همیشه بازیهایی بودهاند که به خاطر تمرکز بر روی بازار ژاپن فرصت تجربه آنها را نداشتیم و تازه در این چند ساله موفق شدیم تا بعضی از عناوین شاهکار ژاپنی را تجربه کنیم؛ برای مثال، سری «Yakuza» و «Monster Hunter» از این دسته عناوین هستند. اثرهای نام برده شده و امثال آن، فنبیس بسیار عظیمی در ژاپن دارند، ولی متاسفانه در غرب طرفدارانی به مراتب کمتری داشتهاند. خوشبختانه در این نسل بازیسازها و ناشرین ژاپنی رغبت کردند و بازیهای بومی خود را به صورت ریمستر، ریمیک یا کلا نسخه جدید آنها را برای غرب منتشر ساختند که اتفاقا اکثر آنها هم با استقبال خوبی روبرو شدند. اما بازیای که در اینجا مهم است و حرف اول را برای ما میزند، فرنچایز Monster Hunter است که معمولا تمامی نسخههای آن بسیار موفق و پرفروش ظاهر شدند، ولی خیلی از بازیکنها (از جمله خود من) فرصت تجربه آن را نداشتند. هنگامی که «Monster Hunter: World» معرفی شد، حس عجیبی نسبت به آن داشتم؛ از طرفی همیشه دوست داشتم این سری را حتی برای مدت کوتاهی تجربه کنم ولی از طرفی دیگر فضای کلی بازی و طراحی آن چندان برایم جذاب نبود و به کلی قیدش را زدم؛ این حس دوگانگی تا روزهای نزدیک عرضه بازی همراهم بود و حتی تا همین هفته گذشته هیچ انگیزهای برای بازی کردن آن نداشتم! اما شرایط به گونهای پیش رفت که توانستم این عنوان را انجام دهم و پس از یک ساعت بازی کردن، Monster Hunter: World یک دفعه به لیست بهترین و عجیبترین بازیهایی که امسال تجربه کردم پیوست! در ادامه مطلب بررسی میکنیم که چرا Monster Hunter: World یکی از بهترین بازیهای سال است و چرا باید آن را تجربه کنید.
نقد و بررسی Monster Hunter: World