عظیم ترین پرونده از سری GTA - قسمت دوم

LEBRON JAMES

کاربر سایت
Aug 29, 2010
131
نام
LEBRON JAMES
57481166e85b4b9ea177.jpg


سلام خدمت همه دوستان عزیزان. مثل اینکه قسمت قبل این مقاله حسابی با استقبال شما دوستان روبرو شد. همونطور که قول داده بودم. بخش دوم مقاله رو براتون آماده کردم. باشد که از این یکی هم لذت فراوانی ببرید و ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید.
در مقاله پیش ضمن گفتن یک مقدمه کوتاه در مورد GTA به بررسی ابر شرکت بازی سازی راکستار پرداختیم و همه استدیو های این شرکت رو معرفی کردیم و یک تاریخچه اجمالی از این شرکت گفتیم. بعد از این قضیه به بررسی اولین قسمت های سری Grand Theft Auto پرداختیم که شامل شماره اول این سری , دو بسته مکمل لندن 69 و 64 و شماره دوم GTA می شد. خوش حالم که با مقاله پیشین توانستم حس نوستالوژیک شما دوستان رو حسابی تحت تاثیر قرار بدم و شما رو به اون دوران ببرم که با کنسول PS1 حسابی با این بازی دو بعدی حال می کردیم.




wol_error.gif
This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 640x896 and weights 143KB.
gta-3.jpg



Grand Theft Auto III:


پس از گذر از این دوران زمانی (منظور دهه 90 میلادی است) دنیای گیم وارد دوره ی جدیدی از تاریخ شد که یکی از تاثیر گذار ترین دوره های گیمی بشری به شمار می رود. سال 2001 فرا رسیده بود. دو غول کنسول سازی دنیا یعنی مایکروسافت و سونی کنسول های جدیدی را وارد بازار جهانی کرده بودند. دو کنسول PS2 و XBOX . رایانه های شخصی نیز کماکان برای PC باز ها کار می کرد. چند سالی از تاسیس رسمی کمپانی راکستار می گذشت و این کمپانی با عرضه بازی های درجه یک بسیار در طی این چند سال حسابی خود را در دنیای گیم بالا کشیده بود. بازی هایی چون GTA و GTA II و یا کرم خاکی جیم و ...
سم هاوسر که حالا ریاست کمپانی را بر عهده داشت و حسابی در این کار ماهر شده بود همراه برادرش دن هاوسر فرصت را غنیمت شمرده و در صدد عرضه شماره جدیدی از GTA بر آمدند. آنها می دانستند که کنسول های نو پای سونی و مایکروسافت به یک بازی درجه یک احتیاج دارند و نکته مهم تر اینکه آنها از قدرت سخت افزاری این دو کنسول خبر داشتند و حسابی دستشان باز بود. لازم به ذکر است که نسخه های اول و دوم و بسته مکمل لندن را بازی ساز معروف دنیای گیم یعنی دیوی جونز ساخته بود و Grand Theft Auto III اولین شماره از این سری بود که زیر نظر شخص سم هاوسر ساخته میشد.
بالاخره در دوم اکتبر سال 2001 شماره سوم از بازی محبوب GTA با نام کامل GrandTheft Auto III عرضه شد. در واقع این شماره قرار بود در ماه سپتامبر منتشر شود اما به علت توطئه طالبان و بنلادن در این ماه یکی از عظیم ترین وقایع سیاسی قرن رخ داد و 11 سپتامبر 2011 تا ابد جاویدان شد. این واقعه دنیای گیم را نیز تحت تاثیر قرار داد و راکستار اعلام کرد بازی چند هفته بعد یعنی در ماه اکتبر منتشر خواهد شد.
اما حاشیه بیش از این بس است می پردازیم به خوده بازی. بازی از ریشه دگرگون شده بود. همه چیز 360 درجه تغییر کرده بود و اگر شما در سال های پیش شماره های قبل GTA را بازی کرده بودید و سپس وارد شماره سوم می شدید از تعجب شاخ در می آوردید!!! مهم ترین تغییر بازی که علت اصلی موفقیت این سری هم همان است این بود که بازی دیگر دو بعدی نبود و دوربین صفحه را از بالا نشان نمی داد. با کاملا سه بعدی شده بود و از دید سوم شخص (دوربین از پشت کارکتر نشان داده می شد) بازی را دنبال می کردیم. بازی در شهری به نام Liberty City اتفاق می افتاد که بر اساس شهر New York ساخته شده بود اما به گفته بسیاری از منتقدان این شهر علاوه بر نیویورک از چندین ایالت دیگر آمریکا نیز الهام گرفته بود. طراحی و وسعت شهر بقدری زیبا بود که بازی های دیگر حتی به آن نزدیک هم نشده بودند و واقعا باید به این سازندگان نوبل داد.
کارکتر اول بازی شخصی بود به نام کلود. کلود شخصیتی بسیار کم حرف و خون سرد داشت و تهی از هر گونه احساسی بود. داستان در مورد سرقت از یک بانک بود. کلود به همراه زنی به نام کاتالینا و با همراهی عده ای تصمیم می گیرند به بانکی دست برد بزنند. پس از سرقت از بانک کاتالینا به کلود خیانت کرده و گلوله ای به سمت وی شلیک می کنید. این گلوله به استخوان ترقوه (یک میلی متری قلب) برخورد کرده و با خوش شانسی محض ( شایدم کار خدا بوده!!! ) از مرگ حتمی نجات پیدا می کند. کاتالینا هم طبق برآورد خود کلود را کشته است. کلود توسط پلیس دستگیر شده و به زندان می افتد اما باز هم شانس به کمکش می آید و هنگام بردن او به زندان عده ای به پلیس ها حمله کرده و در این هیاهو کلود فرار می کند. حالا کلود دنبال کاتالینا است و برای رسیدن به او به سراغ خانواده های مافیایی لیبرتی سیتی می رود تا ماموریت هایشان را انجام دهد.
مهم ترین ویژگی گیم پلی بازی این بود که دیگر مثل شماره های پیشین بازی مرحله ای نبود. زیرا در شماره های قبلی باید مرحله ای را انجام داده و پس از کشتن باس فایت مرحله وارد مرحله بعد می شدید که این تا حدودی از جنبه open world بودن بازی می کاست. اما در GTA III همه چیز انتخابی بود و شما می توانستید ماموریت های خود را در مینی مپ بازی ببینید و هر کدام را که خواستید انتخاب کنید. و پس از GTA III این قضیه به کهن الگویی در بازی های این سبک تبدیل شد. که نمونه اش را در بسیاری از بازی های روز مثل مافیا و Just Cause و ... میبینیم. در GTA III به قدری آزادی عمل داشتید که در طی ماه های اکتبر 2001 تا ژوئیه 2002 در تمام فروم های گیمی فقط صحبت یک چیز بود. آزادی عمل شاهکار جدید راکستار.
در سری های قبلی GTA صحبت ها به صورت انیمیشن های کوتاه در انتهای هر مرحله انجام میشد و در باقی مواقع ارتباطات به صورت زیرنویس در پایین صفحه نمایش داده می شد اما در این نسخه صداگذاری بازی کاملاً تغییر کرده بود و از کاراکتر ها و صداپیشگان حرفه ای در بخش صدای بازی استفاده شده بود. علاوه بر آنکه توانایی گوش کردن به موزیک های موجود در بازی را داشتیم می توانستیم قطعه های مورد علاقه خود را نيز در بازی گوش داده و از زیبایی های حاکم بر بازی لذت ببریم. در کل صدا گذاری و انمیشن ها و دمو های بازی بهترین در زمان خود بودند. اما نکته تمایز این بازی با قبلی ها روایت خارقوالعاده داستان بود که از این شماره به بعد مانند امضایی شد برای GTA و همه می دانیم در روایت داستان GTA بی نظیر است. شماره سوم GTA موفق شد از سایت متاکریکت که در واقعا میانگین تمام نمرات این بازی را می دهد امتیاز 97 از 100 را دریافت کند!!
وقتی بازی عرضه شد بسیاری از رسانه ها گفتند که آقا این بازی رو ممنوع کنید زیرا این بازی سرشار از بد آموزی است و خشونت خالص می باشد. در واقع این بازی کودکان را خشن می کند و باعث می شود آنها در زندگی واقعی دست به جنایت بزنند. عده ای در مورد صحنه های مستهجن ( نه چندان ) بازی سخن گفتند و اعتراض شدیدی را نسبت به آن نشان دادند و عده ای از نمایندگان مجلس هم گفتند که ارتش در خطر بدبینی است!!!!
خلاصه هر کس هر چیزی که لایق خودش بود به این شاهکار نسبت ولی عده ای از این افراد همکنون از بین رفته اند اما GTA همچنان عرضه می شود و هر بار فروش بیشتری از گذشته دارد و همیشه تمامی امتیازات را درو می کند.




wol_error.gif
This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 640x908 and weights 128KB.
grand_theft_auto_vice_city_ps2_cover.jpg




GTA: Vice City :


یک سال از واقعه بزرگ تاریخ راکستار گذشت. سودی که راکستار از GTA III به دست آورد چیزی نبود که بتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد به همین دلیل درست پس از عرضه GTA III شماره جدید GTA توسط خوده شخص سم هاوسر معرفی شد تا طرفداران دوباره به وجد بیایند. اما بر خلاف تصور همگان نام این قسمت از بازی GTA IV نبود. بلکه GTA:Vice City نام داشت.
سرانجام در سال 2002 بازی عرضه شد و توانست موفقیت گذشته راکستار را تکرار کند و بر محبوبیت های این شرکت بی افزاید البته در میان گیمر ها. GTA:Vice City همه چیز شماره قبل خود را گرفته و بهتر کرده بود و خود قابلیت های ویژه ای به آن افزوده بود. بازی آنقدر وسیع بود آنقدر وسیع بود که هر کس آنرا بازی می کرد غرق در محیط ها وسیع و طراحی فوق العاده آنها می شد.
داستان بازی در سال 1986 رخ می داد. شما در نقش فردی به نام تامی ورسیتی ایفای نقش می کردید. تامی پس از 15 سال زندان به Vice Cityبازمی گردد تا کارهای ناتمام خود را به اتمام برساند. بعد ها معلوم می شود که تامی به جرم قتل یازده نفر در گذشته به زندان افاده است. همانگونه که گفته شدVice City شهری است که بازی در آن اتفاق می افتد. این شهر بر اساس میامی طراحی شده است که بسیار زیبا هم هست. شخصی به نام سانی فورلی که در گذشته کارفرمای تامی بوده است حسابی از بازگشت او احساس خطر کرده است که این موضوع در پایان بازی مشخص می شود. سانی به طور ظاهری به تامی خوش آمد می گوید و از او می خواهد تا به Vice Cityرفته و یک معامله کوکائین را برای وی انجام دهد.
از شانس بد تامی هنگام انجام معامله عده ای ناشناس به وی و افرادش حمله کرده و همه افرادش را از بین می برند تامی با خوش شانسی از مهلکه می گریزد ولی هم مواد و هم پول ها را از دست می دهد. پس از این واقعه تامی از هتلی با سانی تماس گرفته و ماجرا را برای وی می گوید و قول می دهد هر چه زود تر پول او را بازگرداند. تامی با شخصی به نام کن روزنبرگ (که کلا در سری GTA حضور پر رنگی دارد ) بسیار صمیمی شده و این شخص در طول بازی شما را یاری می کند. کن تامی را به شخصی به نام خوان گارسیا کورتز که در گذشته ژنرال ارتش بوده و همکنون خرده فروش مواد است معرفی می کند. کورتز و تامی حسابی با هم رفیق شده و به یکدیگر کمک می کنند. تامی از همین طریق با مافیای هاییتی آشنا می شود و با کمک شخصی دیگر به نام آمبرتو روبینا که دیگر دوست صمیمی تامی است مافیای هاییتی را ریشه کن کرده قصر آنها را تصاحب می کند و به ریاست گروه جدیدی از مافیا در می آید. سانی در لیبرتی سیتی از قدرت تامی احساس خطر کرده و عده ای را برای پس گرفتن پول خود به Vice City می فرستد. تامی نقشه ای می کشد تا به سانی پول های تقلبی بدهد اما آمبرتو به او خیانت کرده و نبردی عظیم بین همه در می گیرد. تامی آمبرتو خائن را از بین می برد. سانی می گوید من 15 سال پیش به تو خیانت کردم و تو را به زندان انداختم ولی ای کاش تو را کشته بودم. تامی در یک درگیری خونبار با سانی او را کشته و از پا در می آورد و به قدرتمند ترین فرد Vice City تبدیل می شود.
گیم پلی بازی در واقع همانند گذشته بود ولی بهبود یافته و بهتر شده بود. شهر میامی یا همان Vice City از وسعت بالایی بر خوردار بود. همچنان با یک بازی OPEN - WORLD ناب طرف بودیم. تامی از شخصیت پردازی فوق العاده ای بر خوردار بود و هر چه بازی جلو می رفت بیشتر با او هم ذات پنداری می کردید. تامی را می توان خوش تیپ ترین کارکتر GTA دانست. طراحی فوق العاده تامی عامل دیگری بود که بیش از بیش کیفیت بازی را بالا می برد. داستان بازی نیز بسیار بهتر از شماره پیش کار شده بود و از پیچ خم خاصی بهره مند بود. طراحی ساختمانها و ماشین ها و مردم بی نهایت زیبا بود و در آن سال ها زبانزد خاص و عام بود. گرافیک و صدا گذاری بازی هم دچار تغییراتی شده بود و ما با یک گرافیک خارقوالعاده طرف بودیم. رنگ بندی لباس ها ماشین ها ساختمانها و... همه و همه عالی بودند. دیالوگ ها به قدری حرفه ای بودند که انگار برای یک فیلم نوشته شده بودند. صدا گذاری بازی عالی بود و گویندگان کارشان را به بهترین شکل انجام داده بودند. Vice City اولین بازی بود که تجربه ی پرواز با وسایل نقلیه مانند هلی کوپترها را برای بازیباز به ارمغان آورده بود. این نسخه از بازی نیز با ویژگی های بیشتر و جدیدتر از قبیل توانایی سوار شدن بر موتور و امکان خرید مکان های مختلفی از قبیل پیتزا فروشی ، بستنی فروش ، استودیوی فیلم سازی و... بار دیگر طرفداران خود را غافلگیر کرده و غرق در بازی کرده بود. Vice City برای سه کنسول PS2 و XBOX و PC عرضه شد و توانست از متاکریکت امتیاز 95 از 100 را دریافت کند.
Vice City هم حاشیه هایی داشت و عده ی بسیاری از سیاستمداران به نژاد پرستی های آن اعتراض کردند و راکستار را به دادگاه کشاندند که طی آن تغییراتی در بازی ایجاد شد. تصاویر بازی را در زیر می توانید ببینید:



gtasaboxart3.jpg


GTA: SanAndreas :
بازی هایی هستند که وقتی عرضه می شوند مثل بمب اتم در دنیا صدا می دهند. نمونه بارز این بازی ها که به تازگی منتشر شده بازی RDR و یا HALO : REACH و یا UNCHARTED 2 است. این بازی ها چند سال از بازی های هم سبک خود جلو ترند. و وقتی ما آنها را بازی می کنیم لذتی دو چندان از این بازی ها می بریم که واقعا هم این لذت بیهوده به دست نیامده و حاصل رنج عده ای نابغه است. GTA: SanAndreas هم وقتی عرضه شد چند سالی از بازی های هم سبک خود جلو تر بود.
دو سال از عرضه آخرین GTA می گذشت. راکستار اینبار قول یک بازی متفاوت از این سری را داده بود. سر انجام GTA: SanAndreas در تاریخ اکتبر 2004 عرضه شد و دنیای گیم را از بنیاد تغییر داد به خصوص سبک دنیای باز را. نقطه عطف سری GTA تا قبل از GTA IV بدون شک GTA: SanAndreas بود. به عقیده من کلمه شاهکار نمی تواند این بازی را توصیف کند و باید در واژگان دهخدا بگردیم تا کلمه ای مناسب پیدا کنیم!!! در یک کلمه بازی خارقوالعاده بود و یقینا از ذهن عده ای نابغه تراوش شده بود.
پس از پنج سال زندگی در ساحل شرقی(لیبرتی سیتی یا همان نیویورک) وقتش رسیده بود به وطنم برگردم. این اولین سخنان کارل جانسون شخصیت اول بازی GTA: SanAndreas بود. داستان بازی در مورد همین کارل جانسون یا به زبان عامیانه CJ بود. زیرا همه او را CJ صدا می زنند جز خواهرش!!! کارل جانسون که پس از خداحافظی از خانه و کاشانه به لیبرتی سیتی سفر می کند تا در آنجا مال و منالی بدست آورد. وی پس از 5 سال زندگی در لیبرتی سیتی و البته 5 سال زندگی مافیایی در فوریه 1992 خبر تکان دهنده ای را می شنود که زندگی وی را تحت الشعاع قرار می دهد. این خبر چیزی نیست جز مرگ مادرش. او تصمیم می گیرد به زادگاهش یعنی شهر لوس سانتوس برگردد تا در غم فقدان مادر خواهر و برادرش را یاری کند. پس از بازگشت به لوس سانتوس پلیس سیاه پوست فاسدی به نام فرانک تمپنی به همراه دستیارش ادی پولسکی کارل را دستگیر کرده و به او می گویند اگر می خواهد در این شهر زندگی کند باید ماموریت های آنها را انجام دهند. کارل پس از بازگشت به محله دوران کودکی خود یعنی گرو استریت با وضیعت بسیار بد دوستان و خانواده و گروهش مواجه می شود و می فهمد گروه مافیایی رقیب به نام دالاس حسابی گرو استریت را زیر فشار قرار داده اند. کارل به همراه برادرش سوییت و شوهر خواهرش سیزار حسابی خدمت دالاس ها می رسد و گرو استریت را گسترش می دهد. در یک اتفاق خجسته کارل و سیزار راز بزرگی را می فهمند و آنها در می یابند که قتل مادر کارل زیر سر تمپنی و بیگ اسموک بهترین دوست خانوادگی آنها بوده است. پس از این قضیه طی اتفاقاتی سوییت زخمی شده و به زندان می افتد و کارل نیز تبعید می شود اما پس از مدتی به لوس سانتوس باز گشته و حساب تمام خائن های خانواده را می رسد. و در آخر طی یک درگیری مشتی تمپنی را از بین می برد و با خواهر و شوهر خواهرش و برادرش سوییت و دوستان تازه اش زندگی تازه ای را آغازمی کند. لازم به ذکر است که زنی به نام کاتالینا که در اواسط بازی با او آشنا می شوید خواهر زاده سیزار می باشد. این زن همان خائن GTA III می باشد. همچنین در صحنه ای از بازی شما کلود شخصیت اول GTA III را نیز می بینید!!!!
بازی تغییراتی بسیار زیبایی کرده بود. GTA: SanAndreas در سه شهر لوس سانتوس که بر اساس شهر لوس آنجلس ساخته شده بود و San Fierro که بر اساس شهر سانفرانسیسکو ساخته شده بود و شهر لاس ونتوراس که بر اساس لاس وگاس ساخته شده بود اتفاق می افتد . وسعت این سه شهر بسیار بالا بود و در هیچ بازی چنین وسعت بالایی را نمی دید. آزادی عمل بازی تا سال 2007 و تا قبل از عرضه GTA IV زبانزد عام و خاص بود. در بازی درجه هایی مثل قدرت بدنی و میزان مقاومت و جذابیت جنسی و ... تعبیه شده بود که مقداری المان نقش آفرینی نیز به بازی اضافه می کرد و با ارتقا این درجه ها قابلیت های بهتری پیدا می کردید. سان اندریاس در واقع تمرکز زیادی بر گانگسترهای کالیفرنیا و همه گیر شدن مواد مخدر از جمله کراک و کوکائین داشت. و همین مسئله مطابق همیشه صدای بسیاری از افراد را در آورد.
آزادی عمل در بازی بی داد می کرد. همه کار در بازی می توانستید انجام دهید. شما می توانستید کارل را به آرایشگاه ببرید و موهایش را رنگ و یا به مدل های مختلف تبدیل کنید . همچنین میتوانستید برای بدست اوردن جان به رستوران های مختلف شهر بروید و غذا بخورید اما مواظب درجه fat یا چاقی باشید که اگر آن درجه پرشود در انجام ماموریت ها موفق نخواهید بود و برای شما مشکلات زیادی بوجود می آید پس غذا کم بخورید و به بدنسازی بروید و ورزش کنید.ورزش هایی مثل بکس که فنون جدیدی به شما نشان می داد و وزنه زدن های مختلف که باعث می شود هیکل شما عضلانی شود.
همچنین شخصیت کارل را میتوانید به مغازه های مخصوص برای خالکوبی ببرید و شکل های مختلف روی اجزای بدنش خالکوبی کنید. در بازی اماکن عمومی زیادی وجود دارد مثلا bar که در آنجا میتوانید بیلیارد شرطی بازی کنید و پول بدست بیاورید اما نگران نباشید چون اگه باختید میتونید طرف رو بعد از بیلیارد کشته و پولهایش را بردارید!!!!
همچنین شما میتوانید بسکت بال بازی کنید و فنون رزمی کار کنید و یا شنا کنید و انواع بازی ها و... همچنین انواع لباس ها برای خرید در لباس فروشی های مختلف وجود داشت که می توانستید آنها را بخرید. یکی دیگر از ویژگی های سن اندریاس گاراژ هایی بود که می توانستید در آنها ماشین خود را اسپرت کنید و WOW ...
هوش مصنوعی بازی به واقعا عالی بود و هیچ کم و کاستی در آن به چشم نمی خورد. همانطور که نابود کردن دشمنان و انجام ماموریت در بسیاری از مواقع برای شما آسان بود ، در برخی مواقع دیگر نیز دشمنان ، دردسرهایی برای شما ایجاد می کردند. گرافیک بازی عالی بود طراحی فوق العاده شهر ها به خصوص لاس ونتوراس , طراحی و رنگ بندی زیبای اتومبیل ها و لباس ها باعث شده بود با یک گرافیک عالی طرف باشیم اما تنها نقطه ضعف بازی در همین گرافیک بازی بود. در بازی شاهد باگ بودیم و گرافیک دمو ها آنطور که باید و شاید نبود. صدا گذاری نیز مانند گذشته فوق العاده بود. موزیک های جدید که اکثرا رپ بودند و از کانال های متعدد رادیو پخش می شدند بسیار زیبا بودند. دیالوگ ها و صدا گذاری به بهترین شکل ممکن انجام شده بود و کلا صدا گذاری بازی بی نظیر بود.
ماموریت ها مانند وای سیتی تکراری نبودند و بسیار جذاب بودند . اگر کسی سان اندریاس را بازی نکرده باشد باید به گیمر بودن او شک کرد!!! این بازی در ابتدا برای 17 سال به بالا در نظر گرفته شده بود که با توجه به اعتراضات گسترده نسبت به بازی ESRB درجه بزرگسال به بازی داد. عده ای با نژاد پرستی و مسائل جنسی درون بازی به شدت مخالفت کردند که انصافا حق هم داشتد و خلاصه GTA: SanAndreas یکی از پر حاشیه ترین باز ها لقب گرفت. این بازی برای PC و PS2 و XBOX عرضه شد و توانست از متاکریکت امتیاز 95 از 100 را دریافت کند.
تصاویر بازی منتشر شماست.


gta-lcs-box-bigjpg.jpg




GTA: liberty city stories :

با عرضه کنسول دستی جدید ابر کمپانی سونی در سال 2005 راکستار باز هم فرصت را غنیمت شمرد و تصمیم گرفت جای خالی یک بازی OPEN - WORLD زیبا را روی این کنسول دستی با عرضه نسخه جدیدی از سری GTA پر کند. کنسول های دستی جان می دهند برای ساخت بازی های پیش پرداخت. راکستار هم این نکته را خوب می دانست و تصمیم گرفت بازی GTA:Liberty City Stories را که پیش در آمدی بر شماره سوم بازی بود را روی PSP عرضه کند.
سرانجام در سپتامبر 2005 این بازی برای PSP عرضه شد و توانست به یکی از بهترین های PSP بدیل شود هر چند قابل قیاس با شماره های قبلی نبود. یحتمل این بازی در تاریخ 6 ژوئن برای PS2 یز عرضه شد و اصلا خوب پورت نشده بود و این کار راکستار را می توان طمع دانست زیرا این بازی ماله PSP بود. اما به هر شکل این بازی نیز جزو سری GTA بود و نمی شد به سادگی از کنار آن گذشت.
داستان بازی پیرامون شخصی به نام تونی کاپرینی می چرخد. تونی در گذشته برادر وزیر خارجه لیبرتی سیتی را کشته است و به مدت 7 سال است که مخفیانه زندگی می کند. بالاخره پس از گذشت این هفت سال از خانواده مافیایی لئونه که برایشان کار می کند در میابد که آبا از آسیاب افتاده و تصمیم می گیرد به لیبرتی سیتی باز گردد. بازی در سال 1992 صورت می گیرد.در لیبرتی سیتی آن دوران مبارزات گانگستری ای برای تصاحب سه قسمت عمده از شهر در گرفته است. در گوشه گوشه شهر مواد مخدر در حال رد و بدل است و پلیس های فاسد و سیاستمداران فاسدتر شهر را در دست گرفته اند. تونی وارد دعوای سه گروه مافیایی شهر که لئونه یکی از آنها است می شود. تا شاید روند این جنگ را به سمت لئونه باز گرداند. خانواده تونی از جمله مادرش و خواهرش از او می خواهند از کار های گذشته دست بردارد و مانع او می شوند ولی تونی به حرف آنها گوش نمی دهد. وی با انجام ماموریت هایی بالاخره روند جنگ را به سود لئونه تغییر می دهد.
Liberty City شهری است که بازی در آن اتفاق می افتد . در این نسخه نیز طراحی محیط های شهر به خوبی انحام گرفته است و اگر نسخه سوم را بازی کرده باشید می توانید قسمت های آشنایی را در شهر ببینید. مانند نسخه های قبل، شما در ابتدای بازی فقط به قسمتی از شهر محدود هستید و باید کم کم با انجام ماموریت های مختلف، قسمت های دیگر را باز کنید. ماموریت های بازی در مقایسه با گذشته به خصوص سان اندریاس شدیدا افت داشته اند و بسیار کوتاه هستند و فقط تعدادی از آنها دارای هیجان هستند و این عامل در واقع ضربه بزرگی به بازی زده است. اما نکته ای خوب در بازی وجود دارد آن هم ماموریت های جانبی بازی است که تا حدودی توانسته اند نقص ماموریت های اصلی را جبران کنند.
آزادی عمل بازی در حد خوبی قرار دارد ولی اصلا در حد سان اندریاس نیست. هوش مصنوعی مردم نیز در حد متعادلی بود ولی جای کار بیشتری داشت . طارحی ماشین ها و لباس ها و شخصیت ها مانند قبل خوب است. اسلحه ها نیز تنوع بالایی دارند.
گرافیک و صدا گذاری بازی شدیدا افتضاح می باشند و یحتمل سان اندریاس یک بدن از این بازی بالا تر است. باگ های فراوانی هم در بازی دیده میشد. اما به هر حال این بازی چیزی حدود 30 میلیون نسخه در آمریکا بفروشد که بدون شک موفقیتی خارقوالعاده در زمینه فروش بوده است. این بازی برای PSP و PS2 عرضه شد و توانست از متاکریکت امتیاز 88 از 100 را بگیرد. همواره تصاویر گویا تر هستند:


دوستان بزودی GTA VICE CITY STOREIS هم در همین پست قرار میدم. تصاویر هم یزودی افزوده میشه.
ممنون
یزدان ( LEBRON JAMES )
 

Silent Storm

کاربر سایت
Apr 6, 2010
1,646
نام
iMAN
آقا دمت گرم خیلی گلی ...! خاطراتو یادمون انداختی ...! چه دورانی بود ...! یادمه برای زود خردیدن GTA : SA کلاس فیزیک دبیرستان رو قیچی کردم ...! :d =))
 

r0ss0neri

کاربر سایت
Jun 2, 2009
2,301
نام
MaHDi
عالی بود ...
ولی من با این جملت مشکل دارم
دو غول کنسول سازی دنیا یعنی مایکروسافت و سونی کنسول های جدیدی را وارد بازار جهانی کرده بودند. دو کنسول PS2 و XBOX .
مایکروسافت کجاش غول کنسول سازی بوده ؟ اونک اولین تجربش بود ؟ همون سونی هم دومین تجربش بود نمیشه بهش لقب غول داد :D
 

XagroX

کاربر سایت
Dec 1, 2008
1,268
نام
عرفان
ممنون از مقالت اما دو شماره اول همچین هم دو بعدی نبودن ا

چرا دیگه 2D بود
منظورت چیه

نه ترکیبی بود کاملا دو بعدی نبود .
 
آخرین ویرایش:

War Has Change

کاربر سایت
Dec 29, 2009
3,036
نام
شایان
واقعا ممنون از مطلبت . فوق العاده بود . یادش بخیر GTA III رو رو PC بازی میکردم . PC نمیکشید :D مجبور بودم دوربین بازی رو مثل 2شماره-ی اول ببرم بالاسر کلود :D یادش بخیر واقعا چه دورانی بود . GTA san andreas رو گرفتم 5تا dvd بود :D جلد بازی داشت میترکید :D
 

Silent Storm

کاربر سایت
Apr 6, 2010
1,646
نام
iMAN
5 تا DVD یا 5 تا CD ؟=)) مرد حسابی COD MW2 با اون عظمت فقط 4 تا دی وی دی بود ها ...! :))
یادمه 3 بار رفتم سی دی ها رو عوض کردم همش ارور میداد اعصاب ما رو خط خطی میکرد ...! همه هم بهش میگفتن GTA 5 ...! یادش بخیر...!
 

snOOpy ::.

کاربر سایت
Jun 11, 2010
227
نام
Arash
واقعا يادش بخير عجب دوراني بود خيلي زود گذشت...:(

ولي GTA5 يك رويا بود:x من اين بازي رو روي PS2 و PC بيشتر از 10 بار تا آخرش رفتم هنوز هم اين بازي واسه من تازگي داره چون من با اين بازي خيلي خاطره دارم......

با وجود بازيهايه زيبايي مثله RDR و GTA IV و..... هنوز هم بعضي وقتها يه چرخي تو بازي مي زنم.

دستت درد نكنه مقاله زيبايي بود.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر