انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,279

Gabriel 96

کاربر سایت
Jun 9, 2014
144
نام
oroush$
با هم مجله های PlayBoyبازی رو پیدا کنید :D

من رو xbox بازی میکردم وقتی پیدا میکردم نشون نمیداد بعد باید از تو تنظیمات نگاه میکردی برا بابامم رو رو pc نصب کردم بعد دیدم پیدا کنی همونجا نشون میده برا همین قبل از اینکه بازی کنه چند تا فایل بازی رو پاک کردم اجرا نشه بگم از سیستمه :d
 

SiminSecret

کاربر سایت
Sep 7, 2010
4,808
نام
مهراد
سلامی گرم و دوباره به یاران قدیمی حلقه (حلقه گیمری) عاقا یک خاطره بگم از دوران دبیرستان و بازی .... زمانی که مشهد زندگی میکردم تو محله ما یه کلوپ بود دور یه فلکه ... از اونجایی که پاتوق من و داداشم شده بود و هر روز میرفتیم اونجا ، صاحاب مغازه به ما اعتماد کرده بود و هر از گاهی که کار داشت میرفت بیرون سیستم اصلی رو میداد دست من تا هرکی خواست بازی کنه یا پولش رو حساب کنه به من بده .... مام از فرصت استفاده میکردیم با سیستم اصلی و بقیه سیستم ها Zero Hour بازی می کردیم :d در یکی از همین روزها که نشسته بودم و سخت مشغول بازی بودم ، یه بنده خدایی هم داشت تو PS2 بازی GTA میزد و سخت مشغول بود اونم ، یهو یه مرد گنده اومد تو مغازه تا پسره رو دید از عرض چنان زد تو گوش بچهه که کل کلوپ یهو ساکت شد، خودم ... فنگ شدم !!! پسره از یک طرف گریه میکرد از یک طرف با دسته بازی میکرد که باباهه از رو صندلی کشیدش با خودش برد ... گفت چقدر بازی کرده؟ همینجوری میخکوب بودم گفتم هیچی نمیخواد بدی که رفت !!! بعله دوستان این است عاقبت بی اجازه پدر و مادر به کلوب رفتن ... ایشالا خاطره زیاد یادم اومده در آینده براتون میگم.
 

trainer

کاربر سایت
Jan 19, 2009
712
نام
میلاد
درود

اقا جا داره من هم در خدمت بزرگان یکی از داستان های دوران شیرین نوجوانی خودم رو تعریف کنم :D البت این داستان اولین بار گیم زدن ما نیستااا

اقا ما زمانی که برای اولین بار GTA SA PS2دیدیم یک دل نه صد دل عاشق این بازی شدیم . اینقد این بازی برام خفن بود که داشتم با نت دیال آپ دانلود میکردم بازی رو . بعد یک روز که رفته بودیم خونه یکی از دوستان خانوادگی . ما گفتیم بریم یه چرخی بزنیم که خدا دستمون گرفت و مستقیم ما رو برد به یه کلوب "لازم به ذکر است که من اون منطقه رو اصلا بلد نبودم" . رفتم تو گفتم بزار یه سوال بزنم ببینم این بازی رو داره یا نه . اون موقع زیاد تو نت و غیره وارد نبودم " مثل الان که نیستم هنو :)" نمیدونستم بازیها کی عرضه میشن و .... || خلاصه سرتون درد نیارم . پرسیدم گفت دارم این بازی رو . چندین بار سوال کردم که مطمینی نسخه کامپیوتر هست . گفت آره بابا . ما هم دوان دوان به سوی مادر رفتیم و با کلی التماس پول گرفتم و بازی رو خریدم // فک کنم 6 سی دی بود اگه اشتب نکنم // . خلاصه ما خریدیم بازی رو برگشتیم خونه و شروع کردم به گیر دادن که بریم خونه کار دارم و ... / بعد کلی دردسر رسیدیم خونه و بازی رو نصب کردم . هنوز که هنوزه صحنه ای که برای اولین بار بازی بالا اومد یادمه . لذتی فراموش نشدنی

خاطره بعدی که میخوام براتون بگم برا زمانیه که تازه PS2 اومده بود و تو کمتر کلوپی این کنسول دیده میشد . یه کلوپ بود که این عزیز دل رو آورده بود . داداشم که کلا 24 ساعت تلپ بود اونجا . منم بعد کمی کمی درس خوندن به جمع دوستان میپیوستم . بنده خدا صاحب کلوپ از دست من و داداشم آرامش نداشت . صبح ، بعد از ظهر در خونشون بودیم و میگفتیم بیا در مغازه . یه بار در عالم بچگی :d یسری پول هایی بود که روش نوشته بودن عید مبارک و ... رو به صورتی کاملا حرفه ای تا زدیم و دادیم به صاحب کلوپ و ترکوندیم اون روزو


برا فعلا بسه . در آینده از خاطرات کرایه کردن کنسول ها میگم براتون . البت اگه دوست داشته باشید
 
آخرین ویرایش:

Zlatan_ibra

کاربر سایت
Sep 9, 2013
244
درود

اقا جا داره من هم در خدمت بزرگان یکی از داستان های دوران شیرین نوجوانی خودم رو تعریف کنم :D البت این داستان اولین بار گیم زدن ما نیستااا

اقا ما زمانی که برای اولین بار GTA SA PS2دیدیم یک دل نه صد دل عاشق این بازی شدیم . اینقد این بازی برام خفن بود که داشتم با نت دیال آپ دانلود میکردم بازی رو . بعد یک روز که رفته بودیم خونه یکی از دوستان خانوادگی . ما گفتیم بریم یه چرخی بزنیم که خدا دستمون گرفت و مستقیم ما رو برد به یه کلوب "لازم به ذکر است که من اون منطقه رو اصلا بلد نبودم" . رفتم تو گفتم بزار یه سوال بزنم ببینم این بازی رو داره یا نه . اون موقع زیاد تو نت و غیره وارد نبودم " مثل الان که نیستم هنو :)" نمیدونستم بازیها کی عرضه میشن و .... || خلاصه سرتون درد نیارم . پرسیدم گفت دارم این بازی رو . چندین بار سوال کردم که مطمینی نسخه کامپیوتر هست . گفت آره بابا . ما هم دوان دوان به سوی مادر رفتیم و با کلی التماس پول گرفتم و بازی رو خریدم // فک کنم 6 سی دی بود اگه اشتب نکنم // . خلاصه ما خریدیم بازی رو برگشتیم خونه و شروع کردم به گیر دادن که بریم خونه کار دارم و ... / بعد کلی دردسر رسیدیم خونه و بازی رو نصب کردم . هنوز که هنوزه صحنه ای که برای اولین بار بازی بالا اومد یادمه . لذتی فراموش نشدنی

خاطره بعدی که میخوام براتون بگم برا زمانیه که تازه PS2 اومده بود و تو کمتر کلوپی این کنسول دیده میشد . یه کلوپ بود که این عزیز دل رو آورده بود . داداشم که کلا 24 ساعت تلپ بود اونجا . منم بعد کمی کمی درس خوندن به جمع دوستان میپیوستم . بنده خدا صاحب کلوپ از دست من و داداشم آرامش نداشت . صبح ، بعد از ظهر در خونشون بودیم و میگفتیم بیا در مغازه . یه بار در عالم بچگی :d یسری پول هایی بود که روش نوشته بودن عید مبارک و ... رو به صورتی کاملا حرفه ای تا زدیم و دادیم به صاحب کلوپ و ترکوندیم اون روزو


برا فعلا بسه . در آینده از خاطرات کرایه کردن کنسول ها میگم براتون . البت اگه دوست داشته باشید


واقعا اون جی تی ای چیز دیگه بود...من هنوزم که هنوزه گاها بازیش میکنم بعد 10 سال همون حس و حال رو داره...
 

Coffee Addicted

Better be careful The killer might be near
کاربر سایت
Dec 19, 2006
1,278
من متولد 72هستم اون موقع که میرفتم کلوب بهش میگفتن کلوب نه گیم نت :D
کلوب ها فقط سگا داشتن و کم کم پلی استیشن هم اضافه شد اما پلی استیشن 1برای من جذابیت زیادی نداشت
وقتی ps2عرضه شد تو کلوب نزدیک مغازه پدرم 4تا ازش اورده بودن ،بازی هم میفروختن فقط هم بازی های دست دوم اونم به قیمت 2500 تومان که واسه بیشتر از 10سال پیش پول زیادی بود!
منم دیگه چتر انداختم اونجا هر روز GTA III ووtenchu وvice cityبازی میکردم
با خودم گفتم نمیشه باید این دستگاه رو خرید ،هر روز آواره نباشم اونجا ،بابام که کلا هر چی میگفتم بخر تو طول زندگیم برام نخرید اما برادرم شاغل بود و مثل خودم عاشق گیم
مدتی زیادی نگذشته بود که بهم گفت شاید فردا Ps2بخریم منم فکر کردم داره حرف مفت میزنه جدی نگرفته بودم و کلا یاد رفته بود!
فرداش با رفقیم تو کوچه ها با دوچرخه میچرخیدیم که نزدیک نهار شد رفتم خونه حدودا 10دقیقه بعد زنگ در خونه رو زدن در باز کردیم اولین چیزی که دیدم جعبه ی بزرگ PS2بود از شدت علاقه خودمو چسبوندم بهش ولی برام سنگین بود از دست محکم خورد زمین ولی چیزیش نشد!
مثل عقب مونده ها میپریدم رو مبل ها،دیگه نمیدوستم چطور عقده هام رو خالی کنم!!!اما همون لحظه Ps 1و مجبور شدیم بفروشیم حتی برادرم رفیقش رو آورده بود که ps1رو بهش بفروشه ولی من واسم مهم نبود
4تا بازی برام خریده بود کشتی کج بود باonimushaنسخه ی 1وspider manوبازی محبوبم !!!GTA Vice City
دیگه چشتون روز بد نبینه تمام دوستام رو کم کم از دست دادم بخاطر گیم! و رفیقای گیمینگ جایگزینشون کردم اول اینکه اونا خیلی حسودی میکردن!دوم اینکه من دیگه زیاد بیرون نمیرفتم!سوم اینکه کلا با بقیه حال نمیکردم با خودم میگفتم اینا هیچی حالیشون نیست و حرفامون بدرد هم نمیخوره !:d
بعد از Ps2ناچار رو بهPc gamerبودن اوردم چونps3هکش طول کشید بیاد و من 3سال قبل از اینکه نسل هشت معرفی بشه xbox360خریدم و بهترین دوران گیمریم و بهترین کنسولی که تابحال داشتم xbox360بوده و بهترین بازی عمرم Skyrim
کنسول Ps4هم که تا معرفی شد و اومد ایران به قیمت گذاف خریدمش و حدودا 30تا بازی روش تموم کردم
ام الانم باز رو به Pc Gamerبودن اوردم البته قطعات رو اینبار کاملاHighگرفتم رم16و گرافیک 970 و چیزی کم نداره و کاملا راضیم اما اصلا لذت قبل رو برام نداره و الان خیلی کمتر بازی میکنم
کلا آدم سنش بالاتر میره حوصله و هیجانش برای بازی کمتر میشه
خود من تا یه بازی جهان آزاد و پر تنوع نباشه سراغش نمیرم و این اواخر Witcher 3برام لذت بخش بود که روزی 10تا14ساعت به مدت 3هفته بازی کردم!و بقیه بازی ها زیاد برام جالب نبودن و اصلا وقتی براشون نذاشتم همین ویچر بوده!
االانم مدتیه حوس Vice cityکردم که نصبش کنم رو تبلت اما دیتا بازیش رو تو هاردم پیدا نمیکنم
 
آخرین ویرایش:

bazicon

کاربر سایت
Jul 26, 2016
198
چی بگم , که هر چی میام فکر کنم پر خاطره ای این ذهن
انقدر زیاد و شیرین و لذت بخشن که آدم نمیدونه از کجا شروع کنه به چی فکر کنه اصلا
از میکرو بگم یا سگا جنسیس دوست داشتنی یا از ps1 یا از ps2 و ..........................
 

BROTHER LOUIE

کاربر سایت
Sep 5, 2016
606
نام
بهزاد
خاطره زیاد هست اما خاطره ای که در ذهنم هست به معماهای رزیدنت اویل و موندن در ان ها و حل کردنشون بعد از چند روز یا چند هفته.

چهار کنسول میکرو سگا پلی استیشن یک و دو هم خاطره انگیز بودن
 

Ostad fariborz

کاربر سایت
Aug 22, 2016
774
ما نزدیک مدرسه مون یه کلوپ بود بعد مدرسه میرفتیم کلوپ .یه مدیر داشتیم اسمش الهی بود.گاهی میومد توی کلوپ به قول خودش دانش اموزان بی انظباط رو ادب کنه.
ما هم یکی جلو در وایمیساد تا چشمش به الهی میفتاد داد می زد ،الهی اومد همه فرار میکردیم ،البته اون وسط مثل گله بوفالو که شیر بهش حمله میکرد دست میکرد دو نفر رو میگرفت گوشاشون رو میگرفت از گوش بلندشون میکرد!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر