شاید وقتی که به موفق نبودن بازی Alan Wake در فروش خود نگاهی بیاندازیم،احتمال ساخته شدن نسخه بعدی و ادامه همکاری Rmedy و Microsoft را بعید بدانیم ولی در لحظه ای که این احتمال اندک بود ما شاهد ادامه همکاری این دو با هم بودیم و آن هم نه در زمینه ی ساخت نسخه بعدی AW بلکه در قالب ریسکی به مراتب بزرگتر و ساخت یک IP و عنوان جدید که رونمایی از آن همه را در مراسم معارفه کنسول XBOX One غافلگیر نمود و Quantum Break نام داشت.بازی با ایده ی جاه طلبانه ای حول محور فیزیک کوانتومی و رابطه انسان با زمان شکل گرفته که فضایی دور از AW را در بر دارد.انتظار اینکه این ایده با قلم روان سم لیک (نویسنده و کارگردان بازی) همراه است،انتظار را برای بازی سخت می کند و اینکه خود سم لیک اقرار می کند که این بازی نهایت تجربه Remedy در زمینه بازی های AAA است،بر دشواری انتظار می افزاید.
همانطور که بیان شد،ایده و داستان بازی بر پایه زمان قرار دارد که این ایده مستلزم آشنایی بر فیزیک کوانتومی است که Remedy را مجاب کرده تا از فیزیک دانان و دانشمندان برای پیاده کردن تئوری ها به شکل صحیح کمک بگیرد و بتوانند تجربه ای در اختیار گیمر قرار دهند که فرضش برای خیلی از آنها غیرممکن است.در وهله اول هم وقتی به نمایش های بازی نگاه می کنیم این موضوع به چشم می زند که کنترل زمان ویژگی بارز قهرمان داستان است ولی موضوع نگران کننده اینجاست که امکان دارد این تنها قابلیت ما در روند بازی باشد که خود به مرور کلیشه را به ارمغان می آورد.اشاره شد که قهرمان داستان قابلیت مهار کردن زمان را دارد،در کنار او دو شخصیت دیگر هم در بازی وجود دارند که دارای این قابلیت می باشند و تایید شده که آن ها هم قابل بازی در بطن بخش داستانی می باشند.شخصیتی که ما آن را در تبلیغات نه چندان گسترده بازی تابحال مشاهده کردیم،Jack Joyce است که با دو دوست دیگر خود به نام Beth Wilder و Paul Serene مرتکب یک اشتباه بزرگ آزمایشی می شوند که در آخر به این منتهی می شود که این سه،قابلیت رویایی کنترل کردن زمان را بدست می آورند ولی نه بصورت کامل،بلکه در این بین زمان دچار خود کامگی شده و باعث می شود اتفاقاتی رخ دهد که کاراکترهای اصلی بر آنها دقیق نیستند.این یکی از دلایلی بود که سبب شده آن را اشتباه بنامم و دلیلی دیگری نیز باقی مانده است.آن هم این است که در این مدار،فقط Jack و Beth تمایل دارند که از نیروی خود در راستای اقدامات صلح آمیز استفاده کنند و دقیقا Paul نقطه ی مقابل آن هاست.او قصد دارد که برای خود و ثروت کمپانی اش که Monarch نام دارد از این نیرو هر اسفاده ای بکند که در آخر مسبب اتفاق های ناخوشایند می شود که Jack را برای جلوگیری از او کمی ترغیب می کند.بله،کمی.زیرا این منسوخ و باورناپذیر شده است که نجات مردم همیشه مقصود اصلی قهرمان باشد و همیشه باید انگیزش های درونی و اهداف شخصی در کار باشد تا شخصیت ما برای دستیابی به هدف خود با مردم هم مسیر شود و این دقیقا چیزی ست که نویسنده ای زیرک مثل سم لیک آن را خوب می داند و به همین سبب Jack و Paul باهم خصومتی شخصی دارند که این خصومت از سر به قتل رسیدن برادر Jack آغاز می شود.Jack معتقد است که Will (برادر Jack) توسط Paul به قتل رسیده است و همین مورد یک انگیزه ی درونی برای Jack است که انتقام خود را از Paul بگیرد.
همه چیز از این مکان آغاز شد:اتفاقی که نباید رخ می داد،رخ داد.
گیم پلی و سبک بازی بر اساس شوتر سوم شخص تعبیه شده است.چیزی که در نسل قبل با استاندارد هایی که عنوان Gears Of War پایه گذاری کرد،شاهد بودیم این بود که گیم پلی اکثر شوتر سوم شخص ها وابستگی زیادی به کاور گیری دارند.در این بازی،نمایش ها برای ما چیز دیگری را تعریف میکنند و آن ها هم این است که با قابلیت توقف زمان،ما نیازی موقت به کاورگیری داریم و می توانیم با دکمه ای که زمان را ایستا می کند و قطعا هم دائمی نیست،زمان را به سکون در بیاوریم و به سرعت دشمنان را از پای در بیاوریم.از پای درآوردن دشمنان هم بر اساس شوتینگ بنا شده اما در صورت نیاز،می توانیم از مبارزات تن به تن که تنوع آن نامعلوم است استفاده کنیم.البته باید گفته که توقف کردن زمان،گاهی کارگشا نیست و مینی باس ها و دشمنان کلاس بالاتر خود قابلیتی دارند که امکان حرکت در توفق زمان را برای آنها محیا می سازد.در این بین دشمنانی هم وجود دارند که هنگان ایستایی،شیلدی آنها را پوشش می دهد که برای ناکار کردنشان،به مهمات بیشتری نیاز هست.همچنین قدرت تخریب پذیری مکان در سطح قابل قبولی قرار دارد،بصورتیکه می تواند در روند کشتار دشمنان هم تاثیر داشته باشد،یعنی با شلیکی می توان جایی را به انفجار رساند و آواری بر سر دشمنان خراب کرد.همچنین نمایش ها مجاب می کند گفتن این را که محیط بازی زیاد بزرگ به نظر نمی رسد و این عادی ست.با یک بازی خطی که اختیار ما را در حیطه ی داستان کنترل می کند،روبرو هستیم.
کمپانی Monarch تحت هدایت Paul،دشمن اصلی شماست.
صداگذاری بازی به وسیله ی تکونولوژی Umbra بصورت سه بعدی کارگذاری شده است که یکی از تاکیدات ویژه ی سازندگان در GDC 2014 بود.از نمونه های قبلی آن می توان به بازی The Witcher 3 اشاره کرد.برای آشنایی بهتر،شما در محیطی سر بسته به تیراندازی مشغول هستید و طبعا صدای تیراندازی باید در آنجا زیرتر شنیده شود.این چنین هست و در پیرو آن،در محیط های باز می شنویم که صدا پخش تر و بم تر به گوش می رسد که این خود باعث مختلف بودن افکت ها در هر محیط شده است.تا حرف از صداگذاری است،باید به این اشاره کرد که شواهد و قرائن به ما می گویند که موسیقی متن بازی توسط Peter Alanko،آهنگساز بازی Alan Wake ساخته خواهد شد.
همانطور که به خاطر دارید،Alan Wake در نقدهای خود با انتقادی اساسی روبرو شد و آن انتقاد هم به مشکل Lip Sync اشاره داشت و اساسا باعث افت بار سینمایی کات سین ها شده بود.این ضعف به دلیل استفاده ی کم و نا کارآمد تکنولوژی Motion Capture بود ولی اینطور که به نظر میرسد،ما در Quantum Break هیچگاه شاهد این مشکل نخواهیم بود.بازی از این تکنولوژی به خوبی بهره جسته و شاهد نرمی حرکات و فیزیک بسیار عالی کاراکتر(ها) در نمایش ها هستیم.در ضمن برای صداگذاری و شخصیت بخشی به کاراکترها از ستاره های فیلم های هالیوودی دعوت به عمل شده است که از میان آن ها می توان به Shawn Ashmore (بازیگر سری فیلم های X-Men) و Dominic Monaghan (بازیگر سریال Lost و تریلوژی Lord Of The Rings) اشاره کرد.Shawn Ashmore کار شخصیت بخشی به Jack Joyce را بر عهده دارد و در ادامه هم متوجه میشیم که Dominic Monaghan قرار است در نقش Will (برادر Jack) بازی کند.همچنین Aiden Gillen (بازیگر سریال Game Of Thrones) عهده دار نقش Paul Serene است که در کنار Monaghan و Ashmore به نظر توانسته اند Cast خوبی را تشکیل دهند.
Shawn Ashmore در نقش Jack Joyce
برای ساخت این بازی،Remedy از موتور بازی North Light بهره جسته است و به مدد آن ما شاهد گرافیکی استخوان دار و پویا می باشیم.با استناد به نمایش ها،با Cut Scene های روبرو هستیم که همراه با پلان های قوی و کمپوزیسیون بندی (ترکیب بندی) سینمایی هستند.چیزی که یک بازی بلاک باستر معمولا به نمایش می گذارد و دیدن آن در این کیفیت و در این بازی،تجربه ای ناب را می دهد.محیط پر جزئیات جلوه می کند و این جزئیات به قدری زنده جلوه می کنند که گاهی این حس را به گیر می دهند که شاید از آن وسیله باید استفاده ای کند در طول گیم پلی،در صورتیکه آنها فقط زینت بخش محیط هستند!
بازی در تاریخ 5 آپریل سال 2016 مصادف با 17 فروردین سال آینده عرضه خواهد شد و اگر این بازی از عهده ی وظیفه ی خود برآید و مانند مرواریدی بر کنسول Xbox One بدرخشد،دیگر ادامه همکاری Remedy و Microsoft غیرقابل تصور نیست و ما می توانیم شاهد عناوینی دیگر از سوی این دو باشیم.
داود حسینی - مرداد 94
ممنون از master.mhn برای اطلاعات تکمیلی در مورد Cast
همانطور که بیان شد،ایده و داستان بازی بر پایه زمان قرار دارد که این ایده مستلزم آشنایی بر فیزیک کوانتومی است که Remedy را مجاب کرده تا از فیزیک دانان و دانشمندان برای پیاده کردن تئوری ها به شکل صحیح کمک بگیرد و بتوانند تجربه ای در اختیار گیمر قرار دهند که فرضش برای خیلی از آنها غیرممکن است.در وهله اول هم وقتی به نمایش های بازی نگاه می کنیم این موضوع به چشم می زند که کنترل زمان ویژگی بارز قهرمان داستان است ولی موضوع نگران کننده اینجاست که امکان دارد این تنها قابلیت ما در روند بازی باشد که خود به مرور کلیشه را به ارمغان می آورد.اشاره شد که قهرمان داستان قابلیت مهار کردن زمان را دارد،در کنار او دو شخصیت دیگر هم در بازی وجود دارند که دارای این قابلیت می باشند و تایید شده که آن ها هم قابل بازی در بطن بخش داستانی می باشند.شخصیتی که ما آن را در تبلیغات نه چندان گسترده بازی تابحال مشاهده کردیم،Jack Joyce است که با دو دوست دیگر خود به نام Beth Wilder و Paul Serene مرتکب یک اشتباه بزرگ آزمایشی می شوند که در آخر به این منتهی می شود که این سه،قابلیت رویایی کنترل کردن زمان را بدست می آورند ولی نه بصورت کامل،بلکه در این بین زمان دچار خود کامگی شده و باعث می شود اتفاقاتی رخ دهد که کاراکترهای اصلی بر آنها دقیق نیستند.این یکی از دلایلی بود که سبب شده آن را اشتباه بنامم و دلیلی دیگری نیز باقی مانده است.آن هم این است که در این مدار،فقط Jack و Beth تمایل دارند که از نیروی خود در راستای اقدامات صلح آمیز استفاده کنند و دقیقا Paul نقطه ی مقابل آن هاست.او قصد دارد که برای خود و ثروت کمپانی اش که Monarch نام دارد از این نیرو هر اسفاده ای بکند که در آخر مسبب اتفاق های ناخوشایند می شود که Jack را برای جلوگیری از او کمی ترغیب می کند.بله،کمی.زیرا این منسوخ و باورناپذیر شده است که نجات مردم همیشه مقصود اصلی قهرمان باشد و همیشه باید انگیزش های درونی و اهداف شخصی در کار باشد تا شخصیت ما برای دستیابی به هدف خود با مردم هم مسیر شود و این دقیقا چیزی ست که نویسنده ای زیرک مثل سم لیک آن را خوب می داند و به همین سبب Jack و Paul باهم خصومتی شخصی دارند که این خصومت از سر به قتل رسیدن برادر Jack آغاز می شود.Jack معتقد است که Will (برادر Jack) توسط Paul به قتل رسیده است و همین مورد یک انگیزه ی درونی برای Jack است که انتقام خود را از Paul بگیرد.
همه چیز از این مکان آغاز شد:اتفاقی که نباید رخ می داد،رخ داد.
گیم پلی و سبک بازی بر اساس شوتر سوم شخص تعبیه شده است.چیزی که در نسل قبل با استاندارد هایی که عنوان Gears Of War پایه گذاری کرد،شاهد بودیم این بود که گیم پلی اکثر شوتر سوم شخص ها وابستگی زیادی به کاور گیری دارند.در این بازی،نمایش ها برای ما چیز دیگری را تعریف میکنند و آن ها هم این است که با قابلیت توقف زمان،ما نیازی موقت به کاورگیری داریم و می توانیم با دکمه ای که زمان را ایستا می کند و قطعا هم دائمی نیست،زمان را به سکون در بیاوریم و به سرعت دشمنان را از پای در بیاوریم.از پای درآوردن دشمنان هم بر اساس شوتینگ بنا شده اما در صورت نیاز،می توانیم از مبارزات تن به تن که تنوع آن نامعلوم است استفاده کنیم.البته باید گفته که توقف کردن زمان،گاهی کارگشا نیست و مینی باس ها و دشمنان کلاس بالاتر خود قابلیتی دارند که امکان حرکت در توفق زمان را برای آنها محیا می سازد.در این بین دشمنانی هم وجود دارند که هنگان ایستایی،شیلدی آنها را پوشش می دهد که برای ناکار کردنشان،به مهمات بیشتری نیاز هست.همچنین قدرت تخریب پذیری مکان در سطح قابل قبولی قرار دارد،بصورتیکه می تواند در روند کشتار دشمنان هم تاثیر داشته باشد،یعنی با شلیکی می توان جایی را به انفجار رساند و آواری بر سر دشمنان خراب کرد.همچنین نمایش ها مجاب می کند گفتن این را که محیط بازی زیاد بزرگ به نظر نمی رسد و این عادی ست.با یک بازی خطی که اختیار ما را در حیطه ی داستان کنترل می کند،روبرو هستیم.
کمپانی Monarch تحت هدایت Paul،دشمن اصلی شماست.
صداگذاری بازی به وسیله ی تکونولوژی Umbra بصورت سه بعدی کارگذاری شده است که یکی از تاکیدات ویژه ی سازندگان در GDC 2014 بود.از نمونه های قبلی آن می توان به بازی The Witcher 3 اشاره کرد.برای آشنایی بهتر،شما در محیطی سر بسته به تیراندازی مشغول هستید و طبعا صدای تیراندازی باید در آنجا زیرتر شنیده شود.این چنین هست و در پیرو آن،در محیط های باز می شنویم که صدا پخش تر و بم تر به گوش می رسد که این خود باعث مختلف بودن افکت ها در هر محیط شده است.تا حرف از صداگذاری است،باید به این اشاره کرد که شواهد و قرائن به ما می گویند که موسیقی متن بازی توسط Peter Alanko،آهنگساز بازی Alan Wake ساخته خواهد شد.
همانطور که به خاطر دارید،Alan Wake در نقدهای خود با انتقادی اساسی روبرو شد و آن انتقاد هم به مشکل Lip Sync اشاره داشت و اساسا باعث افت بار سینمایی کات سین ها شده بود.این ضعف به دلیل استفاده ی کم و نا کارآمد تکنولوژی Motion Capture بود ولی اینطور که به نظر میرسد،ما در Quantum Break هیچگاه شاهد این مشکل نخواهیم بود.بازی از این تکنولوژی به خوبی بهره جسته و شاهد نرمی حرکات و فیزیک بسیار عالی کاراکتر(ها) در نمایش ها هستیم.در ضمن برای صداگذاری و شخصیت بخشی به کاراکترها از ستاره های فیلم های هالیوودی دعوت به عمل شده است که از میان آن ها می توان به Shawn Ashmore (بازیگر سری فیلم های X-Men) و Dominic Monaghan (بازیگر سریال Lost و تریلوژی Lord Of The Rings) اشاره کرد.Shawn Ashmore کار شخصیت بخشی به Jack Joyce را بر عهده دارد و در ادامه هم متوجه میشیم که Dominic Monaghan قرار است در نقش Will (برادر Jack) بازی کند.همچنین Aiden Gillen (بازیگر سریال Game Of Thrones) عهده دار نقش Paul Serene است که در کنار Monaghan و Ashmore به نظر توانسته اند Cast خوبی را تشکیل دهند.
Shawn Ashmore در نقش Jack Joyce
برای ساخت این بازی،Remedy از موتور بازی North Light بهره جسته است و به مدد آن ما شاهد گرافیکی استخوان دار و پویا می باشیم.با استناد به نمایش ها،با Cut Scene های روبرو هستیم که همراه با پلان های قوی و کمپوزیسیون بندی (ترکیب بندی) سینمایی هستند.چیزی که یک بازی بلاک باستر معمولا به نمایش می گذارد و دیدن آن در این کیفیت و در این بازی،تجربه ای ناب را می دهد.محیط پر جزئیات جلوه می کند و این جزئیات به قدری زنده جلوه می کنند که گاهی این حس را به گیر می دهند که شاید از آن وسیله باید استفاده ای کند در طول گیم پلی،در صورتیکه آنها فقط زینت بخش محیط هستند!
بازی در تاریخ 5 آپریل سال 2016 مصادف با 17 فروردین سال آینده عرضه خواهد شد و اگر این بازی از عهده ی وظیفه ی خود برآید و مانند مرواریدی بر کنسول Xbox One بدرخشد،دیگر ادامه همکاری Remedy و Microsoft غیرقابل تصور نیست و ما می توانیم شاهد عناوینی دیگر از سوی این دو باشیم.
داود حسینی - مرداد 94
ممنون که وقت گذاشتید برای خوندن این پیش نمایش.
کپی کردن به همراه نام بنده هیچ منعی نداره.
کپی کردن به همراه نام بنده هیچ منعی نداره.
ممنون از master.mhn برای اطلاعات تکمیلی در مورد Cast
آخرین ویرایش: