معرفی شخصیت Kratos بخش دوم

FaRd!N

Nothing as it Seems
کاربر سایت
Aug 30, 2007
14,104
نام
فردین
معرفی شخصیت Kratos بخش اول

موارد شماره دار در پایان مقاله توضیح کوتاهی داده شده اند!

gow2-box-art2.jpg

ظهور خدای جنگی دیگر

کریتوس، اینبار در قالب خدای جنگ، باز هم پیروزی هایش را ادامه داد. به سپاهش دستور حمله به شهر ها را داد، شهرهایی مثل Rhodes1، تا بلکه با این روش خود را از کابوس ها دور کرده و مشغول شود. در همین حین تصمیم میگیرد که خود به روی زمین پا گذارد و شهر را با خاک یکسان کند اما، آتنا با این کارش مخالفت می کند و اعلام می دارد که این کار او باعث رنجش خاطر دیگر خدایان خواهد شد اما کریتوس گوشش بدهکار نبود و به سمت زمین راهی شد. در زمانی که مشغول تخریب بود، عقابی (که فکر میکرد از طرف آتنانست) به سمتش آمد و قدرت های خدایی از جمله اندازه جسمی او را گرفته و به مجسمه قول پیکری که از هلیوس (خدای خورشید) بر در ورودی شهر بنا شده بود انتقال داد و او را جان بخشید. کریتوس سخت در حال جنگ با هیولا بود که زئوس2 (خدای خدایان و پدر کریتوس) پیشنهاد کمک به وسیله تیغه المپیوس3 (Blades of Olympus) را به او داد. کریتوس قبول می کند و به سمت شمشیر میرود اما با برخورد به شمشیر تمام قدرت های باقی مانده و جاودانگی کریتوس به شمشیر منتقل می شود و کریتوس به وسیله آن دشمنانش را نابود می کند. بعد از آن زمانی که کریتوس داشت خطاب به بهشتیان فریاد می زد، نا قافل مجسمه دست خود را بلند کرده و بر روی کریتوس کوبید و او را خرد کرد.

441px-Colossusmarketing.jpg

کریتوس لنگلان خود را روی زمین می کشید تا به شمشیر برسد و خود را نجات دهد، که در همان لحظه عقابی که تمام این بلایا را سبب شده بود در مقابلش فرود آمده و هویت اصلیش آشکار شد. او کسی نبود جز زئوس؛ که دلیل خود برای این کار را نجات المپیوس مطرح کرد، همان گونه که این کار را با Ares انجام داد. پادشاه خدایان شمشیر را برداشت و مستقیم آن را در سینه کریتوس فرو برد و به کریتوس گفت : " تو هیچگاه نخواهی توانست بر المپیوس فرمانروایی کنی، و از این لحظه به بعد به دلیل توهین به مقدسات تا پایان عمرت عذاب خواهی کشید." و با یک حرکت تمامی جنگجویان داخل شهر را از بین برد. در آخرین لحظه کریتوس با آخرین نفسی که از سینه اش بر می خواست تنها یک جمله را به زئوس گفت:

" قسم می خورم که تاوان کارت را پس خواهی داد."

gow2-zeus - Copy.jpg

سپس کریتوس با دستان Underworld به سمت پایین کشیده شد. Gaia مادر زمین، کسی که در تمام عمر زئوس نظاره گرش بود او را نجات داد. زخمهایش را مداوا کرد و قدرتی به او داد که بار دیگر از چنگ مرگ رهایی یابد. او از Underword خود را بالا کشید و دوباره به شهر Rhodes بازگشت. در آنجا سربازی نجات یافته را دید و به او دستور داد تا به اسپارتان بازگردد و ارتشی دیگر برای جنگی بزرگتر گرد هم آورد. سپس خود به سمت Pegasus6 رفت تا به واسطه آن بار دیگر به المپیوس بازگردد تا انتقام خود را بستاند. گایا به کریتوس پیشنهاد میکند که در جستجوی خواهران سرنوشت7 باشد تا به وسیله آنها در زمان سفر کرده و به گذشته باز گردد تا با بدست آوردن تیغ المپیوس انتقامش را از زئوس بگیرد. او بر سر راهش در استراحت گاه Typhon8 متوقف می شود و در آنجا Prometheus (یکی از تایتان های که به دست زئوس اسیر شده بود) ملاقات می کند، کسی که به کریتوس تمنا میکند او را از عذابش که المپیوسیان بر او گماشده اند نجات دهد. پس کریتوس از محل Typhon تیر کمانی پیدا کرده و زنجیرهایش را پاره و او را به درون آتش انداخت و خاکستر Prometheus به عنوان هدیه، قدرتی از نیروهای تایتان را به او بخشید. بعد از این جریانات بالاخره خود را به جزیره Creation9 می رساند و در آنجا Theseus را ملاقات می کند، گارد خواهران سرنوشت. اما اینجا مشکل دیگری نیز وجود داشت. کسان دیگری نیز برای تغییر سرنوشت خود آمده بودند. Perseus (به شماره 6 مراجعه شود) که برای نجات عشقش Andromenda آمده بود؛ پادشاه بربر ها که از عذاب Hades فرار کرده بود تا سرنوشت شومش را تغییر دهد و در نهایت Icarus10 که برای رهایی از دیوانگی به این میدان پا گذاشته بود. آنها با هم جنگ کردند تا معلوم شود چه کسی بهترین جنگاور است و می تواند سرنوشت خود را تغییر دهد. کریتوس با شجاعت و خشونت با آنها مبارزه کرد و از سد راهشان گذشت و از هر کدام موارد گرانبهایی را بدست آورد.

gow2-misc04.jpg

سپس بار دیگر نیز به داخل UnderWorld سقوط و برای بار دوم اتلس را ملاقات کرد. وقتی که این دو به هم رسیدند اتلس کریتوس را گرفته و قصد کشتش را میکند اما کریتوس تغییر سرنوشت اتلس را در مقابل آزادی و کمک پیشنهاد میکند. بعد از بازگشت به سطح زمین به صورت اتفاقی سربازی را می کشد که قبلا در خدمت خود کریتوس بود. در حال مرگ سرباز به کریتوس می گوید که زئوس کل اسپارتا را نابود کرد. در همین هنگام که کریتوس از خشم داشت فریاد سر می داد Kraken11 به سمتش حمله کرده و او را در چنگ گرفت. در آن لحظه کریتوش همسرش را دید که به او امید می بخشید تا به راهش ادامه دهد یا بار دیگر دچار عذاب Hades شود و در حقیقت این توهمات را گایا انجام میداد. او در مقابل Kraken ایستادگی کرد و شکستش داد. در ادامه خود را Lahkesis (به شماره 7 مراجعه شود )رساند. Lahkesis به او گفت که تمام کارها را سرنوشت انجام میدهد و من به سرنوشتت اجازه دادم که این همه را به اینجا بیایی. کریتوس گوشش به ده کار نیست و با Lahkesis وارد جنگ می شود. در لحظات سخت درگیری او خواهرش Atropos را احضار کرد، Atropos نیز کریتوس را با خود به گذشته و مکانی که کریتوس داشت با آرس می جنگید برگرداند؛ و سعی داشت تیغ آتن را نابود کند که در نتیجه این کار دیگر شمشیری در کار نخواهد بود و کریتوس در گذشته به دست آرس کشته میشد و به همین سبب او در زمان حال نیز نباید باشد.

Lahkesis.jpg

اما کریتوس با تلاش فراوان او را به زمان حال باز گرداند و اینبار با هر دوی خواهران وارد جنگ شد و آنها را در آینه ای زندانی ،سپس آینه را خرد کرد. بعد به دنبال سومین خواهر یعنی Clotho راهی شد، کسی که قبلا به او هشدار داده بود سعی نکند در سرنوشتش خللی ایجاد کند. کریتوس Clotho را نیز کشت و کنترل اتاق بافندگی رشته های زندگی را بدست گرفت. سپس به قصد باز گرفتن تیغ المپیوس از زئوس، به گذشته بازگشت. آنها بر روی مکانی به نام قله قربانی (Summit of Sacrifice) در گیر شدند. وقتی زئوس طوفانی قدرت مند از رعد و برق را بر کریتوس گماشت، کریتوس تسلیم شدن را قبول کرد و از زئوس خواست که او را از بند بدبختی و پستی رها کند و زئوس مرگی سریع را به او پیشنهاد کرد و گفت: "فرزندم من تو را از زندگی ات رها خواهم کرد، اما رنج و عذابت تازه آغاز خواهند شد." در همین لحظه کریتوس جاخالی داده و به وسیله سلاح هایش زئوس را به صخره ای میخ کرد. بعد خود را به تیغ المپیوس رساند و آن را در شکم زئوس فرو برد. کریتوس به وسیله آتنا متوفق شد زیرا آنتا نیز میخواست المپیوس پا برجا بماند. از آن طرف زئوس از فرصت استفاده کرده و قصد فرار را داشت که کریتوس دوباره به سمتش هجوم می برد اما اینبار به جای زئوس شمشیر در بدن آنتا فرو میرود. آری او خود را قربانی کرد تا زئوس زنده بماند و آخرین کلماتش به کریتوس اینگونه بود که زئوس پدر توست و امیدوارم که توانستنه باشم جلوی دوره کشتار پدر به دست فرزند را گرفته باشم. زئوس باید زنده بماند تا المپیوس پا برجا باشد. اما کریتوس خشمی را در خودش نسبت به پدر میدید و اظهار داشت که من هیچ پدری ندارم و زمان خدایان نیز به پایان رسیده است.

Olympus.jpg

سپس به اتاق بافندگی برگشت و به زمان گذشته، زمان جنگ تایتان ها بازگشت و با آنها را با خود به زمان حال آورد. در پایان بازی شاهد هستیم کریتوس رهبری تایتان ها را بر عهده دارد و تمام تایتان ها در حال بالا رفتن از کوه المپیوس هستند و کریتوس فریاد میزند :

"زئوس، فرزندت بازگشته است !! من برایت ویرانی و تباهی المیپوس را آورده ام!"



حواشی:

- صدا گذاری کریتوس در هر سه بازی منتشر شده توسط فردی به نام TC Carson انجام گرفته است.

- "کریتوس" در زبان یونانی به معنی "قدرت" و "نیرو" می باشد.

-کریتوس در حقیقت در افسانه های یونان وجود ندارد. کسی که در افسانه ها بود نامش "Cratos" بود. او فرزند Pallas و Styx بوده و دارای نیروی بسیار زیادی بود.


----------------------------------------------------------------------------------------

موارد و کلمات شماره دار :

1- Rhodes :

شهری در یونان و بندری که مجسمه قول پیکر هلیوس بر ورودی آن بنا گشته است.

2- Zeus :

" منم پادشاه المپیوس، و راه من نیز همان راه خدایان است! " - زئوس

در افسانه های یونان باستان، زئوس خدای آسمان ها و بهشت بود. او فرزند Cronos و Rhea است. برادرانش Poseidon و Hades، و خواهرانش Demeter، Hera و Hestia می باشند. جنگ و مقابله در برابر تایتان ها منجر به انتخاب او به سمت پادشاه تمام خدایان و نیز المپیوس4 شد.

3- Blade of Olympus :

"پس زئوس سلاحی قدرت مند ساخت تا به این جنگ بزرگ خاتمه دهد. سلاحی که از جنس بهشت و زمین بود... تیغه المپیوس" - Atlas

تیغه المپیوس، شمشیری بزرگ و درخشان به رنگ آبی است. به دست زئوس ساخته شد و به وسیله آن تمام تایتان ها را در تارتاروس زندانی کرده و برای همیشه به جنگ پایان داد.

4- Olympus :

" اگر تمام المپیوس خون خواهی مرا انکار کنند، پس تمام المپیوس را به کام مرگ خواهم کشید." - کریتوس

المپیوس خانه خدایان است. به دست Cyclops5 ها ساخته شده و بر روی کوه المپیوس قرار دارد.

5- Cyclops

Cyclops ها موجوداتی تک چشم اند و فرزندان Gaia و Uranus می باشند. از این موجودات به عنوان برده، توسط خدایان کار کشیده می شد.

6- Pegasus :

پگاسوس جانوری است اسب مانند با این تفاوت که 2 بال آتشین بر بدنش دارد. گفته میشود که او از خون Medusa (ملکه گرگون ها)بعد از زده شدن گردنش توسط Perseus بوجود امده است.

7- Sisters of Fate :

سه خواهر بانام های Lahkesis, Atropos و Clotho می باشند که سرنوشت هر انسان فانی، خدا و تایتان در دستان آنهاست. یکی از آنها رشته سرنوشت فردی را میبافد، دیگری آن را زینت و پرورش میدهد و در پایان خواهر بعدی آن را پاره میکند.

8- Typhon :

فرزندی از فرزندان گایا، و با چهره ای که دارای هزاران سر مار و تنفش از آتش است در داستان های یونان شناخته می شد. زئوس در مقابلش ایستاد و او را در زیر کوهی زندانی کرد.

9- Island of Creation :

طبق افسانه ها،جزیره وجود جایی است که تمام زندگی ها از آنجا آغاز می شوند. این جزیره در لبه دنیا واقع شده است و خانه خواهران سرنوشت است. این مکان یکی از مکان هایی است که به شدت تحت مراقبت می باشد و کسی که بتواند بر این خواهران چیره شود، می تواند سر نوشت خود را تغییر دهد.


10- Icarus :

"بازگرد ای جنگجو، بازگرد؛ اینجا راهی برای عبور وجود ندارد. تو نمی توانی از این مکان گذر کنی، تو فکر میکنی میتوانی اما قادر نیستی. آیا صدای مرا می شنوی ؟! این بال های من هستند که مرا عبور خواهند داد. این آزمون من است! هیچ آیا می شناسی من چه کسی هستم؟ آیا تا بحال اسم ایکاروس به گوشت خورده است؟" - Icarus

ایکاروس، فرزند دِدالوس، معمار مخصوص پادشاه مینو. کسی که هزارتوی مینو را ساخت تا Minotaur در آن تا ابد زندانی شود. ایکاروس و پدرش بعد ها به جزیره ای تبعید شدند. برای فرار از این جزیره آنها برای خودشان یک جفت بال با استفاده از پر پرندگان و موم ساختند. دِدالوس به ایکاروس پیشنهاد پرواز با بال ها را کرد و به او هشدار داد که نزدیک به خورشید پرواز نکند، زیرا موم نگه دارنده پر ها بر اثر گرما آب خواهند شد. اما اسکاروس از فرمان پدر سرپیچی کرد و به خورشید نزدیک شد و مومها شروع به آب شدن کردند. و ایکاروس از آسمان به داخل دریا سقوط کرد و مرگ خود را در آغوش گرفت.

Icarus.jpg

11- Kraken :

کراکن جانوری است افسانه ای و بسیار بزرگ و پهناور!! معمولا به صورت یک اختاپوس وحشت ناک نشان داده میشود. ریشه کراکن به اسطوره های اسکاندیناوی برمی گردد که ماهی گیران و ناخدا ها در پی شکارش بودند.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------
نسخه زیبای PDF شامل تمامی عکس های مطالب را از زیر دانلود کنید.
 

Attachments

  • Kratos 2.rar
    1.3 MB · مشاهده: 145

Fratos

کاربر سایت
Aug 23, 2006
16,071
ممنون و متشكر بابت اين متن زيبا.
درضمن "قسم" رو نميخورن چون خوردني نيست، اون سوگند بوده كه ميخوردن چون خوردني بوده. محلولي از اب و گوگرد.
اين قسمم معلوم نيست از كدوم جهنم دره ي وارد زبان فارسي شده!.

باز هم ممنون فردين جان
 

Black War

کاربر سایت
Jan 16, 2009
47
نام
محمد
ترکوندی،عالی بود یه کار در حده کریتوس،در ضمن به همه ی بچه ها پیش نهاد میکنم نسخه عالی و زیبای PDF رو دانلود کنند که لذت خوندن نقد رو دو چندان میکنه.(ای کاش همه ی نقدا PdF داشتن)
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر