.و از اونجایی که شما میگین بیگناهه پس باید شهری ساکت و اروم وبدون ذره ای جونور ببینیم در حالیکه بر عکسه!!!
اصلا به این سوال من جواب بده و بگو که چرا شهر جیمز رو اشتباه فراخونده؟
آرتاس ببین ، علی بیراه نمی گه ها ! اگه واقعا بیگناه بود که شهر رو مثل لورا می دید ؟!
(الان من دچار پارادوکس شخصیتی شدم ، یکی کمک کنه !):d
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
خب پدر مقدس من !!! خب شهر میاد نسبت به گناهای فرد خودشو ارایش میکنه واینم جوابیست به گناهان جیمز.و از اونجایی که شما میگین بیگناهه پس باید شهری ساکت و اروم وبدون ذره ای جونور ببینیم در حالیکه بر عکسه!!!
اصلا به این سوال من جواب بده و بگو که چرا شهر جیمز رو اشتباه فراخونده؟
آرتاس ببین ، علی بیراه نمی گه ها ! اگه واقعا بیگناه بود که شهر رو مثل لورا می دید ؟!
(الان من دچار پارادوکس شخصیتی شدم ، یکی کمک کنه !):d
ببینید میرم دور خیز میکنم بعد میدوام سرم رو محکم میکوبم تو دیوار رو!!!!!! بابا پس لفظ من یعنی چی که: سایلنت هیل غلط کرد که جیمز رو فراخووند...
آقا من 4694648498164189648بار گفتم که من با روند داستان مشکلی ندارم؛ مشکلم اینه که این داستا ریشش مشکل داره و جیمز با این کارا گناهکار نیست که شهر اینطوری عکس العمل نشون بده... اصلاً میگفتن که جیمز اوومده یکی رو با ماشین زیر گرفته فرار کرده... آره اون موقع جایه 2تا پیرامید هد منم میرفتم سراغش!!! گرفتید چی میگم؟!
 

farshid.parvar

کاربر سایت
Mar 22, 2010
519
نام
فرشید
بله رابطه عاطفی عمیقی داشته ، بیماران زجر میکشیدن و زمین گیر شده بودن و بیمارا ازش خواستن که اینکار رو واسشون بکنه
منظورم از بیمارا شخصیت هایی مثل مری بود و پرستار هم حکم جیمز رو داشت.
قرار نیست هر کی هر چی بگه آدم انجام بده حالا هر چقدر هم که طرف رو دوست داشته باشه
در جواب اون حرفتم باید بگم که آدم از آیندش خبر نداره که خطری تهدیدش میکنه یا نه؟
در ضمن من کی حرف توی دهنت گذاشتم؟
-------------------------------------------------
به نظر من جیمز خودش میدونسته کار اشتباهی کرده که مری رو کشته ولی چون نمیخواسته که باور کنه که این کار رو کرده همش به خودش میگفته که مری خودش مرده (به خودش تلقین میکنه) بعد هم که فیلم رو میبینه یادش میاد که خودش مری رو کشته.
در نتیجه:حتی خود جیمز هم میدونسته که گناه بزرگی کرده
 
آخرین ویرایش:

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
ببینید میرم دور خیز میکنم بعد میدوام سرم رو محکم میکوبم تو دیوار رو!!!!!! بابا پس لفظ من یعنی چی که: سایلنت هیل غلط کرد که جیمز رو فراخووند...
آقا من 4694648498164189648بار گفتم که من با روند داستان مشکلی ندارم؛ مشکلم اینه که این داستا ریشش مشکل داره و جیمز با این کارا گناهکار نیست که شهر اینطوری عکس العمل نشون بده... اصلاً میگفتن که جیمز اوومده یکی رو با ماشین زیر گرفته فرار کرده... آره اون موقع جایه 2تا پیرامید هد منم میرفتم سراغش!!! گرفتید چی میگم؟!
باشه بابا عصبانی نشو پدر ، نفس عمیق بکش حالا تا 3 بشمار لبخند فراموش نشه :d
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
@دویل گرل
باور کن یادم نمیاد مری از جیمز بخواد خلاصش کنه !
دمو پایانی بازی... البته پایان رسمیش، مری این حرف رو میزنه...
یادم اومد اگه جیمز خودش رو گول نمی زد پس چرا آخر بازی که مری رو می بینه میگه من می خواستم تو رو خلاص کنم چون خودت خواستی ...
خوب خودت که جواب خودت رو دادی؛ تازه بازم به این شکل نیست؛ مری تو آخر بازی میبینه که جیمز ناراحته، و داره ابراز پشیمونی میکنه میگه: نه اینطور نیست من از خودت خواستم اینکار رو؛ و جیمز میگه منم یه کم خودخواهی به خرج دادم
چرا مری از دست جیمز ناراحته؟ (این رو از اونجایی میگم که مری با لورا درددل میکرده !)
فقط بخاطر اینکه جیمز نبردش سایلنت هیل (که این هم عاملش خوده جیمزه که ایشون رو پر توقع کرده نسبت به خودش) و در ضمن درددل کردن منظور ناراحتی رو میرسونه؟!
چرا لورا فکر می کنه جیمز بدجنسه ؟
فکر نمیکنه که بدجنسه! بلکه همونطور که خود لورا هم میگه (تو نامه دوم)؛ قبلاً مری به لورا گفته ممکنه وقتی جیمز رو میبینی بنظرت خوب نیاد ولی اینطور نیست
درضمن من برایه باره 465746476ـ ام میگم که درباره اتفاقات تو شهر بحثی نیست...
جیمز تا قبل از اینکه بیاد سایلنت هیل فکر می کرده مری خودش مرده اما بعد که اون نوار رو می بینه می فهمه که خودش رو داشته گول میزده و قاتل اصلی اونه
نخیر!!! این بدلیل همون اسکیزوفرنی هست که خودتون هم اشاره کردید... و روحیه انکارناپذیری که تو جیمز بوجود اوومده...
 

T.M.D.B.B

کاربر سایت
Oct 4, 2010
357
نام
اسفندیار
دوستان پستاتون خیلی زیاد و طولانیه فکر من رو هم بکنین که وقتی از دانشگاه میام و خسته و کوفته باید این همه رو بخونم :d
خب از اونجایی که در این جریانات نیستم خواستم نظرم رو یه بار دیگه در مورد جیمز بگم (البته جواب پدر آرتاس تو پست قبلی رو هم خوندم و به یه نتیجه ی جالب رسیدم و قبول هم کردم)
موضوع جیمز و کاری که با همسرش کرد تا مدتها ذهن منو به خودش مشغول کرده بود ، بطوریکه تو داستانهایی هم که می نوشتم این موضوع رو مد نظر میگرفتم ، حالا من رفتم و یه سری مجلات روانشناسی خوندم (البته می دونم همه اینجا استادند مخصوصا پدر عزیزم ، اما به هر حال من هم به عنوان عضو خیلی کوچولویی از این شهر نظرم رو میگم)
دوستان توجه کنید این فقط نظر شخصیه من پس لطفا گیر ندین
ببینین از نظر من جیمز همسر خوب و مهربونی برای مری بود ، اون دو تا واقعا عاشق بودن ، حتی تا اونجایی که می دونم مری بچه دار نمی شده اما جیمز اصلا واسه ش اهمیتی نداشته چون فقط خود مری رو می خواسته ، بعله به قول آرتاس عزیز هم وقتی مری مریض شد ، جیمز واقعا تحت تاثیر قرار گرفت چون دوست نداشت ببینه که معشوقش داره جلوش پر پر میشه حتی زمانیکه دکتر گفت مری در بازه ی 6 ماه تا 3 سال زنده می مونه ، جیمز بخاطر علاقه ی شدیدی که به مری داشت بازه ی 3 سال رو در نظر میگیره. اما وقتی می بینه وضع مری واقعا وخیمه خودش رو گول میزنه ، به بار یا کازینو میره تا درداشو فراموش کنه اما وقتی به خونه برمیگرده می بینه که غماش همچنان سر جاشون هستن ، بالاخره جیمز یه روز خسته میشه (در واقع جیمز دچار بیماری دوقطبی یا تضاد شخصیتی میشه ، انکار می کنه ، گاهی اوقات حالت اسکیزوفرنی درش ایجاد میشه ، البته دست خودش هم نیست وقتی فشارهای وارده به افراد از مشکلات زندگی خیلی زیاد باشه فرد خودش رو به دیونگی می زنه تا اینکه در نهایت در جنون خودش غرق میشه و همه چیزو فراموش می کنه، تا حالا شده راجع به یه مسئله ای هی به دیگران دروغ بگین و بعدش سعی کنین به خودتون هم دروغ بگین ، در نهایت خودتون هم حقیقت رو فراموش می کنین و در جیمز هم همین اتفاق افتاد. ) برای همینه که میگم جیمز مرتکب خطای بزرگی شد و حتی آخر بازی هم خودش به این مسئله پی می بره اما مستحق بخشش هم بود ، به هر حال مشکلات زندگی این بلا رو سر اون آورد

نمی دونم کسی از شما ها اون فیلم (بخدا اسمش یادم نیست همون که لئوناردو دیکاپریو توش بازی می کنه بعد وارد یه شهر متروکه میشه در آخر متوجه میشه که در یه تیمارستان بستری بود ) این فرد تا آخر فیلم رویاهای متعددی رو در مورد مرگ سه فرزند و همسرش می بینه مثلا یه بار فکر می کنه خودش بچه هاشو کشته و بعدش زنش رو ، یه بار فکر می کنه زن و بچه ش رو یه شخص دیگه کشته ، بطوریکه شما تا آخر فیلم یه حس تناقض درونت به وجود میاد اما در نهایت متوجه می شین که همسر این فرد به یه بیماری روانی مبتلا بوده و یه روز که شوهرش سر کار بوده بچه ها رو توی استخر خونه خفه می کنه وقتی شوهرش از سر کار بر میگرده و با این صحنه رو به رو میشه ، همسرش رو می کشه و بعد از اون شروع می کنه به انکار و داستان پردازی تا عمل خطای خودش رو به نوعی از یاد ببره

ببخشید که زیاد شد
تقریبا من نیز هم عقیده با شمام با یک تفاوت. اونم ابنکه یک کسی که دچار بیماری میشه اونم از نوع عاطفی و از نوع حاد نمیشه ازش توقع داشت درست رفتار کنه. به نظر من اگه جیمز هیچ مشکلی نداشت و اون کار ها رو میکرد آره صد در صد گناه کار بود ولی به خاطر مریضی که گرفته بود نمیشه گفت گناه کار بوده!
به قول آرتاس:
مری چندین دفعه از جیمز میخواد که راحتش کنه با تکرار این حرف، این فکر مثه ویروس تو مغز جیمز رشد میکنه در نهایت جیمز واقعاً دیگه هیچ راهی رو نمیبینه... اما باز جیمز نمیخواد که این باور رو داشته باشه که کاره درست همینه!!!! به هر حال این مسئله تسلیم نشدن جیمز از طرف احساسش و از طرفی هم تسلیم شدنش از طرف منطقش باعث بوجود اوومدن این بیماری تو جیمز میشه؛ و درنهایت جیمز هم مری و هم خودش رو با این کار راحت میکنه...
راستی عید همه روان شناسان و روان پریشان و هرچی سفسته گر و غیره هست مبارک.:x
امیدوارم شما هم جیمز رو ببخشید!!o:-)
 
آخرین ویرایش:

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
بله رابطه عاطفی عمیقی داشته ، بیماران زجر میکشیدن و زمین گیر شده بودن و بیمارا ازش خواستن که اینکار رو واسشون بکنه
منظورم از بیمارا شخصیت هایی مثل مری بود و پرستار هم حکم جیمز رو داشت.
قرار نیست هر کی هر چی بگه آدم انجام بده حالا هر چقدر هم که طرف رو دوست داشته باشه
شما دارید رابطه پرستار با مریضش رو با رابطه بین زن و شوهر مقایسه میکنید؟! این 2تا رابطه با هم فرقی ندارن؟! این دوست داشتنا از یه جنسن؟!!!
چرا کار مری رو به چالش نمیکشید که میخواد خودش رو فدا کنه؟! مریضی هست که خودش رو فدایه پرستارش کنه؟!
تیکه اخر: ولی به هرحال هر کاری رو واسه راحت بودن طرف مقابل انجام میدن!!! از جمله خودشون رو فدا کردن، از جمله طرف رو کشتن (نمونه اول مری، نمونه دوم جیمز)
----------------------
گفته هایه آخرتون هم که نظر شخصیتون بود و منم دلایلش رو نمیدونم چیه که بخوام اونارو نقد کنم...
 

KamranMED

کاربر سایت
Sep 10, 2011
279
نام
کامران
دوستان یه مسئله هم هست که گفتم نیمه ربطی به این تاپیک داشته باشه و بیان کنم
از کجا معلوم که پایان هایی که قید میکنید پایان اصلی هستن و بقیه پایان ها پایان اشتباه
منظورم اینه که من یادمه پایان سایلنت هیل دو، نامه ای از ماری با صدای خودش خونده میشه که توسط جیمز یافت شده، خود جیمز هم داره با دختر کوچیکه توی قبرستان قدم میزنه (عجب صحنه ای بود... یادش میفتم بغضم میگیره!)
حالا از کجا معلوم بقیه پایان ها اشتباه باشن.آیا خود سازندگان بازی به طور رسمی تایید کردن که هر 4 پایان دیگه اشتباهه؟
خودکشی جیمز از کجا میتونست پایان صحیح باشه!
به نظرم این نمیتونه دلیل صحیح برای مقصر بودن جیمز باشه ، چون همونطور که گفتم معلوم نیست پایان صحیح همین باشه یا نه!
نظر شخصی بود...
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
حالا از کجا معلوم بقیه پایان ها اشتباه باشن.آیا خود سازندگان بازی به طور رسمی تایید کردن که هر 4 پایان دیگه اشتباهه؟
خودکشی جیمز از کجا میتونست پایان صحیح باشه!
سلام
فقط واسه اینکه در جریان باشید؛ پایان رسمی بازی همون پایانی هست واستون تعریف کردم و سازنده ها هم اینو تأیید کردن...
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر