نقد Heavy Rain :وقتي بغض آسمان مي شكند !

MANIX

کاربر سایت
May 18, 2007
2,500
نام
حميدرضا
ss_preview_Screenshot1.jpg.jpg


نامه اي از Origami Killer :

در يك شهر واقع در شرق آمريكا ، بچه ها به طور مشكوكي ناپديد مي شوند ، و وقتي پيدا مي شوند كه چند روز گذشته و آنها در آب باران غرق شده اند در حالي كه در يكي از دستانشان يك Origami وجود دارد. مردم در وحشت و وهم فرو رفته اند. هنوز هيچ سرنخي پيدا نشده است.

اما مشكلي نيست ، خانواده شما همه صحيح و سالم در منزل هستند ... ولي اگر نباشند چطور ؟

چكار خواهيد كرد ؟

چقدر حاظري براي نجات دادن عشق خود پيش بروي ؟


درود.

پس از پنج سال انتظار سرانجام Heavy Rain عرضه شد و قصد داريم نقدي فني براي بازي بنويسيم. گرچه اين بازي در اصل نيازمند يك نقد تحليلي است و به همين خاطر به زودي بررسي فلسفي و تحليلي Heavy Rain در همين سايت قرار خواهد گرفت.

اين متن شامل هيچ گونه Spoil نيست.

داستان: چهار روز تا رستگاري

پس از عرضه شدن Fahrenheit توسط Quantic Dream ، ديويد كيج خالق اين اثر نشان داد بازي خلق كرده كه نه تنها صنعت بازي را دگرگون مي كند ، بلكه حتي سينما هم در بعضي جهات به چالش مي كشد. مشاهده يك فيلم در حالي كه خودتان نقشهاي آن را بازي مي كنيد و سناريو را پيش مي بريد حسي را تلقين مي كند كه شايد حتي در پرده هاي سينما هم نتوانيد آن را درك كنيد.

Heavy Rain دومين اثر QD كه از همان روز اول جنجالهاي زيادي به پا كرده بود ، نه تنها ديد بازي قبلي (Fahrenheit) را گسترش داد ، بلكه بازي هاي كامپيوتري را وارد بعد ديگري كرد كه بسياري از سينما دوستان هم از ديدن آن هيجان زده شدند.

داستان Heavy Rain بزرگترين تكيه گاه اين بازي است. داستان در مورد انسانهايي معمولي است كه در موقعيت هاي غير معمول قرار مي گيرند !. HR با شروعي آرام آغاز مي شود ، Ethan Mars در منزل زيبا و ويلايي خود از خواب بيدار مي شود و باور دارد امروز هم همانند روزهاي ديگر است. او دو پسر به نامهاي شان و جيسون دارد . ايثان عاشق فرزندان و همسر خود است . روزي اين خانواده براي خريد از يك فروشگاه زنجيره اي به بيرون مي روند و در طي يك صحنه غم انگيز جيسون پسر بزرگ ايثان در يك تصادف رانندگي جان خود را از دست مي دهد. پس از اين صحنه بازي 2 سال بعد آغاز مي شود ، ايثان 6 ماه در كما بوده ، همسر او از وي جدا شده و تنها فرزند آنها ، شان هم هفته اي يك بار پيش پدر يا مادر خود زندگي مي كند.

زندگي براي ايثان خيلي سخت شده و فاجعه زماني آغاز مي شود كه شان تنها پسر باقي مانده او توسط قاتل معروفي به نام Origami Killer ربوده مي شود. اين قاتل تا به حال 6 قرباني كه همه بچه سال و بين 10 تا 13 سال بودند را كشته. روش كشتن او اين است كه او بچه ها را در يك فضاي بسته قرار مي دهد تا اينكه باران اين فضا را پر كند و قرباني در آن خفه شود.

Origami Killer به پدر هر بچه ي ربوده شده 4 روز فرصت مي دهد تا با تستهايي كه از او مي گيرد ، بچه اش را نجات دهد. داستان از جايي اوج مي گيرد كه ايثان بايد طي چهار روز قبل از اينكه پسرش در آب باران خفه شود او را نجات دهد.

سه شخصيت ديگر بازي نورمن جيدن(كاراگاه FBI) ، مديسون پيج (خبرنگار) و اسكات شلبي (كاراگاه بازنشسته ي خصوصي) هم در بازي وجود دارند كه شما كنترل آنها را هم در دست مي گيريد و داستان را پيش مي بريد. محوريت كلي داستان Heavy Rain در واقع مربوط به همان ماجراي ايثان مارس مي شود و اين سه شخصيت در واقع با همين انگيزه براي نجات دادن پسر ايثان وارد داستان مي شوند.

به جرات مي توان گفت HR از بعد داستاني چيزي فراتر از هر بازي ديگر است. داستان در واقع يك نمودار سعودي است كه از ابتدا اوج مي گيرد و در آخر به بالاترين سطح خود مي رسد. اين داستان زيبا مي تواند با انتخاب ها و طرز بازي كردن شما تغيير كند و ممكن است در آخر شما با يك تراژدي يا يك پايان خوش طرف باشيد. سبك روايت و Flashback هاي HR به هرچه زيبا تر شدن داستان افزوده. شما تا آخرين لحظه از بازي نمي دانيد كه Origami Killer كي هست و بزرگترين دغدغه ي شما پيدا كردن قاتل و نجات شان فرزند ايثان مي شود. هرچند داستان در بعضي مواقع چاله هايي دارد و گاه در مواردي كوچك بي منطق به نظر مي رسد ؛ اما قطعا HR داستاني كوبنده دارد.

شخصيت پردازي بازي يكي از انقلابي ترين بخش هاي HR است. احساس هم ذات پنداري و عشق و نفرت به هر كدام از آنها استخوان بندي داستان را ساخته. كيج داستان را طوري نوشته كه در يك لحظه با تمام وجود يك پدر بودن را درك مي كنيد و يا در صحنه اي آنقدر ناراحت و غمناك مي شويد كه بغض گلويتان را مي گيرد. ديويد كيج در واقع در داستان سعي كرده احساسات شما را به بازي بگيرد و كاري كند كه به اعماق وجود خود فكر كنيد.

ss_preview_Screenshot07.jpg.jpg


گيم پلي و كنترل: شما تصميم بگيريد !

Heavy Rain در بخش گيم پلي راه برادر بزرگتر خود يعني Fahrenheit را دنبال كرده. نهادن نامهايي مثل Adventure و يا QTE براي اين بازي كاملا اشتباه است. به قول خود ديويد كيج اين بازي يك Interactive Drama است.

در كل قسمت گيم پلي بازي را مي توان به سه بخش ماجراجويي ، QTE و گفتگو تقسيم كرد. در بخش ماجراجويي شما كنترل شخصيت خود را همانند يك بازي سوم شخص در دست داريد و بايد به جستجوي سرنخ براي پيدا كردن قاتل باشيد. كارهايي كه در اين بخش انجام مي دهيد تاثير بسياري روي داستان و نحوه ادامه يافتن بازي دارد. گاه انجام ندادن يك كار پشيماني را به همراه دارد و ممكن است با انجام يك كار اضافي اشتباه بزرگي را مرتكب شويد. اين قسمت بازي كاملا بر پايه عقل و واقعيت ساخته شده و بايد تا مي توانيد در آن واقع بين باشيد.

بخش ديگر بازي ديالوگهاي آن است. HR بر عكس بعضي بازي هاي Adventure اصلا ديالوگها خسته كننده اي ندارد و حتي يكي از جذابيت هاي بازي هم همين بخش است. برخلاف بازيهاي RPG و Adventure ديگر بايد در پرسيدن سوالهاي خود دقت كنيد. ممكن است يك سوال اشتباه موجب ناراحت كردن مخاطب و در نتيجه عقيم ماندن گفتگوي شما شود. اين قسمت گذشته از نياز به تسلط به زبان انگليسي ، به شدت نيازمند درايت و تعمل و البته واقع بيني است . درك و شناخت شخصي كه با او صحبت مي كنيد مي تواند كليدي براي پيروزي شما و يافتن اطلاعات جديد باشد. مبحث كلي ديالوگها به صورت نوشته دور سر كركتر مي چرخد و شما بايد در كمترين زمان ممكن بهترين سوال را بپرسيد.

يكي از ديدني ترين بخش هاي HR قسمت QTE (دكمه زني) آن است. اين قسمت بر خلاف Fahrenheit كه دو دايره بزرگ روي تصوير مانع ديد كافي از محيط مي شد ، بسيار عاقلانه در لا به لاي صحنه هاي بازي قرار گرفته است. گاه شما بايد دكمه را سريع و يا كند بزنيد . بعضي وقتها بايد چندين دكمه را با هم بگيريد. تمام اين QTE ها بسيار عاقلانه و مربوط به صحنه مورد نظر طراحي شده. استفاده جالب از SixAxis كنترلر PS3 جذابيت خاصي را ساخته.

بازي در قسمت QTE خود به خود هيجاني هست ، حال تصور كنيد كه شخصيت شما ممكن است در ازاي اشتباه زدن يك دكمه بميرد ، حسي كه هر لحظه ممكن است در بازي بميريد و هيچ راه برگشتي هم نداشته باشيد آنچنان جو سنگيني به مخاطب مي دهد كه دقيقا احساس مي كند به جاي شخصيت اصلي در حال فرار يا مبارزه است.

متاسفانه كنترل شخصيت اول گاهي خيلي گيج و گنگ مي زند و بازيباز را دچار مشكل مي كند. هرچند با گذشت زمان به آن عادت مي كنيد ولي هيچ گاه نمي توان اين مشكل را ناديده گرفت. دوربين گاه در بعضي از مواقع تصوير درستي را نمي دهد و سرگردان در سوي ديگر مي چرخد. البته مي توانيد با دكمه ي L1 زاويه دوربين را عوض كنيد ، ولي اين مشكلات كوچك در برابر عظمت بازي چيز خاصي نيست. همچنين سوني به تازگي يك Patch براي بازي عرضه كرده كه بسياري از مشكلات را حل مي كند.

HR داراي يك بالانس بي نظير در گيم پلي خود است ؛ تعامل درست بين ماجراجويي و صحنه هاي اشكن باعث شده كه هيچ گاه از هيچ كدام از قسمت هاي بازي خسته نشويد. سكانسها نه آنقدر طولاني است كه شما را خسته كند و نه آنقدر كم كه حسرت كمي بيشتر بازي كردن را داشته باشيد. هيچ فراز و نشيبي در روند بازي ديده نمي شود و هميشه هر مرحله از HR براي شما تازگي خواهد داشت.

ss_preview_ETHAN_MARS_CHARACTER_HEAD.jpg.jpg


گرافيك: فراتر از يك تابلوي هنري

بر خلاف Fahrenheit بازي جديد QD داراي گرافيك فوق العاده سنگيني است. HR چه در بخش فني و چه در بخش هنري يك شاهكار به تمام معنا است.

قوي ترين استفاده از Motion Capture در اين بازي حتي Uncharted 2: Among Thieves را به به زير خود مي برد. تمام شخصيت ها Mo-Cap شده هستند و حتي ريز ترين جزئيات صورت آنها قابل مشاهده است. انيميشن هاي دقيق و نرم شخصيت ها به هرچه واقعي تر شدن آنها كمك كرده.

گذشته از تكنولوژي مثال زدني HR ، اين بازي سهم اصلي گرافيك خود را در بخش هنري دارد. طراحي بي نظير صحنه ها و لوكيشن ها دقيقا شما را در خود فرو مي برد. جو تاريك و نمناك بازي ما را ياد فيلم هاي آلفرد هيچكاك مي اندازد. دود و نماي دور دست بازي دقيقا چيزي است كه در فيلم هاي اين كارگردان ديديم ؛ زواياي دوربين و تعليق آن در تصوير ما را هرچه بيشتر به ياد فيلم سرگيجه (هيچكاك) مي اندازد.

بيشتر مكانهاي بازي از لوكيشن هاي واقعي طراحي شده كه بيشتر آنها از عكس هايي از كشور نيوزلند ساخته شده. مناطق كاملا منطقي با جزئيات و معماري دقيق هرچه بيشتر شما را به درك درستي از حس كارگردان منتقل مي كند.

طراحي دكوراسيون و رنگ بندي فضاهاي بسته دقيقا ما را به ياد استاد استنلي كوبريك مي اندازد. انتقال حس و جو موجود در بازي با رنگ بندي هاي حساب شده و مبتني به علم روانشناسي دقيقا حس دروني كيج را به شما وارد مي كند. چيدمان وسايل فضاهاي بسته گذشته از منطقي بودنشان يك دكوراسيون فوق العاده طراحي كرده .

اتمسفر و رنگ بندي فضاهاي بيروني ، همچنين Draw To Distance بازي مارا به ياد شاهكار ديويد فينچر يعني فيلم Se7en مي اندازد. القاي فضاي Noir بازي با استفاده از رنگ بندي و تكنيك هاي گرافيكي بسيار شبيه به كارهاي فينچر و حتي Fight Club او است.

فريم ريت پايدار ، جزئيات و Object هايي با تكسچر هاي بي نظير هرچه بيشتر به واقعي بودن HR كمك كرده.

لباسهاي شخصيت هاي اصلي به لطف استفاده از Scanline Rendering بسيار طبيعي و سطح دارد كار شده اند. صورت ها هم يك *****ينگ از همين تكنولوژي داشته كه نتيجه آن چهره هاي باور نكردني شخصيت هاي اصلي است.(متاسفانه بعضي شخصيت فرعي داراي طراحي ضعيف تري نسبت به نقش هاي اصلي هستند).

بازتابهاي نور و رنگ به لطف تكنولوژي Sepcular Reflection بسيار طبيعي كار شده و تعامل شما با محيط را به زيبايي نشان مي دهد. اين تكنيك مخصوصا در قسمت هايي كه باران مي بارد به زيبايي قابل مشاهده است.

در كل Heavy Rain در بخش گرافيكي يك عنوان بي نقص است كه چشمهاي شما را نوازش مي كند.

ss_preview_hr6.jpg.jpg


صدا و موسيقي: هارموني باران

مسلما چنين شخصيت هاي با كيفيتي نيازمند صداگذاري مناسب براي هرچه واقعي تر شدن هستند. صداگذاران بازي نقش خود را بسيار خوب اجرا كرده اند. صداگذاري HR در حين ضبط Motion-Capture ها انجام مي شده كه باعث شده حس و حال كركتر دقيقا در حين انجام كاري به ما وارد شود.

صداگذاري محيط جوي قوي را القا مي كند. صداي جاري شدن باران و همچنين برخورد آن با سطوح مختلف شنيدني و متفاوت است. گاه در يك لحظه هيچ صداي جز باران نمي آيد و حسي نمناك و تازه به شما مي دهد ، و گاهي يك نواي آرام و زيباي موسيقي همراه با هارموني باران شما را از خود بي خود مي كند.

كيج خود به عنوان يك موسيقي دان سر ضبط موسيقي بازي حضور داشته. او مي گويد:" 50% حسي كه بايد به مخاطب منتقل شود از طريق موسيقي است". يك گروه اركستر بزرگ كار ضبط را بر عهده داشته. ملودي هاي آرام حسي پر از نااميدي ، پشيماني را به همراه دارد و گاه يك موسيقي نرم شما را سراپا پر از عشق مي كند. محل ها و زمانهاي مناسبي براي پخش شدن موسيقي گذاشته شده كه واقعا شما را در اين روند همراه مي كند.

در صحنه هاي اكشن ملودي تند مي شود و صداي ساكسيفون و ويولون سل مانند دو رقصنده صحنه را محو خود مي كنند. ضرب تند و بي امان موسيقي ضربان قلب را بالا مي برد و گاه توقف هاي آن در مواقع مناسب با زير صدايي از تك نوازي ويالون موهاي بدنتان را سيخ مي كند.

ديد كلي: وقتي بغض آسمان مي شكند !

Heavy Rain چيزي فراتر از آن چه انتظار داشتيم بود. بازي كه با بيان احساسات و آزاد گذاشتن مخاطب در نحوه بازي كردن تمام كليشه هاي اين صنعت را شكست و خود را هم راستاي فيلم هاي تحسين شده سينما قرار داد. قطعا HR بازي است كه يك موفقيت بزرگ براي QD و خالق آن يعني David Cage بود. همچنين سوني با اين بازي نشان داد كه كنسول PS3 دستگاهي است كه هر مخاطب و سليقه اي را در بر مي گيرد .

امتياز: 9.5/10

بررسي فلسفي و تحليلي بازي به زودي !.



 

SaDrA-HhH

کاربر سایت
Sep 15, 2008
3,831
نام
به یوزر کاربری مراجعه شود
زندگي براي ايثان خيلي سخت شده و فاجعه زماني آغاز مي شود كه شان تنها پسر باقي مانده او توسط قاتل معروفي به نام Origami Killer ربوده مي شود. اين قاتل تا به حال 6 قرباني كه همه بچه سال و بين 10 تا 13 سال بودند را كشته. روش كشتن او اين است كه او بچه ها را در يك فضاي بسته قرار مي دهد تا اينكه باران اين فضا را پر كند و قرباني در آن خفه شود.

I THINK THERE WERE 7 VICTIMS
 

Fëanor

Spirit of Fire
کاربر سایت
Aug 22, 2008
7,258
نام
برهان
I THINK THERE WERE 7 VICTIMS
نه خیر معلومه اصلا تو درست بازی نکردی. قربانی هایی که توسط Origami Killer کشته شدن 6 نفر بودند و نفر هفتم به اشتباهی توسط شخصی که اسمش رو تو SP میزارم کشته شده بود که می خواسته خودش رو مثل Origami Killer جلوه بده و تفریح کنه ولی در اثر یک اشتباه بچه مرد.

Gordi

ویرایش: یادم رفت ازت تشکر کنم حمید جان. ممنون خیلی زیبا بود
 

SaDrA-HhH

کاربر سایت
Sep 15, 2008
3,831
نام
به یوزر کاربری مراجعه شود
نه خیر معلومه اصلا تو درست بازی نکردی. قربانی هایی که توسط Origami Killer کشته شدن 6 نفر بودند و نفر هفتم به اشتباهی توسط شخصی که اسمش رو تو SP میزارم کشته شده بود که می خواسته خودش رو مثل Origami Killer جلوه بده و تفریح کنه ولی در اثر یک اشتباه بچه مرد.

Gordi

ویرایش: یادم رفت ازت تشکر کنم حمید جان. ممنون خیلی زیبا بود



خوب نه ديگه برهان گوش کن وقتی تو يه نقد بازيو روايت ميکنن اوّل اون چيزی که بازی بهمون داده رو ميگن نه اون چيزی که با ادامه بازی ميفهميم که اين خودش يعنی اسپويل کردن غير مستقيم ولی اينا هيچکدمون ذره ايی ايراد و به حساب نمياد و اين نقد به جرأت ميتونم بگم جزو 10 نقد برتريه که خوندم!!!
درود بر تو حميد جان !!!
يزدان پاک نگه دارت باشه!
 

Farh@d

کاربر سایت
Jun 5, 2007
8,944
نام
فرهاد
مرسی حمید مثل همیشه عالی یه کم بد بنویس انتقاد کنیم :biggrin1: دیگه فکر نکنم سازنگان این بازی اینقدر بتونن به این خوبی بازیشون رو تحلیل کنن مرسی
 

Fëanor

Spirit of Fire
کاربر سایت
Aug 22, 2008
7,258
نام
برهان
امتیازت زیاد نیست؟:D(منظور:10 بده :D)
نه من هم اگه ببینی به بازی تو بخش Trophy امتیاز 9.5 داده بودم. این بازی خیلی فوق العاده بود ولی اصلا حقش نبود که 10 بشه چون همون طور که روزهای اول هم گفتم توی گرافیک و کنترل شخصیت بازی کمی مشکل وجود داره.

خوب نه ديگه برهان گوش کن وقتی تو يه نقد بازيو روايت ميکنن اوّل اون چيزی که بازی بهمون داده رو ميگن نه اون چيزی که با ادامه بازی ميفهميم که اين خودش يعنی اسپويل کردن غير مستقيم ولی اينا هيچکدمون ذره ايی ايراد و به حساب نمياد و اين نقد به جرأت ميتونم بگم جزو 10 نقد برتريه که خوندم!!!
درود بر تو حميد جان !!!
يزدان پاک نگه دارت باشه!
آره حرفت درسته صدرا. من به این ور قضیه نگاه نکرده بودم. ولی بالاخره باید چیزی که واقعیت داره رو آدم بنویسه که به نظرم بهتر هست.

راستی حمید جان یک سوال داشتم اون نامه ای از Origami همونی هست که تو صفحه اول SE نوشته شده بود؟ یا قسمت هایی از اون رو تغییر دادی و متن تازه ای از توش نوشتی؟ چون دم دستم نیست SE نمی تونم برم بخونم ولی روز اول که نگاه کرده بودم تا حدودی مثل این بود:smile:
 

MANIX

کاربر سایت
May 18, 2007
2,500
نام
حميدرضا
راستی حمید جان یک سوال داشتم اون نامه ای از Origami همونی هست که تو صفحه اول SE نوشته شده بود؟ یا قسمت هایی از اون رو تغییر دادی و متن تازه ای از توش نوشتی؟ چون دم دستم نیست SE نمی تونم برم بخونم ولی روز اول که نگاه کرده بودم تا حدودی مثل این بود:smile:

درسته همونه.;)
 

vivanred

کاربر سایت
Oct 26, 2008
7,163
نام
Alireza
واقعا ممنون با وجود این که نخوندم که یه وقت بازی رو بازی کردم بیشتر از این حالش نپره . بازی رو هنوز نگرفتم چون .
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر