سلام
الان مدتی میشه که Red Dead : Redemption را زیر نظر داشته ایم , نسخه اول این عنوان در سال 2005 علاقه مان را تا حدی معطوف به خود کرد تا اینکه از ادامه آن چهار سالی خبری نبود که نهایتا قبل از نمایشگاه E3 سال پیش رو نمایی شد . این هم یک توضیح مختصر برای کسانی که با بازی آشنایی ندارند : بازی اکشنیست سوم شخص , به صورت Openworld که در بیابان های پهناوری که مرز مکزیک و آمریکا را احاطه کرده اند جریان خواهد داشت . بازی در اواخر دوره وسترن آمریکا روی می دهد . شما در نقش جان مارستون قرار می گیرید . راهزنی متحول شده که توسط The Bureau تهدید می شود تا تعدادی ازهمدستان قبلی خود را پیدا کند .
شما با دنیایی کوچک سر و کار نخواهید داشت . دنیایی که شما در Red Dead : Redemption مشاهده خواهید کرد تا به امروز بزرگترین دنیای ساخته شده توسط راک استار محسوب می شود از طرفی دیگر , زندگی انسانی و حیوانی در آن به خوبی طراحی شده است . همین طور که در بیابان ها و دشت ها در حال گشت و گذار هستید , با هر چه که فکرش را بکنید از شهرهای بزرگ گرفته تا کلبه های ویران شده , ارابه های ترک شده , مردم محتاج به کمک .... و گاهی اوقات خرگوشانی بازیگوش رو به رو خواهید شد . در بازی 40 نوع جانور مختلف وجود دارد مانند , کرکس هایی که دور اجساد حلقه می زنند , شیرهایی که در تپه ها پرسه می زنند و همینطور موجودات کوچک تر مثل : خرگوش ها , آهوها و گرگ ها . این تنوع جانوری تنها طراحی نشده است که با هم ارتباط طبیعی خودشان را داشته باشند بلکه می توانند توسط گیمران شکار و پوستشان کنده شود ( در رابطه با پرندگان پرشان مورد نظر است ) . از طرفی گیمران می توانند بابت کمک کردن به شکارچیان حریص مزایایی نصیبشان شود که از بین آنها می توان به بدست آوردن پوست به منظور درست کردن لباس ها اشاره کرد .
برای پیدا کردن هم قطاران قبلیتون مجبورید در این دنیای پهناور گردش کنید و با افراد فقیر و فرومایه ای سر و کله بزنید که معمولا با دراختیار گذاشتن اطلاعات , مهارت و ابزارشان مشکل دارند . اولین نفری که باهاش برخورد کردیم فردی دائم الخمری بود به نام Irish . او معتاد به دروغگویی و گزافه گویی بود و به ندرت بدون بطری مشروبی در دست می دیدیمش . یکی از مسئولین راک استار به ما توضیح داد که این ماموریت مربوط به قسمت های جلوتر بازیست و در همان زمان است که با این کاراکتر جالب ایرلندی رو به رو خواهیم شد . شوخی های بین او و جان هنگامی که به سوی مقصد می تاختند گواه این ادعا بود . بعد از گذشت مدتی آنها با اولین خطرشان رو به رو شدند . Irish به طرز ماهرانه ای به جان حقه زده و از مهلکه فرار کرد . بعد از پایان مهلکه جان به شدت عصبی شده بود و ادبیاتی که بین دیالوگ های آنها به کار می رفت از آن دسته از دیالوگ های برجسته و غنی بود که انتظارش را دارید . با توجه به گفته مسئولین راکستار , جان مجبور است با انواع و اقسام آدم های پست همکاری کند که اگر به دل خودش بود حتی حاضر نبود کاری به کار آنها داشته باشد . این یکی از ویژگی های معمول دنیای Red Dead : Redemption است .
این ماموریت تقریبا در اواخر قسمت اول بازی جریان داشت پس جان به صورت عادلانه , به سلاح های مناسبی مسلح بود و از طرفی , از قابلیت های سیستم Dead Eye به طور تمام و کمال بهره می برد . در ابتدا , با فعال کردن این سیستم می توانید زمان محیط را آهسته کنید ولی بعد از مدتی , این سیستم تا حدودی شبیه به سیستم V.A.T.S بازی Fallout 3 می شود البته به صورت ساده تر . زمانی که این قابلیت را فعال می کنید , می توانید نشانه گری را روی تصویر حرکت دهید و دشمنانی را نشانه گذاری کنید و سپس با زدن یک دکمه شاهد مرگ دشمنان نشانه گذاری شده باشید . شما می توانید از این قابلیت به طروق مختلف و جالب استفاده کنید . اگر شما آدم سادیسمی هستید , می توانید دشمنتان را جوری نشانه گیری کنید که گلوله فقط باعث بی تحرک شدن آنها شود ( به عنوان مثال به زانوش شلیک کنید ) و سپس با خونسردی کامل بالای سرش قدم بزنید و در نهایت با انتخاب یکی از Execution ها (* از اینجا به بعد در متن با لفظ " مجازات " می آید ) کار او را یکسره کنید . هر اسلحه دارای صحنه " مجازات " مربوط به خودش می باشد .
سیستم Dead Eye بیشتر زمانی که در حال حرکت هستید به کار می آید . در قسمت پایانی ماجراجویمان به همراه Irish , قسمتی کوتاهی را سوار گاری معدنی شدیم و سرازیری هایی را طی کردیم که در طول مسیر , معدنچی های عصبی و یک تله احمقانه انتظارمان را می کشیدند . هنگامی که سوار گاری با آن سرعت شده بودیم , سیستم Dead Eye کار را برای ما خیلی آسان تر کرده بود تا راحت تر تیراندازی کنیم . این قابلیت همچنین هنگامی که سوار اسب هستید بسیار بدرد بخور است . البته می توانید با نشانه گیری معمولی هم شلیک کنید ولی با استفاده از این سیستم کار بسیار آسان تر می شود . شما باید از زمانتان نهایت استفاده را ببرید زیرا , سیستم Dead Eye زمانی مجددا در دسترس قرار می گیرد که به تعداد مورد نظر دشمنانتان را از پای درآورده باشید از طرفی , هیچ وقت نمی دانید کجا قرار گروهی از خلافکارانی که به خونتان تشنه اند را پیدا کنید .
بعد از برانداز کامل Irish , با کاراکتر دیگری آشنا شدیم که شما را بیش از پیش عصبانی می کرد , Seth Briars . او آدمی بی نزاکت و کاملا روانی بود . او یک معدن یاب بوده است که 2 عامل : " نور بیش از حد خورشید و عقده پیدا کردن گنج های دفن شده " او را تبدیل به یک آدم روانی کرده بود . زمانی که او را برای اولین بار ملاقات می کنید مشاهده خواهید کرد که به طرز جالبی در حال گپ زنی با جسدیست که خیلی وقت پیش مرده . تازه اوضاع از اینجا به بعد بدتر هم می شود . جنگیدن با گروهی از راهزنان در حالی که همچین روانی را به همراه دارید ( و اغلب اوقات برای رسیدن به گنج پیش قدم میشد ) , الحق و الانصاف اوضاع را وخیم می کرد و از طرفی آهنگ Ennio Morricone مانند بازی نیز به القا جو بازی کمک می کرد .
یکی از تجربه های بسیار خوش آیند بازی , مشاهده کرکسانی بر فراز آسمان بود که منتظر بودند تا ما خلافکارانی که در طول مسیر قرار داشتند را تبدیل به عصرانه شان کنیم . این کرکسان حتی می توانند به عنوان هدف در مسابقات تیراندازی مورد استفاده قرار گیرند . همچنین می توانید با دزدیدن پر آنها در آینده جایزه ای را بدست آورید . خوشبختانه کل افرادی که ما به کمکشان احتیاج داشتیم الکلی , روانی یا حریص برای بدست آوردن پول نبودند . Leigh Johnson , کلانتر شهر Armadillo , از این دسته از کاراکترهاست که او را قبلا هم ملاقات کرده بودیم . او مرد قانون است و با موهایی سفید رنگش کاملا مشخص است . او با زیرکی توانسته طی سال های متمادی منطقه خود را در آرامش نگه دارد . با توجه به گفته نماینده راک استار , شناخت عالی او از منطقه و تسلط محکم و استوار او بر شهر Armadillo او را تبدیل به یکی از مهم ترین کاراکتر های قسمت اول بازی کرده . این ماموریت مربوط به یکی از آخرین ماموریت ها برای این کاراکتر بود .
در ابتدا بعد از مشاهده Cutscene ی و مزه پراکنی هایی که در آن میشد و ما نیز از Red Dead : Redemption انتظارش را داشتیم , مسیری را در کنار کلانتر سوارکاری کردیم و در همین حال دستیارش با فاصله نزدیک ما را دنبال می کرد . وقتی که به قانون شکنانی که باید سرکوب می شدند رسیدیم , از اسب پیاده شدیم و مشغول تیراندازی شدیم . با توجه به حضور تک تیراندازها و ساختمان های دشمن , اکثر اوقات مجبور بودیم از فاصله نزدیک به مبارزه بپردازیم و خوشبختانه وجود صحنه های " مجازات " متنوع بر هیجان مبارزات می افزود . وجود اسلحه های متنوع در میدان نبرد حرکتی سرگرم کننده به نظر می رسید . با توجه به جیغ و داد هایی که دشمنان پشت صخره ها بعد از پرتاب Molotov Cocktail ها ( از نوع ابتداییش ) سر می دادند می توان حدس زد که آنها از این مهمان های ناخوانده چندان لذت نمی بردند . همچنین , دقتی که تنها با اسنایپ (* تفنگ دوربین دار *) امکان پذیر است را چاشنی کارمان کردیم و فقط یک اسنایپر خوشانس بود و توانست از مهلکه جان سالم به در ببرد که او هم قبل از اینکه خودمان مجبور به پناه گیری شویم با آخرین تیرمان , کلاهش را از دست داد .
چندی نگذشته بود که , سر دو راهی انتخابی قرار گرفتیم که مجبور بودیم بین کمک کردن به دستیار درمانده کلانتر یا خود کلانتر یکی را انتخاب می کردیم . ما فرض را بر این گرفتیم که دستیار کلانتر از عهده دشمنان بر میاد پس , تصمیم گرفتیم تا به کلانتر کمک کنیم تا دشمنانی سرسخت تر و تک تیر انداز ها را نابود کنیم در حالی که سعی داشتند یکی یکی گروگان های بی پناه را در میان چشم های بهت زده شان از بین ببردند . بعد از اینکه مجددا به دستیار کلانتر پیوستیم , کار گروگان گیرها را با بی رحمی هر چه تمام تر یکسره کردیم . با وجود اینکه هر اسلحه حرکات تمام کننده متنوع بسیاری دارد , بعضی از حرکات تمام کننده بی شک برای مخاطبان تشنه به خون بسیار لذت بخش تر است . به عنوان مثال شلیک به پای دشمن و سپس تمام کردن کارش با شاتگانی مسلما برای شما در Daily Mail و Fox News (* شبکه های خبر هستند *) مشکلات ایجاد خواهد کرد مخصوصا زمانی که بازی در ماه May عرضه شود .
ترکیب مبارزاتی بدون توقف , Openworld ی کاملا واقعی و تعداد زیادی کاراکتر نوید این را دارند که یکی دیگر از موفقیت های راک استار را رقم خواهد خورد . سیستم ِDead Eye بسیار سرگرم کننده خواهد بود . لذت شنیدن ضجه های بلند فردی که در اثر اصابت گلوله شما به این حال درآمده غیر قابل انکار است . از طرفی مبارزات بدون این سیستم هم بسیار عالی طراحی شده است . در دمویی که ما بازی کردیم لبه های دندانه داری وجود داشت که باید صبر کنیم و ببینیم این مشکل در نسخه نهایی یا دمویی که قبل از انتشار بازی عرضه میشه حل می شود یا نه .
پایان
منبع
الان مدتی میشه که Red Dead : Redemption را زیر نظر داشته ایم , نسخه اول این عنوان در سال 2005 علاقه مان را تا حدی معطوف به خود کرد تا اینکه از ادامه آن چهار سالی خبری نبود که نهایتا قبل از نمایشگاه E3 سال پیش رو نمایی شد . این هم یک توضیح مختصر برای کسانی که با بازی آشنایی ندارند : بازی اکشنیست سوم شخص , به صورت Openworld که در بیابان های پهناوری که مرز مکزیک و آمریکا را احاطه کرده اند جریان خواهد داشت . بازی در اواخر دوره وسترن آمریکا روی می دهد . شما در نقش جان مارستون قرار می گیرید . راهزنی متحول شده که توسط The Bureau تهدید می شود تا تعدادی ازهمدستان قبلی خود را پیدا کند .
شما با دنیایی کوچک سر و کار نخواهید داشت . دنیایی که شما در Red Dead : Redemption مشاهده خواهید کرد تا به امروز بزرگترین دنیای ساخته شده توسط راک استار محسوب می شود از طرفی دیگر , زندگی انسانی و حیوانی در آن به خوبی طراحی شده است . همین طور که در بیابان ها و دشت ها در حال گشت و گذار هستید , با هر چه که فکرش را بکنید از شهرهای بزرگ گرفته تا کلبه های ویران شده , ارابه های ترک شده , مردم محتاج به کمک .... و گاهی اوقات خرگوشانی بازیگوش رو به رو خواهید شد . در بازی 40 نوع جانور مختلف وجود دارد مانند , کرکس هایی که دور اجساد حلقه می زنند , شیرهایی که در تپه ها پرسه می زنند و همینطور موجودات کوچک تر مثل : خرگوش ها , آهوها و گرگ ها . این تنوع جانوری تنها طراحی نشده است که با هم ارتباط طبیعی خودشان را داشته باشند بلکه می توانند توسط گیمران شکار و پوستشان کنده شود ( در رابطه با پرندگان پرشان مورد نظر است ) . از طرفی گیمران می توانند بابت کمک کردن به شکارچیان حریص مزایایی نصیبشان شود که از بین آنها می توان به بدست آوردن پوست به منظور درست کردن لباس ها اشاره کرد .
برای پیدا کردن هم قطاران قبلیتون مجبورید در این دنیای پهناور گردش کنید و با افراد فقیر و فرومایه ای سر و کله بزنید که معمولا با دراختیار گذاشتن اطلاعات , مهارت و ابزارشان مشکل دارند . اولین نفری که باهاش برخورد کردیم فردی دائم الخمری بود به نام Irish . او معتاد به دروغگویی و گزافه گویی بود و به ندرت بدون بطری مشروبی در دست می دیدیمش . یکی از مسئولین راک استار به ما توضیح داد که این ماموریت مربوط به قسمت های جلوتر بازیست و در همان زمان است که با این کاراکتر جالب ایرلندی رو به رو خواهیم شد . شوخی های بین او و جان هنگامی که به سوی مقصد می تاختند گواه این ادعا بود . بعد از گذشت مدتی آنها با اولین خطرشان رو به رو شدند . Irish به طرز ماهرانه ای به جان حقه زده و از مهلکه فرار کرد . بعد از پایان مهلکه جان به شدت عصبی شده بود و ادبیاتی که بین دیالوگ های آنها به کار می رفت از آن دسته از دیالوگ های برجسته و غنی بود که انتظارش را دارید . با توجه به گفته مسئولین راکستار , جان مجبور است با انواع و اقسام آدم های پست همکاری کند که اگر به دل خودش بود حتی حاضر نبود کاری به کار آنها داشته باشد . این یکی از ویژگی های معمول دنیای Red Dead : Redemption است .
این ماموریت تقریبا در اواخر قسمت اول بازی جریان داشت پس جان به صورت عادلانه , به سلاح های مناسبی مسلح بود و از طرفی , از قابلیت های سیستم Dead Eye به طور تمام و کمال بهره می برد . در ابتدا , با فعال کردن این سیستم می توانید زمان محیط را آهسته کنید ولی بعد از مدتی , این سیستم تا حدودی شبیه به سیستم V.A.T.S بازی Fallout 3 می شود البته به صورت ساده تر . زمانی که این قابلیت را فعال می کنید , می توانید نشانه گری را روی تصویر حرکت دهید و دشمنانی را نشانه گذاری کنید و سپس با زدن یک دکمه شاهد مرگ دشمنان نشانه گذاری شده باشید . شما می توانید از این قابلیت به طروق مختلف و جالب استفاده کنید . اگر شما آدم سادیسمی هستید , می توانید دشمنتان را جوری نشانه گیری کنید که گلوله فقط باعث بی تحرک شدن آنها شود ( به عنوان مثال به زانوش شلیک کنید ) و سپس با خونسردی کامل بالای سرش قدم بزنید و در نهایت با انتخاب یکی از Execution ها (* از اینجا به بعد در متن با لفظ " مجازات " می آید ) کار او را یکسره کنید . هر اسلحه دارای صحنه " مجازات " مربوط به خودش می باشد .
سیستم Dead Eye بیشتر زمانی که در حال حرکت هستید به کار می آید . در قسمت پایانی ماجراجویمان به همراه Irish , قسمتی کوتاهی را سوار گاری معدنی شدیم و سرازیری هایی را طی کردیم که در طول مسیر , معدنچی های عصبی و یک تله احمقانه انتظارمان را می کشیدند . هنگامی که سوار گاری با آن سرعت شده بودیم , سیستم Dead Eye کار را برای ما خیلی آسان تر کرده بود تا راحت تر تیراندازی کنیم . این قابلیت همچنین هنگامی که سوار اسب هستید بسیار بدرد بخور است . البته می توانید با نشانه گیری معمولی هم شلیک کنید ولی با استفاده از این سیستم کار بسیار آسان تر می شود . شما باید از زمانتان نهایت استفاده را ببرید زیرا , سیستم Dead Eye زمانی مجددا در دسترس قرار می گیرد که به تعداد مورد نظر دشمنانتان را از پای درآورده باشید از طرفی , هیچ وقت نمی دانید کجا قرار گروهی از خلافکارانی که به خونتان تشنه اند را پیدا کنید .
بعد از برانداز کامل Irish , با کاراکتر دیگری آشنا شدیم که شما را بیش از پیش عصبانی می کرد , Seth Briars . او آدمی بی نزاکت و کاملا روانی بود . او یک معدن یاب بوده است که 2 عامل : " نور بیش از حد خورشید و عقده پیدا کردن گنج های دفن شده " او را تبدیل به یک آدم روانی کرده بود . زمانی که او را برای اولین بار ملاقات می کنید مشاهده خواهید کرد که به طرز جالبی در حال گپ زنی با جسدیست که خیلی وقت پیش مرده . تازه اوضاع از اینجا به بعد بدتر هم می شود . جنگیدن با گروهی از راهزنان در حالی که همچین روانی را به همراه دارید ( و اغلب اوقات برای رسیدن به گنج پیش قدم میشد ) , الحق و الانصاف اوضاع را وخیم می کرد و از طرفی آهنگ Ennio Morricone مانند بازی نیز به القا جو بازی کمک می کرد .
یکی از تجربه های بسیار خوش آیند بازی , مشاهده کرکسانی بر فراز آسمان بود که منتظر بودند تا ما خلافکارانی که در طول مسیر قرار داشتند را تبدیل به عصرانه شان کنیم . این کرکسان حتی می توانند به عنوان هدف در مسابقات تیراندازی مورد استفاده قرار گیرند . همچنین می توانید با دزدیدن پر آنها در آینده جایزه ای را بدست آورید . خوشبختانه کل افرادی که ما به کمکشان احتیاج داشتیم الکلی , روانی یا حریص برای بدست آوردن پول نبودند . Leigh Johnson , کلانتر شهر Armadillo , از این دسته از کاراکترهاست که او را قبلا هم ملاقات کرده بودیم . او مرد قانون است و با موهایی سفید رنگش کاملا مشخص است . او با زیرکی توانسته طی سال های متمادی منطقه خود را در آرامش نگه دارد . با توجه به گفته نماینده راک استار , شناخت عالی او از منطقه و تسلط محکم و استوار او بر شهر Armadillo او را تبدیل به یکی از مهم ترین کاراکتر های قسمت اول بازی کرده . این ماموریت مربوط به یکی از آخرین ماموریت ها برای این کاراکتر بود .
در حالی که کلانتر کاملا شما را درک و برای رسیدن به هدفتان کمکتان می کند اما , تحمل هیچ گونه حرکتی که باعث برهم زدن آرامش شکننده ای که او برای منطقه تحت تسلطش به ارمغان آورده است را ندارد . در ابتدا برای اینکه از حمایت او برخوردار شوید باید به او کمک کنید تا عده ای از نخاله هایی که در شهر سلب آسایش کرده اند را نابود سازید . ماموریتی که مشاهده کردیم قدری طولانی بود و باعث شد که با جان همراه شده و در بیابان ها بتازیم . البته جانشین کلانتر هم همراهمان بود . در این ماموریت مجبور شدیم تا عده ای از گاو دزدان را سر جای خود بنشانیم و گروگان هایی که داشتند را آزاد کنیم .
در ابتدا بعد از مشاهده Cutscene ی و مزه پراکنی هایی که در آن میشد و ما نیز از Red Dead : Redemption انتظارش را داشتیم , مسیری را در کنار کلانتر سوارکاری کردیم و در همین حال دستیارش با فاصله نزدیک ما را دنبال می کرد . وقتی که به قانون شکنانی که باید سرکوب می شدند رسیدیم , از اسب پیاده شدیم و مشغول تیراندازی شدیم . با توجه به حضور تک تیراندازها و ساختمان های دشمن , اکثر اوقات مجبور بودیم از فاصله نزدیک به مبارزه بپردازیم و خوشبختانه وجود صحنه های " مجازات " متنوع بر هیجان مبارزات می افزود . وجود اسلحه های متنوع در میدان نبرد حرکتی سرگرم کننده به نظر می رسید . با توجه به جیغ و داد هایی که دشمنان پشت صخره ها بعد از پرتاب Molotov Cocktail ها ( از نوع ابتداییش ) سر می دادند می توان حدس زد که آنها از این مهمان های ناخوانده چندان لذت نمی بردند . همچنین , دقتی که تنها با اسنایپ (* تفنگ دوربین دار *) امکان پذیر است را چاشنی کارمان کردیم و فقط یک اسنایپر خوشانس بود و توانست از مهلکه جان سالم به در ببرد که او هم قبل از اینکه خودمان مجبور به پناه گیری شویم با آخرین تیرمان , کلاهش را از دست داد .
چندی نگذشته بود که , سر دو راهی انتخابی قرار گرفتیم که مجبور بودیم بین کمک کردن به دستیار درمانده کلانتر یا خود کلانتر یکی را انتخاب می کردیم . ما فرض را بر این گرفتیم که دستیار کلانتر از عهده دشمنان بر میاد پس , تصمیم گرفتیم تا به کلانتر کمک کنیم تا دشمنانی سرسخت تر و تک تیر انداز ها را نابود کنیم در حالی که سعی داشتند یکی یکی گروگان های بی پناه را در میان چشم های بهت زده شان از بین ببردند . بعد از اینکه مجددا به دستیار کلانتر پیوستیم , کار گروگان گیرها را با بی رحمی هر چه تمام تر یکسره کردیم . با وجود اینکه هر اسلحه حرکات تمام کننده متنوع بسیاری دارد , بعضی از حرکات تمام کننده بی شک برای مخاطبان تشنه به خون بسیار لذت بخش تر است . به عنوان مثال شلیک به پای دشمن و سپس تمام کردن کارش با شاتگانی مسلما برای شما در Daily Mail و Fox News (* شبکه های خبر هستند *) مشکلات ایجاد خواهد کرد مخصوصا زمانی که بازی در ماه May عرضه شود .
ترکیب مبارزاتی بدون توقف , Openworld ی کاملا واقعی و تعداد زیادی کاراکتر نوید این را دارند که یکی دیگر از موفقیت های راک استار را رقم خواهد خورد . سیستم ِDead Eye بسیار سرگرم کننده خواهد بود . لذت شنیدن ضجه های بلند فردی که در اثر اصابت گلوله شما به این حال درآمده غیر قابل انکار است . از طرفی مبارزات بدون این سیستم هم بسیار عالی طراحی شده است . در دمویی که ما بازی کردیم لبه های دندانه داری وجود داشت که باید صبر کنیم و ببینیم این مشکل در نسخه نهایی یا دمویی که قبل از انتشار بازی عرضه میشه حل می شود یا نه .
پایان
منبع
Last edited by a moderator:
Google