البته ما که میدونیم نولان همهاش هایپه و اینبار هم احتمالا بیشتر پول داده تا فیلمش بیشتر تحویل گرفته بشه ولی بهرحال
پ.ن: من از نظر تاریخی هم نمیدونم توی Dunkirk چه اتفاقی افتاده و بخاطر همین فکر کنم خیلی بیشتر از فیلم لذت ببرم. امیدوارم مثل بقیهی فیلمهای نولان، اون تاثیرگذاری رو روی بیننده داشته باشه
خود نولان میگه به خاطر وسعت زیاد کار تا حالا کسی سراغ چنین واقعه ای نرفته بود ولی از اونجایی که در مقام کارگردان سینما خودش مشهور میشه میتونه این واقعه تاریخی بیرتانیایی رو با بودجه ی زیاد هالیود بسازه . تو راه ساختن فیلم میگه که سختیایی زیادی تیم سازنده متحمل شده موقع فیلم برداری توی دریای پرتلاتوم نولان به عنوان کارگردان بعضی جاها خودش لباس میپوشیده و داخل آب میرفته و کامل رو صحنه ها نظارت داشته ! اکثر کشتی ها تو ابعاد واقعیشون فیلمبرداری شدن صحنه های مربوط به نبرد هواپیماها کاملا واقعی و تو هوا صورت گرفته اینا همش نشون میده که وسواس خاصی روی این فیلم بکار برده ! خلاصه اینکه از بچگی با این واقعه بزرگ شده و حالا داره فیلمش رو میسازه همه اینا نتیجش میشه اینی که الان ما داریم میبینیم ....
اینبار انگار همه راضی بودن مثل تاپیک امتیازات بازی ها میشه ولی جالبه هیچکدوم از فیلماش تا حالا بالا90نگرفتن.بالاترین tdkبود با متا82 View attachment 77468View attachment 77469
اینبار انگار همه راضی بودن مثل تاپیک امتیازات بازی ها میشه ولی جالبه هیچکدوم از فیلماش تا حالا بالا90نگرفتن.بالاترین tdkبود با متا82 View attachment 77468View attachment 77469
اینبار انگار همه راضی بودن مثل تاپیک امتیازات بازی ها میشه ولی جالبه هیچکدوم از فیلماش تا حالا بالا90نگرفتن.بالاترین tdkبود با متا82 View attachment 77468View attachment 77469
خوبی این فیلم جدید نولان اینه که زمانش هم زیاد نیست و ۲ ساعته. خیلی خیلی مناسبه من که خیلی خوشنود شدم چون سر Inception، TDKR و Interstellar واقعاً خوابم گرفت.
خوبی این فیلم جدید نولان اینه که زمانش هم زیاد نیست و ۲ ساعته. خیلی خیلی مناسبه من که خیلی خوشنود شدم چون سر Inception، TDKR و Interstellar واقعاً خوابم گرفت.
فک کنم برا بار دهمه داری اینو تکراری میکنی هر چند هیج جوره به حرفت اعتقاد ندارم
پ.ن : منتقدا بدجور با صحنه های اکشن فیلم و همینجور روابط بین کاراکترا حال کردن
فک کنم برا بار دهمه داری اینو تکراری میکنی هر چند هیج جوره به حرفت اعتقاد ندارم
پ.ن : منتقدا بدجور با صحنه های اکشن فیلم و همینجور روابط بین کاراکترا حال کردن
نه یه بار قبلاً گفتم ولی اون موقع گفتم ۱۰۷ دقیقه الان شده ۲ ساعته. خب شما که خوابت نبرده من خوابم برده فلذا برا چی باس اعتقاد داشته باشی؟ ولی جداً خوشحالم که نولان توی مسیر درست قدم برداشته.
کاراکتر اصلی به اون شکل نداره، وقتی صحبت از جنگ میشه همه در مقام سرباز فرقی با هم ندارن و فکر کنم این قضیه در فیلم لحاظ شده چون دیالوگ های بسیار کمی هم داره یه جورایی شبیه فیلم صامته، ولی اگه بخوایم بازیگر اصلی رو مشخص کنیم ایشون نیستن بلکه یه بازیگر تازه کار به اسم Fionn Whitehead ـه که نقش اصلی رو بر عهده داره ( عکس امضام )
و نولان در مورد Harry Styles هم گفته انتخابش هیچ ربطی به مشهور بودنش نداره و تست های خیلی سختی رو رد کرده تا مورد قبول واقع شده.
و اینکه در مراسم فرش قرمزش که در لندن برگزار شد پادشاه انگلستان هم اومد و یه سری زد
به هر حال نولان موفق شده با بودجه آمریکایی یک فیلم بریتانیایی محور بسازه
و واقعاً هم واقعه Dunkirk خیلی واقعه عجیبیه، مخصوصاً فرمان عجیب تر هیتلر، کلاً خوب شد که این پروژه باعث آشنایی با این اتفاق شد، جدا از هر گونه نگاهی واقعاً گرفتاری بدی بوده، گرچه فکر می کنم اون فرمان هیتلر و نامعلوم بودن دلیلش می تونست برای نولان دلیلی برای سای فای پشم ریزون باشه ولی خب فکر نمی کنم این کارو کرده باشه چون به نظر حتی آلمانی ها در فیلم نمایش داده نمیشن، یعنی دشمن در فیلم ظاهر نمیشه! البته اینو مطمئن نیستم ولی جایی خوندم
و البته یه موضوع دیگه در مورد نوع روایت داستان فیلم که می زارمش در تگ اسپویلر اگه نمی خواید بخونید
خب مثل اینکه فیلم از سه داستان مجزا روایت میشه، البته همگی این ها در ساحل Dunkirk و یا نزدیکی هاش اتفاق میافته، یکی روی زمین، روی هوا و دریا و البته مثل اینکه ترتیب زمانی بهم ریخته ای دارند و ممکن داستان یکی در حد چند دقیقه باشه، و داستانی دیگه مدت زمان چند روز به اضافه بازی های زمانی مخصوص نولانی، البته من خودم پشیمون شدم اینو خوندم ولی می دونم هر چقدر هم بخونم بازم در نهایت ضربه رو از سمت نولان می خورم، و اینکه اینجوری که مشخصه فیلم لحظه ای اجازه نفس کشیدن به بیننده رو نمیده و دیالوگ های بسیار کمی داره، بیشتر روی جنگ و تلاش برای زنده موندن فوکوس شده، هانس زیمر هم که میگن ترکونده..البته یکی از تراک های آلبوم موسیقی DUnkirk رو همین چند روز پیش منتشر کردند
اینم یه مقاله که نولان مِن باب ساخت Dunkirk نوشته، اسپویل خاصی نداره ولی میزارمش تو تگ تا پست زیاد از حد طولانی نشه
کریستوفر نولان، کارگردان سرشناس دنیای سینما در یادداشتی ویژه برای دیلی میل، به چگونگی ساخت جدیدترین اثرش یعنی Dunkirk پرداخته است.
«مثل بیشتر بریتانیاییها، برای من نیز دانکرک یک داستان اسطورهای است که با آن بزرگ شدهام. حکایتی افسانهوار که برای مدت مدیدی در درونم شکل گرفته و جا خوش کرده است. حدود ۲۰ سال قبل، در میانههای تولید نخستین فیلمم یعنی Following بود که همراه تهیه کنندهی کار، اما توماس که بعدها همسرم شد تقریبا همزمان با سالگرد تخلیهی تاریخی دانکرک، با یک قایق بادبانی کوچک به سوی این کانال رفتیم. یکی از دوستانم که صاحب قایق نیز بود همراه ما آمد. هوا خراب بود و امواج خشمگین با قدرت به قایق میخوردند. همین وضعیت بد آب و هوایی باعث شده بود که زمان برای ما بسیار کندتر از حد طبیعی خود سپری شود. پس از ۱۹ ساعت قایقرانی مداوم بالاخره نیمههای شب بود که به دانکرک رسیدیم. آنجا دیگر وسط منطقه جنگی نبود. کسی از آسمان روی سرمان بمب نمیریخت. ما نه به یک داستان جن و پری که به قلب حقیقت دانکرک گام گذاشته بودیم. هرچه بیشتر با دانکرک آشنا میشوی، هرچه بیشتر در آبراههای آن به پیش میروی و در ساحل دانکرک ایستاده و به گسترهی پهناور آن مینگری، بیش از پیش متوجه حماسهی رخ داده در این منطقه میشوی و ناخودآگاه شروع به تحسین مردمانی میکنی که در آن تخلیهی تاریخی جان خود را به خطر انداختند. اما این داستان هرگز در سینمای مدرن بازگو نشده است. حداقل بعد از دههی پنجاه که لسلی نورمن یک فیلم سیاه و سفید را با محوریت این ماجرا روانهی سینماها کرد. یکی از دلایلی که هیچ فیلمسازی سراغ روایت این داستان نیامده، بحث عظیم بودن ماجراست. چرا که به تصویر کشیدن اتفاقی عظیم، بودجهی عظیمی هم میطلبد که تامین آن فقط از استودیوهای هالیوودی بر میآید و این استودیوها نیز بیشتر دوست دارند خود را درگیر فیلمهای آمریکایی کنند تا فیلمهایی دربارهی سایر نقاط جهان. بنابراین هیچگاه از ساخت دانکرک سخنی به میان نیاوردم تا زمانی که نظر استودیوهای معتبر را به خود جلب کردم و آنها نیز این اجازه را به من دادند که با بودجهای آمریکایی، یک فیلم عظیم انگلیسی بسازم. این فرصتی بود که من به دست آوردم و کاری بود که در ادامه انجامش دادم.
در گام اول خودم را غرق در دست نوشتهها و گزارشاتی کردم که از شاهدان ماجرا به جای مانده بوده که بیشتر آنها را از موزهی جنگ امپریال تهیه کردم. در ادامه جوشوا لوین که کتاب صدای فراموش شدهی دانکرک را به نگارش درآورده، به عنوان مشاور تاریخی کمک حال من شد. مدت زیادی را در کنار جوشوا سپری کردم و در این میان شروع به مطالعهی منابعی کردم که او معرفی کرده بود. سپس این افتخار را داشتیم که با هم به دیدار تعدادی از بازماندگان دانکرک برویم و با تعدادی از آنها به گفتگو بپردازیم. اکثر آنها بیش از ۹۰ سال سن داشتند ولی با مهربانی وقت خود را در اختیار ما قرار میدادند. هر کدام تفسیر متفاوتی از ماجرای دانکرک داشتند. عدهای میگفتند که کشتیهای کوچک برای نجات سربازان آمده بودند، عدهای دیگر میگفتند قرار بود مردان تا زمانی که زنها و بچهها به طور کامل دانکرک را ترک نکردهاند، در منطقه باقی بمانند و گروهی نیز بر این باور بودند که تمام ماجرا حکم یک نمایش سیاسی و یک پروپاگاندا را داشت که از ذهن شخص چرچیل بیرون آمده بود. این دقیقا همان کاری است که ما در فیلم انجام دادهایم.ِ یعنی به تماشاگر پیشنهاد کنیم که ماجرای تخلیهی دانکرک را از زوایای مختلف ببیند. حدود ۴۰۰ هزار نفر در این واقعه حضور داشتند که همه جور آدمی بین آنها پیدا میشد. از نجیبزاده و شرافتمند گرفته تا بزدل و بدبخت. چه داستانهای بیشماری که در این میانه رخ نداد!
یکی از داستانهایی که مرا به شدت درگیر خود کرد و عزم مرا برای ساخت فیلم افزایش داد، ماجرایی بود که یکی از بازماندگان دانکرک برایم تعریف کرد. دربارهی مردمی که خودشان را به آب میانداختند تا شاید جریان آب آنها را به خانه برساند. از او پرسیدم واقعا مردم قصد داشتند فاصلهی بین دانکرک تا انگلستان را شنا کنند یا اینکه امید داشتند یک کشتی در بین راه آنها را نجات دهد؟ آیا این خودکشی نیست؟ مرد پاسخی برای این سوال نداشت ولی میگفت از ابتدا هم معلوم بود که آنها به سوی مرگ میتازند.
من نمیخواستم یک فیلم تاریخ مصرف گذشته بسازم که اصلا ربطی به مخاطبان امروزی نداشته باشد. در این فیلم از ژنرالهایی که در اتاقهای خود مشغول گفتگو روی نقشهها هستند خبری نیست. چرچیل را در هیچ کجای فیلم نمیبینیم و نگاهی کلی به دشمن داریم. این داستانی دربارهی بقاست و من میخواستم تمام دقایق فیلمم را در کنار مردم سپری کنم و در تجربهی تلاش برای زنده ماندن، با آنها شریک شوم
طرح من برای برادران وارنر این بود که ما میخواهیم تماشاگران را در کابین خلبانی یک اسپیتفایر قرار دهیم و از آنها بخواهیم تا با جنگندههای آلمالی به مبارزه بپردازند. میخواهیم آنها را در ساحل رها کنیم تا احساس پرواز شنها و مقابله با امواج را با تمامی وجودشان درک کنند و در ادامه، آنها را در قایقهای کوچکی قرار دهیم که به سمت منطقهای مرگبار در حال حرکتند. این بدون شک واقعیتی مجازی بدون نیاز به هدست است. برای ما از همان ابتدا مثل روز روشن بود که میخواهیم به جای استفاده از جلوههای ویژه از هواپیماها و کشتیهای واقعی با همان ابعاد استفاده کنیم و در نهایت همین کار را هم کردیم. دن فردکین یک میلیاردر آمریکایی بود که ۶ فروند جنگندهی اسپیتفایر داشت. ما با او به گفتگو نشستیم و ساعتها دربارهی مشخصات جنگندهها و نحوهی به پرواز درآوردن آنها بحث کردیم. پس از یافتن هواپیماهای مد نظرمان، آنها را در آسمان در مصافی تن به تن با یکدیگر قرار دادیم و در همین زمان برای تصویربرداری، دوربین را به داخل کابینها بردیم. وقتی فیلمسازان در آثار مختلف، برای نشان دادن صحنههای نبرد جنگندهها از جلوههای کامپیوتری استفاده میکنند، ناخودآگاه بخشی از قوانین فیزیک برای رسیدن به جلوهی بصری مورد نظر نقض میشود. ما میخواستیم نشان دهیم که یک نبرد هوایی واقعی چه مشقاتی دارد و بدین وسیله حس تعلیق را در تماشاگر ایجاد کنیم. اینکه یک جنگنده برای تعقیب جنگندهای دیگر چه زاویهای باید به خود بگیرد و برای شلیک به هدف چگونه باید نشانهگیری کرده و چگونه بر قدرت باد غلبه کند. در هنگام ساخت فیلم، شایعه شد که من یک هواپیمای عتیقه را خریداری کرده و در ادامه باعث سقوط آن شدهام که ابدا چنین اتفاقی رخ نداد.
من قبل از این هم در فیلم The Dark Knight Rises تجربهی تصویربرداری صحنههای هوایی را داشتم اما این مورد، بسیار پیچیدهتر از بتمن بود. از آن گذشته با وجود اینکه تا به امروز صحنههای اکشن بسیاری را کارگردانی کردهام اما کار با قایقها روی آب برایم کاملا تازگی داشت و همین موضوع، ساخت فیلم را به چالشی بزرگ تبدیل میکرد. در طول روز تخلیهی دانکرک، تعداد ۲۳۰ شناور از جمله ۶ ناوشکن بریتانیایی نابود شدند. ما در طول تصویربرداری، هر روز ۶۲ شناور روی آب داشتیم که کار با آنها بسیار طاقتفرسا و دلهرهآور بود. گاهی اوقات به این فکر میکردم که دشواریهای این پروژه، بیشتر از حد توان من است. بعید میدانم کسی پیش از این، چنین چیزی را امتحان کرده باشد. من با استیون اسپیلبرگ و ران هاوارد که پیش از این تجربهی کار روی آب را داشتند به مشورت پرداختم و آنها نیز نکات بسیار ارزشمندی را به من گوشزد کردند. هم استیون و هم ران اعتقاد داشتند که بهترین راه تصویربرداری روی قایق و کشتی، استفاده از دوربین روی دست است؛ حتی اگر قرار باشد تصاویر با فرمت IMAX گرفته شود. چرا که در این صورت بهتر میتوان تعادل دوربین را در برابر حرکت امواج حفظ کرد. با این وجود همچنان حضور در آب و برخورد با امواج، برای بازیگران این بخش از فیلم، مسالهی بسیار دشواری به حساب میآمد چرا که آنها نه یک سکانس و نه چند سکانس که باید تمام مدت تصویربرداری را در آب و در داخل کانال سپری میکردند و از همین رو برای حفظ سلامتی خود، باید تمرینات ویژهای را پست سر می گذاشتند.
وقتی با مارک رایلنس دربارهی نکات مختلف کار به گفتگو پرداختم، از آنجایی که وی در فیلم نقش یک غیر نظامی را ایفا میکند که با قایقش به نجات سربازان میآید، تصمیم گرفت که تمان ریزهکاریها را دربارهی هدایت قایق بیاموزد و با مختصات دقیق منطقه آشنا شود. او اعتقاد داشت که این مسئله او را در درک بهتر جنبههای انسانی شخصیتش یاری خواهد کرد. بازیگران جوانتر همچون جان گلین کارنی و فیون وایتهد در طول کار استرس بسیاری داشتند که سر و کارشان به داخل آب نیفتد. آنها دقیقا مثل جوانهای همان روزگار مشغول تجربه کردن و یافتن راه خود بودند. تماشای کنت برانا در نقش افسر ارشد کشتیرانی و تلاش وی برای دستیابی به این حس عاطفی که دوست دارد نیروهایش را بدون هیچ گزندی به خانه برگرداند ولی قادر به انجام آن نیست واقعا شگفت انگیز بود. او با توجه به اینکه خودش هم تجربهی کارگردانی چندین فیلم را دارد، به خوبی مسائلی را که ما درگیر آن بودیم درک میکرد.
تیم بدلکاران ما برای چندین هفتهی متوالی، تمرینات سخت و پر فشاری را پشت سر گذاشتند و با راه رفتن و شنا در میان امواج سهمگین، شرایط بسیار خطرناکی را تجربه کردند. فکر میکنم تعدادی از آنها کاملا از این وضعیت شوکه شده بودند. روزهای نخست تصویربرداری در بدترین وضعیت آب و هوایی سپری شد تا جایی که تعدادی از خدمه، حاضر به ادامهی همکاری نبودند. در صنعت سینما من به عنوان فیلمسازی شناخته میشوم که همیشه در مقابله با دشواریهای آب و هوایی خوش شانس بودهام. اما این تصور غلطی است. من در هنگام ساخت فیلمهایم بارها با وضعیت وخیم آب و هوایی روبرو شدهام اما فلسفهی کاری من اینگونه است که هیچگاه دست از تلاش بر نمیدارم و تحت هر شرایطی به تصویربرداری صحنهها ادامه میدهم. فرصت طلب باشید و سعی کنید تهدیدها را به امکانی جدید بدل کنید. میتوان در هنگام وضعیت بد آب و هوایی، صحنههای مربوط به این وضعیت را تصویربرداری کرد و بعد به سراغ صحنههای دیگر رفت. همواره به راه خودتان ادامه دهید و محلی به شرایط سخت نگذارید.
در طول تصویربرداری کار، من و هویته ونهویتما به عنوان فیلمبردار، دائما لباس غواصی یا لباس عایق به تن داشتیم. هویته یک حفاظ هم برای دوربین تهیه کرده بود که با وجود آن، میتوانست نیمی از دوربین را داخل آب ببرد. تمام خدمه و بازیگران به معنای واقعی یک تیم بودیم. با هم به داخل آب میرفتیم و با هم خارج میشدیم. اینگونه نبود که من همچون بسیاری از فیلمسازان دیگر، در گوشهای در چادر بنشینم و با نگاه کردن به مانیتور، کار را از همانجا پیش ببرم. اینچنین بود که ما در کنارهم، روح همدلی و اتحاد را که در واقع اساس خلق حماسهی دانکرک بود معنا بخشیدیم. با این وجود همواره میدانستیم چالشی را که ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم، با آنچه مردم در سال ۱۹۴۰ در این منطقه به نمایش گذاشتند قابل مقایسه نیست. ایدهی پشت ساخت دانکرک، نه به تصویر کشیدن قهرمانهایی فردی که نمایش گروهی از قهرمانان است. دربارهی احساسات فوق العادهی جامعهای که برای انجام عملیاتی حیاتی با هم متحد شدند و این همان چیزی است که این داستان را منحصر به فرد میکند. من فکر میکنم که دانکرک یک داستان جهانی دربارهی میل ذاتی انسان برای بقا و مفهوم اساسی ناامیدی انسان برای بازگشت به خانه است.
خود نولان میگه به خاطر وسعت زیاد کار تا حالا کسی سراغ چنین واقعه ای نرفته بود ولی از اونجایی که در مقام کارگردان سینما خودش مشهور میشه میتونه این واقعه تاریخی بیرتانیایی رو با بودجه ی زیاد هالیود بسازه . تو راه ساختن فیلم میگه که سختیایی زیادی تیم سازنده متحمل شده موقع فیلم برداری توی دریای پرتلاتوم نولان به عنوان کارگردان بعضی جاها خودش لباس میپوشیده و داخل آب میرفته و کامل رو صحنه ها نظارت داشته ! اکثر کشتی ها تو ابعاد واقعیشون فیلمبرداری شدن صحنه های مربوط به نبرد هواپیماها کاملا واقعی و تو هوا صورت گرفته اینا همش نشون میده که وسواس خاصی روی این فیلم بکار برده ! خلاصه اینکه از بچگی با این واقعه بزرگ شده و حالا داره فیلمش رو میسازه همه اینا نتیجش میشه اینی که الان ما داریم میبینیم ....
هنوز کلی تا فصل جوایز و پاییز و فیلم های کله گنده مونده ولی امیدوارم امسال نولان یه اسکار بهترین کارگردانی یا بهترین فیلم رو بگیره! گرچه باید فیلم رو حتما ببینیم.
کسی اطلاع نداره که فیلم های بزرگ دیگه ای که امسال اکران میشن چیا هستند؟ کدوم کارگردانا و فیلمسازا؟