بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
سلام
با آرزوی سالی خوش و پربار برای سایلنت هیلی ها
امیدوارم همچنان سایلنت هیلی بمانید، من که دیگه از صدای گربه هم میترسم!
03.gif
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
A cancelled Silent Hill by Masahiro Ito
162_masahiro_ito.jpg
Apparently, in 2013 there was an announced Silent Hill title in production (not Kojima's Silent Hills/P.T.) and Masahiro Ito was involved. He has revealed this recently by posting a small concept image from the game commenting "The beginning of its story". Unfortunately, Ito doesn't go into more details or post a higher resolution picture, but he does say "There were no monsters. However I drew so many concepts and so strange characters like Pyramid Head​
268_new_silent_hill_by_masahiro_ito.jpg
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
اثر استاد عزیزمون تو پیچ اینستاگرامش^:)^
بعد زیر عکس نوشته بود: درست نوشتم؟:x:D
درست و غلطش بخوره تو فرق سر روسای کونامی. همین که نوشته دمش گرم. >:D<
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
کاش یکی پیدا میشد که خطاطی بلد بود براش خط نستعلیق مینوشت اسمشو میفرستاد براش.
الان بحث بود سرش:D
همینم بعید نیست کار خودش نباشه!.:-?
یا علی این چیه ؟ استاد کیه؟! خیلی قشنگه!
یه حق چیزای نشنیده! یعنی آکیرا رو به استادی قبول نداری؟:D
 
  • Like
Reactions: OgIoN

Armin.jrpg

کاربر سایت
Sep 1, 2011
716
نام
Armin
سلام

همینم بعید نیست کار خودش نباشه!.:-?

یه حق چیزای نشنیده! یعنی آکیرا رو به استادی قبول نداری؟:D
اکیرا رو که میپرستم! الان چک کردم دیدم خودش نوشته! فکر کردم یکی دیگه نوشته میخواستم ببینم کی نوشته :D
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
بعد از مدت‌ها، ویدیوی P.T رو نگاه کردم. نسخه‌های مختفلی ازش تو نت هست اما اینی که من دانلود کردم 25:41 هست زمانش.
ایده‌ی استفاده از رادیو تنم رو لرزوند به دلیل یه خاطره قدیمی.
یه نکته‌ی دیگه، منوی گیم‌پلی بازیه. استفاده از اون گرافیک و تصاویر...
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
یکم بریم عقب؟

:love: :love: :love:

Nemesis عزيز نقد شما درباره سری بازيهای Silent Hill واقعا دقيق و بی نظير بود .حقش هست که در يکی از مجله های معتبر بازی چاپ بشه
قرا بود که در مورد پايان های مختلف و نحوه بدست اوردن آنها صحبت کنيد
لطفا به کارتون ادامه بدين

با تشکر

سلام

اینکه به زور می‌برندشون رو خیلی نمیشه قطعی گفت چرا که سرنوشت اونها رو فرامی‌خونده. اگه اینطور باشه پس Heather رو هم به زور کشوندن تو شهر. هری و شریل هم در اثر تصادف وارد شهر شدن (البته به اون شکل)
در کل فکر نمی‌کنم سایلنت هیل جایی باشه که بهش «پناه» ببرند.

خوب موقعی اومدی آقا!!! بحث خواصی نیست، اول باید بگی که بنظرت جیمز (تو شماره 2 سایلنت هیل) واقعاً گناه کار بود یا نه؟ چرا؟( حواست باشه که جوابت رو Ending تأثیره مستقیم میزاره)
یکی هم درباره کلودیاست تو شماره 3، یکی هم درباره شخصیت های محبوب! که هر دوتاشون تازه پا گرفتن.

---------- نوشته در 06:28 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:19 PM ارسال شده بود ----------

تو هم فقط دنباله یه فرصت باش که سوءاستفاده کنیا!!!! اون همه من فک زدم بعد شما فقط همین یه تیکش رو سلکشن کردی :d

اولین ملاقات- "او" و قربانیانش-قسمت دوم
39039536933429316302.jpg

سلام ... خب می بینم که تایپیک هنوز توی بیابان های سایلنت هیل به خاک نشسته
اصلا سایلنت هیل بیابان داشت....:-b
دوستان بیاید این گناه کار بودن یا نبودن جیمز را رای بگیریم . هر فرد از همین الان بنویسه جیمز گناه کار یا بیگناه با دلیلی که خودش می داند . لطفا زودتر این کار را کنیم تا برویم سر یک شخصیت دیگر.

---------- نوشته در 12:36 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:29 PM ارسال شده بود ----------

خب خودم شروع می کنم . جیمز گناه کرده بود ولی مستحق بخشش هم بود .بنابر این باید بخشیده می شد و پس بی گناه به حساب می اید. جیمز همسر خودش را کشته بود حالا یا تحمل عذاب کشیدن اورا نداشته یا می خواسته خودش را راحت کند. به هر حال بنظرم او یک فرد را کشته بود. ولی بخشش او بخاطر این است که او از کارش پشیمان بود وبرای این که دوباره همسرش را ببیند هر کاری کرد . نظر شماره 1 . لطفا هر فرد که نظر ودلیلش را می گوید با توجه به شماره نظر های قبلی برای نظر خودش شماره بزند .

خب اگه اینطوره هنری هم جلو رفت.... یعنی جوزف بعد از مرگش به این نتیجه رسید که تنها راه رهایی از اتاق والتره !!! در حقیقت هنری قدم جای قدم جوزف می زاشت و جلو می رفت و آخرش هم همون جوزف بود که بهش گفت تنها راه رهایی کشتن والتره !!!
آه... گیج شدم یکم ، می دونم دارم از این شاخه به اون شاخه می پرم ولی مگه والتر نمرده بود ! هنری چطور باید روح والتر رو می کشت ؟!!

همینه که می گیم یکو بازی کن دیگه.:|

یه دختر آلسا نامی بوده که مادرش(دالیا) که به شدت پیرو مذهبی خاص بوده طی مراسمی خونه خودشونو آتیش میزنه و آلسا رو قربانی می کنه.البته تراویس(توی Origins) میاد مزاحمت ایجاد می کنه و دخترو که تقریبا از سوختگی شدید بی حس شده بود نجات میده البته آلسا در نهایت می میره اما به دلیل ناقص ماندن مراسم روحش فرار می کنه و ابدی میشه پس از تکمیل فلاروس (شیئ هرمی شکل) و مبارزه با غول آخر بخشی از روح آلسا دوباره در قالب یک نوزاد متولد میشه که آلسای غیر مادی اونو کنار جاده می زاره و هری(کاراکتر شماره یک) و زنش که از جاده می گذشتند اونو پیدا می کنند و چون خودشون بچه دار نمی شن اونو هدیه ای از جانب خدا می دونند و به فرزندی می پذیرنش و اسمشم می ذارن شریل که همون دختره توی یکه. در حقیقت دالیا قصد داشته که شریل رو به شهر بر گردونه تا بتونه باهاش مراسمو کامل کنه. که دکتر کافمن وقتی می بینه سرش کلاه گذاشتن عصبانی میشه و با دارویی ضد شیطانی به نام آگلوپتوسویس(یه چی شبیه این بود اسمش) شیطان درونی آلسا/شریل رو خارج می کنه و هری شیطانو می کشه. شهر تقریبا نابود میشه و دالیا و تعدادی از اعضای فرقه می میرند. هری بقایای شریل رو که به صورت نوزادی دوباره متولد شده و تقریبا از شیطان پاک شده بر میداره و از شهر با موفقیت فرار می کنه.

حالا تو نسخه سوم 17 سال از پایان یک گذشته و شریل بزرگ شده که نامش این بار هدر گذاشته شده.هدر مثل یه دختر معمولی زندگی می کنه و چیزی از گذشته ش نمی دونه تا این که...........
بقیه شو خودت تو بازی می فهمی.:d

بعله!.. ببینم وقتی اونجا گیر افتادی.... همنشین کله هرمی و جیمز شدی >:) حساب کتاب اعمالت رو کشیدن بیرون >:) بازم میآی تعریف کنی :d فقط بشین تو تاریکی بازی کن :-"

نه آخه میگفتن با کیبورد نمیشه بازی کرد ، گفتم با جوی استیک بازیکنن :d ولی خیلی عجیب بود DP رو کلا روی PC عرصه نکردن ، با اینکه خیلیها ازش بد گفتن ولی من خوشم اومد حتی بیشتر از HC ;;)

سلام.
البته این نکته هم به قوت خودش باقیه!

یعنی کافیه شما یه شماره از متال گیر رو دنبال کرده باشی تا ببینی این بشر با روح و روانت چیکار میکنه!
من و عده کثیری سر همین متال گیر چهار خون دلها خورده ایم!یعنی کوجیما انواع پدر سوختگی رو طر ملت در اورد!یهو ی تریلر نشون میداد همه ذهنشون منحرف میشد ی سمت دیگه!کنفرانس بعدی ی چی دیگه!اخرشم معلوم شد ک اونا همش قسمت کم اهمیت داستان بوده!
این بشر به اندازه تم خاک ژاپن کرم داره!از بس که سادیسمیه!
یکی از دلایل امیدواریم همین رفتار استاده!
به احتمال زیادم این یه حقه میتونه باشه!چون کونامی بیش از اندازه به کوجیما اطمینان داره چون بازی ضعیف منتشر نکرده، پس چرا باید بزازه بره؟؟
کوجیما هم برای ساخت بازی هیچ مشکل و محدودیتی نداره!
اینا همش فیلمه!
لااقل من دوست دارم اینطور باشه!
پ.ن:خدا بگم کونامی رو چه نکنه که گرد مرده پاشید به تاپیک و فنای سری...
پ.ن2:یکی تا هزار...
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر