Final Fantasy 7 و مکملهایش

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
این تاپیک برای Ff7 و مکملهایی که اومدن و یا در حال اومدن هستن زدم برای جمع آوری بحث در مورد این بازی
بهتره تاپیک سوال در مورد فاینال فانتزی هم حذف بشه
 

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
در دنیای FF7 هر چیزی که در آن نشانی از نابودی دیده شود به یک نام ختم می شود Shin-ra . شینرا شرکتیست که مقر اصلی آن در شهر میدگار قرار دارد . شینرا تا زمان ماجراهای بازی FF7 توانسته بود که با قدرت محافظان خود (the Turks ) و نیروهای ویژه ی خود (SOLDIER) از خودش محافظت کند حتی توانسته بود در مقابل قدرتمند ترین دشمنی که تا بحال زمین به خودش دیده یعنی Jenova مقاوت کند اما شروع مشکلات بزرگ شینرا با شکست جنوا بود .
ماجراهای بازی Before Crisis که 6 سال قبل از بازی اصلی FF7 اتفاق می افتد و این ماجراها تا قبل از بازی Crisis Core اتفاق می افتد و در اصل ماجراجویی های گروه Turks را بیان می کند ، بدین ترتیب است :
داستان دقیقا از جایی شروع می شود که مبارزه ی بین شینرا و قبیله ی Wutai پایان گرفته است . بعد از این جنگ تمام قدرت روی زمین از اقتصاد گرفته تا سیاست بدست شینرا می افتد . ماجرای اصلی جایی شروع می شود که شینرا هنوز دشمنانی دارد و قدرتمند ترین آنها آوالانش بود . آوالانش یک گروه تروریستی بود که به پایه های قدرت شینرا هم نفوذ کرده بودند اعضای زیادی را در تشکیلات شینرا داشتند . اینبار برخلاف بازی اصلی آدم بدها آوالانش ها بودند و شینرا آدم خوب ها بودند . در این بازی با تمام چهره های آشنای بازی اصلی و تعدادی چهره ی جدید آشنا می شدیم . در این نسخه شخصیت النا هنوز به جمع گروه Turks نپیوسته بود ، اون از Turks و تشکیلات شینرا بدش میومد چون خواهرش (Gun)کمتر به حال و روز او می رسید (برای دوستانی که با النا آشنایی ندارن باید بگم که النا یکی از همون دو تایی بود که توی آتشفان اولای Advent Children گیر افتادن و آخراش اومدن و اون تور رو زیر رافوس بازی کردن تا سقوط نکنه) . در این بازی زوایای زیادی از تاریخ سیاه شینرا رو می فهمیم برای مثال چون در جناح شینرا بازی می کنیم کاملا بر ما مشخص است که حرف های رئیس شینرا که همیشه در تلاش برای کمک به مردم بوده در پشت پرده کاملا در مقابل گفته های اصلی قرار دارد و بیشتر قصد محتاج ساختن مردم به شینرا را داشته است . در این بازی است که چهره ی بسیاری بدی از رافوس هم می بینیم اون البته هیچ قدرتی در شینرا ندارد اما اعتقاد او بر این است که حکومت شینرا فقط با ایجاد ترس و سو استفاده از قدرت میسر است . اون با اینکه فرزند رئیس شینراست اما برای او کوچکترین احترامی قائل نیست و او را پیر مرد خطاب می کند . در این بازی سفیروث قویترین و مشهورترین عضو گروه SOLDIER هست و هنوز به واقعیت زندگیش پی نبرد و سر به طغیان نگذاشته . از طرفی یکی دیگه از اعضای مشهور SOLDIER که بعدها تبدیل به بهترین دوست کلود می شه Zack هم در این بازی حضور داره . کلود که اهل نیبل هیم هست برای بدست آوردن شهرت برای خودش و زادگاهش به SOLDIER می پیونده اما تبدیل به یه سرباز عادی می شه اون همیشه دوست داره مثل سفیروث یا یا زک باشه و همیشه دور و بر اونا می پلکه . در طول ماجرا Turk سعی داره که Aeris رو به شینرا بر گردونه اما اون بخاطر مرگ پدر و مادرش که به شینرا مر بوط می شه هرگز حاضر نیست به شینرا برگرده (دلیل اهمیت آریس برای شینرا اینه که اون آخرین بازمانده ی نژاد Cetra هست البته نا گفته نمونه که اون از طرف مادر به این نژاد مربوط می شه و از طرف پدر به پروفسور Gast مربوط می شه ) . در طول ماجرای داستان اعتماد Turks به شینرا کمتر و کمتر می شه تا جایی که از دستورات سرپیچی می کنند و اسکارلت فرمانده ی بخش تولید اسلحه ی شینرا سعی بر این داره که اجازه ی قتل اونا رو توسط رئیس شینرا بگیره اما موفق نمی شه . در این دوره از داستان ریاست Turks بر عهده ی Verdot هست که در مورد پیروزی در ماموریت خیلی امتیازات به مامور مورد نظر میده و در صورت شکست به شدت عصبانی می شه . اون مدتی فرماندهی Turks رو از دست می ده و جانشین اون کسیه که به شدت از فلسفه ی Turks بدش میاد یعنی Heidegger ، اما مدت کوتاهی بعد از در همان اپیزود دوباره بر سر قدرت برمیگرده . در این نسخه Tseng که در بازی اصلی رئیس Turks بود در این نسخه بعنوان فرمانده ی عملیات نقش آفرینی می کنه . افراد دیگه مثل Reno و Rude هم توی این بازی هستن و بقیه اعضای Turks با نام اسلحه شان شناخته می شوند . در پایان داستان با نابودی آوالانش نابود می شه اما آوالانش دومی در راه هست که شینرا رو نابود می کنه .
متاسفانه حلقه ی گمشده ای که دلایل سقوط سفیروث را کامل می کند هنوز منتشر نشده اما حضور Zack، Cloud ، Sephiroth ، Tifa ، Aerith در این بازی تایید شده و این جمله رو گفته که همه چیز از آن مشخص است :
A story of three young men and one young woman bound for destiny's core

اما از اینجاست که داستانی که می خوایم راجبش صحبت کنیم شروع می شود ....
بچه ها ببخشید دیر شد تازه این اون چیزی نیست که می خواستین ولی من گفتم از پیش زمینه ی داستان شروع کنم بهتره بزودی بقیه ی ماجرا رو می نویسم .
 

Metal Gear Solid

کاربر سایت
Sep 30, 2005
1,147
سلام سينا جان
مي بينم كه نه تنها در زمينه ي تاريخچه ي بازي مورتال كمبت استاد هستي بلكه در فاينال فانتزي 7 هم بايد بياييم شيراز پيشت ، درس ياد بگيريم.از مطلبت خيلي خوشم اومد.
ببينم سنپاي در اين قسمت حضور نداشت ؟ سنپاي و النا برادر و خواهر نيستند ؟
 

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
نوشته شده توسط حامد:
سلام سينا جان
مي بينم كه نه تنها در زمينه ي تاريخچه ي بازي مورتال كمبت استاد هستي بلكه در فاينال فانتزي 7 هم بايد بياييم شيراز پيشت ، درس ياد بگيريم.از مطلبت خيلي خوشم اومد.
ببينم سنپاي در اين قسمت حضور نداشت ؟ سنپاي و النا برادر و خواهر نيستند ؟
چه کنیم دیگه
یه نکته منظورت از سنپای کیه یا چیه ؟
 

Metal Gear Solid

کاربر سایت
Sep 30, 2005
1,147
سنپاي همون مردي بود كه همراه رينو و النا در ابتداي Advent Children براي بدست آوردن بقاياي جنوا به دهانه ي شمالي رفته بود و مانند النا زخمي شد و كارت عضويتش در جنوا را هم مثل او از دست داد.در قسمتي هم پس از سقوط روفوس شينرا از جايي كه همراه كاداج بود با انداختن آن طناب مثل النا جان روفوس را نجات مي دهد.
ببينم اين كسي كه در فلاش بك هاي ذهني Cloud Strife كنار Aerith است و در جايي از كلود مي پرسد « ميخواي يك سرباز بشي ؟ » همون Zack است ديگه.اگر اشتباه نكنم در نبرد با Sephiroth ابتدا Zack روبرويش مي ايستد تا جان Aerith را نجات دهد ولي از Sephiroth شكست مي خورد و Aerith چون Zack را از دست داده ، در اون صحنه ي فوق العاده ترا‍ژديك توسط نيزه ي Sephiroth مي ميرد و خلاصه تشييع جنازه اندوه بارش در درياچه Agit توسط Cloud تا به قول Marlin براي هميشه قسمتي از سرچشمه ي زندگي باشد كه يكي از ناراحت كننده ترين و در عين حال زيباترين صحنه هاي ماندگار بازيهاي ويدئويي است.
در ضمن فكر كنم كل اتفاقات Advent Children حول اينكه كلود خودش را بيابد و دوباره به خانواده برگردد بود.البته نبايد به احساس گناه كردن در مرگ آريس را درنظر نگرفت.
در ضمن بجز اينها بازي رايانه اي ديگري براساس فاينال 7 هست يا خير ؟
Final Fantasy VII on PSone,PC
Final Fantasy VII : Dirge of Cerebrous on PS2
Final Fantasy VII : Advent Children on PSP
 

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
نوشته شده توسط حامد:
سنپاي همون مردي بود كه همراه رينو و النا در ابتداي Advent Children براي بدست آوردن بقاياي جنوا به دهانه ي شمالي رفته بود و مانند النا زخمي شد و كارت عضويتش در جنوا را هم مثل او از دست داد.در قسمتي هم پس از سقوط روفوس شينرا از جايي كه همراه كاداج بود با انداختن آن طناب مثل النا جان روفوس را نجات مي دهد.
ببينم اين كسي كه در فلاش بك هاي ذهني Cloud Strife كنار Aerith است و در جايي از كلود مي پرسد « ميخواي يك سرباز بشي ؟ » همون Zack است ديگه.اگر اشتباه نكنم در نبرد با Sephiroth ابتدا Zack روبرويش مي ايستد تا جان Aerith را نجات دهد ولي از Sephiroth شكست مي خورد و Aerith چون Zack را از دست داده ، در اون صحنه ي فوق العاده ترا‍ژديك توسط نيزه ي Sephiroth مي ميرد و خلاصه تشييع جنازه اندوه بارش در درياچه Agit توسط Cloud تا به قول Marlin براي هميشه قسمتي از سرچشمه ي زندگي باشد كه يكي از ناراحت كننده ترين و در عين حال زيباترين صحنه هاي ماندگار بازيهاي ويدئويي است.
در ضمن فكر كنم كل اتفاقات Advent Children حول اينكه كلود خودش را بيابد و دوباره به خانواده برگردد بود.البته نبايد به احساس گناه كردن در مرگ آريس را درنظر نگرفت.
در ضمن بجز اينها بازي رايانه اي ديگري براساس فاينال 7 هست يا خير ؟
Final Fantasy VII on PSone,PC
Final Fantasy VII : Dirge of Cerebrous on PS2
Final Fantasy VII : Advent Children on PSP
سلام حامد
سوتی دادی اون یارو اسمش سنپای نیست Tseng هست که در ترجمه اشتباها شده Shion
اون یارو هم زک هستش
چنتا بازی دیگه هست
یکی Crisis Core برای PSP یکی Before Crisis و Lost Chapter برای موبایل یه کارتون هم هست به اضافه ی یه نوول
 

Morrigan

کاربر سایت
Apr 15, 2006
631
نام
رژین
عاليه سينا جان واقعا متشكرم .مطمينم در آخر ميتوني داستان رو به من بفهموني....كه دست كمي از معجزه نداره!!
 

Metal Gear Solid

کاربر سایت
Sep 30, 2005
1,147
سوتی دادی اون یارو اسمش سنپای نیست Tseng هست که در ترجمه اشتباها شده Shion
درست گفتي.رفتم روي اون قسمتي كه اولين ملاقات كاداج و روفوس است دقت كردم.وقتي روفوس به كاداج دروغ مي گويد ، كاداج ميگه : واقعا ؟ و روفوس جواب ميده : قسم مي خورم .كاداج در همون حين كارتهاي عضويت اون دو نفر را درمياره و و بطرف روفوس پرت مي كند و مي گويد به اينها قسم بخور ! يه لحظه كه روي كارتها Zoom كردم نام Tseng و Elena را ديدم و متوجه حرفت شدم.
راستي من مطمئنم النا با لحن ژاپني در ابتداي فيلم يارو را صدا زد سنپاي ... برو برو ... پس اين سنپاي يا لقب رينو است يا يك نفر ديگه كه همراه رينو بوده است...نمي دانم اين اگر Tseng نيست پس كيه !؟
راستي تا يادم نرفته ؛ Final Fantasy : The Two Spirits ربطي به فاينال 7 ندارد كه ؟
 

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
نوشته شده توسط حامد:
درست گفتي.رفتم روي اون قسمتي كه اولين ملاقات كاداج و روفوس است دقت كردم.وقتي روفوس به كاداج دروغ مي گويد ، كاداج ميگه : واقعا ؟ و روفوس جواب ميده : قسم مي خورم .كاداج در همون حين كارتهاي عضويت اون دو نفر را درمياره و و بطرف روفوس پرت مي كند و مي گويد به اينها قسم بخور ! يه لحظه كه روي كارتها Zoom كردم نام Tseng و Elena را ديدم و متوجه حرفت شدم.
راستي من مطمئنم النا با لحن ژاپني در ابتداي فيلم يارو را صدا زد سنپاي ... برو برو ... پس اين سنپاي يا لقب رينو است يا يك نفر ديگه كه همراه رينو بوده است...نمي دانم اين اگر Tseng نيست پس كيه !؟
راستي تا يادم نرفته ؛ Final Fantasy : The Two Spirits ربطي به فاينال 7 ندارد كه ؟
دو روح که نه به FF7 تا اونجا که می دونم و حافظه ام یاری می کنه ربطی نداره
بعد یه چیزی حامد سادیسم نداری مطمئنی منم رفتم AC رو دیدم توش به Tseng گفت سنپای رفتم تحقیق و تشکیلات تا فهمیدم ژاپنی ها برای احترام زیاد و نشون دادن علاقه به بزگترشون می گن سنپای
پ.ن: فردا یه مطلب دارم براتو راجب سفیروث
 

Metal Gear Solid

کاربر سایت
Sep 30, 2005
1,147
نوشته شده توسط sina_unl:
دو روح که نه به FF7 تا اونجا که می دونم و حافظه ام یاری می کنه ربطی نداره
بعد یه چیزی حامد سادیسم نداری مطمئنی منم رفتم AC رو دیدم توش به Tseng گفت سنپای رفتم تحقیق و تشکیلات تا فهمیدم ژاپنی ها برای احترام زیاد و نشون دادن علاقه به بزگترشون می گن سنپای
پ.ن: فردا یه مطلب دارم براتو راجب سفیروث
به جان خودم قضیه این لقب سنپای را نمی دونستم .شاید هم سادیسم داشته باشم و خودم خبر نداشته باشم.
 

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
به نظر خود من برای سفیروث باید دل بسوزونیم چون اون خودش نمی خواست اینطوری بشه ولی خوب بدلیل کاراش باید نابود می شد چون اگر نابود نمی شد چیزی باقی نمی گذاشت .
سفیروث مردی با موهای سفید همانند جنوا و قدی ایستاده که حتی در لحظه ی مرگ هم هم خم نشد دارای زیباترین و مرموزترین چهره در دنیای FF7 (البته در مورد مرموز باید با وینسنت رقابت کنه) .
سفیروث بر خلاف تصور خودش پدر و مادرش افراد دیگری بودند . سفیروث از بدو تولد توسط شینرا بزرگ شده بود و به اون گفته شده بود که اسم مادرش جنوا بوده و اسمی از پدرش برده نشده بود ولی اون تصور می کرد که پدرش پروفسور گست رئیس سابق بخش تحقیقات شینراست که توسط پدر واقعی سفیروث یعنی پروفسور Hojo کشته شده بود . سفیروث بدلیل قدرت های زیادی که داشت (که نتیجه تزریق سلول های جنوا به پروفسور Hojo توسط خودش بود ) یکی از اولین اعضای ارتش SOLDIER شد و تبدیل به بهترین عضو SOLDIER شد و سر مشق خیلی ها برای پیوستن به SOLDIER بود . پدر مادر واقعی سفیروث پروفسور Hojo و Lucrecia دو تن از کارمندان بخش تحقیقات شینرا بودند که بعد از فرار پروفسور گست پدر سفیروث مسئول اصلی این بخش شد .
پروفسور گست بقایای جنوا رو پیدا کرد و تصور می کرد که اون از نژاد Cetra هست اما مدتی بعد آخرین Cetra ی باقی مانده یعنی Infalna (مادر Aerith) پیشش رفت و ماجرای واقعی جنوا رو بهش گفت و پروفسور گست با فهمیدن این واقعیت فهمید که آزمایشات اون بر روی جنوا چه نتایج وحشتناکی رو خواهد داشت فرار کرد تا ادامه ی تحقیقات متوقف بشه اما Hojo تحقیقات رو ادامه داد و با فهمیدن حقیقت جنوا سلول های اونو به خودش تزریق کرد اما تاثیر آنچنانی بر روی خودش نداشت اما فرزند اون یک شیطان به تمام معنا شده نسخه ی مذکر جنوا .
سال ها بعد سفیروث حقیقت واقعی خودش رو کشف کرد و در اثر خشم فراوان روستای کلود یعنی نیبلهیم رو بکل نابود کرد . این وسط کلود و زک در مقابل اون ایستادن اما سفیروث خیلی قدرتمند تر از قبل بود و قصد بردن بقایای جنوا رو داشت که به حمله ناگهانی کلود فقط تونست کله ی جنوا رو ببره . کلود ، زک و بقیه ی افراد باقی مونده ناشی از حمله سفیروث توسط نیروهای شینرا دستگیر شدن و توسط Hojo مورد آزمایش قرار گرفتند تا سفیروث های بعدی رو بوجود بیارن . از طرف دیگه بقیه ی بدن جنوا به میدگار برده شد . کلود و زک بعد از 4 سال مورد آزمایش بودن فرار کردن اما در آخر زک برای دفاع از کلود کشته شد و کلود هم در حالت مرگ رها اما زنده موند .
در مدت چند اسل در خواب بودن شینرا سفیروث همه جا رو بدنبال بقیه ی بدن جنوا گشت و قدرت های زیادی بدست آورد از طرفی افرادی که قرار بود سفیروث بعدی باشن توسط سفیروث کنترل می شدن . سفیروث اونها رو به جایی که اولین بار جنوا در اونجا فرود اومده بوده هدایت شدن و همه کشته شدن و با بقایایی بدن جنوا که توسط سفیروث از میدگار ربوده شد ترکیب شدن و سفیروث به قدرت کامل رسید اما 4 نفر از اون افراد زنده موندن : کلود ، یازو ، لوز و کاداج .
کلود با پیوست به آوالانش جدید سعی کرد در مقابل شینرا و سفیروث بایسته اما اثرات سلول های سفیروث اونو هر لحظه ضعیفتر می کرد (این اثرات بعد از نابودی سفیروث باعث ایجاد بیماری زخم کیهانی شدن ) ماجرا زمانی که داشت خوب پیش می رفت بدتر شد سفیروث قصد استفاده از Black Materia برای احضار Meteor داشت اما Aerith با استفاده از White Materia نیروهایی به نام Holy رو ظاهر کرد تا جلوی Meteor بایستن در لحظه ای که کار Aerith تموم شد سفیروث ناگهان ظاهر شد و شمشیرش رو توی کمر Aerith کرد و اونو کشت که به نظر خودش جلوی اون رو گرفته باشه اما کار تمام شده بود .
کلود احساس عذاب وجدانی دو برابر می کرد چون هم در مرگ زک خودش رو مقصر می دونست هم در مرگ دوست دختر زک که بعد تبدیل شد به معشوقه ی خودش .
سفیروث کار خودش رو ادامه داد و کلود با روحیه ای داغون و شجاعتی بیشتر به ادامه مبارزه اش پرداخت و وقتی به مقر اصلی سفیروث رسیدن به یک جسد سفیروث و یک سفیروث زنده روبرو شدن و مشخص شدن در این همه مدت این بقایای جنوا بوده با تصویر و روحی از سفیروث که اینکارها رو کرد . در اینجا سفیروث با قدرتش کلود رو قانع کرد که اون یه انسان نیست بلکه بخشی از سلول های جنواست که در قالب فردی به اسم که کلود ظهور کرده و از این طریق بلک متریا رو از کلود گرفت و کار خودش رو کرد . اما بالاخره کلود با کمک دوستاش بعد جسمانی اونو نابود کردن و کلود با روح اون که قصد تسخیر بدنش رو داشت مبارزه کرد و اونو از خودش راند اما روح سفیروث در جریان زندگی باقی موند تا بدنبال میزبانان دیگری بگرده .
دو سال بعد از رفتن سفیروث بقایای سلول های خودش در بدن بعضی از انسان و قسمتی از بقایای جنوا بدلیل حضور سفیروث در جریان زندگی بیماری زخم کیهانی (Geostigma) رو بوجود آورد . کلود اینبار در مقابل سه نفر باید می ایستاد که البته هر سه ی اونا حتی به هزار کیلومتری قدرت سفیروث هم نمی رسیدند بعد از مدت ها تعقیب و گریز کاداج فرمانده ی اون سه برادر به سلول های جنوا دست پیدا کرد و کاری که سالها قبل سفیروث با کل کسانی که نتیجه ی آزمایش های Hojo بودند کرد اینبار اون با خودش و سلول های جنوا کرد یعنی یگانه سازی . در جریان یگانه سازی باید جنوا بوجود میومد اما اینجا مشخص شد که این جنوا نبوده که روی سفیروث کنترل داشته بلکه این سفیروث بوده که به کل قدرت جنوا کنترل داشته در آخر کلود سفیروث رو نابود کرد و سفیروث برای همیشه از خاطره ها پاک شد .
----------------------
اینم سفیروث
حامد خوب شد خودت مشکوک هستی که سادیسم داری
آقا یا خانوم Rojin اینجوری که من می گم شما داستان بازی رو هم نسبتا می گیری
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر