نقد و بررسی resident evil 6

BEHZAD WESKER

کاربر سایت
Jan 13, 2014
2,053
نام
بهزاد
سال 2012 را یادتون هست؟! تیم 600 نفره ، اختصاص بزرگترین بودجه تاریخ شرکت کپکام برای ساخت یک بازی ، بازگشت به دوران اوج ، نزدیک شدن به کیفیت رزیدنت اویل 4!

شاید بهتر باشه به جای در لفافه حرف زدن برم سراغ قسمتی از مطلب نویسنده ی عزیز این مقاله اقای بهزاد میر مظفری :

اگر بخواهی همه را راضی کنی در اخر هیچ کس راضی نخواهد شد!

خب مدت هاست با یکی از اساتید مجله بازی رایانه جناب اقای رضا چشمی ( rezvideo) صحبت کردم و قرار شد نقد رزیدنت اویل 6 را که در مجله بازی رایانه شماره 55 چاپ شد را تو این سایت قرار بدهم.

نقد فوق العاده ای هست. منصفانه و نوستالژیک! در بین تمام نقدهای خارجی و داخلی! که خوندم مثل الماس میدرخشد.

خب بریم سراغ نقد اقای بهزاد میر مظفری

شماره مجله: 55

نویسنده : بهزاد میر مظفری

LEON-vs-CHRIS-RE6-resident-evil-30447320-2560-1476.jpg



[FONT=&amp] زامبی برای تمام فصول!!! [/FONT]
[FONT=&amp]سال های قبل روز برای خرید بازی و آگاهی از وضعیت بازار سرگرمی های رایانه ای به میدان توپخانه ومغازه های معروف به پشت شهرداری اش سری زدم. از پله های یکی از پاساژها پایین رفتم و به سمت مغازه ی مورد علاقه و همیشگی ام راه افتادم. همان طور که به مقصدم نزدیکتر می شدم، متوجه ازدحام جمعیتی غیرعادی در داخل و اطراف مغازه شدم. با کمی دردسر و به زور خودم را از میان جمعیت کنجکاو عبور دادم و داخل شدم و در آنجا دیدم یکی از شاگردان مغازه دارد بازی جدیدی که چند دقیقه قبل برای کنسول پلی استیشن به دستش رسیده را امتحان می کند. به تلویزیون خاک گرفته ی مغازه که در چهارچوبی آهنی در نزدیکی سقف نصب شده بود نگاه کردم. مردی با لباس کماندوهایی در سالنی بزرگ و پر از تابلوهای زیبا و مبلمان عتیقه به آرامی راه می رفت. مرد سه بعدی و سالن دوبعدی بود و موسیقی محزون و به خصوص رعب انگیزی شنیده می شد. هر بار که آرشه بر روی تارهای آن ویولن کشیده می شد، به دلیلی نامعلوم مو بر تن من نیز راست می ایستاد. مرد جوان به سمت انتهای راهرو رفت و در را باز کرد. باز شدن در عجیب و ناآشنا بود. دری سه بعدی که به آرامی بر روی لوله های زنگ زده اش پر سر و صدا می لغزید و به پس زمینه ای سیاه گشوده می شد. در باز شد و پلیس به راهرویی باریک و هولناک وارد شد. اما او دیگر تنها نبود، انسان دیگری در آن راهرو منتظرش بود. شخصیت جدید به آرامی به سمت قهرمان ما برگشت. بدنش زخمی و رنگ پریده بود، چشم های شیشه ای و بی روحش پلک نمی زد و چهره ی فاسد و کرم خورده اش از انسانیت بر باد رفته خبر می داد. به آرامی به سمت قهرمان ما می آمد، با ناله ای که نفس مرگ بود. پلس جوان ما هفت تیرش را بالا آورد و سه گلوله حرام هیولای انسان نما کرد، گلوله سوم هیولا را متلاشی کرد. حالا دلیل جمع شدن آن جمعیت برایم آشکار شد، این چیزی نو بود، چیزی که هرگز مشابه آن را ندیده بودیم. فقط یک بازی جدید نبود، این آغاز یک سبک بود![/FONT]
[FONT=&amp]بعداً فهمیدم که نام پلیس جوان ما «کریس ردفیلد»، آن هیولا یک «زامبی» و آن راهروها و سالن ها واقع در یک قصر در حوالی شهر «رکُن» است. نام بازی [/FONT][FONT=&amp]"Resident Evil"[/FONT][FONT=&amp] بود، شیطان مقیم![/FONT]

[FONT=&amp]مجموعه ی [/FONT][FONT=&amp](RE) Resident Evil[/FONT][FONT=&amp] گذشته ای پرفراز و نشیب دارد. یکی از اولین بنیانگذاران سبک [/FONT][FONT=&amp]"Survival Horror"[/FONT][FONT=&amp] بوده و نامش به نوعی مترادف شرکت کپکام [/FONT][FONT=&amp](Capcom)[/FONT][FONT=&amp] است. اگر از هر بازیبازی بپرسید که ده یا حتی پنج بازی یا مجموعه نام ببر که دنیای بازی های ویدئویی را متحول کرده اند، بدون شک مجموعه ی [/FONT][FONT=&amp]RE[/FONT][FONT=&amp] در میان آثار نام برده خواهد بود. شیطان مقیم حتی به دنیای سینما هم راه پیدا کرده و آن قدر در رسانه ی جدید هم موفق بوده که تعدد فیلم های ساخته شده براساس آن در بین بازی های رایانه ای منحصر به فرد است، حتی اگر کیفیت این فیلم ها چندان مناسب نباشند. بازی های مجموعه خود پرتعداد و متنوع هستند و بر روی کنسول های مختلف و در سبک های متعددی عرضه شده اند. و لیکن وقتی صحبت از یک [/FONT][FONT=&amp]RE[/FONT][FONT=&amp] شماره دار و اصلی به میان می آید، بحث متفاوت خواهد بود و توقعات طرفداران و بازیبازان آن مجموعه بسیار بالا می رود.

پس از موفقیت سه گانه ای اول برای کنسول محبوب پلی استیشن و تحول و بلوغ سبک در بازی چهارم، مجموعه ی [/FONT][FONT=&amp]RE[/FONT][FONT=&amp] با بازی پنجم طرفداران را به دو بخش تقسیم کرد؛ آن هایی که ریشه های سبک وحشت را می طلبیدند و کسانی که با تغییرات جدید به خوبی کنار آمده بودند. [/FONT][FONT=&amp]RE5[/FONT][FONT=&amp]از نظر من اثری زیبا نبود و مشکلات و کمبودهای فراوانی داشت. البته امروز می توانم دلیل وجود برخی از مشکلات آن بازی را درک کنم؛ پنجمین شیطان مقیم پُلی بود که باید برای ورود به عصر جدید و اجرای سیاست های تازه، کپکام از آن عبور می کرد. اکنون [/FONT][FONT=&amp]Resident Evil6[/FONT][FONT=&amp] نتیجه ی سیاست های جدید سازندگان است، سیاست هایی که وضعیت اقتصادی جهان و اهداف مالی بلندمدت، پیشرفت تکنولوژی و تغییرات پدید آمده در سلیقه و ساختار جمعیتی بازیبازان، در ساخت این بازی مدنظر قرار گرفته اند. از این منظر [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] بسیار حائز اهمیت است زیرا به نوعی سیاست های کلان شرکت های بازیسازی را در آینده ای نزدیک به نمایش گذاشته است؛ سرآمد این سیاست های جدید «بازار پسندی حداکثر» و «گسترده ترین مخاطب» هستند.[/FONT]
[FONT=&amp]نتیجه ی این سیاست های جدید، تیم 600 نفره ی سازنده، بزرگ ترین بودجه در تاریخ شرکت و پافشاری و حمایت کپکام از اهداف از قبل تعیین شده اش، امروز ششمین شیطان مقیم است. بدون شک اثری عظیم، منحصر به فرد و جالب توجه که متأسفانه مهمترین نقطه قوتش، بزرگ ترین نقطه ضعفش نیز هست: اگرچه بخواهی همه را راضی کنی، در آخر هیچ کس راضی نخواهد شد![/FONT][FONT=&amp]

بیش از یک دهه از حادثه ی مرگبار شهر رکن [/FONT][FONT=&amp](Raccoon)[/FONT][FONT=&amp] می گذرد. شرکت آمبرلا [/FONT][FONT=&amp](Umbrella)[/FONT][FONT=&amp]، بانی آن حوادث دیگر وجود ندارد و مردی که مسبب اصلی آن همه رنج و خونریزی بود، آلبرت وسکر نیز چند سال پیش بدست قهرمان مبازه با تهدیدات بیوتروریسم کشته شد. نیروی ویژه ی برخورد با تهدیدهای امنیتی تروریسم بیولوژیکی معروف به [/FONT][FONT=&amp]BSAA[/FONT][FONT=&amp] به رهبری کاپیتان با تجربه اش، کریس ردفیلد بیش از همه قدرتمند بوده و در سازمان ملل متحد نفوذ بسیاری دارد. زامبی ها و هیولای مشمئز کننده ظاهراً باید تنها به خاطراتی ترسناک تبدیل شده باشند. افسوس که چنین نیست![/FONT]

[FONT=&amp]
هر روز بیش از پیش تروریست ها از سلاح های بیولوژیک استفاده می کنند. فرماندگان جنگ های محلی و کوچک ترسی ندارند که از وحشتناک ترین سلاح های میکروبی استفاده کنند. تجارب مرگ امروز بیش از گلوله و خمپاره با آمپول ها و محفظه های نگهداری محلول های بیولوژیک و وسایل و تجهیزات آزمایشگاهی انجام می شود. با وجود تلاش بی وقفه ی [/FONT][FONT=&amp]BSAA[/FONT][FONT=&amp] و همرزمان انگشت شماری که در گوشه و کنار دنیا دارد، خطر سلاح های بیولوژیک روز به روز بیشتر می شود و نوعی ترس غریزی و غیرقابل توجیه در دل مردم رشد می کند؛ ترس از آخر زمان![/FONT]

[FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp]داستان این ترس است که به حقیقت بدل می شود و داستان قهرمانانی است که در مقابل این حقیقت می ایستند. آنها تنها مدافعین ما هستند، تنها سد بین ما و کابوسی بی پایان. داستان آن ها روایت از خودگذشتگی و درد است، روایت عذاب و حس گناه، فرار از گذشته و ترس از آینده، دوستان قدیمی و دشمنان جدید و کشف حقیقت درون و بیرون، حتی وقتی این حقیقت تلخ و دردناک باشد.[/FONT]
[FONT=&amp]داستان همواره یکی از مهمترین عناصر بازی های مجموعه ی [/FONT][FONT=&amp]RE[/FONT][FONT=&amp] بوده و در [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] نیز هنوز چنین است. البته در این بازی روایت داستان کمی متفاوت است. طرفداران سری حتماً دومین بازی و سناریوهای مختلف آن را به خاطر دارند و امروز می توانند همان سبک روایی جالب توجه یک داستان از چند نگاه را در این بازی پیدا کنند.[/FONT][FONT=&amp]Resident Evil 6[/FONT][FONT=&amp] بازی بسیار مفصلی است و به راحتی عنوان طولانی ترین بخش داستانی بین تمام بازی های مجموعه و حتی سایر بازی های سبک وحشت را از آن خود می کند.[/FONT][FONT=&amp]
داستان بازی در سه بخش [/FONT][FONT=&amp](Compaign)[/FONT][FONT=&amp] جداگانه روایت می شود که یک ماجرا را از سه زاویه ی مختلف بررسی می کنند و البته خود بخش هایی اختصاصی نیز دارند که بیشتر به گذشته ی شخصیت ها و روابط بین آن ها می پردازد. البته شخصاً معتقد هستم که با توجه به زمان لازم برای تکمیل هر بخش، عناصر داستانی تا حدی کمرنگ هستند، به خصوص که هیچ کدام از این سه بخش به سؤالات اساسی ما پاسخ نمی دهند. خوشبختانه با تکمیل سه بخش اول یک کمپین چهارم باز می شود که در آن یکی از شخصیت های قدیمی و محبوب مجموعه هم به سؤالات ما پاسخ می دهد و هم اعاده ی حیثیت می کند![/FONT]

[FONT=&amp]
به غیر از این بخش چهارم که تنها یک شخصیت قابل بازی دارد، سه بخش اصلی بازی همگی با دو شخصیت انجام می شوند و از این نظر کاملاً به [/FONT][FONT=&amp]RE5[/FONT][FONT=&amp] شباهت دارند. [/FONT]

[FONT=&amp]کمپین اول بازی داستان لئون و شخصیتی تازه وارد به مجموعه با نام هلنا است. این بخش به نوعی ادای دین سازندگان به طرفداران قدیمی و بازی های گذشته ی مجموعه است. درگیری با زامبی های بی شمار در ساختمان های بزرگ و خیابان های شهر و گذر از غارها و قبرستان های زیرزمینی رعب انگیز همگی خاطرات ما را زنده می کنند.[/FONT][FONT=&amp]

در بخش دوم کریس به همراه همکار و همرزم مورد اطمینانش (که او هم یک شخصیت جدید است) به نام پیرس، با دشمنان دست و پنجه نرم می کند. این بخش را سازندگان برای جلب توجه طرفداران جدید مجموعه و به خصوص [/FONT][FONT=&amp]RE5[/FONT][FONT=&amp] شباهت دارند.[/FONT]
[FONT=&amp]
[/FONT]
[FONT=&amp][/FONT][FONT=&amp]
بخش سوم، ماجراهای شخصیت جدید دیگری به نام جیک و همراه آشنایش برای ما شری بیرکین است، که تجربه ی شخصیتش از برخورد با زامبی ها و هیولاهای مختلف در اختیار او می گذارد. کمپین سوم دیدی سینمایی تر و فیزیکی تر به برخوردها دارد به خصوص که جیک و شری هر دو از درگیر شدن فیزیکی با دشمنان هراسی ندارند. این قهرمان جوان ما همچنین در حل معماهای محیط متبحر هستند.[/FONT]

[FONT=&amp]و بالاخره بخش مخفی چهارم با قهرمان مرموزش بیش از سایر بخش ها به عناصر مخفی کاری و جاسوسی می پردازد و قهرمان تنهایش بیش از بقیه ی شخصیت ها به داستان بقیه سرک می کشد و با حرکت آکروباتیک و نمایشی حقایق را آشکار می کند![/FONT][FONT=&amp]

این چهار بخش داستانی به طرز جالبی با یکدیگر در می آمیزند تا داستان بازی را روایت کنند. هر کدام سبک خاصی دارند که با هدف جلب نظر بخشی از طرفداران مجموعه ساخته شده و جالب این که از نظر زمان لازم برای تکمیل، هر قسمت تقریباً به اندازه ی یک [/FONT][FONT=&amp]RE[/FONT][FONT=&amp] کامل وقت می طلبد و همین باعث شده که زمان لازم برای تکمیل کل بازی بین 25 تا 35 ساعت قرار بگیرد که در میان بازی های این سبک کاملاً منحصر به فرد است. همچنین هر بخش داستانی نه تنها دارای قهرمانان مختص به خود است بلکه در دشمنان و محیط ها نیز تا حد زیادی مجزا از سایر بخش هاست. هر بخش دشمنان و باس های اختصاصی خود را دارد، از راه ها و مکان های ویژه ی خود عبور می کند و دارای معماهای مختص به خود است. در واقع اگر بگوییم [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] سه (یا حتی چهار) بازی در یک بازی است خیلی دور از حقیقت نخواهد بود.[/FONT]

[FONT=&amp]
در [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] تقریباً تمام بخش های بازی را می توان به صورت چند نفره نیز بازی کرد. در تمام بخش های داستانی (به غیر از بخش چهارم) بازی به صورت دو نفره انجام می شود. اگر تنها باشید، هوش مصنوعی تا حد زیادی مناسب عمل می کند و شما را در مبارزه با دشمنان مختلف یاری کرده و بارها نیز از دست آن ها و چنگال مرگ نجات می دهد و در عوض در این بازی دیگر نه از مهمات می خواهد و نه به ذخیره ی آیتم های درمانی ما چشمداشتی دارد! در عین حال اگر دوستی در کنارتان باشد و یا به شبکه وصل شوید می توانید بخش داستانی را به صورت [/FONT][FONT=&amp]Co-op[/FONT][FONT=&amp] تجربه کنید. اصولاً بازی چه به صورت دو نفره ی محلی (با نصف کردن صفحه تلویزیون) و چه به صورت آنلاین روان و مناسب عمل می کند و طراحی مراحل نیز به نوعی با دید [/FONT][FONT=&amp]co-op[/FONT][FONT=&amp] انجام شد و از درهای متعددی که تنها با کمک هر دو قهرمان باز می شوند تا بخش هایی که یکی باید کار خاصی انجام دهد و دیگری باید از او حمایت کند در بازی گنجانده شده اند.[/FONT]

[FONT=&amp]
همچنین باید به حالت مزدوران [/FONT][FONT=&amp](Mercenaries)[/FONT][FONT=&amp] نیز اشاره کرد که مثل سابق با حضور یک تا چهار بازیباز یک زامبی کش خالص و سرگرم کننده است. اگر هم می خواهید آنلاین شوید و به بازی فرد دیگری به صورت یک دشمن نفوذ کرده و وی را شکار کنید، بخش [/FONT][FONT=&amp]"Agent Hunt:[/FONT][FONT=&amp] برای شما آماده شده است.[/FONT]

[FONT=&amp]
به طور کلی و با یک نگاه می توان گفت که [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] از نظر کیم پلی یکی از مفصل ترین، متنوع ترین و کامل ترین بازی های مجموعه است، اما متأسفانه ایرادهای متنوع و پرتعداد نیز دارد که از رسیدن بازی به جایگاه واقعی اش جلوگیری می کنند. نظر شخصی من این است که بازی به سه تا شش ماه آزمایش و ایرادگیری دیگر نیز نیاز داشت و کپکام در عرضه ی بازی عجولان رفتار کرده است. جدا از این شخصیت های مختلف تا حدی ویژگی هایی اختصاصی دارند، مثلاً لئون می تواند با دو هفت تیر به طور همزمان بجنگد یا جیک با زامبی ها بوکس بازی می کند، کنترل شخصیت ها و گیم پلی [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] نسبت به بازی های قبلی تغییراتی چند داشته که بیشتر آن ها هم مناسب بوده اند اما به خوبی پیاده سازی نشده اند. برای اولین بار در سری، شخصیت ها در هنگام هدف گیری می توانند حرکت کنند، خدایا شکرت! همچنین در حین کنترل شخصیت ها می توانید بدوید، بلغزید، خاجالی بدهید، خود را برای فرار از حمله ی دشمن روی زمین بیاندازید و حتی در همان حالت شلیک کنید. سنگر گرفتن و شلیک کردن در برخی بخش ها بسیار لازم خواهد بود اگرچه این سیستم خیلی هم خوب پیاده نشده است. جدا از این که با چه شخصیتی بازی می کنید، استفاده از ضربات فیزیکی نیز به خصوص برای حفظ ذخیره ی مهمات حائز اهمیت است. در عین حال یک سری بخش های کوتاه و سینمایی نیز در گیم پلی بازی گنجانده شده که جالب توجه هستند مثل موتور سواری، شنا، رانندگی، قایق رانی، خلبانی هلیکوپتر، موتور برقی و غیره.[/FONT]

[FONT=&amp]
شاید بتوان ایراد اصلی بازی را اعصاب خردکن آن دانست! این اعصاب خردکن بودن در اشکال و حالت های مختلفی ظهور می کند اما نتیجه همواره یکی خواهد بود و آن این که شما در حین بازی در حال پرسیدن چنین سؤالی از خود هستید: کی این لعنتی تمام می شود تامن از دستش خلاص شوم؟![/FONT]

[FONT=&amp]دلیل پرسیدن این سؤال، که برای هیچ اثری سؤال خوبی نیست، استفاده ی بیش از حد کپکام از برخی مکانیزم های نامناسب است.[/FONT][FONT=&amp]

همه ی ما می دانیم که در بازی های ژانر وحشت یک سری عناصر مخل اعصاب وجود دارند. تاریکی بیش از حد، کمبود فضا برای ذخیره ی تجهیزات، اتاق هایی که ناگهان قفل می شوند از همه طرف هزار دشمن به شما حمله می برند، مبارزه با باس هایی که در آن دشمنان کوچک مزاحم تمرکز ما می شوند، محیط هایی که در حال تخریب هستند و ما وقت محدودی برای فرار از آن ها داریم، دشمنان شکست ناپذیر و نامیر او غیره، همگی عوامل اعصاب خردکن بازی های این سبک هستند. نکته ی مهم این است که تمامی عوامل یاد شده در میزان مناسب و به قولی دوز کافی، بخشی از ژانر وحشت و حتی باعث ایجاد هیجان هستند. [/FONT]

[FONT=&amp]
در [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] بدبختانه چنین نیست و کپکام در استفاده از عناصر زیاده روی و در نتیجه بازی با عوامل مخرب اعصاب [/FONT][FONT=&amp]"Overdose"[/FONT][FONT=&amp] کرده است! تاریکی در بازی در نقاطی به حد کوری می رسد و بوران برف حتی بدتر است. مراحل بازی که اکثر خطی و سر راست هستند برخی اوقات به حد جنون آمیزی پیچیده می شوند. در تمام کمپین ها با نزدیک شدن به اواخر هر بخش و اضافه شدن تعداد سلاح ها، مرتب کردن تجهیزات و خالی نگه داشتن فضا برای آیتم های درمانی به کابوسی مخرب تبدیل می شود از آن صندوق های مرتبط به هم معروف سری هم که خبری نیست! بازی در درجه ی سختی عادی (نرمال) به واقع سخت نیست و با کمی دقت می توان به راحتی با لذت دشمنان را ناکار کرد. با این وجود در همین درجه ی سختی بارها و بارها مرگ بر ما تحمیل می شود. مکانیزم گیم پلی گیر کردن در محیطی محدود و محاصره شدن توسط دشمنان بی پایان یکی از عوامل مرگ های بی معنی است و کپکام تا حد مرگ از این مکانیزم سوء استفاده کرده است. نوع دیگر مرگ بی معنی در بازی وقتی است که در حالت مبارزه با باس 20 متری ناگهان زامبی های عادی شما را محاصره می کنند. از آن بدتر وقتی است که توسط چندین دشمن با تفنگ های دوربرد مورد هدف قرار می گیرند و اسنایپ می شوید و یا از پشت توسط یک «آر پی جی» به هوا منفجر شده و با عصبانیت فریاد می زنید: فقط همین کم بود که در «رزیدنت ایول» زامبی ها «آر پی جی» داشته باشند![/FONT]


[FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] از نظر کیفیت گرافیکی نیز حالتی دوگانه و به نوعی نیمه کاره دارد. طراحی شخصیت ها و شخصیت های اصلی، طراحی دشمنان و به خصوص باس ها و مثل همیشه دموهای بازی عالی هستند. انیمیشن مناسب شخصیت ها، زامبی ها و هیولاها، تنوع مثال زدنی دشمنان و باس ها و صحنه های هیجان انگیز دموهای دیدنی و فوق العاده حرفه ای هستند. بازی با نور و سایه ها در این کار تقریباً بی نقص است اگرچه در گوشه و کنار برخی اشتباهات نیز دیده می شود. ولی در کل در القای حس و حال بازی مناسب کار شده اند. افکت های انفجار و آتش و برف نیز دیدنی هستند. آن چه در گرافیک بازی مشکل دارد طرز تفکر سازندگان است به این معنی که هر چیزی که در مرکز تمرکز بازیباز نیست می تواند گرافیکی افتضاح داشته باشد. در هر محیطی که باشید، به طور کلی همه چیز عالی و مناسب به نظر می رسد اما کافی است کمی به برخی جزئیات دقیق شوید. کافی است به انتهای یک خیابان فرعی نگاه کنید، پس زمینه ای در حد دو نسل قبل در انتظار شما خواهد بود. به روی میز یا داخل کمدی سرک بکشید، اشیائی که جلوی شما ظاهر می شوند در حد سال های اول ورود بازی ها به دنیای سه بعدی هستند. در مراحلی که در آن ها دوربین حرکتی سریع دارد، مثل مراحل فرار یا وقتی سوار اتومبیل یا هلی کوپتر هستید، با کمی دقت متوجه می شوید که در محیط همه چیز ناگهان دچار افت شدید کیفی می شود و مثلاً ماشین ها به قوطی های چهارگوش مقوایی شبیه تر خواهند بود تا اتومبیل هایی در یک بازی در دهه ی دوم هزاره ی سوم! همچنین نمی توان از این موضوعی صرفنظر کرد که در اکثر مکان های بازی تقریباً هیچ نوع تخریب پذیری محیطی وجود ندارد. مهم نیست که با یک مگنوم کالیبر 45 به یک بطری شیشه ای شلیک کنید یا با نارنجک انداز، اگر قرار نباشد بشکند نمی شکند![/FONT]
[FONT=&amp]
در مقابل عنصر ناهمگن گرافیکی و تصویر بازی، عنصر صدا در [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] کاملاً یکنواخت و همگن است، آن هم از نوع فوق العاده اش. صدا پیشگی شخصیت ها به واقع بی نقص و عالی است. هماهنگی صدا با شخصیت، استفاده از صداپیشگان حرفه ای و دیالوگ هایی که در اکثر مواقع به جا و مناسب هستند با انیمیشن و حرکاتی بی نقص تلفیق شده و تجربه ی سینمایی بازی را کیفیتی دو چندان می بخشند. همچنین این بازی از آن دسته آثاری است که در آن بارها اتفاق می افتد که دست از بازی بکشیم و به موسیقی زیبایی که در حال پخش شدن است توجه کنیم. موسیقی در این بازی بزرگ، ارکستر و سینمایی است و تک تک تعقیب و گریزها، مبارزه با باس ها و فرار از دست دشمنان عظیم الجثه، موسیقی و هماهنگ و هیجان انگیزی به همراه دارند. شاید آن رعب و وحشت القاء شده در آثار گذشته در موسیقی این بازی چندان شنیده نشود، اما در مجموع کاری زیبا و قابل ستایش در عناصر صوتی برای ما ساخته و پرداخته شده است.[/FONT]

[FONT=&amp]
صحنه های فرار از محیط های در حال تخریب نیز در بازی پرتعداد هستند و اگرچه هیجان سینمایی به اثر اضافه می کنند اما در اجرا نواقصی دارند که مهم ترین آن ها زاویه ی دوربین مشکل است. اصولاً دوربین در صحنه های سریع و شلوغ و در راهروهای باریک دردسرساز می شود. در [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] صحنه های کلیدزدن در زمان مشخص [/FONT][FONT=&amp](Quick Time Event)[/FONT][FONT=&amp] بیش از حد وجود دارند و متأسفانه طراحی آن سکانس ها همیشه جالب و مناسب نیست و گاهی اوقات هم کاملاً غیرمنتظره و غیرطبیعی هستند.[/FONT]

[FONT=&amp]
البته باید اشاره کرد بازی دارای یک سیستم ذخیره ی خودکار و چک پوینت های مناسب است و مرگ هرگز خیلی هم دردسرساز نیست اگرچه برای قهرمانان ما مسلماً دردناک است![/FONT]
[FONT=&amp]
همچنین در بازی یک سیستم ارتقاء و به دست آوردن قابلیت های مختلف قرار داده شده که به نوعی عناصر نقش آفرینی به بازی اضافه می کند و در عین حال با استفاده و ارتقاء مهارت های مناسب، بازی در طول زمان آسان تر و لذت بخش تر می شود. فقط حیف که برای خرید مهارت های هشتاد- نود هزار امتیازی، باید مهره های شطرنجی در مراحل پیدا کنیم یا با کشتن دشمنان بدست بیاوریم که در نود درصد مواقع تنها پنجاه یا صد امتیاز ارزش دارند. کپکام واقعاً خصیص است! اما این که مجبور هستیم برای برداشتن آن ها مانند آیتم ها هر بار دگمه ای را فشار دهیم نیز یکی از بی دلیل ترین و بی منطق ترین مکانیزم های بکار رفته در این بازی است. عامل وقت گیر دیگر بازی نیز، انیمیشن های طولانی افتادن و پرت شدن هستند.[/FONT]

[FONT=&amp]
به طور کلی [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] سعی داشته طیف وسیعی از مخاطبین را راضی نگه دارد که مسلماً کار دشواری است. زمانی که بازی یک [/FONT][FONT=&amp]"Survival Horrer"[/FONT][FONT=&amp] است، نمی تواند در سطح یکی از بهترین آثار این سبک رقابت کند. وقتی که بازی می خواهد یک شوتر سوم شخص باشد به ناچار مجبوریم آن را با آثار دیگر این سبک مقایسه کنیم و در نتیجه باز هم کمبودهای بسیاری در آن پدیدار می شود. و البته زمانی هم که بازی می خواهد دید سینمایی و هیجانی را به کار وارد کند، کم تجربگی و انجام ناکافی مراحل آزمایش و کنترل کیفی باعث افت کیفیت کار شده اند. با همه ی این حرف ها، با کمی اغماض می توان همچنان از گیم پلی [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] لذت برد، به خصوص در دفعات بعدی بازی، و به ویژه در کنار داشتن یک دوست می تواند کمک بزرگی در چشم پوشی از اشکالات متعدد بازی باشد. همچنین در ساخت این بازی از آثار تلویزیونی، سینمایی و بازی های متعدد دیگری الهام گرفته شده و اگرچه این مجموعه ی پرسابقه از جنس گرته برداری ها بی نیاز است، اما نتیجه ی این عمل سازندگان چندان هم نامناسب نبوده است.[/FONT]

[FONT=&amp]
در نهایت [/FONT][FONT=&amp]RE6[/FONT][FONT=&amp] اثری است بسیار مفصل و بزرگ که تا حدی دچار بحران هویت شده و سازندگانش نیز کمی به بحران لجبازی دچار شده اند و سعی در پافشاری زیادی بر روی برخی عناصر گاه غلط داشته اند. بازی به نوعی خواسته هم یک اکشن سوم شخص باشد، هم یک بازی دلهره آور [/FONT][FONT=&amp](Survival Horror)[/FONT][FONT=&amp] و هم یک فیلم سینمایی، بدون این که آزمایش های کافی انجام دهند و بدون این که به نظر دیگران نیز توجه کنند. راضی کردن همه هرگز کار آسانی نیست! با این حال صِرف ابعاد بزرگ بازی و محتوای وسیع آن و طول و تفصیل مثال زدنی اش آن را به کاری ناقص اما قابل قبول و حتی در زمان هایی لذت بخش تبدیل کرده اند. ندرتاً اتفاق می افتد اما در مورد ششمین شیطان مقیم، کمیت بالا باعث چشم پوشی از کیفیت پایین می شود. شاید هم این خاطرات شیرین و ترسناک ما هستند که باعث این گذشت می شوند! [/FONT]

[FONT=&amp]
+ روایت جذاب داستان ،مراحل طولانی و متنوع ، بخش چند نفره ی محلی یا انلاین ، صداپیشگی و صداگذاری و موسیقی بسیار با کیفیت[/FONT]
[FONT=&amp]
-دور شدن از سبک وحشت ، عوامل اعصاب خوردکن و مرگ های بی معنی پرتعداد ، ضعف در برخی عناصر گرافیکی ، پافشاری سازندگان بر روی برخی سیستم ها و عوامل گاها غلط.[/FONT]

[FONT=&amp]
[/FONT]
[FONT=&amp]گرافیک 14[/FONT]

[FONT=&amp]موزیک و صدا 19[/FONT]

[FONT=&amp]گیم پلی 13[/FONT]

[FONT=&amp]ارزش 15 ( خوب)[/FONT]



 
آخرین ویرایش:

P.O.P

کاربر سایت
May 15, 2008
714
نام
Davood
ممنون ...
فقط یه نکته : در مورد اویل 6 هنوزم نمیدونم بازی خوبی بود یا نه !!!
خودم به شخصه خیلی لذت بردم ولی پای نقد شاید این طور نباشه و ایرادات بزرگی داشته باشه!
تنها نکته ای که من خوشم نیومد : وجود کمپین های چند گانه!! در حقیقت من یه کمپین بزرگ و منسجم با داستان قوی بیشتر دوس دارم چیزی که اویل 6 کم داشت!
داستان اویل 6 خیلی خیلی سطحی بود ...
ولی در کل از کمپین لیون خیلی خوشم اومد ;)
از کاراکتر جدید جیک هم خیلی خوشم اومد ..
 

BatmanGame

Only DC
کاربر سایت
Jun 7, 2011
1,600
نام
Omid
مرسی بهزاد جان

اویل 6 اگه اسم رزیدنت روش نبود و یه آی پی جدا محسوب میشد بازی خیلی عالی بود اما چون اسم رزیدنت اویل روش بود و بازی ذره ای حس ترس نداشت استقبال نشد ازش
 

rezvideo

کاربر سایت
Oct 3, 2005
1,433
نام
رضا چشمی
ممنون بهزاد جان

رزدینت اویل 6 بازی خیلی زیبائی بود به خصوص روایت داستان از دید 4 نفر که در نهایت یه موضوع واحد رو به وجود می آورن.
آزادی عمل گیم پلی نسبت به تمامی نسخه های قبلی ارتقاء پیدا کرده بود و در مجموع اگه به عنوان به بازی مستقل بهش نگاه کنیم واقعا زیبا و جذاب بود.
اما مشکل از جائی شروع می شه که اسم بازی رو گذاشتن رزیدنت اویل و رزیدنت اویل یعنی حل معما ، کشف رمز ، پیدا کردن اشیاء در گوشه کنار مراحل ، زامبی های کند و ساکن نه نیروهای نظامی پرقدرت مثل Call OF Duty :d
برگشتن به ریشه ها می تونه خیلی به این بازی کمک کنه
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر