یکی از حقه های جالبی که ما در بازیهای rpg با کمال میل قبول میکنیم این هست که ما تو بازی دارای فدرت انتخاب و آزادی کامل هستیم در صورتی که چنین نیست . مثل گفتگو های آخر برنارد و فورد که به نظر میرسه برنارد تونسته بر فورد چیره بشه در صورتی که آخر هم مشخص میشود چنین نیست و چون فورد میخواسته تونسته این کار رو انجام بده و این رو بگزارید کنار جمله آخر فورد . و داستانی که مدام ازش حرف میزنه
من فکر میکنم این در مورد میو هم صدق میکنه . اون فکر میکنه که داره آزادانه عمل میکنه در صورتی که داره داستان فورد رو بازی میکنه . اگر از قسمت اول یادتون باشه خود آگاهی با دادن کد جدیدی که میزبانها داد شروع شد .
احتمال بعدی که میدم این هست تمامی اینها نقشه مرد سیاه پوش هست چون تون این فصل روباتهایی که با این شخص بر خورد داشتن خاطراتشون رو به یاد آوردن مثل تدی و دلورس دلیل دیگه هم این هست که مشخص شد اون عکسی که باعث خود آگاهی ابرناتی شد عکس زنی بوده که ویلیام قرار بوده با هاش ازدواج کنه و از اونجایی که مرد سیاه پوش احتمالا ویلیام یا لوگان هست بعد از اون شوکی که تو داستان وارد شد با درگیری بینشون بخوان به این داستان پایان بدن
شایدم دستشون با هم تو یه کاسه باشه