مثل داستان قسمت دوم شهر راکون در اشوب سهل انگاری شرکت امبرلا میسوزد و ساکنان ان شهر به زامبی های خطرناک تبدیل شده اند.جیل ولنتاین شخصیت محبوب سری حالا دیگر جزو اعضای گروه STARSنیست و سعی دارد از شهر بگریزد.ولی اینجا راکون سیتی است.شهری پر از زامبی ، معما و درهایی که باز نمیشوند!
نیمه ی اول داستان بازی 24 ساعت قبل از وقایع شماره ی دوم اتفاق می افتد و نیمه ی دوم ان هم دو روز بعد از ان.همین باعث شده مکان های موجود در شماره ی دوم بازی را دست نخورده و پر از زامبی ببینید.
این شماره یک مکانیک جدید برای ساختن تیرهای مختلف دارد که باعث شده اکشن ها خیلی ساده تر بشوند.نقطه قوت مجموعه ی رزیدنت اویل در این است که معماها را به خوبی با اکشن ها و داستان بازی ترکیب کرده و یک قالب یک دست و لذت بخش خلق میکنند.
رزیدنت اویل 3 هم این فرمول را با قدرت تکرار کرده است.حل کردن بعضی از معماهای بازی واقعا سخت است و برای اینکه از پس شان بر بیایید باید بین چندین محل مختلف شهر که شاید از هم دور و بی ربط باشند ارتباط برقرار کنید.
بازی اکشن بیشتری نسبت به شماره های قبلی دارد اما لطمه ای به بازی وارد نکرده است.بازی یک تفاوت بزرگ با دو قسمت قبلی دارد و ان حضور یک انتاگونیست هولناک است. نمسیس ( Nemesis) یک ابر دشمن است. یک شر مطلق که رس روح گیکری تان را میکشد.شرکت امبرلا او را در شهر رها کرده تا دیگر اعضای گروه استارز را که شاهدان زنده ی فجایعشان هستند را به قتل برساند.
اصلا مگر بد است که موقع حل کردن معماهای بازی دست و دلمان بلرزد که نکند نمسیس در را بشکند و روی سرمان خراب شود؟!مگر رزیدنت اویل بازی نمیکنیم که دل شوره بگیریم ، بترسیم ، از حل کردن معمایی ذوق زده شویم و بلافاصله از شدت ترس به هوا بپریم؟
مگر رزیدنت اویل بازی نمیکنیم تا داستان قدرتمند ، محکم و درگیر کننده ای را تجربه کنیم؟مگر بد است که انتخاب های سرنوشت ساز داشته باشیم و بر اساس نوع بازی کردمان پایان های متفاوتی ببینیم؟نخیر! بد این است که این شاهکار سبک ترسناک را بازی نکنیم و ان را لایق لقب شاهکار ندانیم.منبع
نشریه دنیای بازی
نشریه دنیای بازی
آخرین ویرایش: