موافقم
این آخر به اول بودنش به صورت خطی نیست که کاملا عقب گرد باشه منظورم این بود
این آخر به اول بودنش به صورت خطی نیست که کاملا عقب گرد باشه منظورم این بود
این لیست مایکل مان رو از کجا پیدا کردی؟چون من هرچی گشتم Wild Bunch جاش بود و اینی که تو گذاشتی به طرز عجیبی جاش پالپ فیکشن قرار داره
به هرحال اگر راسل و کرو رو واقعا کارگردان «بزرگ» بدونیم باز هم با این حساب میشن دو کارگردان(فکر کنم دنی بویل هم باشه) و اینکه این خیلی های دیگه که من خودم باید پیداشون کنم به هیچ وجه وجود خارجی ندارن بعد من منظورم رو اوریت بودن فیلم نبود چون به نظرم واقعا خوبه فیلمش،فقط حرفم اینه پالپ فیکشن فیلمی نیست که بخواد تو لیست «خیلی» از کارگردانای «بزرگ» دنیا باشه،همین
Pulp Fiction برای من که یکی از بهترین فیلمهایی هست که دیدم ولی به نظرم یه مقدار تو ترکیب خشونت و طنز زیاده روی کرده بودن. یعنی یه سری صحنه های خیلی بد رو با حس طنز داشتن نشون میدادن که خب من از این مدل حرکات خیلی خوشم نمیاد
اون قسمتی که بولد کردم = تارانتینو
بهترین داستان اپیزودیک؟ من هنوز—به شخصه—جرات نمی‌کنم به «Scenes from a Marriage» این لقب رو بدم. :d
آره درسته اما فقط بیان داستان از آخر به اوله.
فقط یک سری پلان ها رو سیاه و سفید نشون میداد که با اینکارش تاکید میکرد که این صحنه خارج از روند داستانه و در آخر پیوندش زد.
کلا اگه بخواهیم بگیم نولان تو چه فیلمی کارگردانی و نویسندگی اش رو به رخ میکشه، همین Memento هست و بس.
به جز 1 دقیقه اخر فیلم نه
در واقع داستانش در مورد قبل از شماره هایی هست که تا حالا پخش شده...
البته فکر کنم نوآوری فیلمنامه نویسی رو با نوآوری تدوین اشتباه گرفتی. مخصوصا درمورد پالپ فیکشن که نقش سالی منکه ( که تمام فیلمای تارانتینو رو تا زمان مرگش تدوین کرد )، تو شکل دادن اون نوع روایت غیرخطی خیلی پررنگ بود. معمولا این جور اتفاقا تو اتاق تدوین می افته و فیلمنامه نویس ها کم پیش میاد تو فیلمنامه ی اصلی شون یه ورژن غیرخطی و بهم ریخته بنویسن. اینکه فیلم چطوری کات میخوره هنر تدوینگره.
البته درمورد نولان نمیدونم تو زمان نوشتن فیلمنامه به اون نوع فرم روایت فکر میکرده یا نه ( که احتمالا فکر میکرده ) ولی این حرف خوده تارانتینوئه که اگه این خانوم نبود، همه ی فیلماش یه جور دیگه در می اومدن. ( The Cutting Edge: The Magic of Movie Editing )
نه ابدا منظورم تدوین نیست چون تدوین غیر موازی (مورد استفاده خانم مِنکه) هیچوقت برای اولین بار توی Pulp Fiction دیده نشده.
این چینش فیلمنامه توسط تارانتینو بود که باعث میشد توی هر سکانس و صحنه، ما داستان رو از دید هر کاراکتر ببینیم. این ابدا به تدوین ربط نداره که هیچ، بیشتر به نگارش متن و دکوپاژ برمیگرده.
طرح کلی داستان و روند فیلم فقط و فقط بر اساس فیلمنامه ست و بقیه موارد بهش شکل بهتری میدن.
(منظورم نحوه روایت داستان بود.درسته تدوین به این فیلم خیلی کمک کرد اما من حرفم سر نحوه ی نگارش بود.)
---------------------------------------------------------
واسه فهمیدن جواب سوالت، باید رمان Memento رو خوند و دید که چطوری نوشته شده.
Memento Mori یه داستان کوتاه از جاناتان نولان هست که میشه اینجا خوندش. ولی اقتباس هایی که از داستان های کوتاه میشه معمولا خیلی مرتبط با اثر نهایی نیست و درحد یه سری ایده است که به فیلمنامه منتقل میشه.
ولی قطعا و بدون شک فیلم به صورت روایت منظم و خطی نوشته و فیلمبرداری شده و بعد تو اتاق تدوین بهم ریخته شده.
فیلمایی که قراره روایت بهم ریخته و غیر خطی داشته باشن مثل ممنتو و پالپ فیکشن و 21 گرم "باید" یه داستان ساده داشته باشن که بعد با تدوین درست، قطعه قطعه و غیر خطی بشه. این اشتباهیه که اکثر فیلمای ایرانی میکنن که یه داستان کاملا پیچیده مینویسن و بعدم میخوان براش یه تدوین پیچیده تر بکنن که نتیجه اش میشه یه داستان کاملا نامفهوم.
هیچوقت نمیشه فهمید که تو اتاق تدوین فیلم ممنتو، ایده ی کی بوده که فیلم دقیقا اینجوری کات بخوره. احتمالا نولان ایده هایی داشته درمورد اینکه بیننده هم مثل شخصیت اصلی هر چند دقیقه حافظه شو از دست بده و دقیقا ندونه چه خبره و موقعیت چیه و تدوینگرش هم ایده رو به بهترین شکل تو فیلم پیاده کرده.
[MENTION=7417]ghost[/MENTION]
اول اینکه بگم فیلمبرداری به مرحله پیش تولید بستگی داره و امکان داره سکانس 10 یا غیره رو اول فیلمبرداری بکنند و این هیچ ربطی به داستان نداره. چون بعدا جورچین میشه ...
بعد، شما منظورتون اینه که فیلمنامه ی برای مثال Memento، داستانش روند ساده و خطی خودشو داره و بعد تو اتاق تدوین تصمیم می گیرند که روند از آخر به اول باشه؟ من از حرفاتون این رو برداشت کردم و باید بگم که طرز تفکر شما کاملا اشتباهه. این فیلمنامه مکتوب Mementoست. درست؟ هر فیلمی بر اساس یک متن مشخص به نام فیلمنامه درست میشه و اصلا بر اساس اون تشخیص داده میشه هر سکانس چندتا پلان/نما داشته باشه. فیلمنامه یک شَمای کلی از روند داستانه. اینکه فیلم Pulp Fiction تصمیم گرفته شده که تو صحنه داستان یک شخصیت جداگانه رو تعریف کنه، چیزی هست که توی فیلمنامه در اول نوشته شده. یا اینکه Memento در همین متنی که گذاشتم، از آخر به اوله و این هیچ ربطی به تدوینگر نداره و خلاقیت صرف نویسنده ست. تدوینگر فقط به فیلم ریتم میده که کار خیلی مهمیه. اما به هیچ وجه حق نداره خارج از دکوپاژ* کاری بکنه.
-------------------------------------------------------------------------------------------
دکوپاژ: اینو برای کسانی میگم که اطلاعی ندارند، تصمیم کارگردان مبتنی بر اینکه بدونه که هر سکانس به چند پلان/نما تقسیم بشه. نوع پلان هم مشخص میشه.
اول اینکه بگم فیلمبرداری به مرحله پیش تولید بستگی داره و امکان داره سکانس 10 یا غیره رو اول فیلمبرداری بکنند و این هیچ ربطی به داستان نداره. چون بعدا جورچین میشه ...
بعد، شما منظورتون اینه که فیلمنامه ی برای مثال Memento، داستانش روند ساده و خطی خودشو داره و بعد تو اتاق تدوین تصمیم می گیرند که روند از آخر به اول باشه؟ من از حرفاتون این رو برداشت کردم و باید بگم که طرز تفکر شما کاملا اشتباهه. این فیلمنامه مکتوب Mementoست. درست؟ هر فیلمی بر اساس یک متن مشخص به نام فیلمنامه درست میشه و اصلا بر اساس اون تشخیص داده میشه هر سکانس چندتا پلان/نما داشته باشه. فیلمنامه یک شَمای کلی از روند داستانه. اینکه فیلم Pulp Fiction تصمیم گرفته شده که تو صحنه داستان یک شخصیت جداگانه رو تعریف کنه، چیزی هست که توی فیلمنامه در اول نوشته شده. یا اینکه Memento در همین متنی که گذاشتم، از آخر به اوله و این هیچ ربطی به تدوینگر نداره و خلاقیت صرف نویسنده ست. تدوینگر فقط به فیلم ریتم میده که کار خیلی مهمیه. اما به هیچ وجه حق نداره خارج از دکوپاژ* کاری بکنه.
-------------------------------------------------------------------------------------------
دکوپاژ: اینو برای کسانی میگم که اطلاعی ندارند، تصمیم کارگردان مبتنی بر اینکه بدونه که هر سکانس به چند پلان/نما تقسیم بشه. نوع پلان هم مشخص میشه.
کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند
Google